eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.5هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍂همیشه با دو سه نفر میرفت #گلزار_شهدا ق
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌱هیچ کس دلش نمی‌آمد از جدا شود ✍همسر می‌گوید: پاییز سال گذشته به همراه خانواده‌های کشور و تعدادی از خانواده‌های شهدای و امنیت با دیدار داشتیم. در هتل محل اقامت برنامه‌ای تدارک دیده بودند. بنده هم همراه پدر و مادر همسرم و همسر سر یک میز که جلو سالن و نزدیک در بود نشسته بودیم. سرم پایین بود که یک لحظه دیدم همسر شهید توفیقی با هیجان بلند شد و گفت وای!😍 سرم را بلند کردم و دیدم سردار بدون هیچ‌گونه هیئت همراه، با لباس شخصی و ساده با چهره‌ای نورانی و مهربان در اوج فروتنی و تواضع و در عین حال پرابهت در چند قدمی‌مان تنها با یک آقای جوان ایستاده‌اند. همه مبهوت😟 شده بودند، هیچ کس از آمدن سردار خبر نداشت. همین که خانواده‌ها را دیدند در عرض چند ثانیه اطراف سردار جمع شدند، به گونه‌ای که از فشار جمعیت میز‌های جلو به عقب کشیده می‌شدند. شاید در حدود ۴۵ دقیقه و شاید بیشتر همین گونه بود. هر چه مسئولان برنامه اصرار می‌کردند بنشینید خود سردار بر سر میزهایتان می‌آیند هیچ کس دلش نمی‌آمد از سردار جدا شود. فرزندان انگار پدرشان را دیده باشند. شاید هر کس جای سردار بود از این فشار جمعیت و این اوضاع خسته می‌شد و حداقل در‌خواست می‌کرد کمی ‌اطرافش را خلوت کنند تا فشار کمتر شود؛ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_S
🌸هیچ کس مانند نبود همسر می‌گوید: اوایل همسرم بود که قرار شد به برویم، بعد از حدود ۳، ۴ ساعت معطلی سوار هواپیما شدیم. ✈️ سردار هم با چند تا از دوستانشان آمدند و نشستند و شروع کردند به مطالعه. آن زمان بچه‌های من ۹ و ۶ ساله بودند و ایشان را نمی‌شناختند. من به بچه‌ها گفتم ایشان هستند بروید و به ایشان سلام کنید، بچه‌ها گفتند خجالت می‌کشیم.☺️ اصرار کردم و بالاخره رفتند و سلام کردند و ایشان به هر کدام از بچه‌ها یک هدیه داد و با بچه‌ها شروع کرد به صحبت کردن. بچه کوچکم اذیت می‌کرد، سردار او را روی پایش نشاند و بعد هم آن‌ها را برد داخل کابین هواپیما و با هم چند تا عکس گرفتند. دو سال بعد ما جایی بودیم که ایشان هم آمده بودند. آن روز با بچه‌ها صحبت کردند و عکس گرفتند که عکس‌هایشان هم منتشر شد. 📸 من گفتم بچه‌ها خیلی دوست دارند شما به منزل ما بیایید که گفتند: «چشم چشم حتما می‌آیم.» به قولشان عمل کردند و حدود دو هفته بعد آمدند. بچه‌ها گفتند: «ما دوست داریم بیاییم و مانند پدرمان شویم» که حاج قاسم گفتند: «نه شما فقط باید درس بخوانید وقتی درس خواندید و بعد شهید شدید اشکالی ندارد، شما باید درس بخوانید که بدانید پدرتان برای چه شهید شده است.» ایشان خیلی مهربان بودند. خودشان گفتند از من و بچه‌ها عکس بگیرید. گاهی عکس‌ها خراب می‌شد و من ناراحت می‌شدم؛ اما سردار با آرامش می‌گفتند: «خب یکی دیگه بگیرید.» آن روز دختر یکی از شهدای هم منزل ما بود، سردار منزل ایشان هم رفتند و به ایشان هم خیلی احترام گذاشتند و گفتند: «دعا کن من هم مانند پدرتان شهید شوم.🤲» یعنی برایشان فرقی نمی‌کرد و به شهدای دفاع مقدس هم سر می‌زدند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔶ماجرای دستور #شهید_سلیمانی برای حفظ جا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ❤️عزیزترین مهمان خانه ما در نوروز ✍۸ فروردین ۹۷ بود. تازه شب قبلش از شمال رسیده بودم که آقایی با تلفن☎️ منزل تماس گرفت و گفت: منزل هستید؟ می‌خواهد بیاید خانه‌تان. باور نمی‌کردم با هیجان گفتم: بله بله هستیم. گفت: خب پس ساعت ۱۰ صبح می‌رسد منزل شما. بچه‌ها خواب بودند. خانه را مرتب کردم و تماس گرفتم با خانواده همسرم که بیایند منزل ما که متأسفانه دیر هم رسیدند. بعد با شور و شوقی که بیشتر در وجود خودم بود بچه‌ها را صدا کردم و گفتم بیدار شید مهمان عزیزی داریم. یک نفر داره میاد خانه ما که مطمئنم شما هم خوشحال می‌شوید. وقتی فهمیدند دارد می‌آید از خوشحالی پریدند حاضر شدند. در همین حین آیفون خانه به صدا در آمد. در را که باز کردم حاج قاسم با یک محافظی داخل شدند. سردار سراغ بچه‌ها را گرفت گفتم الان می‌رسند خدمتتان دارند آماده می‌شوند. بعد راهنمایی کردم بنشیند روی مبل. به محض ورودشان یاد روز سال تحویل افتادم که رفته بودم سر مزار همسرم. به او گفتم آقا مهدی شما هر سال نوروز به ما عیدی می‌دادی امسال هم باید مثل سال‌های قبل عیدی‌ات را بدهی یادت نره عیدی ما. وقتی سردار آمد برایش تعریف کردم و گفتم الان می‌فهمم عیدی همسرم به ما چه بود. حضور و دیدار شما در خانه مان. حاج قاسم گفت: انشاءالله عیدی شما دیدار حضرت صاحب زمان (عج)💚 باشد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔶روایت یکی از فرماندهان حشدالشعبی از
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅آخرین خاطره‌ حاج قاسم و نوع تعاملش با دیگران: ✍ فلاح‌زاده معاون‌ هماهنگ‌ كننده سپاه و استاندار سابق یزد در مسجد روضيه محمديه(حظيره) يزد: ۴ ساعت قبل از در سوريه خاطره ای از به ما گفت: « زمانی که گلوله‌ای به پیشانی باکری خورد و روی زمین افتاد، قایقی می‌آید که او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیکر مهدی به رود می‌افتد، از آنجا به اروند می‌رود و در خلیج فارس به ابدیت می‌پیوندد » حاج قاسم اهل مطالعه بود و روزهای آخر قبل از شهادتش با وجود اينكه انسان كاملی بود كتاب📚 «انسان كامل» را مطالعه و خلاصه برداری كرده بود... 🔸یک بار حاج قاسم آن هم خصوصی به من گفت: «تا کنون حتی يك قدم هم برای گرفتن پستی برنداشتم» با این وجود در مقابل کاری که به او سپرده می‌شد بسیار مسئوليت‌پذير و خستگی‌ناپذیر بود. چندين مرتبه حاج قاسم تا مرز پیش رفته بود و مورد هجوم مستقیم رگبار، انتحاری و قناصه دشمن❌ قرار گرفته بود. زمانی که اطراف حلب، دمشق، تدمر و... در محاصره کامل بود، با وجود اینکه حاج قاسم، شیمایی دوران ۸ سال دفاع مقدس بود و نمی‌توانست در ارتفاع پرواز کند ماسک اکسیژن می‌زد و به عنوان اولین فردی بود که با هلی‌کوپتر و هواپیما درمیان محاصره فرود می‌آمد. در پاسخ اصرارهای سردار برای رفتن به منطقه محاصره شده توسط داعش، از وضعیت خطرناک منطقه گفتم؛ ایشان در پاسخ گفت:" از هوا، زمین و از جناحین هم آتش🔥 ببارد من باید بروم به بچه‌های مردم سر بزنم..." برای صاحب منزلی که در عملیات آزادسازی بوکمال در دیرالزور به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامه ای 🖌نوشت و در این نامه‌✉️ برای استفاده بدون اجازه از خانه عذرخواهی کرده و نوشته بود: «ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام داده ایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید. اما من هم به نوعی سنی هستم، زیرا به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله اعتقاد دارم و ان شاءالله در راه او حرکت می‌کنم.. و شما هم به نوعی شیعه هستید، زیرا اهل بیت(ع) را دوست دارید.. اولاً از شما عذر می خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. من در خانه شما خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت به خیر شوید.» 🍃حاج قاسم در عین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند می‌شد و به استقبال آن‌ها می‌رفت و حتی دست نيروها را می‌بوسيد و صحبت‌های آن‌ها را می‌شنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده می‌کرد حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدت‌هایشان می‌بوسم حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز مي‌خوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار مي‌شد و به راز و نیاز با خدا و خواندن مشغول می‌شد و ما هق هق گريه هاش😭 در دل شب را مي‌شنيديم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅آخرین خاطره‌ حاج قاسم و نوع تعاملش با
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ حسنی سعدی اظهار داشت: یک روز رفتیم خانه دو ، پدر این خودش جانباز ۵۰ درصد و در زمان جنگ تحمیلی برای مدت نسبتا طولانی راننده  بود. وی افزود: پدر دو شهید انجم شعاع تعریف می کرد : زمانی سردار سلیمانی را از برای حضور در جلسات به می بردم، حاج قاسم به دلیل کار زیاد و خستگی، می رفت آخر استیشن می خوابید، من که می دیدم هوا گرم است کولر ماشین را روشن می کردم اما سردار به محض خنک شدن هوا بیدار می شد و می گفت "کولر را خاموش کن. درست نیست من زیر باد خنک کولر بخوابم و رزمندگان و بسیجیان در هوای گرم بیابانها باشند." 🍃مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: پدر شهیدان انجم شعاع افزود: زمانی که هوا سرد بود و من بخاری ماشین را روشن می کردم باز با مخالفت سردار روبرو می شدم و ایشان می گفت: "درست نیست، زمانی که همرزمان ما در بیابان سردشان است ما گرم باشیم." 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌹تنها جایی که #سردار_سلیمانی دست ها را
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃خاطره از داستان مجروحیت و نجات ایشان: ✍«عملیات کرخه نور، اولین دیدار من با حاج قاسم بود و این همراهی تا پایان حضور من در ها ادامه پیدا کرد. عملیات بعدی، عملیات "بستان" بود و این بار، مجروحیت شدیدتری برای پیش آمد. جراحتش از ناحیه شکم بود و مجبور شدند را برای مداوا به بیمارستان "قائم" مشهد اعزام کنند. حاج قاسم برایمان تعریف می‌کرد در بیمارستان مشهد، مصطفی موحدی و همایون‌فر که هر دو بعد‌ها شدند، ۲۰ روز از ایشان مراقبت می‌کردند، چون یکی از پزشکان آن بیمارستان، از اعضای گروهک منافقین بود و از روی عمد، زخم شکم سردار را نمی‌بست تا عفونی شود و او را از پا دربیاورد. عاقبت هم آن ۲ رزمنده با کمک یک پرستار کرمانی، را از آن بخش خارج کردند و نگذاشتند آن دکتر خائن نقشه‌اش را عملی کند. حاج‌قاسم این خاطره را ۲، ۳ سال قبل، وقتی برایمان تعریف کرد که به‌اتفاق به منزل رفته‌بودیم. حاج قاسم به مادر موحدی گفت: "مادر! پسر شما جان مرا نجات داد. " خوب است بدانید ، برادرزاده آیت‌الله موحدی کرمانی (امام جمعه موقت تهران) بود و در سال ۶۱ در عملیات به رسید.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔸وقتی #پدر شهید رضا کارگربرزی خاطره ای
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📌روایت خبرنگار‌ سوری از احساس مردم نسبت به سلیمانی ✍باسل کعده؛ خبرنگار سوری شبکه تلویزیونی «العالم»: نسبت به احساس دین می‌کردم و به‌عنوان یک شهروند سوریه، سلیمانی را «هم‌وطن» خود می‌دانم. لازم است بگویم با اینکه مثلاً من و حاج قاسم سلیمانی متعلق به یک کشور نیستیم اما من به عنوان یک "سوری"، حاج قاسم را هموطن خود می‌دانم و مطمئنم یک عراقی آزاده هم حاج قاسم را هموطن خود احساس می‌کند و باقی مردم آزاده کشورهای مختلف هم همینطور. از لحظات اول شنیدن خبر سردار قلب‌ها، دفتر تهران شبکه العالم با تمام نیرو و توان سعی کرد با پوشش لحظه به لحظه بازتاب‌های این خبر در تهران و باقی شهرستان‌های ایران🇮🇷 به بهترین نحو، حال و هوای ایران را به مخاطبان عرب زبان منتقل کند. در واقع نسبت به حاج قاسم ، احساس دین می‌کردم و تلاش می‌کردم بتوانم تمام توانم را برای پوشش هرچه بهتر این خبر ناگوار و بازتاب‌های آن به مخاطب به کار گیرم. مراسم تشییع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در و یکی از آن روزهای فراموش نشدنی من در عرصه خبرنگاری بود. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golza
🕊دعا کن من «هزار و دوازدهمی» باشم🕊 ✍« دو بار به من پیغام داد که: "اگر شدم، مرا کنار به خاک بسپارید. " یک‌بار هم که با هم در بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی. آنجا گفتم: شما به دوستان گفته‌بودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید... اینطور تصور کرد که من می‌خواهم چیزی بگویم با این مضمون که اینجا کنار این ، جا نیست و فضا کم است. به همین خاطر در میان صحبت من، گفت:"لااقل همین نزدیکی‌ها... " اما عاقبت، همانی شد که می‌خواست؛ پیکرش بعد از آن ترور ناجوانمردانه آنقدر کوچک شده‌بود که در همان فضای کوچک، جا شد... خیلی‌ها گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدی‌شکل گلزار دفنش کنیم. اما خانواده سردار گفتند: "نه. هرکجا خود حاج قاسم گفته، همان‌جا دفنش کنید. " مرغ ذهن یک‌دفعه می‌پرد به ۱۱ ماه قبل و درست در وسط گلزار شهدای کرمان می‌نشیند. 🍂سردار سری به حسرت تکان می‌دهد و می‌گوید: «مادر خانم سردار به رحمت خدا رفته‌بود و به همین خاطر شب عید نوروز امسال به کرمان آمده‌بود. آن شب در گلزار شهدا دیدمش. محافظان و اطرافیان گوشه‌­ای ایستاده­ بودند و حاج‌قاسم تنها بالای سر مزار خلوت کرده‌بود و گریه😭 می‌کرد. از پشت‌سر شناختمش. رفتم و بعد از احوالپرسی، شروع کردیم به قدم‌زدن در گلزار و صحبت کردن. در میان صحبت‌ها، گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد... 🌱حاج قاسم گفت: "دعا کن من، هزار و دوازدهمی‌اش باشم... " و همین‌طور شد.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_
🍃۳ راننده، حریف پرکاری نمی‌شدند ✍«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض می‌کردیم. راننده‌ها خسته می‌شدند، اما او همچنان می‌دوید و کار می‌کرد. خودش می‌گفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون می‌آیم و شب، وقتی به خانه برمی‌گردم که بچه‌هایم خوابند و نمی‌توانم آن‌ها را ببینم. "» روایت به دیدار آخر می‌رسد. نفس بلندی می‌کشد و می‌گوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به آمد. سه‌شنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت . پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به گفته‌بود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن. حاج قاسم در جوابش گفته ‌بود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمی‌روند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... می‌گفتند در آخرین جلسه‌ای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کرده‌بود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کرده‌ بود. تأکید کرده ‌بود: "همه بنویسند. هرچه می‌گویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان می‌گویم. " حاج قاسم گفت و نیرو‌ها نوشتند؛ از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و ... 🌱آخرین دست‌نوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشته ‌بود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر . خداوندا عاشق ♥️دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دست‌نوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دست‌نوشته، ۱۲ دی‌ماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین محرم بدون 😔 🎙مداحی زیبا با صدای سید رضا نریمانی برای سردار سلیمانی💔 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman ▪️
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_S
🌹مِهر مادران ، مرهم خستگی‌های ✍کسی نبود که از محبت عمیق و عجیب حاج قاسم به خانواده بی‌خبر باشد. اما حتی همان‌هایی که همیشه همراه سردار بودند هم، گاهی از راز عشق و علاقه بی‌حد او به مادران و فرزندان شهدا سردرنمی‌آوردند. حالا که بعد از چند ماه از حاج‌قاسم، وصیت نامه‌اش پیش چشم ماست، راز این ارادت و عشق♥️ بی‌حساب برایمان معلوم شده، 🖌 آنجا که سردار نوشته: «در این عالم، صوتی که روزانه می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگ‌ترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم...» 🌱سردارمحمدرضا‌حسنی‌سعدی، از این دست مهربانی‌های سردار با یادگار‌های شهدا، فراوان دیده و از آن میان، از چند نمونه اینطور برایمان می‌گوید:‌«یک‌بار وقتی در کرمان نبود، ما طبق برنامه همیشگی دیدار با خانواده معظم شهدا، به منزل مادر شهیدان "محمد علی‌ و‌ اصغر‌ محمد آبادی" رفتیم. 🍃 این مادر شهید در میان صحبت‌هایش گفت: "امسال روز عاشورا، زمین خوردم. اگر حاج قاسم می‌دانست، حتماً می‌آمد دیدنم. " تا این موضوع را شنیدیم، تصمیم گرفتیم از این مادر فیلم📽 بگیریم و این درد دلش را ثبت کنیم. همان موقع، با که همیشه همراه سردار بود، تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. او گفت:"۱۰ دقیقه بعد زنگ بزن. " این بار که تماس گرفتم، حاج قاسم جواب داد و گفت: "چادر این مادر شهید را ببوس. دستش را ببوس... "، اما انگار راضی نشده‌باشد، گفت: "گوشی را بده به مادر. " نمی‌دانید مادر شهید وقتی فهمید سردار آن طرف خط است، از خوشحالی چه کار می‌کرد. گوشی تلفنی که صدای سردار را به او رسانده‌ بود، می‌بوسید و می‌گفت: "مادر کجایی قربانت بروم؟ دورت بگردم. کجایی؟ کربلایی؟... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃عزیزی تعریف می کرد وقتی که #حاج_قاسم ف
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌼روایتی ناگفته و خواندنی درباره ✍متن یادداشت خدابخش داودی نصر به این شرح است: «شرایط خاص جنگ و حساسیت و ظرافت مقوله مهندسی رزمی باعث شد تا این وظیفه خطیر و سنگین به جهادگران جهاد سازندگی سپرده شود و بدین ترتیب، جهاد سازندگی به عنوان ضلع سوم جنگ در کنار ارتش و قرار گرفت. 🔸با سپردن این وظیفه مهم ، خیلی زود سازمان دوم جهاد سازندگی در قالب ۵ قرارگاه و ۴۵ گردان مهندسی رزمی استانی شکل گرفت و گردانهای مهندسی رزمی استان ها ، گردان مهندسی رزمی ۱۷ نبی اکرم، جهاد سازندگی استان با ۳ گروهان فعالیت عملیاتی خود را در طول جبهه های نبرد از شمال غرب تا جنوب آغاز کرد. 🔹با تصمیم فرماندهان عالی نظامی، پشتیبانی مهندسی رزمی و ایجاد استحکامات نظامی لشکرهای عملیاتی سپاه پاسداران به گردان های جهاد سازندگی محول شد. کار و تلاش بی نظیر جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس همانند سازندگی روستاها تا جایی پیش رفت که امام راحل با نام با مسمای 《سنگرسازان بی سنگر》 جهادگران را مورد تفقد قرار دادند. 🔸 در میان سال های ، سال ۱۳۶۵ برای جهادگران استان ایلام معنا و مفهوم دیگری دارد؛ سالی که در تیرماه آن، عملیات پیروز کربلای یک به وقوع پیوست. 🔹در این سال به فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی سریع مهران ، فرماندهان نظامی تصمیم به اجرای عملیات گرفتند و عملیات کربلای یک را طراحی و گردان مهندسی رزمی سازندگی ایلام به عنوان پشتیبان لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی بی نظیر جبهه ها، تعیین شد. سخت ترین و حساس ترین محور عملیات، یعنی ارتفاعات و تپه های قلاویزان با قوی ترین دژها و استحکامات دشمن برای این لشکر در نظر گرفته شد............ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍂هر سال فاطمیه ده شب #روضه داشت. بیشتر
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃روایت باقرزاده از وضعیت پیکر شهید قاسم سلیمانی و دیگر در محضر 🥀به آقا عرض کردم: دیشب که خواستیم شهداء را کفن کنیم را دیدیم ، همه بدن ها اربا اربا بود، پنج تکه شده بود، سر در بدن نداشت، بخشی ازکتف و دست راست وامعاء واحشاء و پای راست از مچ به پائین . ابو مهدی مهندس هم فقط در ۴ الی ۵ کیلو گوشت . عرض کردم : با اینکه برای کفن کردن همه وسائل را داشتیم ، پارچه داشتیم، پنبه داشتیم، پلاستیک ودیگر لوازم راداشتیم اما نمی توانستیم این پیکرها را خوب جمع و جور کنیم وبسختی تیمم داده و کفن کردیم، نمیدانم امام زین العابدین در کربلا چطور جنازه سید الشهداء را با بوریا جمع کرد؟😭😭 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃حرم شیفت داشتم . #نماز عشا را خوانده
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍از کنار صف جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا🤲🏻 گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که آمده حرم. از لابه‌لای صف های نماز می‌آمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیایند! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح؛ ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند کند . وقت رفتن گفت: «آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی؛ زحمتت زیاد شد» گفتم: « من برادر دو هستم. شما امانت برادرهای من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد، خودش هم میرود قاطی ..... 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمی
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." آن روز توانستم به دست بوسی بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس📸 بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری." هادی مرا پیش برد و به‌عنوان یک هم‌محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ محافظ است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.» ✨«هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه متبرک می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت. 📚به روایت همرزم شهید محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی شهید هادی طارمی🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️حاج احمد، مرا ببر... در مستند "نامه ای بــه اح
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت سـردار نصـرالله فتحیـان 🌱کجایند مردان بی ادعا؟ چنـد سـاعت بعـد از ایـن کـه زلزلـه بـم رخ داد ، بـا مـن تمـاس گرفـت و گفـت مـی خواهیـم بـا بـرای کمـک رسـانی بـه بـم برویـم ... از مـن خواسـت تـا بـه سرلشـکر صفـوی اطلـاع دهـم . آن زمـان مـن رئیـس دفتـر صفـوی بـودم ...صبـح، موضـوع را بـه سـردار صفـوی اطــلاع دادم و ایشــان هــم بــه ســرعت بــه بــم رفــت . وقتــی رســید، دیــد شــهید کاظمـی یـک سـر برانـکارد را گرفتـه و سـر دیگـرش در دسـت اسـت و در حــال جــا بــه جــا کــردن مجروحیــن هســتند... "در اربعیــن شــهید کاظمـی او را در خـواب دیـدم و احوالـش را پرسـیدم گفـت: خوبـم و ادامـه داد کـه ماجـرای بـم را بـه خاطـر داری؟ کاری کـه آنجـا انجـام دادیـم اینجـا نتیجـه داد ..." " ایـن حـرف را شـهید کاظمـی ای زد کـه در زمـان نبـرد هشـت سـاله و در فتـح و در عرصـه هـای نظامـی اثرگـذار بـود ، بـا ایـن وجـود حرفـی از آن نمـی زنـد و بـه خدمـت جهـادی اشـاره مـی کنـد و سـالها بعـد همـان خدمـات رسـانی در بـم نیـز دسـت شـهید سـلیمانی را گرفـت... " 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💠💠 💠 "شبیهِ قاسم" 《صبح روز جمعه ۱۳ دی ماه، بعد از اذان صبح برای گوش کردن دعای ندبه، تلویزیون را
🌷  راوے برادر زاده : 🍁چندین بار از ایشان پرسیدیم ، عمو جان درجه شما در چیست .ایشان عنوان کردند : « من هستم » و تا زمانی که زیرنویس تلویزیون ایشان را اعلام کرد ما نمی دانستیم عموی ما سپاه است.🌱 ایشان یک روز قبل از شهادت ، به زادگاه خود گلبافِ کرمان می رود و از اقوام و خویشان خود دیدن میکنند واز فرودگاه به تهران و از آنجا هم راهی و سپس می شود تا اینکه به دست تروریست های آمریکایی به می رسد.☘ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
💔 یک ، ... یک جمعه، سرباز... این اتفاقی نیست! می‌دانند ما جمعه‌ها یک اتفاقیم. می‌خواهند جمعه‌های ما را تلخ کنند.😭 اما می‌رسد آن جمعه‌ی موعود و کام ما شیرین می‌شود با ظهورش.😍 چه بد فرجامی است برایشان، روز . اللّهم عجل لولیک الفرج 🤲 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#آن_روزها 💔 ببینید این مردم داغدیده را... ! 🖤 این مردمی که در آن روز ها، صف به صف برای زیارت #علمدا
نمی دانم به یاد دست بریده ات روضه ابوالفضل عباس بخوانیم یا به یاد پاره پاره ات روضه علی اکبر بخوانیم یا به یاد غم هجران رهبرمان روضه مالک را یا به یاد محاسن سفیدت روضه حبیب سر دهیم یا از هلهله حرمله ها و از در غربت و دوری ناله سر دهیم! ای ایرانی، ، داغ دوری ات آنقدر سنگین است که هرگز توان از میان برداشتن آن را نخواهیم داشت.🥀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان حضور حجة الاسلام والمسلمین حسن علیدادی سلیمانی " نماینده ولی فقیه و امام جمعه ک
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔸هم اکنون..... رفتن #سردار اگر با دل ما بازی نکرده باشد و هوس #شهادت را در دل ما زنده نکرده باشد، پس تاثیر لازم را بر ما نداشته است. 🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان #مرد_میدان 🇮🇷 💔 سردار دلها؛ نازنین زهرا زعیم باشی از زرند آمده ست تا در محضر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰«ایام سالگرد» عشق و ارادت به خوبی ها سن و سال نمی شناسد.👌 قدردانی دلی و قلبی فرزندان این مرز و بوم، نسبت به ساحت مقدس ❤️ و چه زیبا عشقی که در دل موج می زند را به ابراز می نمایند .😍 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مرد_میدان 📲گزارش 🔰بانوی زائری که در اولین سالگرد شهادتِ حاج قاسم، از دارالمؤمنین ،شهر سردار بزر
🔸اولین سالگرد🔸 روزها میگذرد و داغ نبودنت همچنان بر قلب های ما سنگینی میکند روز به روز بر سر صف عشاق تو، که با شوق به می‌آیند اضافه می شود. جان! چه کرده ای با دل مردم که اینگونه تو را دوست دارند، و قطعاً مرد این میدان تو هستی برای ما✨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman