بخشی از شعر در ناگهانی از گل و لبخند
از علیرضا قزوه
...کاش برگردند یک شب
آسمانمردانِ خاکیپوش
صبحرویانی که در باران آتش، چهره میشستند
کاش برگردند ...
ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز میگردند
زخمهای بیصدا، گل میدهد
تنهای بیسر، گل
دستها، گل میدهد
پای برادر، گل
ناگهان در ناگهانی از گل و لبخند
باز میگردند
بچههای" آه مادر، کاش وقت نامه خواندن بود"
بچههای "همسرم بدرود"
بچههای"کاش بودی، کاش میدیدی"
بچههای"تا قیامت برنمیگردیم"
انتهای جادهی ایثار
بچههای کربلای چار
این زمان اما
دست بر زخم دلم مگذار
زخمها جانی بگیرد، کاش
کاش طوفانی بگیرد، کاش.
شِبلی و آتش، قزوه، ص ۶۶ و ۶۷.
#آسمانمردان
#جادهی_ایثار
#علیرضا_قزوه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303