eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بچه ها دور تا دور حبیب در سنگر نشسته بودند. حبیب گفت بچه‌ها من می‌خواهم دو مطلب را به شما بگویم. اول در مورد نماز شب. بدانید که نماز شب اصلاً چیز خاصی نیست.یازده رکعت است، اصلاً هم نیاز نیست آن چیزهایی که در قنوت آمده است را بگویید و حتماً خوانده شود. اصلاً هم نمی‌خواهد فکر کنید که ریا می‌شود و... . من خودم می‌گویم برادران من نماز شب می‌خوانم، هر کس هم بخواهد به من بگوید، آدرس سنگرش را بدهد، من شب برای نماز شب صدایش می‌زنم. ادامه داد: نکته دیگری می‌خواهم به شما بگویم که تا می‌توانید از جبهه استفاده کنید. یکی از اسامی قیامت "یوم الحسره" و روز حسرت خوردن است و همه روز قیامت حسرت می‌خورند. حتی انبیاء و اولیاء هم حسرت می‌خورند... برادران، بعدازاین جنگ هم یوم الحسره است. روز حسرت خوردن است. آن‌ها که شهید نشدند حسرت می‌خورند که چرا شهید نشدیم. آن‌ها که در خط مقدم نبودند حسرت می‌خورند که چرا به خط مقدم نرفتند. آن‌ها که در شهرها ماندند حسرت می‌خورند که چرا به جبهه نرفتند. حبیب روزیطلب 🌿🌷🌿🌷 : https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * دو روز در پادگان معاد بودیم. غروب روز دوم اتوبوس ها گل مالی شده ای در پادگان شد سر هم صف کشیدند.بعضی از آنها که کل مالی نشده بودند بلافاصله توسطشاگرد شوفرها گل مالی شدند . نماز مغرب و عشاء را بجا آوردیم محمد حسین فولادفر معاون گردان، کالک وضعیت عملیات را سینه ی دیوار قرار داد و با چوب اشاره اش که سنبه ی کلاش بود نقشه را توضیح داد و به مکان عملیات هیچ اشاره ای نکرد.ماموریت و مسیر حرکت گردانها و گروهانها را با حوصله شرح داد .توضیحات او را که با آموزشها مقایسه میکردیم متوجه شدیم که عملیات ابی خاکی است. بعد از صحبتهای او دعای توسلی با سوز و گداز حال و هوایی خاص به محفل ما داد. جالب این که محمد اسلام نسب فرماندهی گردان امام رضا(ع) فردی که نامش زبان زد رزمندگان بود، مهمان ما بود. حاج محمد نبی رودکی فرماندهی لشکر نوزده فجر زمان جنگ، در خاطراتش می گوید: قرار بود مقام معظم رهبری مهمان لشکر باشد. همه ی لشکر آماده ی پذیرایی از آقا بودیم و بالاخره انتظار سرآمد و آقا تشریف آوردند. برای پذیرایی بستنی شیرازی تعارف کردیم آقا تبسمی کرد و گفت :چه بستنی خوشمزه ای ! و چه شیرازی های خوش سلیقه ای! پس از پذیرایی فیلم مصاحبه فرماندهان لشکر که قبل از عملیات کربلای چهار تهیه شده بود برای آقا به نمایش گذاشتیم. وقتی آقا مصاحبه ی شهید اسلام نسب را نگاه میکرد در جایی اسلام نسب نام فاطمه ی زهرا را به زبان می آورد طور که خیره به تصویر بود میگوید «بگو بگو!! از فاطمه بگو! اما شهید موضوع صحبت را در فیلم عوض میکند و صحبتهای دیگری میکند بعد از تماشای فیلم آقا منقلب میشود و میگوید من به یقین میگویم این شهید عزیز دربیداری بی بی زهرا (س) را زیارت کرده است. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
✍قسمتی از وصیت نامه زیبای شهید👇 ای امام! به خدا {قسم} اگر بدنم را قطعه قطعه کنند، اگر زبانم را از حلقومم بیرون بکشند، اگر چشمانم را از حدقه بیرون آورند، اگر رگ های بدنم را قطع کنند، اگر گوشتم و پوستم را در آتش بسوزانند، اگر انگشتانم را با قیچی بزنند، و اگر با پتک بر سرم بکوبند، دست از امامم و رهبرم و این یگانه گوهر عزیزم و این جاودانه انسان بشر دوست و این نماینده ی حجت ابن الحسن العسکری (عج)، بر نخواهم داشت. 🌿 امام زمان (عج)، حجت ابن الحسن، ای مهدی عزیز، تو از خدا بخواه که به اماممان طول عمر عنایت فرماید. تو از خدا بخواه که این رهبر دلسوزمان را از ما نگیرد. ای حجت ابن الحسن(عج)، ای مهدی عزیز! دعایی برای ما بفرما که ایمانمان قوی تر و اسلام مان کامل تر و شجاعت مان افزون تر و علممان بیشتر گردد.  علی کارآزموده 🍃🌷🍃🌷 : http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرضا سجادیان⭐️ 🌹 سید رضا در دفتر محضر برادرم کار منشی‌گری می‌کرد. عصرها و شب‌ها که خانه بود، در اتاقش را می‌بست و نوار گوش می‌داد. نمی‌دانستم نوارِ چیست، اما گوش می‌داد و می‌نوشت. یک روز به میوه‌فروشی سر کوچه رفتم. سبزی‌فروش مرد مؤمنی بود. بدون اینکه کسی بشنود به من گفت: خانم سجادیان، آمدند از من سؤال کردند که سید رضا را می‌شناسم یا نه گفتند خیلی به مسجد رفت‌وآمد می‌کند و اعلامیه پخش می‌کند. آدرس شما را می‌خواستند، من هم گفتم از این محل رفتند. به سید رضا بگو بیشتر مراعات بکند و مراقب باشد! سریع به خانه برگشتم و جریان را به رضا گفتم. خندید. گفت: مادر خواستی بگی بیان، من در خدمتشان هستم! تازه فهمیدم این نوارهایی که گوش می‌دهد صحبت‌های امام خمینی (ره) است و سید رضا با پخش نوار و اعلامیه در حال مبارزه با رژیم ستم‌شاهی است. اصلاً ترسی از ساواک و مأموران رژیم نداشت. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ متصل به آسمان... 🔻نوجوان فلسطینی از اتفاقات غزه می‌گوید: «خدایا دنیا بر ما تنگ گرفته؛ آب و برق و اینترنت و... قطع شده اما اصل این است که به آسمان وصلیم. پس آن را بر ما آسان کن ای پروردگار جهانیان» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
✍شهید حاج قاسم سلیمانی من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃 خوشبخت‌تر از ما کیست؟ وقتی صبح‌🌤مان با نگاه شما آغاز می‌شود... و کاش این نگاه‌های پاک و بی‌ریا، دست‌گیرمان باشند. 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
علاقه‌اش از آنجا به رزمی¬کاری بیشتر معلوم می‌شد که حتی در مسابقات باز و بسته کردن کلاشینکف چشم بسته هم نفر اول شد. درس میدان موانع را بیشتر بچه‌ها از زیرش فرار می‌کردند ولی ایمان عصرها هم که همه در حال استراحت بودند درسی را که صبح گذرانده بود، تمرین می‌کرد. توی دانشگاه برای مراسم استقبال از رهبری هم بین هزار و دویست نفری که راپل آموزش دیده بودند، چهار نفر انتخاب شدند که یکی از آنها ایمان بود. 📚برگرفته از کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد ایمان خزاعی نژاد 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * در همین مصاحبه هم آمد چیزی بگوید اما نمیدانم چه شد که یک باره حرف را عوض کرد. شب را استراحت کردیم صبح تا نزدیکیهای غروب هر کس برای خودش سرگرمی درست کرده بود. تعدادی غسل شهادت میکردند و لباس میشستند، تعداد مشغول پاک کردن اسلحه بودند و آن روز اسلحه ام را با دقت و حوصله با گازوئیل تمیز کردم بعد از ظهر اسلحه را با یک خشاب پر برداشتم و پشت خاکریز رفتم دلم برای تیراندازی پرپر میکرد . فرماندهان در اردوگاه گتوند بر سر تیراندازی خیلی حساس بودند. اما در پادگان معاد نگفته بودند یک قوطی حلب در فاصله حدود دویست متری روی یک خاکریز دیدم. ابتدا از ترس فرماندهان نمیخواستم تیراندازی کنم وسوسه شدم و چند بار نشانه گیری کردم و بالاخره تیراندازی کردم .با صدای تیر نیروها فوج فوج سر رسیدند و انگار که منتظر بهانه ای ،بودند هر کدام نشانه ای پیدا کردند و تیراندازی کردند. به طوری که سر و صدای ناشی از آن همه جا را فرا گرفت. زبیر هم سر رسید و شروع به تیراندازی کرد .وقتی داشتم به طرف قوطی حلبی تیراندازی میکردم یکی از بچه ها با لهجه ی شیرازی آفرین و بارک الله می گفت. طولی نکشید که بچه های حفاظت سر رسیدند.اسلحه را گرفتند هر کس که با اسلحه آنجا بود منجمله من را ، و با خود بردند. دنبال آنها را افتادم به خیمه ی حفاظت که رسیدیم، آنها ملامت مان کردند و بعد خطر این کار را گوشزد کردند و بعد اسلحه مان را تحویل دادند. برایم جالب بود که چه طور زود کوتاه آمدند. نزدیکی های غروب به دستور فرماندهان به صورت گروهان گروهان به خط شدیم .طولی نکشید که با ستون یک برای سوار شدن بر اتوبوس فرمان حرکت صادر کردند. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ ماجرای جالب استخاره آیت‌الله کشمیری برای سید حسن نصرالله و پیش‌بینی ایشان درباره انقلاب! به نقل از برادر حسن طهرانی مقدم 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرضا سجادیان⭐️ 🌹سید عبدالرضا جز اولین پاسدارهای شیراز بود. بسیار متواضع بود. اصلاً منیتی نداشت که الان مسئول یک گروه و یک جمع است و باید آنها را مدیریت کند. با اینکه هفت هشت سال از ما بزرگ‌تر بود، توان نظامی، علمی و مدیریتی بالاتری نسبت به ما داشت، همیشه یک افتادگی خاص را در ایشان می‌دیدیم. خودش را از کوچک‌ترین بچه‌های مسجد هم کوچک‌تر می‌دید. سید رضا بسیار ساکت و کم‌حرف بود. اصلاً اهل جلسه‌گذاشتن و حرف‌زدن و سخنرانی‌کردن نبود، اما اگر از ایشان می‌خواستیم در مورد موضوعی صحبت کند یا اینکه چیزی از ایشان می‌پرسیدیم، اگر 5 دقیقه صحبت می‌کرد، در همین چند دقیقه چشمه‌های حکمت از کلامش جاری می‌شد. یک روز به ایشان گفتم: آقا سید شما خیلی بزرگوار و خوب هستید، از شما التماس دعا دارم! مهربان گفت: برادر، من بهتر از شما به خودم و اعمال خودم آگاهم، خدا هم بهتر از من به عمل من آگاه است، من می‌دانم که لایق چنین تمجیدهایی نیستم! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💌 🍃 من به این نتیجه رسیده‌ام ڪه شهادتـــــ دستـــــ خودمان استـــــ، انتخابـــــ شهادتـــــ را خداوند به عهده خودمان گذاشته استـــــ این ما هستیم ڪه میتوانیم شرایط آن را فراهم ڪنیم ما هستیم ڪه تعیین ڪننده ‌این مسئله هستیم. 🌷🕊 ‌‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz