یک رباعی از نیما یوشیج
محمود، علی(ع) عابد و معبود، علی است
وز جملهی آفریده، مقصود، علی است
گفتی که: علی که بود؟ فاشت گویم:
بودی به میان نبود، ور بود، علی است
مجموعهی کامل اشعار نیما یوشیج، سیروس طاهباز، ص ۸۰۲.
#علی(ع)
#نیما_یوشیج
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از عرفی شیرازی
آن دل که پریشان شود از نالهی بلبل
بر دامنش آویز که با وی خبری هست
مشاعرهی جدید، صادقی اردستانی، ص ۱۱.
#بلبل
#عرفیشیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
دین را به وسیلهی دنیا حفظ کنید؛ اما مبادا دنیا را با دین نگه دارید(و به خاطر دنیا، دین را از دست بدهید.)
غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۸۳.
#امام_علی(ع)
#دینودنیا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از ابوالقاسم افخمی اردکانی
مولود کعبه:
شکافِ کعبه گواه است و این گواه بس است
که از هُمــای سعادت یکی نگـــاه بس است
بیــــــــــا که صبحِ هدایت بــرآمـد از کعبـه
و تـا قیام قیامت همیـن پگاه بس است
به مژده حضرت جبریل با محمّد(ص) گفت
که ای پیمبـرِ دُردانه اشــک و آه بس است
خــدا به هیـأت مولـی المـوحّدیـن آورد
غضنفری که تو را یارِ رزمگـاه بس است
به شـاهراهِ شفــاعت شهی شهیـن و شِگَرف
به تختگاه ولایـت نِشَست و شاه بس است
علی(ع) اگرچه خدا نیست لیک همچون او
کمـــانِ اَبـــرو او بهـرِ سجده گــاه بس است
به «واحد» از حَـــرمِ کبــریـــا خبــــر دادند
ولایِ آلِ محمّد(ص) دلیــلِ راه بس است
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ولادت با سعادت و فرخنده ی مولود کعبه، مولی الموحدین، اسد الله الغالب، ابوتراب، علی ابن ابی طالب علیه آلاف التحیة و السلام به پیشگاه امام عصر مهدی موعود «عج» و بر شیعیان و محبان حضرتش مبارک و خجسته باد 🌹
گزیدهای از مثلهای فارسی💐💐💐
۱ - اگر عنقا ز بیبرگی بمیرد
شکار از دست گنجشکان نگیرد
(سعدی)
۲ - اگر کبک نکند قهقههی بیجا، کی میداند کجا کرده جا؟
۳ - اگر گربه توبه کند، گوشت دیزی، سالم میماند.
۴ - اگر گناه ببخشند، شرمساری هست.
۵ - اُلفَت به کس مبند که نیمی ز کُلفَت است.
کلفت: رنج، سختی.
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۴۳ - ۱۴۵ و ۱۵۰.
#مثل_فارسی
#دکترشکورزاده
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
چند سوال
از محمدعلی مجاهدی(پروانه)
شده آیا که دل تو، تَرَکی بردارد؟
یا خط باور تو، چینِ شکی بردارد؟
یا که یک چنگ هنرمند، به همدستی تار
پرده از راز غم مشترکی بردارد؟
یا که در باغ گلی، از سرِ همدردیها
برگ گل را ز زمین شاپرکی بردارد؟
یا که در جنگل رویایی مهتاب شبی
شاعری سر ز پی آتشکی بردارد؟...
یا که از سفرهی رنگین جهان من و تو
کودک عاطفه، نان و نمکی بردارد؟
یا که در خلسهی پر جاذبهی کشف و شهود
عارفی، پرده ز کار مَلَکی بردارد؟
پاسخ این همه، آیا که "نمیدانم" نیست؟
نگذارید که احساس، لکی بردارد
یک آسمان پرواز، مجاهدی، ص۲۱۷ - ۲۱۹.
#احساس
#سوال
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معنی مسافر در گلشن راز محمود شبستری
مسافر آن بُوَد کاو بگذرد زود
ز خود فانی شود چون آتش از دود
یعنی "مسافر" و "سالک" آن است که از منازل طبیعی و مُشتَهَیات نفسانی و لذّات و مألوفات جسمانی عبور نماید و از لباس صفات بشری مُنخَلِع گردد و از ظلمت تَعَیُّن خودی که حجاب نور اصل و حقیقت او بود، صافی گردد و پردهی پندار خودی، از روی حقیقت براندازد و چون دود، از آتش جدا شود.
لغات:
مشتهیات: جمع مشتهیه، چیزهای خواستهشده و مرغوب.
مألوفات: جمع مألوفه، الفتگرفتهها، خوگرفتهها.
منخلع: از جای کنده، جدا، منقطع.
مَفاتیحُ الاِعجاز فی شرح گلشن راز، شمسالدین محمد لاهیجی، تصحیح و توضیح دکتر برزگر خالقی و عفت کرباسی (بانو خالقی)، چاپ چهاردهم، ۱۴۰۱، ص ۲۰۵.
#گلشنراز
#شرحگلشنراز
#محمودشبستری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از سعدی
آن درد ندارم که طبیبان دانند
دردی است محبت که حبیبان دانند
ما را غم روی آشنایی کُشتهست
این حال نباید که غریبان دانند
کلیات سعدی، رباعیات، ص ۶۷۲.
#سعدی
#محبت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کمی از پزشکان😂😂
از محسن اشتیاقی
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که برخی از آنها، به باقی سرند
کمی از پزشکان، از آن دستهاند
که بر کسب قدرت، کمر بستهاند
چو عضوی به درد آورد روزگار
در آرند از روزگارش، دمار
پس از حال و احوال با دردمند
رقمهای بالا طلب میکنند
مریضی اگر سرفه بنمود سخت
به تجویز ایشان، ضروری است تخت
بخوابد شبی توی دارالشفا
دو میلیون بسُلفد برای دوا
به سرکیسه کردن شدند اوستاد
بدا آن که کارش به ایشان فتاد
اگر مشکلی بود، حل میکنند
به هر نحو باشد، عمل میکنند
وگر مشکلی حل شود با دوا
عمل میکنندش در آن راستا
به قدری بیاید به اعضا فشار
که عضو دگر را نمانَد قرار
شود مستمند او به انواع وام
به پایان رسید این سخن، والسلام
لذا ای مدیر عاملِ بانک ما
سرکیسهی وام را شُل نما
اگر شل نکردی سرش را کمی
نشاید که نامت نهند آدمی
قهوهی قندپهلو، مهدینژاد، ص ۷۸ و ۷۹.
#شعر_طنز
#بیماروعمل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
دعای مُستجاب
یک سال در گیلان خشکسالی شد. مردم برای طلب باران، همگی به بیرون از شهر رفتند و دست به دعا برداشتند؛ اما باران نیامد؛ لذا همگی به در خانهی اُمّمحمد گیلانی(از زنان صالح گیلان) رفتند و از او خواستند تا دعا کند.
وی از خانه بیرون آمد و جلوی در خانهی خود را جاروب کرد و پاکیزه نمود. سپس رو به آسمان کرد و گفت: خدایا، من جاروب کردم؛ تو آب بپاش. پس از مدتی، به اندازهای باران آمد که مردم، سیراب شدند.
معارف اللطایف، مجاهدی، ص ۴۰. (به نقل از ریاحین الشریعه، محلاتی، ص؟)
#داستان_کوتاه
#دعای_مستجاب
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سورهی تماشا
از سهراب سپهری
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژهای در قفس است.
حرفهایم، مثل یک تکه چمن، روشن بود
من به آنان گفتم:
آفتابی، لبِ درگاه شماست
که اگر در بگشایید، به رفتار شما میتابد
و به آنان گفتم:
سنگ، آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین، گوهر ناپیدایی است
که رسولان، همه از تابش آن خیره شدند
پیِ گوهر باشید
لحظهها را به چراگاه رسالت ببرید.
و من آنان را، به صدای قدم پیک، بشارت دادم
و به نزدیکی روز، و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ، پشت پَرچین سخنهای درشت...
هشت کتاب، حجم سبز، سپهری، ص ۳۵۰ - ۳۵۲.
#سهراب_سپهری
#تماشا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از شهید بلخی
شنیدهام که بهشت، آن کسی تواند یافت
که آرزو برساند به آرزومندی
مشاعرهی جدید، صادقی اردستانی، ص ۳۲۷.
#شهید_بلخی
#بهشت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
بهترین علم، آن است که مقرون با عمل باشد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۸۸.
#امام_علی(ع)
#علم
#عمل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
میآید
از محمود اکرامی
عاقبت آن سوار میآید
آخرین ذوالفقار میآید
برکهها را بگو به رقص آیند
آبشار، آبشار میآید
سالخوردهترین صنوبر گفت:
با پرستو، بهار میآید
چهرهی غمگرفتهی شهرم
با تبسم کنار میآید
از نگاه کبوتران پیداست
از خم کوچه، یار میآید
این کتاب اسم ندارد، اکرامی، ص ۷۴.
#امام_زمان(ع)
#یار
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسالی یکی از همراهان کانال.🌹🌹🌹
تهیه و اجرا: نیلوفر اهوازی
با سپاس از ارسال کننده🙏🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی🌹🌹🌹
دکتر عبدالحسین زرینکوب
وی در ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ شمسی در بروجرد به دنیا آمد. پدرش، ابتدا زرگر بود و بعد به امور کشاورزی مشغول گشت. بعدها که شناسنامه باب شد، به دلیل شغل پیشین، نام خانوادگی زرینکوب را برگزید. عبدالحسین، پس از گرفتن دیپلم، معلم شد و برای تدریس به دبیرستانهای خرمآباد رفت.
پس از قبولی در رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، ضمن اشتغال به دبیری و تحصیل ، آثار فلاسفهی یونان و غرب را از طریق ترجمههای انگلیسی و فرانسوی مطالعه کرد و به تقویت این دو زبان و آشنایی با زبانهای آلمانی و ایتالیایی پرداخت.
چاپ آثار قلمی و مقالات وی در نشریات ادبی آن روز، از همین ایام آغاز شد. در سال ۱۳۲۷ لیسانس گرفت و پس از ورود به دورهی دکترا، مدتی به کار روزنامهنگاری پرداخت و پنج سال، سردبیر هفتهنامهی مهرگان بود و به ترجمهی کتابهای فرانسوی نیز همت گماشت.
در سال ۱۳۳۴ با دکتر قمر آریان، همدرس دانشکده و همکار مجله، ازدواج کرد و دو سال بعد، به دریافت دکترای خود نائل آمد و به تدریس در دانشگاه مشغول شد.
سرانجام، این استاد بزرگ قرن ما، پس از سالها تدریس و تألیف، در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ بر اثر سکته، دار فانی را وداع گفت.
از دکتر زرینکوب، جز صدها مقاله، بیش از پنجاه کتاب بر جای مانده است که برخی از آثار وی عبارتند از: دو قرن سکوت، نقد ادبی، با کاروان حُلّه، ارزش میراث صوفیه، از کوچهی رندان، فرار از مدرسه، سِرّ نی، سیری در شعر فارسی، بحر در کوزه، نقش بر آب، پله پله تا ملاقات خدا، پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد، شعلهی طور.
با تلخیص از سِرّ دلبران، دکتر حسن ذوالفقاری، ص ۴۶۵ - ۴۷۳.
#بزرگان_ادبیات_فارسی
#دکتر_عبدالحسین_زرینکوب
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از کشکول ادبیات
به نام خداوندجان وخرد
کلمه ی شماره ی ۱۲۰:چگونه بفهمیم شعر ازوزن خارج شده یانه؟(وزن یک شعردرست است یانه؟)
پاسخ این پرسش برای همه ی دوستداران شعربه ویژه کسانی که شعرمی گویند خیلی مهم است.
برای این که بفهمیم وزن یک شعردرست است یانه؟ دوراه وجوددارد
الف)راه علمی
ب)راه تجربی
راه علمی یعنی این که دانشِ عَروض رایادبگیریم(اسم وزن های مختلف رایادبگیریم،تقطیع کردن شعر،خط عروضی و.....) برای این کار باید کتاب هایی رابخوانیم که درمورد عروض نوشته شده است وتمرین وتکرار زیادانجام دهیم واگربرای این کار استادومعلم هم داشته باشیم که خیلی عالی می شود.
راه تجربی:این است که گوش خودرا عادت دهیم وتربیت کنیم.
به این صورت که
۱)شعر زیادبخوانیم(نه باچشم ودر ذهنمان)بلکه شعر راطوری بخوانیم که خودمان صدای خودمان رابشنویم.
۲)شعر زیادگوش بدهیم وهمراه شنیدن باخودمان تکرارکنیم.
۳)شعر زیادحفظ کنیم وبرای خودمان بخوانیم.
باانجام این کارها،به شرط تکرارومداومت به تدریج گوش ما به وزن های مختلف عادت می کند و به محض این که جایی از شعر ازوزن خارج شود خودمان می فهمیم.
کشکول ادبیات👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4073259631C5654190755
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بیتهایی از فرخی یزدی
سوخت پروانه گر از شمع، به ما روشن کرد
که رخافروختگان، دوستگدازند همه...
بس که در جنس بشر، گشته حقیقت نایاب
مردم از پیر و جوان، اهل مجازند همه...
دیوان فرخی یزدی، ص ۱۷۵ و ۱۷۶.
#فرخی_یزدی
#شمعوپروانه
#حقیقتومجاز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از عبید زاکانی
میکوش که تا ز اهل نظر خوانندت
وز عالم راز، بیخبر خوانندت
گر خیر کنی، فرشته خوانند تو را
ور میل به شر کنی، بشر خوانندت
رباعینامه، فرزانه محمودزاده، ص ۱۳۲.
#عبید_زاکانی
#فرشته
#بشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303