eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
172 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی - علیه السلام - فرمودند: به راستی که جهان، سرایی است که اول آن، رنج و آخرش، فنا و نیستی است. در حلالش، حساب و در حرامش، عِقاب است. هر که در آن دارا شد، به فتنه‌ی گرفتاری دچار گشت و هر که در آن نادار ماند، گرفتار غصه و اندوه گردید. غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۶۰. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - هر نیک و بدی که در کتاب است بگذار به هم، که وقت خواب است ۲ - هزار خیال به دل مهمان است که یکیش به دل صاحب‌خانه نیست. ۳ - هزار قورباغه، جای یک ماهی را نمی‌گیرد. ۴ - هم از تور می‌گیرد، هم از قلاب. ۵ - هم اسب شمر را نعل می‌کند، هم مَشک حضرت عباس را می‌دوزد. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰۲۵ - ۱۰۲۷، ۱۰۲۹ و ۱۰۳۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بی‌اختیار از مهدی سهیلی مرا تاب غم یک تن نباشد دلم ای دوست، از آهن نباشد تو گفتی غم مخور، آخر ندانی که غم در اختیار من نباشد بوی بهار می‌دهد، مجموعه‌ی شعر مهدی سهیلی، ص ۴۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه و آموزنده🍁🍁🍁 زوایای دید روزی، مردی داخل چاله‌ای افتاد و بسیار دردش آمد. یک پدر روحانی، او را دید و گفت: حتماً گناهی انجام داده‌ای. یک دانشمند، عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت. یک روزنامه‌نگار، در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد. یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت، فقط در ذهن تو هستند؛ در واقعیت، وجود ندارند. یک پزشک، برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت. یک پرستار، کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد. یک روان‌شناس، او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده‌ی افتادن به داخل چاله کرده بودند، پیدا کند. یک تقویت‌کننده‌ی فکر، او را نصیحت کرد که: خواستن، توانستن است. یک فرد خوش‌بین، به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی. سپس فرد بی‌سوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد. هزار داستان، ج ۲، ص ۱۷۴ و ۱۷۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات ادبی ☘☘☘ خسروانی، نوخسروانی خسروانی، یک قالب شعری کوتاه و کوچک و دارای وزن هجایی یا وزن تصنیف‌گونه بوده که آن را ابداع باربد، شاعر و موسیقیدان دربار خسرو پرویز ساسانی دانسته‌اند. معانی این قالب، بیشتر در غزل، طبیعت‌ستایی، ستایش معبود یا محبوب بوده است. نوخسروانی، گونه‌ی امروزیِ آن قالب کهن است که با اخوان ثالث شروع شد. یک قالب خاص زبان فارسی و سه مصراعی، دارای وزن عروضی که رعایت قافیه، در مصراعهای اول و سوم، اجباری و در مصراع دوم، اختیاری است. دو نوخسروانی از اخوان ثالث: لبخند او در خواب آب زلال و برگ گل بر آب مانَد به مَه در برکه‌ی مهتاب وین هر دو چون لبخند او در خواب ☘☘☘ تو آن ابری که... گل از خوبی، به مَه گویند مانَد، ماه با خورشید تو آن ابری که عطر سایه‌ات، چون سایه‌ی عطرت تواند هم گل و هم ماه، هم خورشید را پوشید ☘☘☘ با تلخیص از شعر مهدی اخوان ثالث، دوزخ اما سرد، ص ۱۰۷۴ -۱۰۷۸. شعرها: ص ۱۰۷۹ و ۱۰۸۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیتی از یدالله بهزاد کرمانشاهی جویباران را شکست آیینه‌ی صافی، که باد چین حسرت می‌زند هر دم به روی آبها قدر مجموعه‌ی گل، مرتضی کاخی، ص ۲۷۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخن تازه از مولوی هین، سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود وارهد از حدّ جهان، بی حد و اندازه شود خاک سیه بر سر او، کز دم تو تازه نشد یا همگی رنگ شود، یا همه آوازه شود هر که شدت حلقه‌ی در، زود بَرَد حُقّه‌ی زر خاصه که در باز کنی، مَحرم دروازه شود... ناقه‌ی صالح چو ز کُه زاد، یقین گشت مرا کوه پیِ مژده‌ی تو، اُشتُر جَمّازه شود راز نهان دار و خَمُش، ور خمشی تلخ بُوَد آن چه جگر‌سوزه بُوَد، باز جگرسازه شود نکات: حقه‌ی زر: محفظه‌ی کوچکی که در آن، زر و جواهر قیمتی را نگهداری کنند. ناقه‌ی صالح: شتر ماده‌ای که صالح پیامبر برای قوم ثَمود به عنوان معجزه از کوه خارج ساخت؛ هنگامی که بزرگ آن قوم، از آن حضرت تقاضای معجزه‌ کرد تا به او ایمان بیاورند. اشتر جمازه: شتر تیزرو. خمش: یا خاموش، تخلص دیگر مولانا نیز می‌باشد. در عشق زنده بودن، گزیده‌ی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۳۳ ، ۳۱۰ و ۳۱۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از محمد قهرمان بی‌طاعتی از زهد ریایی خوشتر سرگشتگی از سر به هوایی خوشتر خاک ره کمتر ز خودی از چه شوی؟ بر درگهِ دوست جبهه‌سایی خوشتر جبهه: پیشانی. روی جاده‌ی ابریشم شعر، قهرمان، ص ۵۸۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303