eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰از نامحــرم فرارے بود ، از بچگي خیلی با حیـــا بود پرده های اتاقش همیشــه کشیــده بود که چشمــش به کوچه نیفتہ... هیچوقت مراسماے عروسے نمیومد،میگفت : آنجا که نام (عج) نیست قرار نه فرار باید کرد با این عاشقے ها آخرش با نواے عج پر کشیـــد: ((بے تو اے صاحب زمان ...بےقرارم هر زمان...))😔 ‍ 🔰مسئول واحد شهداي كانون بود ، روي وصيت نامه شهدا كار مي كرد ، قرار بود براي شهيد عبدالحميد حسيني كتاب بنويسد ، نصفي از كارش را هم كرده بود . هميشه مي گفت : فكر نكنيد اين كارها را خودم مي كنم ، اين ها را خدا و امام زمان (عج) راه مي اندازند . مي گفت : باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است . 🌱🌷🌱🌷 کانال گلزار شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ع 🔰وقتی پولی می‌داد ببرم مسجد و به نیازمندان کمک کنم و برمی‌گشتم می‌گفتم: که نیازمندان چقدر خوشحال شدند. می‌گفت: مادر دیگر این را نگو این پول مال من نبوده، بگویی عُجب من را می‌گیرد. می‌گفت: نگو تا از ذهنمان هم نگذرد، چون شاید یک لحظه فکر کنم که من کاری کرده‌ام. با اینکه جز من و محمد کسی از این کار خبر نداشت. 🔰شاعر اهل بیت بود مخصوصا برای امام حسن مجتبی (علیه‌السلام). همیشه می‌گفت: امام حسن (ع) خیلی غریب و مظلوم بودند. می‌گفت: اینکه انسان در خانه خودش هم غریب باشد و با همسرش اینقدر غریب باشد خیلی سخت است. او همیشه می‌گفت: من فدایی امام حسنم و اگر من شهید شدم روی قبرم بنویسید امام حسن... تا حسن کریم مونه آره ما همه گداییم آره ما همون کسیم که دنبال نون و نواییم. محمد مهدوی 🌱🌹🌱🌹 کانال گلزار شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایتی از شهیده نجمه قاسم پور به نقل از مادر شهید 📚بر اساس کتاب ۰۸۲ خاطرات شهیده ... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 🌟کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟! گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم امام میگن تو دیگه شورشو در آوردی...! 💠یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟! میگوید: گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمیشنود نمی شنود و چشمی که حرام ببیند توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند... 🌷شهیده راضیه کشاورز🌷 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰از نامحــرم فرارے بود ، از بچگي خیلی با حیـــا بود پرده های اتاقش همیشــه کشیــده بود که چشمــش به کوچه نیفتہ... هیچوقت مراسماے عروسے نمیومد،میگفت : آنجا که نام (عج) نیست قرار نه فرار باید کرد با این عاشقے ها آخرش با نواے عج پر کشیـــد: ((بے تو اے صاحب زمان ...بےقرارم هر زمان...))😔 ‍ 🔰مسئول واحد شهداي كانون بود ، روي وصيت نامه شهدا كار مي كرد ، قرار بود براي شهيد عبدالحميد حسيني كتاب بنويسد ، نصفي از كارش را هم كرده بود . هميشه مي گفت : فكر نكنيد اين كارها را خودم مي كنم ، اين ها را خدا و امام زمان (عج) راه مي اندازند . مي گفت : باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است . 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 💠کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟! گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم امام میگن تو دیگه شورشو در آوردی...! 💠یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟! میگوید: گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمیشنود نمی شنود و چشمی که حرام ببیند توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند... 🌷شهیده راضیه کشاورز🌷 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰از نامحــرم فرارے بود ، از بچگي خیلی با حیـــا بود پرده های اتاقش همیشــه کشیــده بود که چشمــش به کوچه نیفتہ... هیچوقت مراسماے عروسے نمیومد،میگفت : آنجا که نام (عج) نیست قرار نه فرار باید کرد با این عاشقے ها آخرش با نواے عج پر کشیـــد: ((بے تو اے صاحب زمان ...بےقرارم هر زمان...))😔 ‍ 🔰مسئول واحد شهداي كانون بود ، روي وصيت نامه شهدا كار مي كرد ، قرار بود براي شهيد عبدالحميد حسيني كتاب بنويسد ، نصفي از كارش را هم كرده بود . هميشه مي گفت : فكر نكنيد اين كارها را خودم مي كنم ، اين ها را خدا و امام زمان (عج) راه مي اندازند . مي گفت : باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است . 🌱🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
امروز در گلزار شهدای شیراز ، یاد این شهدا بودیم... انشاالله این شهدا امشب ، کربلا ، در کنار ارباب ، یاد ما کنند 🥺 @shohadaye_shiraz
🔰از نامحــرم فرارے بود ، از بچگي خیلی با حیـــا بود پرده های اتاقش همیشــه کشیــده بود که چشمــش به کوچه نیفتہ... هیچوقت مراسماے عروسے نمیومد،میگفت : آنجا که نام (عج) نیست قرار نه فرار باید کرد با این عاشقے ها آخرش با نواے عج پر کشیـــد: ((بے تو اے صاحب زمان ...بےقرارم هر زمان...))😔 ‍ 🔰مسئول واحد شهداي كانون بود ، روي وصيت نامه شهدا كار مي كرد ، قرار بود براي شهيد عبدالحميد حسيني كتاب بنويسد ، نصفي از كارش را هم كرده بود . هميشه مي گفت : فكر نكنيد اين كارها را خودم مي كنم ، اين ها را خدا و امام زمان (عج) راه مي اندازند . مي گفت : باید شهدا را به همه نشان دهیم و این وظیفه بر گردن همه ما است . محمد مهدوے 🌱🌷🌱🌷 : https://zil.ink/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠سوم راهنمایی بود که بیماری پدرش پیش آمد و این شهید بزرگوار بخاطر پرستاری از پدر ترک تحصیل کرد. پدرش که مریض شد می گذاشتش پشتش و جا به جاش می کرد. هر وقت که پدرش میخواست بلند شود مدام بالای سرش بود و ازش مراقبت میکرد. پدرش که چشم باز میکرد میدید جواد بالای سرش نشسته.... میگفتم: مامان شما دیگه خسته شدی، برو استراحت کن. میگفت : نه 💠تک پسر خانواده بود و چشم و چراغ فامیل و محله و آشناها. مراسم یکی از شهدای جنگ بود که برای به دنیا اومدنش نذر کردم. خدا محمد جواد رو بعد از ۲۰ سال به ما داد. محمد جواد یاقوت 🌷🍃🌷🍃🌷 @shohadaye_shiraz نشردهید⬆️⬆️
💠اگر جایی بحث ولایت فقیه میشد، از آقا دفاع میکرد. یکی گفت: خمینی آقای من بود ... ولی علی گفت: امام انقلاب کرد و آقا نگهش داشت. ایشان آقای همه هستند. 💠هیچ وقت ندیدیم پدر و مادر دستوری بدهند و علی نه بگه هر وقت با باباش حرف میزد سرش رو بالا نمی‌آورد. 💠به هفته آخر اصلا همه چیزش فرق کرده بود. خیلی خوش‌برخورد، خوش‌زبان، با حجب، گریه‌هاش محشر. خیلی با خدا شده بود. همیشه نمازهاش رو زود می‌خوند. همیشه معذرت می‌خواست. به همون حالت سینه‌زنی گره خورده بود. علی نوروزی 🌷🍃🌷🍃🌷 https://zil.ink/shohadaye_shiraz نشردهید
شب قبل از انفجار بمب به بچه های هییت گفته بود: این دنیا به درد موندن نمیخوره ، میخوام برم کربلا و دیگه برنگردم.... این دنیا ارزش زندگی کردن نداره ، بریم کربلا و همونجا بمونیم.... انگار امام حسین ع یه جورایی طلبیده بودش ، تو مجلس امام حسین ع با ذکر امام زمان عج پر کشید..... غلام موسوی 🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz نشردهید⬆️