eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
161 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت روز پاس‌داشت زبان فارسی و بزرگ‌داشت فردوسی🌺🌺 استاد ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران در قرن چهارم و یکی از گویندگان مشهور جهان و از ستارگان درخشنده‌ی آسمان ادب فارسی است. به مناسبت روز مذکور، بخشی از شاهنامه نقل می‌شود. پس از مجروح شدن سهراب به دست رستم که پسرش را نمی‌شناخت و آگاه شدن به هویت او در لحظات آخر و در پی نوشدارو فرستادن کسی را، خبر مرگ سهراب را به رستم می‌دهند. فردوسی، این لحظات را چنین روایت کرده است: گَوِ پیلتن سر سوی راه کرد کس آمد پی‌اش زود آگاه کرد که سهراب شد زین جهان فراخ همی از تو تابوت خواهد، نه کاخ پدر جَست و برزد یکی سرد باد بنالید و مژگان به هم برنهاد پیاده شد از اسب، رستم چو باد به جای کُله، خاک بر سر نهاد بزرگان لشکر همه همچنان غَریوان و گریان و زاری‌کنان آن گاه‌، رستم به سرزنش خود می‌پردازد و می‌گوید: که را آمد این پیش کامد مرا؟ که فرزند کشتم به پیران‌سرا بریدن دو دستم سزاوار هست جز از خاک تیره مبادم نشست چه گویم چو آگه شود مادرش؟ چگونه فرستم کسی را برش؟ ... نکات مهم: گو: پهلوان. گو پیلتن: رستم . شد: رفت، مُرد. سرد باد: آه سرد. غریوان: فریادکنان. به پیران‌سرا: در پیری. گلبانگ سربلندی، دکتر محمدتقی آذرمینا و دیگران، ص ۵۶ و ۵۷ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آغاز شاهنامه‌ی فردوسی به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی‌دِهِ رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده‌ی ماه و ناهید و مهر ز نام و نشان و گمان برتر است نگارنده‌ی بر‌شده گوهر است به بینندگان، آفریننده را نبینی، مرنجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه... به هستیش باید که خَستو شوی ز گفتار بیکار، یک‌سو شوی پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه توانا بوَد هر که دانا بوَد ز دانش دل پیر، بُرنا بوَد نکات: نگارنده: آفریننده، نقاش. پیکر: نقش و صورت، هر یک از صورتهای فلکی. برشده پیکر: آسمان برافراشته. بیننده: چشم. خستو: مُعتَرِف، اقرار‌کننده. بیکار: بیهوده، بی‌فایده. برنا: جوان. به نقل از گزیده‌ی متون ادب فارسی، ص ۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیکویی 🌹🌹🌹 از شاهنامه‌ی فردوسی بیا تا جهان را به بد نسپَریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان بِه که نیکی بُوَد یادگار همان گنج دینار و کاخ بلند نخواهد بُدَن مر تو را سودمند سخن مانَد از تو همی یادگار سخن را چنین خوارمایه مدار فریدون فرّخ، فرشته نبود به مُشک و به عنبر، سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن، فرشته تویی سپَردن: گذراندن، طی کردن. نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران، دکتر سید محمد ترابی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۲، ص ۱۵۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دوره‌ها و منابع شاهنامه‌ی فردوسی در شاهنامه، سه دوره‌ی متفاوت می‌توان تشخیص داد: ۱ - اساطیری. ۲ - پهلوانی. ۳ - تاریخی. دوره‌ی اساطیری، از عهد کیومرث تا ظهور فریدون و دوره‌ی پهلوانی، از قیام کاوه تا قتل رستم و دوره‌ی تاریخی، از اواخر عهد کیان به بعد است؛ اما این قسمت نیز آمیختگی تمام با افسانه‌ها و داستانهای حماسی دارد. فردوسی در نظم شاهنامه، از مآخذی استفاده کرده است که در درجه‌ی اول، باید شاهنامه‌ی ابومنصوری را نام برد و سپس داستانهایی را که در باب رستم و خاندان گرشاسپ وجود داشته و گویا، جامع و راوی آنها، آزادسرو نامی بوده و دیگر، بعضی از داستانهای متفرق آن عهد مانند داستان بیژن و گرازان و کتابی که در شرح داستان اسکندر متداول بوده است. تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا، ج ۱، ص ۴۸۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اول بهمن، زادروز فردوسی گرامی باد 🌹🌹🌹 بیتهایی از فردوسی ز هر دانشی چون سخن بشنوی ز آموختن، یک زمان نَغنَوی به رنج اندر آری تنت را رواست که خود رنج بردن به دانش، سزاست به رنج اندر است ای خردمند، گنج نیابد کسی گنج، نابرده رنج غُنودن: آسودن. گلبانگ سربلندی، دکتر آذرمینا و دیگران، ص ۱۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی💐💐💐 مورچه در کیسه‌ی گندم شبلی یکی سیرتِ نیک‌مردان شنو اگر نیک‌بختی و مردانه‌رو که شِبلی ز حانوتِ گندم‌فروش به دِه بُرد اَنبانِ گندم، به دوش نگه کرد و موری در آن غَلّه دید که سرگشته، هر گوشه‌ای می‌دوید ز رحمت بر او، شب نیارست خُفت به مأوای او، بازش آورد و گفت: مروّت نباشد که این مورِ ریش پراکنده گردانم از جای خویش درون پراکندگان، جمع دار که جمعیتت باشد از روزگار چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد: میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین، خوش است... لغات: شبلی: از عارفان بزرگ قرن سوم هجری. حانوت: دکان. انبان: کیسه. نیارست خفت: نتوانست بخوابد. مأوا: جایگاه، مَسکن. ریش: آزرده‌‌خاطر. پراکنده: آواره، سرگردان. پراکندگان: پریشان‌خاطران، آشفتگان. جمعیت: آرامش، خاطرِ جمع و آسوده. تربت: خاک، آرامگاه. مَجاز از روان، روح. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۶۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فردوسی از مصطفی محدثی خراسانی قصه‌پرداز توحیدی ای مرد مشرق صبح جاویدی ای مرد از رسولانِ مهری و پیوند شاعر جلوه‌های خداوند شاعر آسمانهای روحی راوی قصه‌های شکوهی واژه‌های تو، سرشار جان است هدیه‌ی روشن آسمان است ای حماسه‌ترین، ای ترانه‌ ای لغتهای ما را خزانه پرده‌خوان ازل تا ابد، تو وارث روشنی و خرد، تو تک‌سوارِ بر و بام دشتی با سیاوش از آتش گذشتی جوهر آن چکامه، تو هستی رستمِ شاهنامه، تو هستی در امان از گزند زمانی جاودان، جاودان، جاودانی سُکر سماع، محدثی خراسانی، ص ۱۷۸ و ۱۷۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کاخ بلند نظم از شاهنامه‌ی فردوسی جهان کرده‌ام از سخن چون بهشت ازین بیش، تخم سخن، کس نکِشت بسی رنج بردم در این سال سی عَجَم زنده کردم، بدین پارسی... بناهای آباد، گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب پی افکندم از نظم، کاخی بلند که از باد و باران، نیابد گزند بدین نامه‌ بر، عمرها بگذرد بخوانَد هر آن کس که دارد خرد گزیده‌ی ادب فارسی، دکتر علی‌اصغر خبره‌زاده، ص ۵۲۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فردوسی از عبدالعلی ادیب برومند اَلا ای گرانمایه دانای طوس که خورشید، پای تو را داد بوس به هفت آسمان رفت آوازه‌ات فلک نیست ظرفی به اندازه‌ات... در ایران ندیدم یکی شیرمرد که کاری به مقدار کار تو کرد... پژواک ادب، گزیده‌ی اشعار ادیب برومند، ص ۵۶۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303