eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 رابطه عاشقانه ای با خدا داشت . یک بار به من گفت : خدا .. خدا .. خدا .. همه چیز دست خداست . تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست ما باید مطیع محض باشیم . او از سود و زیان ما خبر دارد هر چه گفته باید قبول کنیم . خیر و صلاح ما همین است . •خدای خوب ابراهیم أَلَيْسَ الله بِكَافٍ عَبْدَهُ ( سوره زمر / ۳۷ ) 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔹گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن» . لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد.... غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 را برای ما جا گذاشتن تا روزی بدانیم از ما بودن هویتشان بود اما دلشان را به زدن راستی خوبی بوده ایم؟ 🥀💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❌در یکی از پروازهایش در خاک عراق جنگنده ابراهیم از طرف نیروهای بعثی مورد اصابت قرار گرفت که با مهارت فراوان هواپیما را در پایگاه هوایی دزفول فرود آورد . بار دیگر اتفاقی مشابه افتاد که این بار جنگنده را با موفقیت در پایگاه حمیدیه فرود آورده بود . 🌹بعد از گذشت دو ماه از جنگ از فرماندهی نیروی هوایی دستور صادر شده بود هر ناوجنگی که به دریا می رود یک خلبان شناسایی به همراه ناو برای هماهنگی به دریا برود . این ماموریت به یکی از خلبانان به نام برادر صابری محول شد اما چون همسرش بیمار بود ابراهیم داوطلبانه به جای ایشان با ناو همیشه جاوید پیکان به دل دریا زد 7 آذر 1359 در عملیات مروارید با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله های نفتی عراق با نام البکر و العمیه ، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند. پایان ماموریت خود به سر می بردکه مورد هدف چند موشک عراقی قرار گرفت😭 ابراهیم شریفی* 🌷🍃🌷🍃🌷 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / 🔷پتو هایی که بُرد. 🔹وقتی در خرداد سال 1369 زلزلهٔ رودبار و منجیل اتفاق افتاد، محمودرضا نُه سال بیشتر نداشت. با یکی از دوستانش تصمیم گرفته بودند به زلزله زده ها کمک کنند. قرار گذاشته بودند هر کدام چیزی از خانه بردارند و ببرند به محل جمع آوری کمک ها. محمودرضا آن روز آمد خانه و قضیه را گفت. دو پتوی آبی نو و استفاده نشده در خانه داشتیم که خواست آنها را ببرد. قرار شد تا عصر و آمدن پدر صبر کند، اما بعد از آمدن پدر، تا شب حرفی از کمک به زلزله زده ها نزد. مدتی گذشت. یک روز خیلی اتفاقی متوجه شدیم که آن دو پتویی که محمودرضا برای زلزله زده ها نشان کرده بود، در خانه نیست! وقتی سراغ پتوهارا گرفتیم، محمودرضا اعتراف کرد که :« چون زلزله زده ها به کمک احتیاج داشتند و نباید این کمک به تاخیر می افتاد، نتوانستم صبر کنم و پتو ها را بی خبر بردم و تحویل دادم.» ✍به روایت"احمدرضا بیضائی" ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⬅️ جنازه‌ام را روی مین‌ها بیندازید تا منافقین فکر نکنند که ما در راه خدا از جنازۀمان هم دریغ می‌کنیم! 🔺مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است. 🔺بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی علیه‌السلام به نام حکومت خمینی با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد! ⚠️ ما از سرنگونی نمی‌ترسیم، از انحراف می‌ترسیم. ✍️ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
world cup.mp3
1.31M
🎙 اتفاقی در آسمان هنگام بازی ایران و !! ‼️ ماجرای نماز خواندن عده‌ای که حتی به خدا اعتقاد نداشتند! ⭕️ گریه آیت‌الله ناصری بعد از بازی ایران 🔰 🚨التماس دعای فرج 🔺🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی ⭐️ 🌷رضا تعریف می کرد، عملیات رمضان بود. با (شهید) حاج مجید سپاسی، اکبر گل‌آرایش، حسین دقت، حمید مزکی برای بررسی خط رفتیم. در مسیر به چند تانک عراقی رسیدیم. به خیال اینکه بی‌سرنشین است، به آن‌ها نزدیک شدیم که ناگهان عراقی‌ها از آن بیرون ریختند و گفتند: قف! [(بایستید!) مردد بودیم در ماندن یا تسلیم شدن. در یک‌لحظه همه باهم فرار کردیم. "اکبر گل‌آرایش" که به عراقی‌ها نزدیک‌تر بود اسیر شد. "حسین دقت " هم در تیراندازی عراقی‌ها، گلوله‌ای به سرش خورد و شهید شد. با سرعت به سمت خط خودمان شروع به دویدن کردیم، دست عراقی ها را پشت یقه خودم حس می کردم و با تمام نفس می دویدم تا به جای امن رسیدیم. رضا خیلی از شهادت حسین دقت متاثر بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود کربلا در کربلا می ماند اگر "زینب" نبود 💫💖 💫💞 💫💞 💫💖 🎊 🎊 🇮🇷🇮🇷
🇮🇷 بچه ها یادتون باشه.. ما با پدرکشتگی داریم.. اونجور بجنگید.. سلام خدا بر قطره قطره خون پاک شهید حاج قاسم سلیمانی.شهید ابومهدی المهندس و شهدای اسلام 🔴 بچه های تیم ملی؟؟ بخاطر ، بخاطر حاج قاسم 🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔺بخوانید 🔺 همزمان با مسابقه ایران و آمریکا علاوه بر دعای پیروزی ایران دعا برای فرج امام زمان(عج) فراموش نشود🌷 🔺 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 💔 گاهے از آن بالا... نگاهے به ما اسیران دنیا ڪنید؛ دیدنےشده حال خسته ما و چشمـ های پر از حسرتمـان! تا آسمـان..🥀 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💢به یاد که جانشان فدای سلامتی مردم شد...🇮🇷 🔹چند باری پیش آمد که ما با توجه به وضعیت بارداری از ایشان خواهش کردیم که اگر نیاز به استراحت دارد از مرخصی استفاده کند. دخترم مشتاق خدمت به مردم به ویژه بیماران و خانواده‌های آن‌ها بود. 🔹حتی در شب‌های ماه رمضان و شب های قدر بیمارستان را ترک نکرد و بر بالین همین بیماران ماند و  قرآن تلاوت کرد. 🔹 هر زمان که از مرخصی صحبت می شد ایشان خیلی صریح می‌گفتند الان اصلا وقت این صحبت‌ها و درخواست ها نیست. بیماران به ما احتیاج دارند. چشم امید خانواده‌های شان به ماست. یا مدام می‌گفتند همین طوری در بیمارستان نیرو کم است و کادر درمان در چند شیفت کار می کنند و خسته می‌شوند. من در این شرایط چطور می‌توانم مرخصی بگیرم در حالی که سالم هستم و مشکلی ندارم. 🔹هر وقت گره کوری به کارش می‌افتاد از شهدا استمداد می‌طلبید. سر آخر قسمت خودش و فرزند 6 ماهه در زهدانش هم پیوستن به قافله رو سپید شهدا شد(راوی پدرشهید) مریم رحیمی 🌹 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / 🔷کمیل را باید فهمید. 🔹اوایل دههٔ 70، وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شب ها یک دستگاه اتوبوس می آمد جلوی مسجد، نمازگزار هارا بعد از نماز مغرب و عشا میبرد مسجد جامع برای دعای کمیل. راه دوری بود؛ از این سرِ شهر تا آن سرِ شهر. من بیشترِ وقت ها بعد از نماز به دلیل اشتغالات درسی به خانه بر میگشتم و کمتر توفیق شرکت پیدا میکردم، اما محمودرضا هر هفته میرفت. یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت، حسابی اشک ریخته بود. گفتم :« خوب بود ؟» گفت :« حیف است آدم این دعا را بخواند، بدون اینکه بداند دارد چه میگوید.» توقع این جواب را نداشتم. سنی نداشت آن موقع. این حرفش از همان شب توی گوشم مانده. هروقت نوای دعای کمیل را می شنوم، همیشه به یاد محمودرضا و این جمله اش می افتم. ✍به روایت"احمدرضا بیضائی" ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
ᔢ✯✯🍃🌸🍃✯✯ᔢ 😁😂😁 ☀برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه لگن می آوردند. با شستن دست های آنان مراسم با صرف ناهار تمام می شد. ▪️در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم ابراهیم هادی  و جواد دوستانی صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. 🍶شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی که به سراغش می رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش او که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد. جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟! 😀ابراهیم هم آرام گفت: یواش بابا هیچی نگو! بعد به طرف منبر گشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. گفتم: چی شده ابرام؟ زشته نخند! گفت: به جواد گفتم آفتابه رو که آوردن سرت رو قشنگ بشور رسمه. چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست سرش را زیر آب گرفت و..😂😁 💦جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد. گفتم:" چیکار می کنی جواد؟مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم سرش را خشک کند! 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی⭐ 🌷 ما دوره 22 آموزش پاسداری شیراز بودیم. رضا هم همراه ما بود. اخلاق بسیار شیرینی داشت، همه را با لبخند و برخورد خوبش جذب خود می‌کرد. سعی می‌کرد با همه دوست شود. همیشه خندان بود، حتی در سخت‌ترین شرایط آموزش خنده از لبش نمی‌افتاد و همه را با اسم کوچکشان با لهجه شیرازی و لفظ کاکو صدا می‌زد. گاهی در طول آموزش ما را وارد کانال‌های پر از گل‌ولای و لجن پادگان می‌کردند، وقتی از آن سمت بیرون می‌آمدیم، همه اخمو و گرفته بودند جز رضا، می‌خندید و می‌گفت: کاکو چه کیفی داشت، عالی بود! خیلی سخت می گرفتند، هفته اول فقط نان و خرما می دادند. خیلی ها منصرف شدند به خصوص شهرستانی ها که ازشیراز به آنها غذا نمی رسید. رضا به مادرش سپرده بود، هر شب مقداری غذا درب پادگان برایش می آورد، آن را بین بچه های شهرستانی گروهانش تقسیم میکرد... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اغتشاشگران چه بر سر سید روح‌الله عجمیان آوردند؟! پخش تصاویری از جنایت رخ داده در کرج برای اولین بار و همزمان با برگزاری اولین جلسه دادگاه بررسی شهادت شهید عجمیان 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،...☝️ بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم و برای ‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!! 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 هر طرف که می‌نگری، شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
🌿 خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است ولی بدان تفنگی که در دست من است ، چادری است که بر سر توست، اگر میل به سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان. 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 🎊 وجشن میلاد حضرت زینب( س)🎊 گرامیداشت شهید فرهاد شاهچراغی 🌹 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 برادر کربلایی حسن پورحسن 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۱۰ آذر ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * ✍از تبریز تا دمشق / 🔷زاهد نوجوانِ شب 🔹معمولاً توی اتاق پذیرایی درس میخواندیم. پذیراییمان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم یا میخواستیم درس بخوانیم، اجازه داشتیم به آنجا برویم. یک بار بعد از نصفه شب بود که برای مطالعه به اتاق پذیرایی رفتم. دیدم محمودرضا قبل از من آمده و آنجاست. داشت نماز شب میخواند. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت.جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. شب بعد، باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همین طور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند میشد می آمد توی اتاق پذیرایی و نماز میخواند. هر شب هم که میگذشت، نمازش طولانی تر از شب قبل بود. یادم هست یک شب نمازش حدود دو ساعت طول کشید.صبح روز بعد به او گفتم :« این طوری کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرسه چُرت میزنی. ضمناً تو هنوز به تکلیف نرسیده ای و نماز یومیه بهت واجب نیست، چه برسد به نماز شب!» محمودرضا قبول نداشت. ظاهراً طلبه ای از فضیلت نماز شب برای محمودرضا گفته بود و او چنان از حرف های آن طلبه تاثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. به خاطر مدرسه اش مانع او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند؛ ولی محمودرضا آن نماز ها را واقعاً با حال میخواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم است. ✍یه روایت"احمدرضا بیضائی" ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹
⭐یادی از سردار شهید محمدرضا ایزدی 🌷با رضا برای پاکسازی میدان مین رفتیم. خیلی اصرار داشت که من جلو نروم و او جلو باشد، قبول نکردم. در آن قسمت جریان آب مین‌ها را جابه‌جا کرده بود، زمین هم کاملاً خشک نشده بود و پا که می‌گذاشتیم در گِل فرو می‌رفت. در حالت خمیده در حال سیخک زدن به زمین بودم. در لحظه با انفجار مین به هوا پرت شدم و محکم روی زمین افتادم. پای راستم روی مین قمقمه‌ای رفته بود. همه بدنم می‌سوخت. جایی را نمی‌دیدم. صدای رضا را می‌شنیدم که با فریاد می‌گفت: آی محمود رفتی روی مین! سریع من را روی دو دستش بلند کرد و روی شانه‌اش گذاشت. حس می‌کردم شکمم روی شانه‌اش است و دو سمت بدنم آویزان شده است. من را از میدان مین بیرون آورد. روی زمین گذاشت و گفت: کاکو محمود همین‌جا باش تا بیام. با اینکه به شدت با موج انفجار آسیب دیده بود، رفت و یک ماشین آورد و من را برد... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «بالای ۳۰ نفر دوره‌اش کرده بودند و با مشت، چاقو و سنگ داشتن می‌زدند» ۱۵۰ ثانیه روضه مجسم از آنچه بر سر سید روح‌الله عجمیان آوردند.😭 شب جمعه همین روضه برای دلمان بس است 😭 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃من تشنه رو جرعه آبم بده 🍃سلام دادم و آقا جوابم بده 🎤 🌷 🌷 کربلا می خواهم .... 🌱🍃🌱🍃🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 🌱می بینی ای آرام جان، دل بی قراری را پایان بده با آمدن چشم انتظاری را.... 🌱بی تــو تمام فصلها زرد است و پاییزی برگرد تا معنا کنی سبز بهاری را تعجیل در فرج مولایمان صلوات 💚 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
📌نزدیک یک هفته بود که بودیم. موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به و ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم... 📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون و ملحفه توی خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ... 📌شبها می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره بخونیم... شهید علیرضا قلی پور 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهید زین الدین: در زمان غیبت کبری، به کسی منتظر گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد؛ منتظرِ شهادت، منتظرِ ظهور امام زمان(عج) است. خداوند امروز از ما اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد! لولیک الفرج 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75