دیوان حافظDivane Hafez 319.mp3
زمان:
حجم:
242.3K
غزل شماره ۳۱۹ #حافظ
🌹🌹🌹
با صدای #دکترموسویگرمارودی
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوای خرد، حرص به زندان کردم
🔴 نکات غزل، در مطلب بعدی است.
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزل شماره ۳۳۷ #حافظ
🌹🌹🌹
با صدای:#دکترموسویگرمارودی
چرا نه در پیِ عزم دیار خود باشم؟
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم؟
نکات غزل:
خاکِ سرِ کوی کسی بودن: کنایه از مطیع و فرمانبردار کسی بودن.
برتافتن: تحمل کردن، تاب آوردن.
شهریارِ خود بودن: آقا و سَروَر خود بودن، اختیار خود را داشتن و مطیع کس دیگر نبودن.
خداوندگار: خواجه و صاحب، ولینعمت.
باری: بههرحال، خلاصه.
اَولی: بهتر، سزاوارتر.
روزِ واقعه: روز مرگ.
نگار: محبوب، یار زیبارو.
بختِ گرانخواب: بختِ بد و نامساعد.
رندی: بیقیدی، رسوایی. رند حافظ، رند پاکبازِ آزاداندیشِ عارفی است که نه تسلیم شیخ ریاکار میشود و نه در برابر قدرت زورمندان، سر فرود میآورَد. رند او، مظهر آزادی و آزادمردی و فتوت و عشق حقیقی و جویای کمال معنوی است و در یک کلمه، خواجه، رند و رندی را از شمارِ هنر و فضیلت میداند.
بُوَد که: باشد که، امید است که.
📚📚📚
شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۷۳۵ و ۷۳۶.
#غزلحافظ
#موسویگرمارودی
#برزگرخالقی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
5.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزل شماره ۲۸۱ #حافظ
با صدای #دکترموسویگرمارودی
یا رب آن نوگُل خندان که سپردی به مَنَش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
نکات:
سَلمی: نام معشوقهای است در عرب و از عَرایس(عروسهای) شعری است که مجازاً بر هر معشوقی اطلاق میشود.
باد صبا: نسیم صبحگاهی.
چشم داشتن: کنایه از توقع و انتظار داشتن، امید و آرزو داشتن.
نافه: کیسهای در زیر شکم جنس نرِ آهوی خُتَن که از آن مادهی خوشبوی مُشک خارج میشود.
نافهگشایی کردن: نافه را باز کردن، کنایه از عطر پراکندن.
خط: موهای تازهرُستهای که گِرد رخسار خوبرویان برآمده است.
خال: در اصل، نقطه سیاه کوچکی است که بر چهره باشد و در نزد سالکان طریق و اهل ذوق، نقطهی وحدت حقیقی است.
طُرّه: موی جلوی پیشانی، زلف تابدار و آراسته.
عنبر: مادهای چرب و خوشبو و سیاه رنگ که از رودهی نوعی وال یا ماهی عنبر (کاشالو) گرفته میشود و در عطرسازی به کار میرود.
طُرّهی عنبرشکن: زلفی که در خوشبویی، بازار عنبر را میشکند و از رونق میاندازد، زلفی که از چین آن بوی عنبر میآید.
سِفله: پست و فرومایه.
عِرض: آبرو و اعتبار.
آب: شراب.
رخت به دریا افکندن: کنایه از ترک تعلقات کردن و از همه چیز گذشتن و فراموش نمودن.
بیتالغزل: شاهبیت و بهترین بیت غزل.
📚📚📚
با تلخیص از شاخنبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۶۲۷ و ۶۲۸.
#غزلحافظ
#موسویگرمارودی
#برزگرخالقی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزل ۳۵۵ #حافظ🌹🌹🌹
با صدای#دکترموسویگرمارودی
نکات:
وقت: از اصطلاحات صوفیه است و آن حال و وصفی است که بر سالک مستولی میگردد.
رخت: لباس، وسایل خانه.
رخت به جایی کشیدن: کنایه از رفتن و کوچ کردن به جایی.
خوش نشستن: ایهام دارد:
۱- خوش و خرم و سرمست نشستن.
۲- قرار و آرامش یافتن.
۳- اقامت موقتی داشتن. این تعبیر برگرفته از ترکیب خوشنشین است.
صُراحی: ظرف بلورین که از آن در پیاله شراب میریزند.
کتاب: در اینجا مراد دفتر اشعار و کتاب شعر است.
ندیم: یار و همدم موافق.
حریفان: یاران و دوستان.
دَغا: دغلکار و حیلهباز.
سر برآوردن: سربلند کردن و بالیدن.
دست دادن: کنایه از میسر گشتن و حاصل شدن.
دامن از جهان در چیدن: کنایه از ترک جهان کردن و از آن گذشتن.
خرقه: لباس رسمی صوفیان.
صلاح: تقوا و پاکدامنی.
هیهات: چه دور است، افسوس.
گران: سنگین.
رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد.
خرابات: در لغت به معنی میخانه و قمارخانه است؛ در اصطلاح صوفیه، عبارت است از خراب شدن صفات بشری و فانی شدن وجود جسمانی و روحانی.
متاع: کالا.
آصف: آصِف بن بَرخیا وزیر حضرت سلیمان که به حکمت شهرت داشت. این نام در ادبیات فارسی، به صورت لقبی برای وزیران به کار رفته است.
آصف عهد: کنایه از خواجه جلالالدین تورانشاه.
دم زدن: سخن گفتن و در اینجا مجاز از شکایت کردن.
آیینه: استعاره از دل.
آیینهی مهرآیین: ایهام دارد:
۱- دلی که شیوهی او، مهر و محبت است.
۲- دلی که مانند خورشید، روشن و درخشان است.
📚📚📚
با تلخیص از شاخنبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۷۷۰-۷۷۲.
@golzareadabiyat