نیکویی 🌹🌹🌹
از شاهنامهی فردوسی
بیا تا جهان را به بد نسپَریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بُوَد یادگار
همان گنج دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدَن مر تو را سودمند
سخن مانَد از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مدار
فریدون فرّخ، فرشته نبود
به مُشک و به عنبر، سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فرشته تویی
سپَردن: گذراندن، طی کردن.
نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران، دکتر سید محمد ترابی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۲، ص ۱۵۱.
#فردوسی
#نیکویی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی
سگ تشنه را آب دادن
یکی در بیابان، سگی تشنه یافت
برون از رمق، در حیاتش نیافت
کُلَه، دَلو کرد آن پسندیدهکیش
چو حَبل اندر آن بست دستار خویش
به خدمت، میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را، دَمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور، گناهان ازو عفو کرد
اَلا، گر جفاکاری، اندیشه کن
وفا پیش گیر و کَرَم پیشه کن
کسی، با سگی نیکویی گم نکرد
کجا گم شود خیر با نیکمرد؟
کَرَم کن چنان کِت بر آید ز دست
جهانبان، درِ خیر، بر کس نبست...
لغات:
دلو: سطل آب. حبل: طناب. دستار: شال سر. داور: خدا. الا: آگاه باش.
جهانبان: خداوند.
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۶۲.
#بوستان_سعدی
#سگ_تشنه
#نیکویی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیکویی
از سعدی
تو نیکویی کن و در دجله انداز
که ایزد، در بیابانت دهد باز
که پیش از ما، چو ما بسیار بودند
که نیکاندیش و بدکردار بودند
بدی کردند و نیکی، با تن خویش
تو نیکوکار باش و بد میندیش
کلیات سعدی، مواعظ، ص ۸۵۴.
#نیکویی
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303