eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می‌شود به این مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید شود «شهید» می‌شود . . . ‌ 📹▪️صحبت های مادر شهدای درباره فرزندان شهیدش ... ‌ ‌ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار بسیجی،‌معلم شهید مهندس کمال ظل انوار 💫 صورت آقا کمـال سرخ شده بود، کاردش می‌زدید خونش در نمی‌آمد. دستش را مشت کرده و به هم میفشرد، دندان‌هایش هم. اما هیچ نگفت. بلند شد و از سنگر بیرون زد. دنبالش رفتم. پوتینش را پوشید و به سمت نخلستان رفت. دست‌هایش را از پشت گره زد توی هم، سرش هم پائین بود. آرام بین نخل‌ها قدم می‌زد. ربع ساعتی طول کشید تا دوباره مسیرش را به سمت سنگر فرماندهی عوض کرد. وقتی برگشت صورتش مثل همیشه آرام بود، از اخم و عصبانیت هم در آن خبری نبود. داخل سنگر نشست و رو به برادری که او را عصبانی کرده بود گفت: برادر عزیز من، این موضوعی که شما گفتید و روی آن اصرار دارید، به این دلیل و این دلیل غیرمنطقی است و قابل اجرا نیست! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
امام خامنه‌ای: 💠 باید گفت که اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی، به‌وسیله‌ی نواب در من به‌وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد. 🔺شصت‌و‌ششمین سال‌گرد شهادت سیدمجتبی صفوی گرامی باد 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
📸مکه بودیم که تماس گرفت احوال مادر را بگیرد .... 🍃🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* و *گرامیداشت ظل انوار* 📣📣👇📣📣 ⭕️و اختتامیه و اعلام نتایج مسابقه ملی کتابخوانی 📚 فرمانده آتش⭕️ 💢 برادر *کربلایی محمد مهدی کبیری نژاد* 💢 : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* : ◀️ *پنجشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
گلزار شهدا
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* و *گرامیداشت #شهیدان ظل انوار* 📣📣👇📣📣 ⭕️و اختتامیه و اعلام نتایج
🚨انشاالله اعلام نتیجه مسابقه ملی کتابخوانی فرمانده آتش در مراسم پنجشــنبه از کنار قبر مطهر شهید، خواهد بود🚨
🍂از زمان رفتنتان، جنگ برای شما تمام شد...! اما... ما... همچنان داریم می جنگیم...! خسته نیستیم ولی... دعایی...! نگاهی...! برای قوت قلبمان کافی ست....✨ 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔰دنــبال عباس بودم. (شهــید)هاشم اعتمادی گفـت: آشپزخانه اسـت. رفتـم, دیـدم هـمه ظـرف های کثـیف پادگان را گذاشــتن جلـویش, در حال شستــن است! گفتم مهـندس این چه ڪاریه! گفـت:آخرش مـنو جهنمی می کنی , خوب بیڪاریم ظرف می شـوریم! محیط زیـست و منـابع طبیعـی فارس بـود, به عنوان آمـده بود جبهــه. بعدم رفتـه بود آشپــرخانه مقـر, گفته بود منو فرسـتادن اینــجا ظرف بشــورم! در وصیتـش نوشـته بود: خدایا به بزرگـے ات قـسم، در مقـابل خجالت می کـشم.... فقط دلـم مے خواهــد به مـن هم فرصـت بدهـے این جان ناقابـل را در راه تو بدهـم. هــر چند که لایق نیستم و از بارگاه عــرش تو بعید نیــست که به این بنــده نیز نظرے بکنــی.. عباس بهجــت حقیقــی :کربلای ۵ 🍃🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* ** ** ** توی ماه شعبان بودیم کلا پریشان بودم .خواب دیدم توی دارالرحمه داشتم راه می رفتم و به این قبرا نگاه می‌کردم. همه قبرها کوچک بود. یه گوشه چادر زده بودند. خیلی از من دور بود فقط صدای حسین حسین می‌آمد و تمام محوطه چراغانی بود. رفتم جلو دیدم که چاهی کنار چادرها هست.انگار مکه که میری همه دارند طواف می کنند و حسین حسین میگن. _تو رو خدا برید کنار من خیلی عزای امام حسین را دوست دارم. شروع کردم به سینه زدن و گریه کردن. اطراف اینجا همش سنگ مرمر بود.خیلی بزرگ پر از جمعیت! همین جور که سینه میزدم و گریه میکردم یک خانم از پشت سر دست زد به شانه ام. برگشتم نگاه کردم گفت: خانم این قرص رو برات آوردم بخوری! _نه من دیگه معده ام درد گرفته دیگه قرص نمیخورم! _بگیر بخور معده  ات هم خوب میشه! مثل روزهایی که مادرم قرص می گذاشت توی دهنم گفت: دهنت رو باز کن  این قرص رو بزارم توی دهنت. دهنمو باز کردم و قرص رو گذاشتم تو دهنم. احساس کردم گل تو دهنم هست. _خانم این که مثل مُهر هست؟ _تو بخور خوب میشی .این آب را هم بگیر باهاش بخور. کاسه آبی داد دستم. آب رو که خوردم انگار تمام بدنم سیر شد. چقدر این آب گوارا بود انگار هیچ وقت این جورابی نخورده بودم. داشتم آب را می خوردم که صدای اذان به گوشم خورد و از خواب بیدار شدم.. هنوز احساس می کردم این قرص که مثل مهر نماز بود توی دهنم خیس خورده. خواب را برای کسی تعریف نکردم. هفته دوبار می‌رفتم کلاس قران. مربی قرآن خیلی هوای مرا داشت. اینکه مریض احوال بودم خودش می اومد خونه پیشم و میگفت: دعا کن بچه دار بشم. یک روز آمد خونمون و گفت: مادر غلامعلی حالت چطوره؟ بهتر هستی؟ _الحمدالله من دیگه خوب بشو نیستم! _نه انشاالله خوب میشی .دستات که خیلی بهتر شده و ورمش خوابیده .من میدونم که خوب میشی. یه نیم ساعتی نشستم او برام دعا کرد و کلی هم درد دل. گفتم حاج کبری  می خوام یه چیزی بگم. _بگو خانم جان حرف بزن تا یکم سبک بشی. خوابم را برایش تعریف کردم. راستش من خوابم را برای کسی نگفتم جز شما. چند شب پیش که تولد امام زمان بود به فاطمه گفتم دلم میخواد همراه شوهرت برم مغازه پدر شوهرت که اونجا تولد امام زمان را جشن میگیرند. ادامه_دارد... 🌷🌱🌷🌱🌷🌱
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 | تلنگری به مسئولان 🔹میز مسئولیت، امانت مادران شهداست... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار بسیجی،‌معلم شهید مهندس کمال ظل انوار 💫 🌷گفت: من امشب می‌خواهم بروم سمت کارخانه نمک فاو. آنجا یک مقر مهندسی عراق است که خیلی فعال است، می‌توانی برایم آتش بریزی! گفتم: بله. با اینکه فرمانده تطبیق آتش فاو بود، اما ساعتی بعد به‌عنوان دیده‌بان نفوذی به سمت مقر مهندسی در عمق جبهه دشمن حرکت کرد. ساعتی بعد صدای آقا کمـال از پشت بی‌سیم به گوشم رسید. از نجوای آرامش مشخص بود که به مقر مهندسی عراق چسبیده است. آرام گفت: روشن‌کننده! یک روشن‌کننده برایش روی مقر عراقی‌ها فرستادم. روشن‌کننده دو دقیقه مقر را روشن می‌کرد و به آقا کمـال فرصت می‌داد تا مختصات جغرافیایی مقر را بررسی کند. تصحیح آتش داد، تا صبح به‌فرمان کمـال، به‌اصطلاح شش توپه این مقر را کوبیدیم. صبح که حساب کردم، 180 گلوله جنگی روی آن مقر ریخته بودیم. کمـال وقتی، با سر و روی خاکی و دودگرفته برگشت، با لبخند رضایت گفت: مقر عراقی‌ها با خاک یکسان شد و چیزی از تجهیزات و نفرات آن باقی نماند! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🍃🌸 بعد از شهادتش دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم،بایکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمودرضا در آن بود، رفتیم. روی کمدش این جمله از امام خامنه ای را درشت تایپ کرده و چسبانده بود: [ درجمهوری اسلامی هرکجا که قرار گرفته‌اید همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید همه‌ی کارها به شما متوجه است ] ♦️ تـــو شهیــد نمـی‌شـوی [حیات‌‌جاودانه‌شهید‌‌مدافع حرم محمودرضا‌بیضایی‌ به‌ روایت‌ برادر] 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb