eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
❣🌸 🌟زمان جنگ، بمباران☄ هوایی امان مردم رو بریده بود. شب وقتِ خواب دیدم دخترم رفت و حجابِ کامل پوشید. ازش پرسیدم: دخترم کاری پیش اومده؟ جایی می‌خواهی بری⁉️ گفت: نه پدرجان❌اینجا هر لحظه هوایی میشه و ممکنه صبح زنده نباشیم؛ باید طوری باشم که اگه خواستند من رو از زیر آوار بیرون بیارن، کامل باشه👌 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و عزاداری روز شهادت حضرت زهرا (س)🏴 🏴گرامیداشت شهیدان یزدگردی و زارع 🏴 💢با سخنرانی حجت الاسلام یزدگردی 💢 برادر کربلایی محمد شریف زاده 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۱۷ آذر ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 ✨خوشبختے یعنے ؛ دوستانے داشتہ باشے ڪہ تا بهشت همراه تو باشند ... 🌷خوشا بہ حال بهشت ڪہ چنین جوانانے دارد ... شباب الجنہ ؛ جوانان بهشتے❣ صحرایی ،حاجی زاده ،شیخ الاسلامی🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷تشنگی و محاصره طاقت ما را بریده بود. همه چیز داشتیم جز آب و یک راه ارتباطی اَمن به عقب. یک قطره آب هم نداشتیم، نه برای نوشیدن نه برای وضو. دشمن هم که وضع ما را می دانست در انتظار تسلیم شدن ما بود. هشتاد، نود نفر بودیم. جعفر با صدای سوزناکش زیارت عاشورا میخواند. همه از گرما در سینه خاکریز سر به زمین دوخته بودیم که از گرمای آفتاب خلاص شویم و به صدای حزن انگیز جعفر گوش میدادیم. زیارت عاشورا که تمام شد، بلند شد. همه را دور خودش جمع کرد و گفت: برادران از شما می خواهم در این ساعات سخت، یاد خدا را فراموش نکنید. همه به یاد لب تشنه امام حسین(ع) و یارانش باشید. دیگر سخنی نگفت. نشست روی زمین و پوتینش را در آورد. دو کف دستش را روی زمین که هرم گرما از بلند می شد کوبید و بعد روی پیشانی و پشت دست ها کشید. بعد به نماز قامت بست. بجز چند نفری گه نگهبانی از خط را به عهده داشتند، همه تیمم کرده و پشت سر جعفر به نماز ایستادیم. نماز که تمام شد خنکی سایه ای را روی سر خود حس کردیم. سر به آسمان کشیدیم. در آن فصل گرما، ابری سیاه روی سر ما آمده بود و چند دقیقه بعد در کمال ناباوری، دانه های کوچک و سرد تگرگ روی سر ما باریدن گرفت! 🍃🌷🍃🌷 محمدجعفر صادقی 🌹🌱🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / 🔷معنویت؛ به همین سادگی 🔹محمودرضا از مریدان مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالحسن مولانا(رضوان الله علیه) بود. مرحوم آیت الله مولانا ظهرها در مسجد«استادشاگرد»در خیابان فردوسی تبریز اقامه نماز میکرد.من ایامی که در دبیرستان ابوذر در خیابان تربیت درس میخواندم، به خاطر نزدیک بودن مدرسه به این مسجد، ظهرها گاهی میرفتم و نماز را به ایشان اقتدا میکردم.ایشان خیلی بزرگوار بودندو با افتادگی و حسن خُلق فوق العاده ای با جوان ها برخورد میکردند. معمولا بعد از نمازهایشان حلقه ای از جوان ها دور ایشان تشکیل میشد و تا چند ساعت ایشان را رها نمیکردند. در معنویات مقاماتی داشتند و البته کمتر کسی ایشان را در تبریز از این بُعد میشناخت. من نمیدانستم محمودرضا هم در نمازِ ایشان حاضر میشود. اوایل دورهٔ دانشجویی من، با اواخر دورهٔ دبیرستان محمودرضا هم زمان بود. بعد از دانشگاه، من دیگر توفیق درک محضر آیت الله مولانا را به جز یکی دو بار در دیدارهایی که در عید غدیر منزلشان مشرّف شده بودم، نداشتم. محمودرضا در دو سال آخر دبیرستان ظهرها بعد از مدرسه، مسیر دبیرستان فردوسی تا مسجد استاد شاگرد را پیاده طی میکرد و در نماز ایشان حاضر می شد. من از این قضیه بی اطلاع بودم تا اینکه یک روز فهمیدم و به محمودرضا گفتم:« شنیده ام میروی نماز آقای مولانا.» اول جاخورد، بعد گفت:« آره، خیلی آدم خوش مرامی است!» گفتم:« از فرمایشاتش استفاده هم میکنی؟» گفت:« بله.» گفتم :« از چیزهایی که شنیده ای یکی دوتا بگو ماهم استفاده کنیم.» گفت:« دیروز بعد از نماز با احتیاط و رعایت ادب رفتم جلو و سلام کردم و گفتم اگر میشود نصیحتی بفرمایید.» ایشان چند لحظه سرشان را انداختند پایین، بعد توی صورت من نگاه کردند و گفتند:« حال شما خوب است؟!» محمودرضا این را گفت و زد زیر خنده و دیگر نگذاشت بحث آیت الله مولانا را ادامه بدهیم.آن روز مرا پیچاند. بعدا دوباره یقه اش را گرفتم و خواستم اگر سوالی پرسیده و جوابی شنیده بگویدتا من هم استفاده کنم. گفت:« آن روز از ایشان درباره ی عرفان سوال کردم و ایشان هم فرمودندهمین روایت هایی که شیخ طوسی و دیگران از اهل بیت(علیه السلام) نقل کرده اند عرفان است.» محمودرضا تا آخر همین بود. هیچ وقت، حتی یکبار هم نشد که تظاهری بکند یا قیافهٔ آدم های معنوی را به خودش بگیرد! من تا آخر حیات ظاهری محمودرضا چیزی از او ندیدم که بخواهد معنویتش را به رُخ بکشد. ✍به روایت"احمدرضا بیضائی" . http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌿' دیده باز بر روی مسائل مختلف داشت . ابراهیم گاهی وقت ها که دوستان متاهل خود را می دید، مانند یک مشاور دانا با آنان حرف می زد. توصیه می کرد در رفتار خود دقت کنید. جنگ و جدال نکنید، تا آن جایی که توان دارید گذشت کنید و برای برطرف کردن مشکلات، از خدا کمک بگیرید. . وَ عَاشِروهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإِن كرِهتُمُوهُنَّ و با زنان، به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آن ها، کراهت داشتید، ( سریع تصمیم جدایی نگیرید.) ( سوره نساء/۱۹ ) http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی⭐️ 🌷عملیات خیبر بود. رزمنده ای آمد و چیزی به رضا گفت و رفت. رضا برافروخته و سرخ‌شده بود. به سمتش رفتم و گفتم: رضا چیزی شده؟ آرام گفت: رسول زخمی شده! گفتم: خوب بیا بریم دنبالش. گفت: نه، مسئولیت این مأموریت و این بچه‌ها با من هست، باید کارم را انجام بدهم. راضی نشد مأموریتش را به خاطر برادرش رها کند. تا ساعت پنج صبح درگیر بودیم تا کار با موفقیت تمام شد. به محل تخلیه شهدا و مجروحین رفتیم. جنازه چند شهید را روی‌هم، پشت یک ماشین گذاشته بودند تا منتقل کنند. رضا صدایم زد و گفت: بیا... رسول. چشمان یکی از شهدا، در میان صورت خاک‌آلود و خون‌آلودش باز بود. چشمش سبز بود، رنگ چشم‌های خاص و زیبای رسول. رضا دست به سروصورت رسول ‌کشید و با هیجان گفت: هنوز نفس می‌کشد. گلوله بالای جیب چپ لباسش، از بالای قرآنش رد شده و از بالای قلبش عبور کرده بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچقدر از حاج قاسم بگیم بازم کم گفتیم... از سادگی از مناعت طبع از افتادگی و اخلاص.... حاج قاسم یادم داد.... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
اعضا و محبین شهدا لطفا کانال گلزار شهدا را به دیگران معرفی نمایید : ⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
لطفا نظرات و انتقادات و پیشنهادات خود را با ادمین کانال در میان بگذارید 🔻🔻 @Kh_sh_sh
🌷🕊🍃 ✨قسم به نام امنیتی که شما با خون خود برایمان به ارمغان آوردید هرگز اجازه نمیدهیم ایران جولانگه هرزه ها شود 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
عج ارتباط قلبی‌اش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و می‌گفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمی‌دارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را می‌شنید به عنوان احترام بلند می‌شد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه می‌کرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج)». 🍃🌷🍃🌷 عبدالحمید حسینی 🎊🎊 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / 🔷از مایکل جردن تا شکیل اونیل 🔹یکی از علایق محمدرضا در ایام نوجوانی،تعقیب مسابقات لیگ بسکتبال حرفه ای آمریکا "ان بی ای" بود. یادم هست که جمعه ها صبح، مسابقات لیگ حرفه ای آمریکا از شبکه ی یک پخش میشد. محمودرضا همیشه قید خواب صبح جمعه را میزد و می نشست پای تماشای بستکبال. اطلاعاتش هم درباره ی لیگ آمریکا خوب بود و اخبار آن را علاوه بر تلوزیون، گاهی از طریق نشریه های ورزشی هم دنبال میکرد. عکس این مسابقه ها را از مجله های ورزشی می برید و نگه میداشت. مدتی هم پوستری از مایکل جردن به دیوار اتاقش بود.از اسامی بازیکنان و مربیان بگیر تا جدول لیگ و... را خوب می دانست و مرتب درباره شان حرف می زد. یک صبح جمعه با هم نشسته بودیم و اگر اشتباه نکنم داشتیم مسابقه ی تیم اورلاندو مجیک را که تیم محبوب محمودرضا بود، تماشا میکردیم. محمودرضا به شکیل اونیل، بازیکن سیاه پوست و مسلمان این تیم علاقه داشت و طبق معمول شروع کرد به تعریف و تمجید از او و تکنیک بازی کردنش و از این حرف ها.من وسط حرفش همین جوری گفتم :《به مایکل جردن نمی رسد!》گفت :《نه،شکیل اونیل فرق دارد.》گفتم :《چه فرقی؟》گفت:《شکیل اونیل هر هفته نمازجمعه میرود.》بعد گفت:《یک بار روز جمعه مسابقه داشته و هر چه مربیان تیم به او اصرار میکنند که آن روز نماز جمعه نرود،نمی پذیرد.دست آخر مجبود می شوند چند نفر را همراه اون بفرستند که به محض تمام شدن نماز، شکیل اونیل را سوار ماشین کنند و سریع برگردانند تا به مسابقه برسد!》 محمودرضا آن روز به من ثابت کرد که شکیل اونیل از مایکل جردن سرتر است، چون نماز جمعه اش ترک نمی شود. ✍به روایت"احمدرضا بیضائی" 🔹 . http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⭐️یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی⭐️ 🌷رضا فرمانده تخریب لشکر 19 فجر بود. یک شب صدایم زد و گفت بیا باهام بریم پد جزیره مجنون. گفتم خیره؟ گفت معبری که در میدان مین روی پد داریم نیاز به پاکسازی مجدد داره، بریم معبر را اصلاح کنیم! هم کار خطرناکی بود هم جای خطرناکی، اما حاضر نبود کار پرخطر را به زیر دستانش بدهد. با هم رفتیم. سینه خیز خودمان را به میدان مین رساندیم. گفت تو با دوربین حواست به بریدگی کنار پد باشد، عراقی ها از آنجا وارد می شوند تا من معبر را درست کنم. تا دوربین را به آن سمت گرفتم، دیدم ده پانزده عراقی دارند روی جاده می آیند. گفتم رضا عراقی! گفت: ترسیدی، سنگ را هم عراقی می بینی! گفتم: حالا یه نگاه بنداز! دوربین را گرفت به سمت بریدگی، بعد هم چپ و راست. در حالی که می خندید گفت بدو بدو که دارن ما را محاصره می کنن،الان است که اسیر شویم، به سرعت سینه خیز از میدان بیرون آمدیم! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مادر سید روح‌الله عجمیان: 🔹صورت پسرم خونی بود؛ تاالآن ندیده بودم؛ در دادگاه دیدم پسرم را چه طور زده‌اند....😭 🏴وای ....مادری دیده که فرزندش را چطوری زدند 😭😭 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
اعضا و محبین شهدا 🚨لطفا کانال گلزار شهدا را به دیگران معرفی نمایید : ⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 شهادت،سهمِ کسانی میشود که عالم را ، محضر خدا میدانند و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند گناه نمیکنند و شهدا ، اینگونه اند.. و ما نیز شهادت را سهمِ خود کنیم با گناه نکردن.. 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
حاجی میگفت: عملیات آزادسازی نبل و الزهرا خیلی مهم و سخت بود. بارها عملیات شده بود و به نتیجه نرسیده بود. روزهای قبلش فرماندهان را بارها برده بودم شناسایی. قرار شد شب عملیات از معبری که پاکسازی شده بود از میدان مین عبور کنند و ساعت ۱۲ شب نزدیک خط دشمن باشند. شب عملیات گردانها توی مسیر گیر کردند و دیر به خط رسیدند. در مقر فرماندهی دعای توسل خواندیم، جلوی ما چیزی در هوا با سرعت میآمد ، نزدیکتر که شد دیدم مه خیلی سنگینی است. از طرفی هم دیر رسیده بودیم و اگر هم عمل میکردیم، دشمن از ما تلفات میگرفت میگفت: به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل شدم. خیلی شرایط سختی بود؛ دیدیم مه بالای سر نیروهای القاعده وداعش ایستاد و حرکت نکرد. این باعث شد تکفیری ها امکان دیدن ما را نداشته باشند. به مدد حضرت زهرا(س) عملیات کردیم و هفتاد هزار نفر مردم شیعه در شهرهای نبل والزهرا باکمترین تلفات بعد از پنج سال محاصره آزاد شدند حاج رسول استوار 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌷🌱🌷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / یادم کلاس دوم دبیرستان بود که یک روز دفترچه مخصوص ثبت خاطرات شهدا را که از بنیاد شهید گرفته بود، با خودش به خانه آورد. دو نفر از شهدای جنگ تحمیلی را برای جمع آوری خاطراتشان انتخاب کرده بود. یکی شان دانش آموز شهید عبدالمجید شریف زاده بود و دیگری شهید احد مقیمی، بیسیمچی شهید باکری که در کربلای پنج شهید شد.خیلی جدی برای جمع آوری خاطرات این دو شهید وقت گذاشت و هر دو دفترچه را پر کرد. با مادر معزز شهید شریف زاده مصاحبه ای انجام داده و یک کاست پر کرده بود. درباره ی شهید مقیمی هم به حاج بهزاد پروین قدس(رزمنده ی بسیجی هنرمند و عکاس جنگ)مراجعاتی کرده بود. با حاج بهزاد ارتباط نزدیکی برقرار کرده بود؛ آن چنان که سبب آشنایی من با ایشان هم شد. اینا همه به خاطر تعلقی بود که از زمان نوجوانی به فرهنگ جنبهه و جنگ داشت. همکاری اش با مستندی که سهیل کریمی(مستندساز انقلاب اسلامی)در سوریه ساخت هم ادامه ی همین مسیر بود.بر اساس همین علایق فرهنگی ،در سوریه خیلی زود با سهیل کریمی و محمد تاجیک(عکاس و مستندساز جنگ) جوش خورده بود و حسابی باهم رفیق شده بودند. چند بار محمدرضا راش هایی را که سهیل کریمی در آنجا گرفته بود به من نشان داد. عکسی هم از او در کنار سهیل کریمی هست که نشسته اند پای لپ تاپ و راش هایی را که گرفته اند بازبینی میکنند. ✍به روایت"احمدرضا بیضائی" . http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 چرا ۱۶ آذر به نام روز دانشجو نامگذاری شده است؟ روزی برای مبارزه با استکبار 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐یادی از سردار شهید محمد رضا ایزدی⭐ 🌷تابستان سال 63 بود. در قرارگاه واحد تخریب لشکر بودم که تلگرافی از برادرم به دستم رسید. نوشته بود اگر می خواهی برای آخرین بار مادر را ببینی سریع برگرد! بی اختیار باپای برهنه تا مقر لشکر دویدم، نمی دانستم چه بکنم.در جبهه بمانم یا برگردم. به نمازخانه رفتم. یک روحانی نشسته بود. گفتم برام استخاره بکند. این آیه آمد: اطیعوالله و اطیعو الرسول... با خودم گفتم شاید منظور این آیه این است که به حرف فرمانده ات گوش بده. به خیمه فرمانده واحد تخریب، آقای ایزدی رفتم. رضا مثل همیشه دو زانو رو به قبله نشسته بود و تسبیح می انداخت. تلگراف را نشانش دادم. گفت: نظر خودت چیه؟ گفتم: الان ماندنم کمکی به کشورم و دینم است؟ گفت: آره! بعد گفت: عملیاتی در پیش داریم و به تو نیاز دارم. اگر می توانی بمان. تلگراف را پارکردم و ماندم. ( بعد فهمیدم مادرم حالش خوب بود و این ترفند برادرم برای برگردان من بود و من در این آزمون الهی به لطف فرمانده ام سربلند شدم.) 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♥️ شعرے بہ نام نامے ما"در"شروع شد اشڪے بہ حال غربت حے"در"شروع شد این"در"ڪہ قافیہ ست مگوهاست در دلش اصلاًتمام فاجعہ از"در"شروع شد. 🥀 💔 🏴 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰آن روز ها دانشجوےعمران دانشـگاه شـیراز بودڪہ شنید امام فرموده اند حسیـنیان آمـاده باشنـد! گفت می‌خواهم برم جبهه!! گفتم: الان وقت امتحانات شماست! گفت نه الان وقت رفتن است و ماندن حرام... رفت جبهه... چند روز بعد در شب تولدش به آرزویش رسید.🌷 عزت الله نعمت الهی 🌹🌱🌷🍃🌹🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 و عزاداری روز شهادت حضرت زهرا (س)🏴 🏴گرامیداشت شهیدان یزدگردی و زارع 🏴 💢با سخنرانی حجت الاسلام یزدگردی 💢 برادر کربلایی محمد شریف زاده 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۱۷ آذر ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید