eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(علیه‌السلام) از زبان مجروحان 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت اسماعیل شیخ زاده ‌. اسلحه کمری ام را کشیدم و چند تیر به طرفشان شلیک کردم. مینی بوس به چپ و راست خیابان تلوتلو میخورد مرا که تا کمر از پنجره بیرون بودم درست در تیر رسشان قرارداد پنج تیر به کمر و دنده هایم خورد ‌.درد شدیدی در سینه ام پیچید .احساس کردم نمیتوانم نفس بکشم پرده نازکی پیش چشمهایم کشیده میشد در نگاهی آستیگمات مردم را میدیدم که دورمان حلقه میزنند. آفتاب بزند و نزند غروب کرد .چشم که باز کردم در یکی از اتاقهای بیمارستان نمازی بودم. مادرم کنارم بود در حالی که اشک تمام صورتش را پر کرده بود. با دختر خاله ام که تازه شیرینی خورده بودیم هر دو گریه میکردند و من ذره ذره یادم میآمد لحظاتی بعد سید شمس الدین غازی و علی بهمنی هم پیدایشان شد و چند نفر دیگر سراغ مینی بوس و بچه ها را گرفتم که بیجواب ماند. بیمارستان نمازی پر بود از یهودی و منافقان بعدها مادرم تعریف کرد که عملم نمی کرده اند و علی بهمنی تهدید کرده که اتاق عمل را روی سرتان خراب میکنیم و وقتی به اتاق عمل میروم غازی ضامن نارنجک را میکشد و در راهرو بیمارستان داد میزند که اگر خون از دماغ مریض ما بیاید بیمارستان را منفجر می کنیم . دکترا حسابی میترسند و دست از پا خطا نمیکنند .فقط به یک نفر مشکوک میشوند که میرود نمازخانه ی بیمارستان تا با خودش را آماده کند در هیأت پرستار ، کلت هم داشته و غازی با شجاعتی که داشت میرود و دستگیرش میکند . مادرم گفت :پیچ رادیو باز بود که این خبر را پخش کند و اسم شهدا را گفت. اول از همه هم گفت: اسماعیل شیخ زاده. راست راستی پس افتادم. این قدر بود که دختر خاله ات آنجا بود خدا خیرش بدهد . چند روز بعد به پادگان برگشتم سعید جراحی و علی رضا حیدری را دیدم و نعیمی را که مربی عقیدتی بود. درست مقابل در وردی پادگان ناخواسته چشمهایم روی هم رفت صفیر سربی رگبار بوق ممتد ماشینها باز شدن درهای جیپ کالسکه ای و طنین آواز یاران همه سوی مرگ رفتند خیال خونین آن حادثه بود . پرده ی شفافی پیش چشمم بود. وقتی به خود آمدم پیش رفتم و بوسیدمشان نبض لامپهای رنگارنگ حجله روی سکوت قاب عکسها سُر میخورد مثل اشکها روی گونه ام. و اما ماجرای بمب های داخل پالایشگاه آژیر خطر که از بلندگوهای شهر پخش میشود همه را به هول و ولا می اندازد. این اولین بار نیست؛ اما به هر حال ترس دارد خاصه که این دفعه صدای غرش هواپیماها بیشتر است و از یکی دو تا به در است . صدای انفجار که میآید کمی خیالها راحت تر میشود. مردم صدا را از حوالی اکبر آباد شنیده اند .اصلاً شیراز را نزده است. غلغله ها و حدس و گمان بافتنها شروع میشود مرودشت بود؟ نه ،بابا اکبر آباد .صداش خیلی نزدیک بود؟ آره ما همه شنیدیم پتروشیمی رو زده. ، .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🔷خانه امن تروریست‌های شاهچراغ کشف شد‌ رئیس کل دادگستری استان فارس: در پی تلاش‌های سربازان گمنام امام زمان (عج) تاکنون ۱۰ نفر از عناصر مظنون به ارتباط با حادثه تروریستی شب گذشته حرم شاهچراغ (ع) دستگیر شده‌اند. تمامی افراد بازداشتی از اتباع خارجی هستند. تروریست اصلی شب گذشته در صحن حرم در تحقیقات اولیه خود را رحمت الله نوروزف معرفی کرده و تبعه تاجیکستان است. خانه امن تروریست‌ها نیز کشف شده است. 🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سینه سرشار از درد و داغِ😭 صاحب عزامون شاهچراغِ ... • • حافظ باید واسمون روضه بخونه!💔🚶🏻‍♀ ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹بعد از انقلاب به همت مردم، در روستای فدشکویه در مسجد جامع روستا کتابخانه ای درست شد. اما کمی نگذشته متوجه شدیم اداره کتابخانه در دست افرادی با گرایش به منافقین است و آنها با وارد کردن کتب منحرف، سعی در منحرف کردن ذهن جوانان روستا داردند. رسول وقتی متوجه شد، با همت جوانان مذهبی این عده را از کتابخانه خارج کرد و با تمام مشکلات اداره این مکان را به عهده گرفت، تمام کتاب های مسئله دار را از کتابخانه خارج کرده و برنامه ای منظم برای استفاده تمام مردم ده از این گنج ریخت. منافقین که ضربه بدی خورده بودند با سنگ پرانی و ایجاد مزاحمت در پی بهم ریختن نظم آنجا بودند که با مقامت رسول موجه شدند حتی شب ها را به پاسبانی از این کتابخانه می پرداختند تا مورد تعرض منافقین قرار نگیرد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
تشییع و تدفین شهید غلام عباس عباسی چهارشنبه صبح ساعت ۹ 🚨نشر وحضور حداکثری 🌱🍃🌱🍃🍃🌱🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨یکی از مجروحان حادثه تروریستی شب گذشته شیراز، به شهادت رسید تعداد شهدا ۲ نفر شد 🔹رییس کل دادگستری استان فارس: متاسفانه محمد جهانگیری، از مجروحان حادثه تروریستی شب گذشته شیراز به شهادت رسید. 🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
📸عکس نوشته👆 خواهرِ آرتین..😭: به آرتین گفتم دیگه تموم شد ..قرار نیست تکرار بشه . حالا آمده میگه دیدی تکرار شد😭 🥺😔💔 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🏴 تشییع و تدفین شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ (ع) 📆 چهارشنبه، 25 مرداد 1402 | ساعت 9 📍 از میدان شهدا به سمت حرم مطهر احمدبن‌موسی شاهچراغ (ع) 🔗https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 دلبستھ‌ۍ عشـق بستھ‌ۍ دنیـا نیست زندگۍ ختم بہ شھادت نشود زیبـا نیست 🥀 🥀 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
37.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️روایت شیرپسربچه های استان فارسی از حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ(ع) 🔰بزرگ‌مردانی که یکی هوای پدرش را داشت و دیگری خواهرش 🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
❌️روایت فردی که تروریست شاهچراغ را دستگیر کرد: «فرزاد بادپا» نیروی خدوم حرم مطهر شاهچراغ (ع): 🔻آن شب حرم زائران زیادی داشت، در زمان تیراندازی ابتدا فکر کردم صدای ترقه است، بیرون آمدم، دیدم زائری زمین افتاده است و خواهر زائری دیگری هم که تیر خورده بود و از پایش خون می‌آمد بر روی زمین افتاده بود. 🔻فرد تروریست با سلاح کلاشی که در دست داشت به سمت مردم حمله می‌کرد، پشت سرش دویدم به او حمله کردم و او را روی زمین انداختم تا زمانی که نیرو‌های عملیاتی رسیدند. 🔻در آن لحظه نگاه به گنبد حرم کردم و دلم قرص شد، احساس کردم فردی از پشت سر مرا به جلو هل داد و گفت حرکت کن؛ مطمئن بودم دست حضرت پشت سرم است. وقتی به فرد تروریست رسیدم با زانو ضربه‌ای به او زدم و به زمین افتاد. پس از آن دست‌هایش را به پشت آوردم، کلامی حرف نزد. https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت اسماعیل شیخ زاده ‌ خلاصه برای دوسه ساعت این شد موضوع ،بحث توی کوچه و خیابان تو تاکسی و واحد و در مدارس که تازه باز شده اند اوایل مهر بود ،سال شصت و پنج. لحظاتی بعد آژیر آمبولانسها و ماشینهای آتش نشانی که از دروازه قرآن رد میشدند سمت انفجار را نشان میدهد دود غلیظی از سمت باجگاه کم کم داشت خودش را تا ابرهای پاییزی بالا میکشید. چهارده بمب چارصد کیلویی در فضای پالایشگاه فرود آمده بود .هفت هواپیمای عراقی این مأموریت را انجام داده بودند. در پالایشگاه ولوله ی دیگری بود به اندازه ی تمام شهر ،تانکری در محوطه شعله ور بود برج تقطیر ویران شده بود. بمبی روی سقف اتاق کنترل فرود آمده بود و اتاق کنترل در زمین فرورفته بود بچه های نیروی هوایی که لحظاتی پس از بمباران به آنجا فراخوانده شده بودند، مشغول شناسایی خنثی کردن شدند؛ اما بمبها را نمیشناختند و کار فوق العاده حساس و دلهره آور بود. برکه هایی از نفت در محوطه پالایشگاه پدید آمده بود و یک جرقه از ماسوره ها کافی بود تا کل پالایشگاه به هوا برود و بلکه جنگل واره های اطراف هم زغال ..شود. بالاخره ابراز ناتوانی کردند. رئیس پالایشگاه موضوع را با بچه های سپاه در میان گذاشت و قبول کردند ما، سید شمس الدین، اسماعیل شیخ زاده و مهدی طاهری کسانی بودیم که برای این مأموریت اعلام آمادگی کردیم وقتی به پالایشگاه رسیدیم هنوز بچه های نیروی هوایی آنجا بودند وسایلشان را خواستیم که امتناع کردند خودمان هم هیچ دست افزاری همراه نداشتیم اطراف را نگاه کردیم. کارگر لوله کشی در محوطه مشغول بود جعبه ابزاری با خود داشت. یکی دو تا از آچارهایش را قرض گرفتیم. به دلیل ارتفاع پایین ،پرواز هیچ کدام از بمبها منفجر نشده بود گروه تخریب، دستور تخلیه ی پالایشگاه را داد وقتی کارکنان محیط را ترک کردند، به جست وجوی بمبها پرداختیم .دوازده بمب را پیدا کردیم بیرون آوردیم و به پادگان قدس که چند کیلومتری از پالایشگاه فاصله داشت، بردیم. اول قسمت عقب بمب را باز کردیم و بعد با آچار لوله کشی قسمت جلو بمب یعنی ماسوره را از بدنه جدا کردیم بعد از آن به سراغ دو بمب دیگر.. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💢ورزش را بسیار دوست داشت، نه فقط برای پرورش جسم بلکه برای تربیت روح. در ارتفاعات کوه با تواضع می‏گفت: «در کوه‌ها بیشتر به عظمت خدا پی می‏برم.» 💢شنا کردن را دوست داشت و می‏گفت: «این ورزش سفارش پیامبر اکرم است». 💢صلۀ رحم را یک وظیفه و تکلیف الهی می‏دانست و به این عنوان انجام می‌داد. در توجّه به معنویات چنان بود که تمام شب‌های ماه رمضان، در کنار شهید سید محسن معزّی احیاء می‌گرفت؛ و چه بسیار شب‌هایی که هیچکس جز این دو عاشق در مسجد نبودند و تنها در کنار هم، شب را به سحر می‏رساندند.    سید محمد تقوا شهادت 🌱🌷🌱🌷 @golzarshohadashiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🚨🚨 قابل توجه خانواده های معظم شهدای شیرازی عزیزانی که تاریخ شهید بزرگوارشان در می باشد و تمایل دارند یادواره شهیدشان در برگزار بشود لطفا به ادمین کانال پیام دهند 🔻🔻 @Kh_sh_sh
💢انگیزه شهید جهانگیری در داوطلبین مدافع حرم حضرت شاهچراغ ع: ✍هیچ جا مثل حرم معنویت ندارد ، حرم مرا جذب کرد...😭 ✍ پ.ن :برای شهید شدن باید شهیدانه زندگی کرد... محمد جهانگیری 🌱🌷🌱🌷 @golzarshohadashiraz
(ﻋﺞ ) و 🏴🏴🏴🏴 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه صفر (جمعه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۲ )ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد✋ 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
6037997950252222
بــنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام (با زدن روی شماره کپی کنید) 🔺🔺🔺 مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز هیئت شهدای گمنام شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
می‌گویند شرف مکان به مکین هست .. امروز این مکان جایگاه می‌شود که جانش را فدای دفاع از امنیت زائرین حرم اهل بیت ع کرد... 🔹پس خوش به حالت ای زمین با چنین میهمانی !😭 اهل بیت ع در ایران 🏴🏴🏴🏴 @golzarshohadashiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار عاشقی همسر شهید محمد جهانگیری در محل معراج شهید 😭 ✍شهید جهانگیری، یکی از عوامل انگیزه خود را در فرم داوطلبی جهت حفاظت از حرم ، تشویق و همراهی همسر خود می‌نویسد..🥺 🏴🏴🏴🏴 @golzarshohadashiraz نشردهید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت اسماعیل شیخ زاده ‌ بعد از آن به سراغ دو بمب دیگر آمدیم که ظاهراً گم شده بودند؛ یکی از آنها در جاده آسفالت فرود آمده بود و قسمتی از آن بیرون بود و ماشینها از روی آن رد میشدند و بمب دیگر به حتم باید درون اتاق کنترل خورده باشد اما خنثی کردن این دو بمب در روز خطرهای بیشتری را در پی داشت؛ بنابراین تصمیم گرفته شد که این عملیات در شب ادامه داده شود. ساعت یازده شب بود شام را در پادگان قدس خوردیم. بعد از استراحت به طرف پالایشگاه حرکت کردیم نرم نرم آسفالت کنار بمب برداشته شد و خنثی شد. بدون این که متوجه شده باشیم دو ساعت از شروع عملیات گذشته است به سراغ اتاق کنترل آمدیم بمب در کف بتونی فرورفته بود. بچه های ارتش پیشنهاد داده بودند اتاق را منجفر کنند ،اما عاقبت این کار معلوم نبود . شروع به کندن کف بتونی اتاق کردیم .دو ساعت طول کشید تا اطراف آن را خالی .کردیم شب سکوت وهمناکی داشت. فقط ضرب آهنگ ظریفی از پالایشگاه به گوش میآمد لحظه ها سنگین سنگین می گذشتند. یک ضربه ی اشتباه و حساب نشده میتوانست سکوت شب را با انفجار مهیبی بیاشوبد و تاریکی متراکم آن را به وسعت درختستانهای اطراف روشن و شعله ور کند سرانجام بمبی که خود را در بتن مسلح کرده بود به کمک جرثقیل از خاک بیرون کشیده شد. فردا صبح بچه های نیروی هوایی که دو ماسوره هدیه گرفته بودند ناباور و شگفت زده از آموزشهای ویژه گروه ما سراغ میگرفتند و تعجبشان بیشتر شد . دست راست مرا مصنوعی یافتند اما گروه تخریب سپاه جانباز دیگری نیز داشت و سید آزرده ی جنگ شیمیایی عراق بود. این عملیات همه خوشی و گوارایی بود ،نکته ی ناخوش این است که یکی از مسئولین استانداری وقت در مصاحبه ای اعلام کرده بود که بله صدامیان کوردل از آنجا که لطف خداوند بوده است در ارتفاع پایین حرکت کرده اند و نکته باعث شده است تا بمبهای فروریخته بر پالایشگاه منفجر !نشود. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*