eitaa logo
گلزار ادبیات
8.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
145 ویدیو
1 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
باقی ماندن احسان و ظلم از مثنوی مولوی مُحسنان مُردند و احسانها بماند ای خُنُک آن را که این مَرکب براند ظالمان مُردند و ماند آن ظلمها وایِ جانی کاو کند مکر و دَها گفت پیغمبر: خُنُک آن را که او شد ز دنیا، ماند از او فعل نکو مُرد محسن؛ لیک احسانش نمُرد نزد یزدان، دین و احسان نیست خُرد وایِ آن کاو مُرد و عصیانش نمُرد تا نپنداری به مرگ، او جان بیُرد لغات: خنک: خوشا، خوش به حالِ. دها: نیرنگ و فریب. شد: رفت، مُرد. آموزه‌های اخلاقی در مثنوی، شیروانی، ص ۲۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهای گلچین‌شده🌺🌺🌺 ز احسان می‌شود صاحب‌کَرَم را دولت افزوده بلی، هر چاه را آب از کشیدن، بیش می‌گردد (سالم کشمیری) ز افتادگی، به مَسنَد عزّت رسیده است یوسف کند چگونه فراموش چاه را؟ (صائب تبریزی) دو قدم مانده به گل، ص ۸۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی📚📚📚 جذب دلها با احسان به ره بر، یکی پیشم آمد جوان به تک، در پی‌اش گوسفندی روان بدو گفتم : این ریسمان است و بند که می‌آرد اندر پی‌ات گوسفند سبک، طوق و زنجیر از او باز کرد چپ و راست، پوییدن آغاز کرد هنوز از پی‌اش تازیان می‌دوید که جو خورده بود از کف مرد و خوید چو باز آمد از عیش و شادی به جای مرا دید و گفت: ای خداوندِ رای نه این ریسمان، می‌بَرَد با مَنَش که احسان، کمندی است در گردنش به لطفی که دیده است پیل دَمان نیارد همی حمله بر پیلبان بَدان را نوازش کن ای نیک‌مرد که سگ پاس دارد، چو نان تو خَورد لغات: به ره بر: در راه. تک: دویدن. ریسمان: طناب. سبک: سریع، فوری. طوق: بند، طناب گردن. پوییدن: حرکت کردن. تازیان: تند و سریع. خوید: بر وزن بید، گندم و جوی نارَس، گیاه نورُسته. خداوند رای: صاحب فکر. دمان: خروشان، غرّان. خورد: به ضرورت قافیه شدن با نیک‌مرد، باید خَرد خوانده شود. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۶۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: به راستی که خداوند سبحان، بندگان را دستور داده است که به عدل و احسان کار کنند و از زشتیها و ستمکاری، نهی فرموده است. غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۳۶. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: منّت نهادن، احسان را آلوده می‌کند. غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۲۹. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
احسان از شهریار گر احسان کنی، آن چنان کن که گفتند: نبیند کس او را و با کس نگوید ندیدی که تا دانه پنهان نگردد به خاک اندرون، سنبل از وی نروید دیوان شهریار،ج ۱، ص ۶۲۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی شنیدم که پیری به راه حجاز به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز چنان گرم‌رو در طریق خدای که خار مُغیلان نکندی ز پای به آخر، ز وسواسِ خاطر‌پریش پسند آمدش در نظر، کار خویش به تَلبیس ابلیس، در چاه رفت که: نتوان ازین خوبتر، راه رفت گرش رحمت حق، نه دریافتی، غرورش، سر از جاده برتافتی یکی هاتِف از غیبش آواز داد که: ای نیک‌بختِ مبارک‌نهاد مپندار اگر طاعتی کرده‌ای که نُزلی بدین حضرت آورده‌ای به احسانی آسوده کردن دلی بِه از اَلف رکعت، به هر منزلی ِلغات: خطوه: گام، قدم. گرم‌رو: تندرو. مغیلان: درختچه‌ای با خارهای فراوان. خاطر‌پریش: پریشان‌کننده‌ی فکر. تلبیس: مکر و حیله. سر برتافتن: منحرف کردن. هاتف: ندادهنده‌ی غیبی. نُزل: احسان، تحفه. حضرت: درگاه. الف رکعت: هزار رکعت نماز. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۶۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
10263.mp3
495.1K
حکایتی از 🌹🌹🌹 باب دوم در خوانش 🌻🌻🌻
سخنی از بوستان سعدی اَلا گر طلبکار اهل دلی ز خدمت مکن یک زمان، غافلی خورش دِه به گنجشک و کبک و حَمام که یک روزت افتد همایی به دام چو هر گوشه، تیرِ نیاز افکنی امید است ناگه که صیدی زنی دُری هم بر آید ز چندین صدف ز صد چوبه، آید یکی بر هدف لغات: خورش: خوردنی، غذا. حَمام: کبوتر. دُر: مروارید. چوبه: تیر. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۷۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: برتری انسان بر دیگران، در به کار بستن احسان است. غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۱۷. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حقّ احسان از خوشدل تهرانی نشاید حقّ احسان را شکستن نمک خوردن، نمکدان را شکستن مشاعره، خرّمی، ص ۲۷۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از بوستان سعدی بخشش مال بد و نیک را، بذل کن سیم و زر که این، کسب خیر است و آن، دفع شر خُنُک* آن که در صحبت عاقلان بیاموزد اخلاق صاحب‌دلان گرت عقل و رای است و تدبیر و هوش به عزّت کنی پند سعدی به گوش که اغلب درین شیوه دارد مَقال* نه در چشم و زلف و بناگوش و خال *خنک: خوشا. *مقال: سخن. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۵۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: نگهبان همیشگیِ توانگری و توانایی، پی‌درپی به مردم احسان کردن است غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۷۵. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303