eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در شهر عشق‌ ورزیمان غم نداشتم لبخند بود، غصه و ماتم نداشتم هی شعر میشدی و مرا تا ته خیال می‌بردی و خلاصه غزل کم نداشتم احساس شاعرانه در وصف کوه را "آن روزها که با تو نبودم ،نداشتم" لکنت گرفته بودم و با هر اشاره‌ای جز اشک حرف بهتر و محکم نداشتم خوب است آمدی که جهان را بغل کنی دستی به وسعت همه عالم نداشتم با عطر بودنت دل من خو گرفته عشق قبل از تو آشناتر و مَحرم نداشتم @golchine_sher
‏ما را مگو حكايت شادی كه تا به حَشر ماييم و سينه‌ای كه در آن ماجرای توست... @golchine_sher
معصیت می‌بینی از ما و صبوری می‌کنی می‌شناسی ذاتِ این انسان گندم‌زاده را! @golchine_sher
از این به بعد اگر بی بهانه گریه کنم  به من نخند و نگو مخفیانه گریه کنم همان ترانه که باهم به خنده می خواندیم  زمان آن شده با آن ترانه گریه کنم زمانه خواست که دود از سرم بلند شود  زمانه خواست ته قهوه خانه گریه کنم تمام عمر به ساز زمانه رقصیدم  بگو چگونه به ساز زمانه گریه کنم؟ تو در مقابل و ، ایمان و عقل پشت سرم  مرددم چه کنم در میانه گریه کنم؟ تو را فقط برسانم به خانه ات خود را  سریع تر برسانم به خانه گریه کنم به آبشار رسیدم مقدر است بلند  شبیه ریختن رودخانه گریه کنم شبیه چلچله ی جفت مرده ام بی تو  مخواه تا به ابد کنج لانه گریه کنم @golchine_sher
به کسی سپار دل را که دلت نگاه دارد .‌.. @golchine_sher
به من نگاه کنی، شعر تازه می گویم که در نگاه تو بازار شعرها گرم است @golchine_sher
غم شرح عاشقانه ی دل بستن تو بود اندازه اش به وسعت پیراهن تو بود شاید در این میانه کسی خواست جان دهد در وسعتی که از تن من تا تن تو بود بختم سیاه بود و شبانه جهان من در انتظار حادثه ی روشن تو بود بی سرزمین و تو،نفس و سینه بی کس است آخر تمام هستی من میهن تو بود امشب تمام رنج جهان شعله می کشد از سینه ای که هر نفس آبستن تو بود می ترسم از سماجت تصویر روبه رو از غربتی که سهم من از بودن تو بود @golchine_sher
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی... @golchine_sher
در خود فرو رفتم فراموشت کنم اما هر شب خیالت می کشد از خویش بیرونم @golchine_sher
دیری است نیاورده کسی یک خبر از او جز خاطره ای سرخ نمانده اثر از او ای کاش بیایند به دلداری مادر کهنه کفنی، پیرهنی ، مختصر از او در خویش نگه داشته ای مثل گل یاس ای خاک معطر چه شنیدی مگر از او؟ نام چه کسی را به لبش گاه خطر داشت؟ ای وای! نپرسید چرا یک نفر از او نه خاک نه آتش نه عطش، غیر شهادت هرگز نشنیدند دعایی دگر از او از نام و نشانش چه بگویم اثری نیست کو مرد در این معرکه گمنام تر از او @golchine_sher
جانم فدای زلفِ تو آن دم که پُرسَمَت کاين چيست؟ موی بافته؟ گويی که: دام توست... @golchine_sher
آخرش یک روز من دنبال کارم می‌روم می‌روم یک‌روزی آقا می‌گذارم می‌روم با هزاران بند یعنی قدر آهو نیستم من که این‌جا این‌قَدَر بی‌اعتبارم می‌روم شب، تمام نورها را از زمین دزدیده است عشق را پیشت امانت می‌گذارم می‌روم دست‌هایت را ضریح سایه‌های من نکن اشک این همسایه‌ها را در بیارم می‌روم بی‌خیال چشم‌هایت می‌شوم، گفتم ولی دست‌کم حالا نگاهم کن که دارم می‌روم @golchine_sher