🌷🕊🍃
هـر صبـــح🌤
زنـدگی
برای ادامه پيدا كردن،
به دنبـالِ بهانه ميگردد
و چه بهانه ای
زيبــاتـر از نگاهتان
#شهید_علیرضا_هاشمی_نژاد❤️
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
14-HajHoseinYekta(www.rasekhoon.net)_24.mp3
20.7M
♦️ #روایتراوی🎙
راهیان؛
رزقنیست!
قسمتنیست! "دعوته"
+حالا امسال "اسمت" تولیست
زائرین شهدا هست؟
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_1633515982.mp3
17.4M
داستان روزانه هر روز یک قسمت
📗کتاب صوتی
#ققنوس_فاتح
#شهید_محسن_وزوایی"
قسمت 6⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده ⭐️
بعد عملیات بود، دیدم درب اتاق تعاون شکسته است. ساکم را از میان وسایل پیدا کردم و راهی سروستان شدم. بعد از یک روز به خانه رسیدم. هنوز ساعتی نگذشته تلفن زنگ خورد. امیر بود. با اوقات تلخی گفت: تو هم وسایلت را از تعاون برداشتی!
- بله!
- همین الان بر می گردی اهواز، فرم تسویه تعاون را امضاء می کنی یا اینکه خودم میام سروستان برات دادگاه نظامی می گیرم!
- به من چه، من که قفل در را نشکاندم، به چیزی هم دست نزدم فقط ساک خودم را برداشتم!
- مگه پادگان و جای نظامی بی حساب کتابه، اگه این کار ها باب بشه دیگه سنگ روی سنگ بند نمی شه. همین الان باید برگردی!
کوتاه نمی آمد. گفتم: خوب کاکو تو که هستی، برو فرم من را امضا کن!
با غضب گفت: خودت میای معذرت می خواهی، فرم تسویه را هم امضا می کنی بعد میری...
خیلی روی مقررات نظامی حساس بود، می دانستم حریفش نیستم، وسایلم را برداشتم و همان روز به اهواز برگشتم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کربلا 🌹
شب جمعه ...
صفای دیدن شش گوشهی تو...
میارزد...
بر همه دار و ندار کلّ عالَم!
کاش میشد قسمت ما؛
یااباعبدالله!
#شب_زیارتےارباب 🌿❤️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌿
#شب_جمعه🌿❤️
#ماه_رجب
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
اےمنجے
دلهاےخزاندیدهکجایے
کےمےرسدآن
جمعهموعودبیایے...
『 اَلسـلامُعَلَيْـكَاَيُّہاالاِْمـامُالْمَاْمـوُنُ✋🏻 』
🌤⃟🔗¦↫#سلام مولای من✨"
#صبحتون_مهدوی 💚
#عقبتتون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷روزهای اوج شور و نشاط انقلابی مردم بود. ان شب بیخوابی زده بود به سرم. خانه ما کوچک بود و فرزندانم زیاد. نیمه شب دیدم, اصغر بلند شد و رفت سراغ یخچال. بی صدا دو لقمه نان پنیر گرفت و بعد برادرش حسن را هم بیدار کرد. ارام لقمه نان و پنیر را خوردند و رفتند سمت حیاط. بی صدا بلند شدم و رفتم پشت پنجره ببینم چه کار می خواهند بکنند.
نم نم باران می بارید. هر دو زیرباران لباسشان را در اورده بودند. اصغر شروع کرد با پارچ روی حسن اب ریختن. بعد حسن روی اصغر. فهمیدم غسل می کنند. رفتم توی حیاط. گفتم یخ می کنید این چه کاریه, نصف شب, زیر بارون!
با شرم گفتن مامان, امروز تظاهراته, می خوایم با غسل بریم. وقتی صبحانه نخورده رفتند, فهمیدم ان لقمه نان و پنیر هم سحری انها بوده.
تا چند روز خبری از آنها نشد. ان روزها مزدوران رژیم دست به اسلحه شده و مردم را به تیر می بستند. دلم شور هر دو را می زد. چند روز بعد اصغر برگشت. حسن را هم مجروح در بیمارستان پیدا کردم...
حسن, روز پیروزی انقلاب شهید شد, اصغر چهار سال بعد در عملیات محرم.
☝️وصیت کوتاه حسن چند ساعت قبل از شهادت: بنام الله. مادر، پدر، همفكران اگر موفق به ديدار حق شدم و خون ناقابل خود را در راه الله بر زمين ريختم برايم لباس عزا نپوشيد بلكه لباس سفيد يا سرخ بپوشيد، شادى كنيد كه آن روز، روز شادى و دامادى من است. والسلام 21/11/57
🌱🌷🌱
هدیه به شهیدان غلام حسن و علی اصغر اتحادی صلوات
#شهداي_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
1_1634640027.mp3
15.44M
داستان روزانه هر روز یک قسمت
📗کتاب صوتی
#ققنوس_فاتح
#شهید_محسن_وزوایی"
قسمت 7⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
38.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح روز بيست و يكم بهمنماه، حاشيهي اروندرود
صف طويل بچهها با آرامش و اطمينان، وسعت جبههي فتح را به سوي فتوحات آينده طي ميكردند و خود را به صف مقدم ميرساندند... و تو از تماشاي آنان سير نميشوي.
خيلي شگفتآور است كه انسان در متن عظيمترين تغييرات تاريخ جهان و در ميان سردمداران اين تحول زندگي كند و از غفلت هرگز در نيابد كه در كجا و در چه زماني زيست ميكند.
اينجاست كه تو به ژرفناي اين روايت عجيب پي ميبري و در مييابي كه چگونه معرفت امام زمان، شرط خروج از جاهليت است.
ببين كه عصر جاهليت ثاني چگونه در هم فرو ميريزد، و ببين كه چه كساني راه تاريخ را به سوي نور ميگشايند.
بچههاي محلهي تو و من، همانها كه اينجا و آنجا، در مدرسه و بازار و مسجد و نماز جمعه ميبيني، با همان سادگي و صفايي كه در دعاي توسل اشك ميريزند، تكبيرگويان به قلب سپاه دشمن ميزنند و مكر شياطين را يكسره بر باد ميدهند.
لحظه به لحظه با رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ۸
#سید_مرتضی_آوینی
🇮🇷ایام عملیات والفجر
___________
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی فرمود:
بروید ببینید امشب چه کسانی الله اکبر میگویند، من دست اینها را میبوسم
✍ #بانگ_الله_اکبر امشب جهاد هست ... .
یک #جهادتببین برای انقلاب ....
خود را امشب در لشکر آخرزمانی قرار دهیم ✅
#بانگ_الله_اکبر
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️به یاد شهید محمد حسین (امیر) مهدی زاده ⭐️
قرار بود اولین دوره تخصصی غواصی اَتک (حمله) در پادگان آموزشی سید الشهدا(ع) بندرانزلی برپا شود. با توجه به اینکه غواصی در عمق زیاد، نیاز به آمادگی بدنی خاصی داشت، قبل از شروع آموزش، از نیروها آزمون های مختلفی گرفته می شد که نیم بیشتر نیروها در این آزمون ها رد می شدند.. امیر با اینکه شکم و روده هایش در عملیات پیش پاره شده بود برای این دوره اسم نوشته بود. وقتی فهمیدم با تعجب گفتم: خبر داری چه تست هایی قراره بگیرن؟
با لبخند و تکان دادن سر تأیید کرد که می دانم. گفتم: تو که می دانی چرا الکی میای؟ خندید و گفت: امتحانش که ضرری نداره، شاید خدا خواست و من هم قبول شدم.
یکی از آزمون ها اتاق فشار بود، یک استوانه فلزی که غواص وارد آن می شد و فشار را زیاد می کردند، که معادل فشار عمق های مختلف آب بود، امیر با سرسختی که داشت و تحمل درد زیاد، از این آزمون هم موفق بیرون آمد و وارد دوره تخصصی غواصی شد!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔻 رهبر معظم انقلاب: الله اكبر ملت ايران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اكبر پيغمبر است، الله اكبر بت شكن است، چون به معناى ناچيز و بىمقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت يک ملّت در مقابل استكبار جهانى است.
#فردا_خواهیم_آمد
#پرچم_اتحاد
#بانگ_الله_اکبر 🇮🇷
🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#مقام_معظم_رهبری:
۲۲ بهمن، در حکم #عید_غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فرا رسیدن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ايران مبارک باد.
🎊🎈🎊🎈🎊🎈
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃
میآیم چون پرچم ایران کفن ماست
و
چون حاج قاسم گفت جمهوری اسلامی حرم است
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰حضور پررنگ شیرازی ها در جشن ۴۴سالگی انقلاب
#شکوه_پیروزی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰کلاس پنجم دبستان و شیفت عصر بودم. به دلیل نزدیکی اذان ظهر و شروع مدرسه آن روز نتوانستم در خانه نماز بخوانم. در راه مدرسه تمام فکر و خیالم پیش نماز بود، برای همین قبل از وارد شدن به مدرسه راهم را کج کردم و رفتم به تکیه شاهزاده منصور در خیابان تیموری و با خیال راحت نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد با آسودگی خاطر به سمت مدرسه امیرکبیر، که در انتهای کوچه بود رفتم. وقتی رسیدم زنگ خورده بود.
🔶ناظم با چوب دستی که تازه از درخت بریده بود و هنوز بوی چوب تازه می داد کنار در ایستاده بود و بچه هایی را که دیر رسیده بودند تنبیه می کرد. با ترس و اضطراب از چهارچوب در قدیمی مدرسه پا داخل حیاط گذاشتم. صدای بچه های دیر آمده و چوب ناظم بر دست هایشان نشسته بود مدرسه را پر کرد بود.تا چشم ناظم به من افتاد گفت: « خسروانی چرا دیر کردی؟»
جوابی نداشتم، ناظم هم تا جا داشت با چوبش مرا زد. اما هر ضربه ای بر بدنم جای درد، لذتی زیبا در وجودم می پیچید، ارزش آن چوب خوردن را داشت.
*راوی: شهید ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ *
#شهید رضا پورخسروانی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده⭐
برای گذراندن دوره غواصی در بندر انزلی بودیم. هر روز باید مسافتی 500 متری از ساختمان ها، تا دریا را پیاده طی می کردیم. این مسیر ماسه ای بود و ما که پای برهنه بودیم تا به دریا برسیم، از نفـــــس می افتادیم. یکی از وسایلی که باید با خودمان می بردیم، موتور قایق ها بود. موتور قایق سنگین بود و باید دو نفر دو سمت آن را می گرفتند و این مسیر را طی می کردند. امیر به سمت آنها رفت. گفت: موتور را بزارید روی دوش من!
- نمیشه، دو نفری هم حمل این موتور سخته!
- یا علی بگید بزارید!
نشست. موتور قایق را روی دوشش گذاشتند. با دو دستش دو سمت موتور را گرفت. یا علی گفت و ایستاد. بعد هم پا برهنه، در میان ماسه ها شروع به حرکت کرد و یک نفس تا ساحل رفت.
کار هر روزش بود، یک بار موتور را تا ساحل می آورد. بعد از تمرینات و غواصی، دوباره آن را روی دوش می گذاشت به ساختمان ها بر می گرداند. همیشه جان خودش را فدای دیگران می کرد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫شب جمعه.. 21 بهمن ماه 61 است
حالا هیچ چیز مهم تر از زیارت سید الشهدا برای رزمندگان در کانال کمیل نیست..
مقتل خوانی اینجا حال و هوای دیگری دارد اما اینجا خود مقتلی است که نیاز به نوحه ندارد..
✨ابراهیم با رمقی که داشت فرازهایی از دعای کمیل را می خواند و بچه ها زجه می زدند و برخی از هوش می رفتند..
صدای ابراهیم فقط به شماری از افراد می رسید..
🍁نیمه های شب بود که آتش باران های دشمن شروع شد اما ابراهیم با یک دیدبانی کوتاه متوجه شد که اطراف کانال سوم درگیری است..
در این وضعیت بچه های گردان حنظله وارد عمل شده بودند و این درگیری هم موفق نبود .. بسیاری از بچه های حنظله هم در این شرایط به شهادت رسیدند و به اسارت رفتند..
روزگار آخرین گل های سرزمین را یکی یکی پر پر می کرد و شب می رفت تا روز 22 بهمن را به ارمغان آورد..
💐روزی که ابراهیم ردای شهادت می پوشد و تشنگی ها و خستگی هایش را با جام شیرین شهادت رفع می کند..
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb