eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 🌱زمیڹ بہار را بہانہ مي‌ڪند، و زنده مي‌شود... و مڹ براے زندگي تو را بہانہ مي‌ڪنم💚 و چشمـانم را ڪہ هرصبــح براے زودتر دیدنت، بیـدار مي‌شوند.⛅ سلام بہانہ زندگي‌ام طلوع ڪڹ 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
16.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 لحظه در قطعه شهدای گمنام 🔹سفره هفت سین شهدایی دسته جمعی 🎊🔹🎊🔹🎊 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ای برادران و آشنایان؛ بدانید برای هر کسی وجود دارد. تا ما را با نیازمودند از این دنیا نمی‌برند. پس برادران ببینیم کجای زندگی می‌کنیم. دنیا را می‌نگرم، هیچ چیز جذابی جز و نماز و قرآن و اهل بیت نمی‌بینم. برادران! همیشه به یاد باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس. هر کس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست. آری اسوه ایثار و شهادت این را به ما فهماند است که راه اصلی وصول الی الله است. 🎊🎊 🌿🌹🌿🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای دل‌هایی که هوایی راهیان‌نور است انتشار برای نخستین‌بار؛ شهید حسن باقری در جمع نوجوانان بازدیدکننده از جبهه: همه‌جای ایران جبهه است. 🍃🌷🌱🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
احتیاط کن! تو ذهنت باشد یکی دارد مرا میبیند یک آقایی دارد مرا میبیند،دست از پا خطا نکنم که امام زمان(عج)خجالت بکشد. 🕊 🔹ان شاءالله سال ظهور🔹 📎💢💢💢💢 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
به ناصر گفتم شما با این سن کمت می خوای بری جبهه ومملکت رو نجات بدی؟ گفت: من میرم ومملکتم رانجات میدم ....سال های اول جبهه می روم و سال های آخر هم شهید میشم. گفتم: اگه شهید بشی من چه کار کنم؟ گفت:اگه جواهرات بسیار غیمتی به شمابدن وبعد بخوان پس بگیرن شما بهشون تحویل نمی دی؟ گفتم:بله تحویل میدم.گفت:حالامنم امانتم حالا فکر کن می خوای به صاحبش تحویل بدی،مامان راضی باش به رضای خدا.    سرانجام 30اسفند ماه سال 1366 در عملیات والفجر10 در منطقه عملیاتی دشت خرمال به شهادت رسید  🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
جواد احترام خاصی برای شهدا و جانبازان قائل بود، گاهی وقت‌ها به آسایشگاه جانبازان امام خمینی رحمة‌الله‌علیه سرمی‌زد؛ در آنجا به استحمام جانبازان قطع نخاعی کمک می‌کرد و کارهایشان را انجام می‌داد. چون پسر شوخ‌طبعی بود، اسباب خنده‌ی جانبازان را فراهم می‌کرد و برخی از بچه‌های آسایشگاه، او را مثل رفیق خودشان می‌دانستند، روزی که جواد شهید شد، تعداد زیادی از جانبازان به مراسمش آمدند، آن‌ها با ویلچر از راه‌های دور و نزدیک آمده بودند. شهید جواد کوهساری🕊 ✍ به روایت پدر شهید شادی روح شهدا صلوات 🌹 اللهم صلی علی محمد وآل محمد (ص)🌹 ❣❣❣❣❣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
✨محال است بزند حال دلم عوض نشود ! خنده اش انگار فرق دارد...! نه با دهان،که از عمق می خندد ! با تمام وجود و از ته قلبش !❤️ از عمق چشمانی که پر از مهربانیست و از ته قلبی که در آن خانه کرده! ‌ 💔 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * الله آذرپیکان* * * * *. حاج آقا خوشبخت با تعجب نگاهی به فرمانده‌اش کرد و زیر لب پرسید: منظورت چیه حاجی؟ _خب معلومه گوسفند هایی که داریم.. _کجا پادگان؟! _خوب بله از واحد خودکفایی می‌گیریم. و رو به مرد کرد که همچنان با تعجب و انتظار به او زل زده بود: _گوش کن بابا جون ما موظفیم یکجوری کمک کنیم تا امورات زندگیت بگذره. _لطف می کنی حاجی. _نه وظیفه مونه. ترتیبی میدم که حدود ۵۰ تا گوسفند برات بیارن. چرا نشون بده و مواظبشون باش تا بعداً یک جوری با هم صلاح بریم. _خدا عمر با عزت بهت بده حاجی ممنونت میشم. _سلامت باشی باباجون نگاهی به ساعت کرد و رو به حاج خوشبخت ادامه داد: _خب شما حاضری؟ کم کم رفع زحمت کنیم پادگان خیلی کار داریم. مرد بلند شد و بی هدف شروع به گشتن اطراف اتاق کرد. _مگه من میذارم این موقع برین؟! بمونید ناهار بخورید بعد برین. حاج حجت بلند شد . _نه انشالله باشه یک وقت دیگه. حاج محسن هم بلند را دستی به زانوی راستش کشید: _لطف داری بابا جون دیگه مزاحمت نمیشم چند تا کار داریم که باید بهشون برسیم. مرد نگاهی به گوشه و کنار اتاق کرد _ظاهر و باطن همینه. یک نون و ماستی هست باهم میخوریم. حاج محسن به سمت در اتاق به راه افتاد _از سر ما هم زیاده.. مرد راه آنها را سد کرد _تعارف نمی‌کنم البته اگر شما سردارید و نمی تونین نون و ماست بخورید حرف دیگه ای .اگه هم از خود ما هستید بمونید و نون و ماست بخورید. حاج حجت به حاج محسن انداخت. لبخندی زد و دوباره به جای اولش برگشت. نشست و به پشتی تکیه داد. _باشه میمونیم خیالت راحت باشه که ما هم میتونیم نون و ماست بخوریم. حاج محسن با تعجب به او زل زد .کنارش نشست و منتظر پهن شدن سفره ماند. 👈ادامه دارد .... •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💫یادی از سردار شهید حسن صفر زاده 🌷گفت: رضا، یادته همیشه، وقتی می رفتی مرخصی می گفتی موتورت را بده من برای کارهای فرهنگی و تبلیغاتی استفاده کنم! گفتم: خوب! گفت: خوب می خواهم الان موتورم را بهت بدم! با تعجب گفتم: چرا؟ خندید و گفت: من دیگه این بار شهید می شم! گفت: می گویم بنویس تا امضا کنم. گفت: این حقیر حسن صفر زاده فرزند ... به شماره شناسنامه ... متولد ... بدینوسیله طبق همین نوشته مورخه 1363/12/3که شامل دو نسخه می باشد وصیت نمودم چنانچه این حقیر شهید شدم یک دستگاه موتور سیکلت ... که در منزل می باشد به برادر رضا ویژه می بخشم و از آن به بعد این موتور سیکلت متعلق به نام برده می باشد تا در راه تبلیغات و مجالس دعا و کارهای خود از آن استفاده نموده و ماهانه هر چقدر که توان مالی داشت کم و زیاد در راه مستضعفین به حساب شماره 100 امام متعلق به مستضعفان واریز نماید و حساب آن را داشته باشد تا به مبلغ پانزده هزار تومان برسد.. خودش امضا کرد از ما دو سه نفری هم که در اتاق بودیم به عنوان شاهد امضا گرفت. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
✅بک روز دیدم پارچه ای به پیشانی بسته و روی ان کلمه "لا اله الا الله" نوشته! اولین باری بود که در جبهه چنین چیزی می دیدم. نشسته بود و برای دوستانش هم از این پیشانی بند ها درست می کرد. به او اعتراض كردم این چه کاریه؟ چرا وقت تلف می کنی؟ گفت: نه ! شما نمي دانيد ما داريم چه كار مي كنيم. ما مي خواهيم با اجسادمان هم با دشمن بجنگيم؟ با تعجب پرسيدم يعني چی؟😳 گفت:وقتي كه ما به دشمن حمله مي كنيم و ما را مي كشند، وقتي بيايند و ببينيد كه روي پيشاني ما نوشته شده لااله الا الله، تا آخر عمر فراموش نخواهند كرد كه يك مجاهد في سبيل الله را كشته اند! *شهید محمد جواد جزایری* *شهدای فارس* *سالروز شهادت* 🌱🌹🌱🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید