eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
159 ویدیو
2 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت پروانه و لاله از عمران صلاحی آورده‌اند پروانه و مگس، پرشان را با یک‌دیگر معاوضه کردند اما مگس دوباره روی زباله بود پروانه روی لاله! گزینه‌ی اشعار طنز‌آمیز، عمران صلاحی، ص ۱۴۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
shahram_nazeri_ayooha_saaghi 128.mp3
6.72M
آهنگ دلا نزد کسی بنشین 🌹🌹🌹 از شعر از و 🌺🌺🌺
زندگی از رحیم زریان قصیده، رمز و راز زندگی هست غزل، شور و نیاز زندگی هست رباعی، ساز و آواز جوانی دوبیتی، چاره‌ساز زندگی هست گلوی نی، دوبیتی‌ها، زریان، ص ۲۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: حسد، باعث اندوه دائمی است. غرر الحکم، ج ۱ ، ص ۴۳۰. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انتظار از جلیل صفربیگی نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو اما گِلِه بی‌شمار داریم از تو ما منتظر تو نیستیم آقا جان تنها همه انتظار داریم از تو واران، صفربیگی، ص ۲۰۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عارفان بزرگ🌹🌹🌹 سنایی(پدر شعر عرفانی) سنایی، شاعر مشهور قرن پنجم و ششم هجری، در غزنین متولد شد. ابتدا شاعر دربار غزنوی گشت و به مدّاحی پرداخت؛ ولی پس از زیارت حرمین شریفین، تغییری در احوالش پیدا شد و زندگی‌اش به مسیری دیگر افتاد. این تغییر روش و کمال تدریجی او، در قصیده‌ها، غزلها و مثنوی‌های او آشکار است. از این رو، او را پدر شعر عرفانی نامیده‌اند. سنایی تا حدود سال ۵۱۸ در خراسان بود و در این هنگام به غزنین برگشت و در سال ۵۳۵ هجری قمری چشم از جهان فرو بست. آرامگاهش در غزنین، زیارتگاه عموم است. علاوه بر دیوان یا کلیات، سنایی چند اثر دیگر نیز دارد که عبارتند از: کارنامه‌ی بلخ، سیر العباد الی المعاد، تحریمة القلم، مکاتیب و حدیقة الحقیقه. اینک ابیاتی از سنایی نشان عشق مکن در جسم و جان منزل، که این دون است و آن والا قدم زین هر دو بیرون نِه، نه این جا باش و نه آن جا... چه مانی بهرِ مرداری، چو زاغان اندرین پستی؟ قفس بشکن چو طاووسان، یکی برپَر برین بالا عروس حضرت قرآن، نقاب آن گه براندازد که دارُ‌المُلک ایمان را، مجرّد بیند از غوغا عجب نبوَد گر از قرآن، نصیبت نیست جز نقشی که از خورشید جز گرمی، نیابد چشم نابینا بمیر ای دوست پیش از مرگ، اگر می زندگی خواهی که اِدریس از چنین مردن، بهشتی گشت پیش از ما به تیغ عشق شو کشته، که تا عمر ابد یابی که از شمشیر بویحیی، نشان ندهد کسی احیا... نکات شعر: دون: پَست. عروس حضرت قرآن: استعاره از معانی و حقایق زیبای نهفته در قرآن. دارالملک ایمان: استعاره از دل. مجرد: جدا، دور. غوغا: مردم، هیاهوی مردمان عوام. بمیر ای دوست...: اشاره است به حدیث نبوی: موتوا قبلَ اَن تَموتوا. ادریس: پیامبری که نامش دو بار در قرآن آمده است. او یکی از جاودانان به شمار می‌آید. بویحیی: عزرائیل، ملک‌الموت. اَحیا: جمع حیّ به معنی زندگان. اِحیا: زنده بودن. با تلخیص از یک فروغ رخ ساقی، دکتر برزگر خالقی و دکتر امیری، ص ۲۱ - ۳۰ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Esfahani-Roozi To Khahi Amad-@netpaak.com.mp3
3.08M
آهنگ 🌹🌹🌹 در وصف (عج) ❤️❤️❤️ به نام روزی تو خواهی آمد ☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه📚📚📚 خدا و گنجشک روزها گذشت و گنجشک، با خدا هیچ نگفت. فرشتگان، سراغش را از خدا می‌گرفتند و خدا، هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می‌آید. من، تنها گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگه می‌دارد. سرانجام، روزی گنجشک، روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان، چشم به لبهایش دوختند. گنجشک، هیچ نگفت و خدا، لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سبب سنگینی سینه‌ی توست. گنجشک گفت: لانه‌ی کوچکی داشتم. آرامگاهِ خستگیهایم و سرپناهِ بی‌کسی‌ام بود. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی‌موقع، چه بود؟ چه می‌خواستی از لانه‌ی محقّرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟ سپس، سنگینی بغضی، راه را بر کلامش بست. سکوتی، در عرش طنین‌انداز شد. فرشتگان، همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: ماری در لانه‌ات بود و تو خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار، پر گشودی. گنجشک، خیره در خداییِ خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه‌ی محبتم، از تو دور کردم و تو، ندانسته، به دشمنی‌ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک، نشسته بود. ناگاه، چیزی در درونش فرو ریخت. های هایِ گریه‌اش، ملکوت خدا را پر کرد: خدایا، شکرگزار مهربانی‌ات هستم. تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۱۳۰ - ۱۳۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303