eitaa logo
🟢گلزار ادبیات🟢
7.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
272 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
نثر طنز: صف تو صف 😂😂😂 از علیرضا لبش (بخش اول) پدرم همیشه دوست داشت مهندس شوم. مادرم می‌گفت: پسر من باید پزشک بشه. از آنجا که من همیشه احترام به پدر و مادر را واجب می‌دانم، رشته‌ی مهندسی گیاه پزشکی قبول شدم که هم مهندس بشوم هم پزشک. ... روز اول که وارد دانشگاه شدم، دیدم یک صف کشیده‌اند که نه سر دارد نه ته. گفتم: این صف چیه؟ یکی گفت: معلومه این صف تکثیر جزوه است. گفتم هنوز که سال تحصیلی شروع نشده. گفت: نمی‌دونی این صف، آخر ترم چه بلبشویی می‌شه! سال پیش دو نفر از دانشجوها از این صف، کارشان به اورژانس رسید. چهار نفر هم رفتند کلانتری. از همین حالا صف بگیر تا آخر ترم بلایی سرت نیاد. رفتم توی صف ایستادم که یکی دیگر گفت: صف‌های مهم‌تری هم هست بیا بریم تا با اون صف‌ها آشنات کنم. رفتیم اداره‌ی آموزش. چهار تا صف بود. گفت: این صف انتخاب واحده، اون یکی صف تأیید انتخاب واحده، سومی صف حذف و اضافه است، چهارمی هم صف تأیید حذف و اضافه است. توی صف اول، واحد انتخاب می‌کنی. توی دومی، تأیید می‌شه. بعد می‌فهمی که ساعت هیچ کدوم از واحدها به همدیگه نمی‌خوره؛ میری همه رو حذف می‌کنی و یه سری واحد جدید اضافه می‌کنی و این پروسه، دو سه هفته طول می‌کشه تا بالاخره به تأیید برسه و تازه اون وقت، می‌فهمی که درسی که انتخاب کردی، استاد نداره. گفتم: توی همین صف باید بایستم؟ گفت: بیا بریم یک صف مهم دیگه رو معرفی کنم. 🌹 ادامه‌ی مطلب فردا 🌹 کافه خنده، مجموعه نثر طنز، علیرضا لبش، ص ۷۱ و ۷۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نثر طنز: صف‌ تو‌ صف 😂😂😂 از علیرضا لبش (بخش‌ دوم و پایانی) ... رفتیم به سلف سرویس. جلوی سلف، چند صف تشکیل شده بود. گفت: صف اول، صف ژتون غذاست؛ صف دوم، صف بُن دانشجوییه؛ صف سوم، صف کارت هوشمند غذاست که معرّف دانشگاه و دولت الکترونیکیه؛ صف چهارم، صف خود غذاست که البته اون هم به شعباتی تقسیم می‌شه. بچه‌های سال دومی، ورودی‌ها رو تو صف خودشون راه نمی‌دن. بچه‌های سال سومی، سال دومی‌ها رو. بچه‌های فارغ‌التحصیل، هیچ کدوم رو. بچه‌های فوق لیسانس، از پنجره روبه‌رویی غذا می‌گیرند. بچه‌های دکترا، از درِ پشتی. گربه‌های سلف هم از دیوار. گفتم: پس صف ما کجاست؟ گفت: شما باید از دریچه‌ی کولر وارد بشید. صف مهم بعدی، صف خوابگاه بود. توی صف خوابگاه، همان یکی دیگر گفت: اینجا خوابگاهه. اتاق‌های یک تخته تا پنج تخته‌اش، مال اولیاست؛ یعنی کسایی که ولی‌شون، اینجا جزء رؤساست. اتاق‌های پنج تا ده تخته، مال اوصیاست؛ یعنی کسایی که سفارش شدند. اتاق‌های ده تا پانزده تخته، مال بنده‌های مُخلس خداست؛ یعنی کسایی که پدرشون تو کار اختلاسه. اتاق‌های بالاتر از پانزده تخته که پای هم‌اتاقی‌ات، توی دماغ و دهن توئه، مال ما بنده‌های مُفلس خداست. گفتم: عجب صف تو صفیه این دانشگاه! گفت: تازه صف‌های دیگه‌ای هم هست که کم‌کم خودت باهاشون آشنا می‌شی؛ مثل صف بوفه، صف جزوه دادن، صف عاشقی، صف فارغ‌التحصیلی و ... . یکی از پشت سر گفت: آقا برو توی صف. یکی دیگر گفت: نزن توی صف. چند نفر داد زدند: هُل ندین؛ صاف شدیم توی صف. مسئول خوابگاه، از توی اتاقش گفت: ساعت اداری تموم شد. یکی از ته صف داد زد: ساعت اداری تموم شد، صف رو چرا به هم می‌زنید؟ 📚📚📚📚 کافه خنده، مجموعه نثر طنز، علیرضا لبش، ص ۷۳ و ۷۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معرفی کتاب 📚📚📚 کافه خنده، علی‌رضا لبش این کتاب که برگزیده‌ی جشنواره‌های سراسری "طنز مکتوب" و "طنز طهران" است، در بردارنده‌ی ۷۱ نثر طنز می‌باشد. نثر کتاب، نزدیک به زبان عامیانه و در موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، خانوادگی و ... است. فهرست برخی از مطالب کتاب چنین است: اصغر آقا نامزد انتخابات، خاطرات چوپان دروغگو، خاطرات حسن کچل، خاطرات کبری، خاطرات کوزت، ریخت‌شناسی ناشران، نامه به ادیسون، چگونه یک مجری تلویزیونی شوید، چگونه بازیگر شوید، چگونه شاعر بزرگی شوید، چگونه هنرمند شوید، شرط ازدواج، کاپ اخلاق، موش و گربه، عدالت، سیاست، و ... . چاپ اول کتاب، در سال ۱۳۸۹ و چاپ دوم آن در سال ۱۳۹۱، توسط انتشارات سوره مهر، در تهران، در ۱۹۸ صفحه و در قطع رُقعی منتشر شده است. بهتر بود کتاب، طرح روی جلد رنگی و زیباتری می‌داشت و نیز ۳۴ مطلب کوتاه و چند‌سطری که از صفحه‌ی ۱۶۵ تا پایان کتاب است، هر کدام در صفحه‌ای جدا قرار نمی‌گرفت؛ تا در کاغذ، صرفه‌جویی بیشتری گردد. به طور متوسط، می‌شود هر سه مطلب پایانی را در یک صفحه گنجاند. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نثر طنز 😂😂😂 چگونه یک مدیر نمونه شوید؟ از علیرضا لبش (بخش اول) 😂 به کارمندان خود رحم نکنید. کاری کنید که نامتان را در کتاب‌های تاریخ بنویسند. آن‌قدر سنگدلی به خرج دهید تا هیتلر، آتیلا و چنگیز در مقابل شما، آدم‌های مهربان و رئوفی به حساب آیند. مدیر باید کلاهش پشم داشته باشد. سعی کنید همیشه از کلاه‌های پشمی استفاده کنید و مواظب باشید حتماً پشم کلاهتان طبیعی باشد. 😂 ... در دادن حقوق و مزایا و وام و مساعده، تا می‌توانید، خِسَّت به خرج دهید. هرچقدر وابستگی مالی کارمندان به شما بیشتر باشد، حرف‌شنوتر می‌شوند. 😂 معاونان خود را از نزدیکان و ترجیحاً اقوام درجه یک خود انتخاب کنید؛ مثلاً معاون مالی شما، می‌تواند برادرتان باشد؛ معاون اداری، خواهرتان؛ معاون امور بانوان، همسرتان؛ معاون جوانان، فرزند دلبندتان و بازرس ویژه، باجناقتان. 😂 برای خود چندین منشی انتخاب کنید؛ تا مراجعان برای دیدن شما، از چند کانال گزینشی رد شوند و در نهایت هم به دلیل حضور شما در جلسه یا بازدید، عذرش را بخواهید. اصولاً مدیر یک مجموعه، هر چقدر دور از دسترس باشد، معتبرتر است. 🌹ادامه، فردا🌹 📚📚📚📚 کافه خنده، مجموعه نثر طنز، علی‌رضا لبش، ص ۱۴۱ و ۱۴۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نثر طنز😂😂😂 چگونه فیلمساز شوید؟ (بخش اول) از علی‌رضا لبش 😂 در کلاس‌های فیلم‌سازی استاد فیلم‌بین، کلاس‌های کارگردانی استاد فیلم‌ساز، کلاس‌های بازیگری استاد فیلم‌باز، کلاس‌های تصویربرداری استاد دوربینی، کلاس‌های صدابرداری استاد فریاد، کلاس‌های گریم استاد ننه‌قمر مشاطه‌چیان و ... شرکت کنید و تمام مدارک عالیه را بگیرید. بعد از اینکه جیب پدر و پدرجدتان خالی شد، می‌توانید مدارکتان را با چند دی‌وی‌دی جدید معاوضه کنید. 😂 یک فیلم‌نامه‌ی خوب بنویسید. این فیلم‌نامه، می‌تواند عشقی باشد. مواد لازم برای نوشتن یک فیلم‌نامه خوب عشقی: یک حاجی بازاری پولدار، یک زن مظلوم حاجی، یک دختر زیبای بدجنس و به میزان زیادی آب و دیالوگ‌های بی‌ربط و گریه‌دار. یا اینکه سیاسی باشد. مواد لازم برای یک فیلم‌نامه‌ی سیاسی: یک پسر دانشجوی سیاسی، یک دختر دانشجوی عاشق، یک عده حراست دانشگاه و گروه فشار، یک نماینده‌ی مجلس و مقداری آتش‌بازی و تعقیب و گریز. یا اینکه می‌تواند اجتماعی یا اصطلاحاً جشنواره‌ای باشد. مواد لازم برای یک فیلم‌نامه‌ی جشنواره‌ای: یک عده کودک، یک عده کارگر، یک عده زن بی‌سرپرست و به میزان کافی فقر و بدبختی. نکته: هر چه میزان فقر و بدبختی فیلم بیشتر باشد، احتمال بردن جوایز از جشنواره‌های خارجی بیشتر خواهد بود. 🌹 ادامه، فردا🌹 کافه خنده، مجموعه نثر طنز، لبش، ص ۱۲۹ و ۱۳۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303