eitaa logo
گلزار ادبیات
7.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
257 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
ابیاتی از اهلی شیرازی در ماه محرّم ماه محرّم است و شد دجله روان ز چشم ما بهر حسین تشنه‌لب، شاه شهید کربلا بس که ز آتش جگر، گریه‌ی گرم می‌کنم مردمک دو دیده‌ام، سوخته شد در این عزا دشمن آل مرتضی، پرده‌ی خویش می‌درد پنجه‌ی شیر حق کجا؟ روبَه حیله‌گر کجا؟ عاشورا در شعر معاصر و فرهنگ عامّه، دکتر مرضیه محمدزاده، مجتمع فرهنگی عاشورا، ۱۳۸۹، ص ۱۵۷. https://eitaa.com/golzareadabiyat
کربلا یک مثنوی از سارا حیدری از عمق درد، غریبانه، کربلا تو بگو هر آن چه دیده‌ای آری، به چشمها تو بگو بگو که خاک تو آکنده از خدا شده است بگو که وسعت یک قرن، در تو جا شده است بگو بزرگترین‌ها، چه ساده می‌میرند و نخلها، همه‌شان ایستاده می‌میرند به کربلاست که شش ماهه طفل، بالغ شد ز هر چه رنگ تعلّق گرفت، فارغ شد 🦋🦋🦋 به کربلاست که مردانِ مرد، در تب و تاب در اوجی از عطش اما تمامشان سیراب به کربلاست که غوغا، سکوت می‌خوانَد و بی دو دست ، عزیزی قنوت می‌خوانَد به کربلاست که یک مرد، ساده می‌میرد به کربلاست که نخل، ایستاده می‌میرد چه قدر مثل قیامت عظیمی، عاشورا عظیم نه که خودت یک قیامتی به خدا 🦋🦋🦋 بکوب بر سر دوشم، بکوب ای زنجیر بزن به روی سرم دستهای پُرتفسیر نشسته است و به کنجی عزا گرفته دلم عزا که نه، که غمی از خدا گرفته دلم بهانه‌ای است محرّم که سخت می‌نالم ولی به حال دلِ تیره‌بخت می‌نالم اگر چه کرببلا حزن‌آور است و غمین به حال خویش بگریید مردمان زمین 🦋🦋🦋 شعر جوان، ص ۴۸ و ۴۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات عرفانی 📚📚📚 مَحرَم در اصطلاح، اهل‌الله و عارفان را محرم گویند. حافظ گوید: هر که شد محرم دل، در حرم یار بماند وان که این کار ندانست، در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من، عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده‌ی پندار بماند 💐💐💐 محنت رنج، بلا، سختی. نزد عارفان، تحمل مصائب، از لوازم سلوک است. در لوایح عین‌القضات همدانی آمده است: گر بر سر من، خار بلا بارانی باران تو را دوخته‌ایم بارانی در رسائل خواجه عبدالله انصاری آمده است: محنت و محبت، قرینه‌اند و دوست دیرینه‌اند. کیمیای محبت، رایگان نیست. هر چه بلاست، به جان مُحِب، گران نیست. هزار جان باید برای دوست تا بذل کنی. محنت و بلا، امتحان است و بر دل و جان است. هر که حال محبت بیان کند، نقصان و کمال وی، عیان کند. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، دکتر سجادی، ص ۷۰۶، ذیل واژه‌های محرم و محنت. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بوی محتشم از سعید بیابانکی پیچیده بوی "محتشم" مثل نسیمی در سینه‌هامان، این مُحرّم‌های کوچک چقدر پنجره، ص ۱۱۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
تعزیه، نمایشی آیینی تعزیه، نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-شیعی است که عمدتاً در باره‌ی شهادت امام حسین و مصائب اهل بیت -علیهم السلام- می‌باشد و معمولاً در دهه‌ی اول محرم اجرا می‌شد. ریشه‌ی تعزیه‌داری در ایران، به روزگار دیلمیان در میانه‌ی قرن چهارم هجری که شیعی مذهب بودند، می‌رسد که در آن زمان، با کاهش نفوذ خلفای عباسی در ایران، شیعیان برای اجرای مراسم سوگواری شهدای کربلا، آزادی یافتند و آیین‌های عزاداری رسمیت پیدا کرد. آنان داستان کربلا را به صورت شبیه، مجسم می‌کردند. این نمایش‌ها یا تعزیه‌خوانی‌ها، همراه با شعر و آواز اجرا می‌شد. بعدها با روی کار آمدن دولت صفویه و رسمی شدن تشیّع، برگزاری هر چه باشکوه‌تر مراسم عزاداری، شکل منظم و سازمان‌یافته‌ای پیدا کرد و در اواخر دوره‌ی صفویه، به شکل نمایشی تحول‌یافته در آمد. با تلخیص از عاشورا در شعر معاصر و فرهنگ عامه، دکتر مرضیه محمدزاده، ص ۳۴۹ - ۳۵۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از  ✍ اشعار بانو نقیبی
🏴 علیه السلام "با چشم گریان از محرم می‌نویسم از روزهای غرقِ ماتم می‌نویسم" از لحظه های بیقراری و جدایی از اضطرابِ زینب، از غم می‌نویسم از داغِ برجا مانده برقلبِ سه ساله از سوزش سیلی محکم می‌نویسم از خیزران و حنجر و رگهای پاره با نوحه و اشک دمادم می‌نویسم از اربعین و حسرتش بر قلب شیعه از کربلا هر روز و هر دم می‌نویسم ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ ✒️‌‌‌‌‌‌‌‌❥᭄@najvayebaran
محرّم 🖤🖤🖤 از علیرضا محمودی قِهساره دل‌های عاشقانِ ولایت، پر از غم است چون موسم عزای حسین و محرّم است می‌سوزد هر دلی که بَوَد عاشق حسین پروانه گو که شمع و گل اینجا فراهم است ساقی مریز باده که امشب پرم ز غم وین عشق، بر مستی عالم مقدّم است خون می‌رود ز چشم محبّان اهل‌بیت صاحب‌عزاش، حیدر کرّار و خاتم است فرموده مصطفی که بوَد کشتیِ نجات سبطِ نبی، مجاهد و مظلومِ عالم است در بوستانِ سبزِ  ولایت، به‌حق، حسین گلبرگِ سرخِ عشقِ خدا را چو مریم است در روز حشر، می‌گذرد از پل صراط هر کس به‌جز نظر، عملش نیز محکم است "هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق" هر کس شود شهید، بقایش مسلّم است ترسم که بگذرد ز جفای ستمگران چون وارث علیّ و سخی‌تر ز حاتم است می‌گوید این غزل که شود منجیِ "علیم" زیرا که در جزا، عملِ نیک او کم است https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303