عشق یا جنون؟😂😂
از علیرضا محمودی قِهساره
دوست دارم عشق را، اما نمیدانم چرا؟
میکند دردم دوا، اما نمیدانم چرا؟
دلبرم دارد النگویی بَدَل در دستِ خویش
خواهد او از من طلا، اما نمیدانم چرا؟
میخرد کفش و لباس و کیف از بازار شوش
میزند لاف از قبا، اما نمیدانم چرا؟
در حیاطِ خانهشان حتی ندیدم یک موتور
خواهد از من زانتیا، اما نمیدانم چرا؟
خانهشان سی متر باشد، کوچهشان یک متر و نیم
بُرج خواهد تا خدا، اما نمیدانم چرا؟
خانهای خواهد شمیران با دو استخر و سونا
باغ میخواهد جدا، اما نمیدانم چرا؟
بر سرِ سجاده دیدم مادرم گریان و زار
نالد از دست خدا، اما نمیدانم چرا؟
نذر کرده خالهام خوانَد نماز نافله
گر شوم دور از بلا، اما نمیدانم چرا؟
سر به زانو گوشهای دیدم نشسته خواهرم
دارد انگار او عزا، اما نمیدانم چرا؟
بازگو عشق است نامش یا خریّت یا جنون؟
پرسدم هر آشنا، اما نمیدانم چرا؟
#ارسالیشاعرانکانال
#عشقیاجنون
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303