eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بعد از عملیات خیبر بود. در محور طلائیه قرار بود خطی را از برادران ارتشی تحویل بگیریم. عراقی ها هم که شک کرده بودند که ممکن است از این خط دوباره حمله ای صورت بگیرد خط را زیر آتش گرفته و با ترکش خمپاره زمین و آسمان را شخم می زدند. عراقی ها از هر نوع گلوله ای که فکرش را بکنید روی خط می ریخت. من خیلی احتیاط می کردم، از میان سنگر ها عبور می کرد و همه موارد نظامی را رعایت می کردم که از شر این سرب های گداخته در امان بمانم. هلیکوپتر های عراقی که آمدند شد قوز بالای قوز، بین خط عراقی ها و ما گشت می دادند و لحظه به لحظه موقعیت ما را گزارش می دادند. در همین حین دیدم صدایی از پشت سر می گوید: «سید!» پشت سرم را نگاه کردم.ولی بود، پشت فرمان نشسته و به من و حالاتی که از ترس داشتم می خندید. گفت: «سید خیلی هم نمی خواهد احتیاط کنی این طور ها هم نیست که همین جوری شهید بشی؟» دیدم در این طوفان ترکش ها با خنده و آرامش خاصی پشت ماشین نشسته، انگار که در شهر و دیار امن خودش است. خجالت کشیدم. راست شدم بی آنکه سر برابر ترکشی خم کنم به سمتش رفتم. با خنده گفت: «نترس بیا بریم اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد که می افتد و گرنه نه!» 🍃🍃 ولی نوری فارس سمت: فرمانده تیپ فاطمه الزهرا(س) شهادت: ۱۳۶۴/۴/۲۰ - قدس 3 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * آن شب هم شبی بود شیرین و شوق انگیز که باز از جماعت حاضر بلقیس از همه بیشتر به خاطر داشت . حق این است که اردکان زمستان های برفگیر و سرمای گزنده دارد خاصه در آن سالها که امکانات هم کم بود و این بود که بهار و تابستان برای مردم این ،سامان دلچسب تر مینمود و فرصت مغتنمی بود برای خیلی از کارها که یکیش همین جمع نشینی خانوادگی بود. تابستان هم که فصل تفضل طبیعت است از سیب و زردآلو و آلوچه گرفته تا انگور و بادام و گردو و صیفیجات معطر و دلپذیر آن روزگار که شمامه ی خربزه ها گاهی تمام ولایت را بر میداشت و اندک مسافران شیراز و یاسوج را که به منزلگاه میانجی رسیده بودند ، وامیداشت تا دست در کیسه کنند و بی ارمغان از اردکان نگذرند . رسمی که شاید تا امروز روزگار هنوز باقی مانده است. القصه شب شمس هم در خرمی خرداد هزار و سیصد و سی و نه چراغ گردسوز خانه سید رسول را تا نیمه های ،شب آن هم درست در وسط حیاط صفه روشن نگه داشت. دایی در همان شب احساس کرد رشته ی ظریفی از پیوند، فراتر از آنچه دیگر خواهرزادهها داشته اند با این نورسیده ی خوش قدم در جانش خلیده است .خاک شیرین که اصطلاح جامعه ی ماست از همین دریافتهای ظریف و پنهان بر میخیزد که در وجود برخی هست و بر دل دیگران میریزد و آدمی ناخواسته احساس میکند که چه قدر فلانی را دوست دارد یا چه قدر به دل من مینشیند شاید بعدها ازدواج ،دختردایی طاهره با شمس الدین نهاد همین گزاره ی عاطفی باشد که در آن شب سبک پای بهاری از دل دایی جواد گذشت . خلاصه این شمس الدین وجود شیرینی داشت که به زندگی سید مؤمن و سنگتراش سپیدانی حلاوت مضاعف بخشید. جالب این که شمس الدین مثل خورشید ظهر درست در وسط بچه های سیّد قرار داشت و با اضافه شدن ،عبدالخالق فاطمه و محمد به عائله ی او این شمس بود که گل میان مجلس بود. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
جشن بزرگ عید غدیر در قطعه شهدای گمنام شیراز با حضور فرزندان شهدا https://fars.iqna.ir/fa/news/4153295
قبل از عملیات قدس ۳ خواستم با بسیجی ها برای آمدن به عملیات هماهنگ شود. مهدی نظیری،مصطفی اسداللهی زوج،ابراهیم دهقان و سید جمال میری و محسن رجبی. نگاهی به جثه و سن کم آنها کردم بین ۱۶ تا ۱۸ سال.. دلم نیامد به یک عملیات ایذایی که فقط رفت و برگشت بود و امکانات و پشتیبانی عملیات های بزرگ را نداشت بفرستم. قبل از عملیات توی سنگر بودم که مصطفی و مهدی ابراهیم جلوی من آمدند و هر سه نفر مثل ابر بهار اشک می ریختند. مصطفی با هق هق گفت: حاجی ما خبر کردید که از مسجد درس بیاییم اینجا بریم تو پشتیبانی .ما برای این نیامدیم. مصطفی را از قبل از انقلاب می‌شناختم پدر و مادرش فوت شده بودند و برادرش محسن در فتح‌المبین شهید شده بود و کسی را نداشت. گفتم باشه برید. عملیات قدس ۳ یک شب بیشتر طول نکشید و به موفقیت انجامید. خبر دادند همان بچه ها جاماندند. مصطفی وارد میدان مین شده یک پایش قطع و از شدت خونریزی به شهادت رسید .همراهانش به سبب جلوگیری از فساد پیکر در گرمای ۵۰ درجه او را در شیاری دفن و با خاک پوشاندند. بعد از جنگ پیکرش برگشت . مصطفی اسداللهی زوج 🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹سید رسول پسر کوچک خانواده بود، اما واقعاً شجاعت مردانه ای داشت. روزهای منتهی به انقلاب یک بلندگوی دستی پیدا کرده بود، روی پشت بام خانه می رفت و الله اکبر می گفت. جلو منزل ما چند افسر ارتشی زندگی می کردند. هر روز در خانه ما بودند که این بچه را کنترل کنید ما به حرمت همسایگی چیزی نمی گویم، اما تکرار کند مجبور می شویم او را معرفی کنیم! شب دوباره سید رسول بلندگویش را بر می داشت تا به پشت بام برود. مانعش می شدیم، می گفتیم خطر دارد، گزارش تو را می دهند. می گفت: من فقط از خدا می ترسم نه هیچ کس دیگر! و باز صدای الله اکبرش از پشت بام در محل می پیچید! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹سری اول هدایای مسابقه روزانه دهه ولایت ارسال شد ... امیرالمومنین ع 😍 💢به به ...خوشبحال عزیزانی که قسمتشون شده .. راستی چند تا سنگ حرم حضرت عباس ع و امام حسین ع هم داریم که ببینیم قسمت کی میشه 😊 امروز و فردا حتما در مسابقه ها شرکت کنید ✅
گلزار شهدا
🎊🎊🎊🎊🎊 🚨مسابقه شماره 0⃣1⃣دهه امامت و ولایت تا عید مباهله 🔹هر روز در دهه ولایت تا #عیدمباهله یک مساب
مسابقه امروز را ازدست ندهید 🔺 شاید برنده بعدی شما بودید😉 برای دیگران هم بفرستید ، بخیل نباشیم 😊 معارف اهل بیت ع را نشر بدهیم
گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟» قدری فکر کرد و گفت:« هیچی» گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه» گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم.» شهید 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 و جشن عید مباهله 🎊 💢و گرامیداشت شهید حجت الاسلام سید جعفر ذاکری 💢 با : حجت الاسلام گودرزی 💢 : کربلایی مجتبی نادرزاده : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۲ تيرماه / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb مبلغ باشید
🌷🕊🍃 گاهۍ‌دل‌... می‌مانددرجایے ! مثلا‌میان‌ِخنده‌های‌کسی! 🥀 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨برنده مسابقه ۱۰ دهه ولایت و امامت با انتخاب خانواده سردار کمال ظل انوار (از شهدای دفاع مقدس ) از بین کسانی که جواب صحیح دادند : 👈خانم زینب بیات از کیش 🚨برنده جهت دریافت هدیه مسابقه باید در عرض ۲۴ ساعت آینده به ادمین کانال پیام بدهد در غیر این صورت فرد دیگر جایگزین خواهد شد 🌱🍃🎊🌱🍃🎊 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🎊🎊🎊🎊🎊 🚨مسابقه شماره 1⃣1⃣دهه امامت و ولایت تا عید مباهله 🔹هر روز در دهه ولایت تا یک مسابقه به عشق امیرالمومنین ع در کانال شهداي شیراز منتشر میشود 🔅با ورود به لینک زیر به سوال پاسخ دهید 👇👇👇 https://formafzar.com/form/4j6js 👆👆👆 🎁جوایز برندگان سنگ متبرک حرم حضرت مولا علی و حرم امام حسین و حضرت عباس ( علیهم السلام )می باشد ...🙏 ♻️زمان شرکت در هر مسابقه : از ۹ صبح تا ساعت ۲۱ 🎀شرکت در مسابقات برای عموم آزاد است 🚨هر فرد فقط یکبار و با یک شماره اختصاصی می‌تواند شرکت کند 🎉نتایج مسابقه روز بعد در کانال اعلام خواهد شد 📪جوایز برندگان شهرستانی با پست ارسال می‌شود. 🎁جوایز اهالی شیراز در مراسم پنجشنبه ۲۲ تیرماه اهدا خواهد شد 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا تبلیغات را برای دیگران ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ بسیارمهم.. ▪️ اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده چه کسی است؟ ▪️ یک نفر مثل او پیدا نمی‌کنید... ▪️ از مهم‌ترین شئون عاقبت‌بخیری از دیدگاه ... ▪️ کبیر زمان کیست؟ ▪️ توصیف از زندگی رهبری ▪️ماجرای انگشتر رهبری ▪️ نظر دبیرکل وقت سازمان ملل درخصوص آیت‌الله ▪️ حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست ▪️ کسی که عبادت او یک را مجذوب می‌کند ▪️ کسی که سطح اش حیرت آور است ▪️ کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده است... ▪️ تسلط حیرت‌آور در بحث زبان و ترجمه ▪️ رفتار پدرانه حتی برای معترض‌‌... ▪️ گوش تان به فرمان باشد... ▪️ نظر آیت‌الله بهجت درخصوص رهبری ______________ ⏪ برشی از سخنرانی 🌱🍃🌷🍃🌱 نشردهید https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * با برچیده شدن این مجلس و پراکنده شدن ،جمع باز این بلقیس بود که شب نشینی اش ادامه داشت و بلکه تازه بیخوابیهایش شروع میشد و دست کم شش ماهی این چنین بود؛ اما خوشحال و شاد بود و ممنون و سپاسگزار لحظه هایش اگر به ناز کردن و لالایی خواندن برای پسر نمیگذشت حتماً با یاد خوابها و خاطرات گذشته سپری میشد و تحقق همه ی رؤیاهایش انتظاری رنج آور را در جان او میریخت خوابها و خاطراتی که تمامی با شکوه شگفت این نوزاد پیوند داشت و تعبیرهای پدربزرگ یعنی همان روحانی پارسا و پیراسته ی شهر حجه الاسلام والمسلمین سید محمد باقر غازی العلوی، عظمت آن را دوچندان میکرد و آن رنج شیرین را با رگرگ وجودِ مادر گره میزد ،تا شتابی طاقت سوز برای بالندگی نوباوه داشته باشد. مگر او چه خواب دیده بود؟ مگر پدر بزرگ مژده ی کدام بشارت را ارزانی عروس پاک دامن خویش کرده بود که این همه خلجان در جان او میدوید .بلقیس در ماه پنجم حاملگی خواب مادر بزرگ ،خود صبیه ی جلیل القدر شیخ الاسلام را دیده بود که برایش پنج قاب به همراه یک دسته کلید هدیه آورده بود و گفته بود که این کلید در اتاق «فرمانده» است. - فرمانده کیه؟ - بچه ی تو دختر .بگیر دیگه. - آخه بچه ی من که فرمانده نیست تو نظام نمیخواد بره. کار اداری هست. _دخترم هست ولی تو که مادرش هستی خبر نداری هم او دو ماه بعد باز خواب دید که مقام عالی پیدا کرده و مرتبه ای نزدیک به ملکه ها یافته است و مردمان بسیاری گرداگرد او جمعند و پیش او حاجتها میآورند و اشک میریزند تقاضاهایی دارند و الحاح میکنند و گاه میبیند که انگار بر او سجده میکنند و بلقیس آنان را از این کار باز میدارد و حتى خطاب به جمعیت میگوید من این مقام و منصب را میپذیرم اما شما نباید جز به درگاه خداوند سجده کنید. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💢 ... 💢 ... 🔰دومین روز بود که راه می‌‌رفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا می‌کرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت. نفس‌های آخر را می‌‌کشید. بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب می‌شد. باحیرانی وناتوانی چند قدم راه می‌‌رفت و با صورت به زمین می‌‌افتاد. باز تقلّا می‌کرد و می‌‌ایستاد وبازهم زمین می‌‌افتاد. فکر می‌کردم سراب می‌‌بیند. کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم می‌خورد. گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم. 🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ... مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد. گفت رضا می‌‌دانی چرا هر بار که زمین می‌خوردم باز بلند می‌شدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛ می‌‌خواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین می‌خوردم می‌‌دانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) می‌خواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.» ✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ 🌷 🌹🌱🌹 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 | 🔻 از خواهران می خواهم که، حجابشان را مثل حجاب حضرت زهــرا(س) رعایت بکنند نه مثل حجاب ‌هاۍ روز...! چون این حجاب‌ ها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد! امام زمان(عج) را تنها نگذارید. از برادرانم میخواهم که غیر حضرت آقا حـرف کـس دیگرۍ را گوش ندهند، جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست.... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹ظهر یک روز سال 58 بود. با یکی از دوستان کنار قفل یک مغازه بسته نشسته بودیم تا در قفل چسب بریزیم و بعد با دوستان از عصبانیت صاحب مغازه بخندیم. جوانی نزدیک شد. از ما رد شد. برگشت. فکر کردیم متوجه شیطنت ما شده و می خواهد دعوا کند. گفت: سلام! سلام کردیم. گفت: بچه ها شما چرا نمی آیید مسجد؟ گفتم: باید پیش کی بیائیم؟ گفت: پیش خودم. گفتم: دوست هایم را هم بیارم. گفت : همه بیائید. رفت.باز برگشت و گفت: قبل نماز منتظر شما هستم. از کار خودمان پشیمان شدیم چسب را بیرون انداختیم. قبل نماز به مسجد رفتیم. منتظر ما ایستاده بود. تا ما را دید گفت: به به جوان های مسجد هم آمدند! به هر کدام از ما یک کار کوچک در مسجد و کتابخانه داد. سید رسول بود، آنقدر شخصیت، سیما و رفتارش جاذبه داشت که دیگر از مسجد جدا نشدیم. صحبت ها و پندهای همیشگی و دلنشینش آینده ما را عوض کرد! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاک بودن تو این جامعه، خیلی سخت‌تر از زمان قبل است ۲۱ تیرماه سالروز تولد شهید محسن حججی گرامی باد 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 و جشن عید مباهله 🎊 💢و گرامیداشت شهید حجت الاسلام سید جعفر ذاکری 💢 با : حجت الاسلام گودرزی 💢 : کربلایی مجتبی نادرزاده : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۲ تيرماه / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb مبلغ باشید