باران
از جلیل صفربیگی
ابر و مه و خورشید و فلک، گریان است
دریا به خروش آمده و طوفان است
با سوز و گداز، نوحه میخوانَد باد
زنجیرزنِ دستهی ما، باران است!
هَزَج مُثَمَّن اَخرَب مکفوف مجبوب، گزیدهی رباعیهای جلیل صفربیگی، ص ۳۴.
#باران
#جلیلصفربیگی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
صدا کن
از دکتر شفیعی کدکنی
هان، صدا کن، صدا کن، صدا کن
ای صدای تو
آرامش جاودانه!
ای صدای تو، زیباترین نقش
روی زنگار ظلمِ زمانه.
نامهای به آسمان، شش دفتر شعر، واژهنامهی زبان عاشقان، ص ۳۵۱.
#صداکن
#شفیعیکدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
دفتر عشق
از شجیعه شجاع کریمی
دل رفت که جان در قدمش بسپارَد
در دفتر عشق، نام خود بنگارَد
گفتم: چه کسی قبلهی آمال تو شد؟
گفت: آن که جمال جاودانی دارد!
رباعیات الهی، ص ۴۰.
#عشق
#شجیعهشجاعکریمی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پیام
از سهراب سپهری
روزی
خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:
ای سبدهاتان پر خواب
سیب آوردم، سیب سرخ خورشید.
هشت کتاب سهراب سپهری، حجم سبز، ص ۲۶۷.
#پیام
#سهرابسپهری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
باغبان
از مصطفی محدّثی خراسانی
به اسم باغبان، ما را خریدند
ولی گلهای ما را بعد چیدند
غرض از بیت قبلی، مصرع بعد
که با پنبه سرِ ما را بریدند
عاشقانهها، دوبیتیهای امروز، اکبر بهداروند، ص ۴۸۸.
#باغبان
#مصطفیمحدثیخراسانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
آینه و چراغ
از دکتر شفیعی کدکنی
آموختم از دلم که یاران
گر خود همه بیشهاند و باغند
یا آینهاند، یا چراغند
دیدار تو ای شکوهِ هستی
داد از همه دیدهها فراغم
هم آینه گشت و هم چراغم.
نامهای به آسمان، شش دفتر شعر، واژهنامهی زبان عاشقان، ص ۳۵۹.
#آینهوچراغ
#شفیعیکدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بداندیش و دوست
از سعدی
چشم بداندیش که برکنده باد
عیب نماید هنرش در نظر
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند بهجز آن یک هنر!
کلیات سعدی، گلستان، باب پنجم: در عشق و جوانی، ص ۱۳۲.
#بداندیشودوست
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae