😂هوای مجانی😂
از موسی رئیسی وانانی
با اینکه همیشه دغدغه بینانی ست
روز و شبمان شرایطش بحرانی ست
از همت والای مدیران ممنون
شادم که هوا برایمان مجانی ست
#ارسالیشاعرانکانال
#موسیرئیسیوانانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ضربالمثلهای جهان
📚دروغگو، زودتر از مرد معلول، زمین میخورد.
(کوبایی و مکزیکی)
📚در هر چاهی، یوسف نیست.
(ایسلندی)
📚دزدان بزرگ، تخممرغدزدان را به جُرم دزدی، دار میزنند.
(اسلواکیایی)
📚دزد خوب، نگهبان خوب میشود.
(آمریکایی)
📚دزد راه باش؛ دزد سفره مباش.
(آذربایجانی)
📚دست عجول، به جای ماهی، قورباغه میگیرد.
(انگلیسی)
📚📚📚📚📚
فرهنگ جامع ضربالمثلهای ایران و جهان، دکتر مسعود هاشمی، ص ۱۵۸ - ۱۶۲.
#ضربالمثلهایجهان
#مسعودهاشمی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از بوستان سعدی
بخشش مال
بد و نیک را، بذل کن سیم و زر
که این، کسب خیر است و آن، دفع شر
خُنُک* آن که در صحبت عاقلان
بیاموزد اخلاق صاحبدلان
گرت عقل و رای است و تدبیر و هوش
به عزّت کنی پند سعدی به گوش
که اغلب درین شیوه دارد مَقال*
نه در چشم و زلف و بناگوش و خال
*خنک: خوشا.
*مقال: سخن.
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۵۷.
#بوستانسعدی
#احسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان عارفان
سَهل بن عبدالله تُستَری
(تستری، مُعَرَّب شوشتری است. او از عارفان ایرانی متوفّای سال ۲۸۳ هجری است.)
🌹بزرگترین مقامات، آن است که خوی بد خویش، به خوی نیک بَدَل کند.
🌹اصول مذهب ما، سه چیز است:
اقتدا به رسول(ص) در اخلاق و افعال
و خوردن حلال
و اخلاص در همهی افعال.
🌹اصلِ جملهی آفتها، اندکیِ صبر است در چیزها.
و غایت شُکر عارف است که بداند که: عاجز است از آن که شکر او تواند گزارد تا به حدّ شُکرِ شُکر تواند رسید.
🌹🌹🌹🌹🌹
تذکرة الاولیاء، عطار، تصحیح دکتر استعلامی، ص ۲۷۲ و ۲۷۳.
#سخنانعارفان
#سهلبنعبداللهتستری
#تذکرةالاولیاء
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خرج مال
از واعظ قزوینی
ز خرج مال ای مُنعِم،* کسی نُقصان نمیبیند
جُوی بر باد دادن، کم نسازد قدر خرمن را...
دل بینا به راه معرفت، چشمی نمیخواهد
به عینک احتیاجی نیست هرگز، چشم روشن را
*منعم: توانگر، ثروتمند.
حشمت فقر، ص ۶۲.
#خرجمال
#واعظقزوینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایت موشها و صاحب دکان
دو موش، در سوراخ دکانی مسکن داشتند. روزی کیسهای گردو را خالی کردند و به لانه بردند. صاحب دکان فهمید و خشمگین شد و تصمیم گرفت موشها را نابود کند. موشها با خوردن گردوها، فربه و شادمان شدند. یکی از موشها، بنای ناسازگاری گذاشت و گفت: باید گردوها را تقسیم کنیم. دیگری هم گفت: این کار ضرورتی ندارد و علاوه بر آن، برای این کار، باید فرد عادلی پیدا کنیم.
صاحب دکان رفت و ماری خرید و در سوراخ افکند. مار هنگام جدال و نزاع دو موش، به طرف آنها به راه افتاد. موش به رفیق خود گفت: بفرما این هم قاضی عادلی که میخواستی! فردا گردوها را در شکم مار قسمت خواهیم کرد.
حکایتهای حیوانات در ادب فارسی، دکتر محمد تقوی، ص ۲۴۴.
#حکایتموشهاوصاحبدکان
#محمدتقوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سکوت پروانه
از ابوالحسن ورزی
در سکوت پروانه، صد دهان سخن باشد
آشنا کسی جز او، با زبان گلها نیست
کتاب مشاعره، دکتر امیراسماعیل آذر، ص ۲۷۱.
#پروانه
#ابوالحسنورزی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303