eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹یک خانم با دخترش به مسجد آمد، به سید رسول گفت: فلانی به دخترم متلک گفته و مزاحمش شده! کسی که می گفت یکی از قلدرهای محله شیشه گری بود. سید رسول تنها رفت و او را کشان کشان به مسجد آورد.آن مرد با قلدری گفت: تقصیر دختر این خانمه که ... هنوز حرفش تمام نشده بود که سید رسول محکم توی گوشش کشید. یک لحظه همه ساکت شدند. برای آن مردخیلی اُفت داشت از کسی با هیکل و جثه سید رسول سیلی بخورد، اما نمی دانم چه چیز در سید رسول دید که مثل موش به لرز افتاد و حتی دست بلند نکرد که جواب سیلی که خورده بود را بدهد. با صدایی که می لرزید گفت: اشکال از دخترها ... سید رسول حرفش را قطع کرد و با عصبانیت گفت: حقت هست همین جا، جلو مسجد شلاقت بزنم! مرد قلدر سرش را پائین انداخت و گفت: ببخشید! تا آن زن و دخترش رضایت ندادند سید رسول کوتاه نیامد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
روایتگری سردار مهدوی از عملیات قدس ۳⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بابا؛ توی آسمونا دنبالت می‌گشتم» مرثیه سرایی حاج محمود کریمی برای شهادت حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♥️ بودن عشق تو در سینہ از الزاماٺ اسٺ پاے تفسیر غمٺ عقل جهانے، ماٺ اسٺ اے خیال حرمٺ علٺ شاعر شدنم نام شش گوشہ‌ے تو منبع الهاماٺ اسٺ 💚 ♥️ 🌙کربلا می خواهم... 🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 ▪️بر پا شده حسینیه گریه ها بیا بر روی چشم های تر از اشک ما بیا... ▪️شال عزای تو به عزایم نشانده است وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
.... 🏴یادشهدای حسینی ... 🌷حاج شير علي سلطانی خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند: شبي حاج خسرو نگهبان بودیم. سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد. ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد. حاج خسرو شروع کرد به خواند (س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم.😭 همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان. آن شب سپري شد... وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما... 🍃🌷🍃🌷 حاج خسرو آزادی حاج شیر سلطانی (س) 🌱🍃🌷🍃🌷🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت زهره غازی در حالی که خانه ی ما کاملاً محاصره بود، یکی از آجانها که سرکرده ی آنها به نظر می آمد جلو آمد و سرنیزه را گذاشت زیرگلوی شمس. - مگه نگفتم کسی حق بیرون رفتن نداره؟ میخوای بگی خیلی شجاعی؟ حالا کدوم گوری میری؟ _میرم دفتر بخرم _گم شو ولی حق نداری برگردی. همین طور که راه افتاد برود ,زد زیر دست فرمانده و با حالت غضبناک گفت : بر می گردم خوبم برمیگردم اینجا خونه ی ماست .باید برگردم. فرماندهی یگان ضربت راست گفت. واقعاً شمس شجاع بود در آن اوضاع و احوال که مردم زیادی به ویژه کسانی که سابقه ای در مبارزه و خرابکاری علیه رژیم شاه داشتند و پاسگاه اردکان گزارش آنها را داده بود به خانه ی ما پناه آورده بودند، این شمس بود که تک و تنها و در عین جوانی و کم سن و سالی آن هم از راه پنجره از خانه بیرون زد و صاف از جلو آجانها رد شد تا ببیند چه کاره اند. وقتی هم که برگشت بهش گفتم :چی شد ؟! گفت:هیچی،جرأت ندارند کاری بکنند اینها مترسکی بیشتر نیستند. پرسیدم :حالا واقعاً رفتی دفتر بخری؟ گفت: نه بابا رفتم باروت تهیه کنم برای شب. سپیدان و اردکان در آن سالها شهر کوچکی بود و حضور گروه ضربت در آن حساسیت دستگاه و خطرناک بودن موقعیت را میرساند و آنها هم یک راست آمده بودند سراغ خانه ما .روحانی بودن جدمان که از همکلاسیها و هم مباحثه ای پدر شهید سید عبدالحسین دستغیب بود، دلیل عمده ی این کار به حساب می آمد .از طرف دیگر مرحوم ،پدرم سابقه ی مبارزه ی سیاسی داشت و در کودتای ۲۸ مرداد و ماجرای دکتر محمد مصدق، تیرخورده بود و به نوعی جانباز انقلاب اسلامی محسوب میشد این بود که گروه ضربت به محض ورود به اردکان خانه ما را محاصره کرد معمول هم این بود که هر گاه حادثه ای واقعه ای یا موضوع مهمی پیش می آمد، مردم به خانه ی ما می آمدند و به نوعی مرکز تجمع به حساب میآمد . در حوادث انقلاب هم این گونه بود و تعداد قابل توجهی از مردم از همسایه ها و اقوام گرفته تا جوانان انقلابی و نیز کسانی که از تیر و تفنگ و آجان و این جور چیزها میترسیدند به خانه ی ما پناه میآوردند و اعتقاد داشتند خانه ی «آقا» که هم سید است و هم نواده امامزاده محل امن است و امنیه ها جرأت جسارت به آن را ندارند در حالی که منزل ما پر بود از عکس و نوار و کتاب . شاید هیچ کس در آن زمان عکس امام خمینی را نداشت؛ ولی پدر من عکس و رساله ی امام داشت. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
اسطوره و قهرمان ملی ایرانی ، امیر عباس دوران گرامی باد 🌹هدیه به شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 روایت یک اسطوره شهید.... 🎙 :اگر ماجراى شهيد دوران را در كتاب‌ها خوانده بوديم يا امروز هر كس مى‌خواند، احتمال مى‌داد كه افسانه باشد... 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔 🏴 بمیرم برات رقیه جان.... 👆 ( س) ﺷﻬﺪاﻳﻴﻢ... 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 🌹شهید مصطفی صدرزاده 💠می‌گفت: مرتضی علی(ع) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند. کسی که توی فقط سینه می‌زند ، خیلی کار بزرگی نمی‌کند، باید رفتار و کردارمان در و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه‌ی واقعی هستیم. پیغام شهیدان •♡ټاشَہـادَټ♡• 🏴🔹🏴🔹🏴 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 چہ مشتاقانہ ندا سر مےدادید: سوےدیار عاشقان سوےخدا مےرویم بہ ڪربلا مےرویم✨ وچہ عاشقانہ درمسیرڪربلا،سردادید! 🕊️ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
ﭘﺎﻫﺎﺵ اﺯ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻣﺸــﻜﻞ ﺩاﺷﺖ..... ﺷﺐ ﻋﻤﻠــﻴﺎﺕ چشــم هاش از گریه سرخ شده بود.😭😔 گفتم چے شــده سیـــد؟ گـفت: حتمــا" تو هـــم فــکر مے کنے, با این پاے لـنگم نمے تونــم بــیام تو عمــلیات...😞 اما مــن با همیـــن پــا,توے تمـــام آمـــوزش ها, پا به پاے بچه هـــا اومــــدم که بگـــم با یه پای علیـــل هم می شہ از کشـــور دفـــاع کرد و ﻣﻂﻤﺌنــم اگـــر شهـــید شــــدم, جدم (ع) به خاطـــر این پــا ردم نمیکــنہ! ﺑﺎﻻﺧــــﺮﻩ فرمانــده را راضے کرد...✅ همـــون شب با ذکـــر ع شـــهید شـــد!🌷 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت زهره غازی آن روز پدرم طبق معمول وضو گرفت و نشست به ذکر گفتن و تلاوت قرآن و با آنکه شمس شیطنت کرد و ضبط را با صدای بلندِ نوار از پنجره بیرون گذاشت تا امنیه ها بشنوند، هرگز به داخل نیامدند. تنها با ایجاد رعب و وحشت قصد داشتند جلو حرکت مردم را بگیرند که موفق هم نبودند؛ زیرا مردم سپیدان در تظاهرات انقلاب همت و شجاعت بالایی از خود نشان دادند و از معدود شهرهای استان به حساب می آیند که در زمان انقلاب شهید دادند. خلاصه شمس پیش چشم ژاندارمها به بازار رفت و باروت خرید و دم دمای غروب که مأمورها حلقه ی محاصره را باز کردند و به پاسگاه برگشتند به بهانه ی نماز مغرب و زیارت امامزاده به حیاط پشت امامزاده رفت و به کمک چند نفر از دوستانش تعدادی نارنجک دستی تهیه کرد . پرتاب این نارنجکها که با صدای مهیبی منفجر می شد، نیروهای امنیتی شاه را به شدت نگران میکرد. وضع طوری شده بود که خیلی از امنیه ها جرأت نداشتند به اردکان بیایند و بیشتر در پاسگاه دالین اعمال قدرت میکردند. این که شمس بعدها یک تخریب چی زبردست و استاد خنثی کردن بمب های ناشناخته شد و بارها این مهارت خود را وسیله ی تأمین جانی نیروهای نظامی و مردم عادی کرد ریشه اش در همین کارهای کوچکی بود که در دوران انقلاب انجام می داد. البته او علاقه ی وافری به ابتکار و اختراع داشت و از طرفی نبوغ و استعدادی خدادادی در کار با مواد منفجره که در نهایت از او شخصیتی قابل اعتماد و اتکا در این امر خطیر پدید آورد به مدد همین نبوغ بود که یک کلت چوبی ساخته بود و می توانست با آن شلیک کند. در بحبوبه ی ،انقلاب کم کم دامنه ی مبارزاتی شمس الدین به شیراز کشیده شد و با آشنایی اش با گروههای حزب اللهی و مبارزان انقلابی در شیراز که زیر نظر آیت الله سید عبدالحسین دستغیب فعالیت میکردند به شیراز آمد ،ولی همچنان با اردکان در ارتباط بود خاصه این که ساخت وسایل انفجاری را در منزل و با همراهی دیگر برادرانم و پسرهای فامیل انجام میداد. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺صحبتهای تکان دهنده همسر شهید مدافع حرم که به شهید داد....❣😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حسین پور 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
گلزار شهدا
🔺صحبتهای تکان دهنده همسر شهید مدافع حرم #قولی که به شهید داد....❣😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روز چهارم ماه محرم الحرام.. یاد مادرانی که فرزندانشان را برای فدای اهل بیت (ع) شدن ، آماده می کنند ...
🔵 دولت سوئد باید شخص اهانت‌گر به قرآن را به کشورهای اسلامی تحویل دهد ✍متن پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد: بسم الله الرحمن الرحیم جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه 🔹سیدعلی خامنه‌ای ۳۱ تیرماه ۱۴ 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹بعد از شهادت پسر بزرگم، دلم طاقت دوری سید رسول را نداشت، می ترسیدم جبهه او را هم از من بگیرد. آن بار که برای گرفتن اجازه برای رفتن به جبهه آمد خیلی جدی گفتم: الهی قبل از اینکه بری جبهه، پات بشکنه! خندید. دیگر چیزی نگفت. چایش را کنارم خورد، خداحافظی کرد و رفت. یک ساعت نگذشته بود که برادرش آمد و گفت: مادر دعایت مستجاب شد! با تعجب گفتم: کدام دعا؟ گفت: مگه دعا نکرده بودی پای سید رسول بشکنه به جبهه نره، با موتور در سه راه دارالرحمه تصادف کرده پایش شکسته! سریع به بیمارستان مسلمین رفتیم. توی اتاق عمل بود. چند پلاتین در استخوان پایش گذاشتند. وقتی دیدمش چشمم پر اشک شد. در آن حال پر دردش برایم خندید. گفت: مادر فکر می کنی این گچ و پلاتین ها من را زمین گیر می کنه، هیچ چیز نمی تواند جلوی من را بگیرد! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(علیه‌السلام) 🏴روضه شب پنجم 🏴 🔹🏴🔹🏴 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف ها دارد برای خودش....😭 💔تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🏴یاد شهدای حسینی... 🔰بهش گفتیم برات زن بگیریم؟ گفت: من کاری مهم تر از زن گرفتن دارم، من باید به جبهه بروم و حقم را ادا کنم، شما هم دعا کنید وقتی به جبهه رفتم شهید شوم که با همه چیز به دست می آورم. 🔰قبل از خداحافظی مادر گفت: سید محمد داری می ری، دوست ندارم زخمی برگردی یا اسیر دشمن شوی، من تو را در راه امام حسین دادم دوست دارم شهید ببینمت! سید محمد خم شد و دست مادر را بوسید و گفت: مادر از من راضی باشید! مادر هم سید محمد را در آغوش گرفت و گفت: پسرم من از تو راضی هستم. یکی دو شب از عید سال 1361 می گذشت. مادر گفت: در دلم آشوبی به پا شده است، احساس می کنم می خواهند خبری به من بدهند. صبح روز بعد خبر شهادت سید محمد را برایمان آوردند. مادر دست به بالا کشید و گفت: الحمدالله منتظر این خبر بودم، من پسرم را در راه علی اکبر امام حسین(ع) دادم. 🔺راوی: خواهر شهید سید محمد موسوی 🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz