هدایت شده از شمس (ساقی)
(میلاد امام محمدباقر (ع) مبارک باد)
#باقرالعلوم
در مدینه آسمان امشب درخشان میشود
کهکشان تا کهکشان ، آیینه بندان میشود
غنچهای گل میکند، از بوستان مصطفیٰ
کز شمیمش رَشکِ گلهای بهاران میشود
چارمین ماه ِ سماوات ولا بعد از علی (ع)
زیب عرش اعظم و آیینهی جان میشود
باقر آل محمد (ص) ، مفخر شرع نبی ـ
بر امام ساجدین اِعطا ز یزدان میشود
مالک المُلک علوم دهر و سرّ کائنات
موشکافِ جملهی احکام قرآن میشود
میشکافد پردههای عِلم را با تیغ عقل
تا که اسرار نهان بر او نمایان میشود
برترین دانشور عالَم که باشد بی بدیل
نزد او درمانده چون طفل دبستان میشود
هر سؤالی را دهد پاسخ از اسرار جهان
کز فصاحت، مثنویهای فراوان میشود
کاخ جهل و برج عِصیان و بنای ارتداد
از نسیم دانشش از پایه، ویران میشود
هر که دارد شبههای در راز هستی بیدرنگ
از کلامش مورد ایمان و ایقان میشود
آنکه باشد دردمند دانش و جویای علم
در کلاس درس او بی پرده درمان میشود
آنکه سر ساید به خاک مکتب جانپرورش
ذرّهای باشد اگر ، خورشیدِ تابان میشود
آنکه نوشد قطرهای از بحر علم و دانشش
ناخدای کشتی دریای عرفان میشود
گرچه او بی بارگاه است و ندارد قبّهای
خاک کویش توتیای اهل ایمان میشود
چون شدی نادم ز کردارت بخواه از او که چون
یک نگاهش موجب عفو گناهان میشود
بار میگیرد ز دوشی که شده خم از گناه
شافع درماندگان ، در روز میزان میشود
(ساقیِ) میخانه ی علم است و عرفان و حِکم
جرعهنوش مکتبش مست و غزلخوان میشود
شایگان آوردهام گر قافیه ـ در این غزل...
در مضامین سخن گهگاه ، شایان میشود
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شهادت امام هادی (ع) تسلیت باد.)
#امام_هادی
گُلی از گلشن باغ ِ نبوی (ص) ، پَرپَر شد
شیعیان را ـ ز غمش خاک عزا بر سر شد
بلبل غمزده، خاموش شد از غصه چو دید
گلی از حاصل بستان ولا ، پرپر شد
حضرت هادی امام دهمین گشت شهید
"معتمد" ، قاتل ِ آن "هادی" ِ نام آور شد
بود هم عابد و هم عالِم و هم عارفِ راز
شهره در عِلم و عمل ، آن مَهِ دانشور شد
قدرِ گل ، بلبل شوریده بداند امّا...
قدر او نیز برای همگان ، باور شد
دستگیر فقرا بود در آن عصر فجیع
غمگسار دل هر مرد و زنِ مضطر شد
مُلک شیعه ز غمش رَخت عزا بر تن کرد
در غم سبط رضا ، زادهای از حیدر شد
"معتمد" سوخت چو با زهر جفا سینهی او
زار و شرمنده ازین ظلم و ستم ، ساغر شد
قتل، یک لکّهی ننگ است به دامانِ بشر
مرگ ، در راه خداوند ، ولی زیور شد
این ستم با که توان گفت که از جهل و عناد
مرتکب ، دست ستمکار ِ ستم پَرور شد
کرد طوفانِ اجل ، شمعِ رخش را خاموش
ای دریغا که جدا ، روح وی از پیکر شد
گرچه ماه رجب است و همه در عیش و سرور
گویی امشب که "محرّم ـ صفری" دیگر شد
نه فقط سوخت دل اهل زمین از غم او :
عرشیان را ـ ز غمش ، دیده و دامن تر شد
نه ازین داغ فقط ارض و سما نوحه گرند
که غمین در غم او ، حضرت پیغمبر شد
لرزه افتاد نه تنها به جهان از این غم
بلکه لرزان ، حرم و بارگه داور شد
جام لبّیک ، چو بگرفت ز (ساقی) اجل
آخرین جرعهی مستانگیاش کوثر شد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1383
http://eitaa.com/shamssaghi
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس ، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم کشید
محمود ژولیده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بر آستانهی میخانه ، خاکسارانند
که در امور فلک، صاحب اختیارانند
مبین به خفتشان کاین برهنه پا و سران
همه به مملکت عشق ، تاجدارانند
همیشه مرد خدا گوهری بود کمیاب
ولیک چون من و شیخِ ریا هزارانند
ز نادرستی ما آسمان نگون باید
از آن بپاست که در ما درستکارانند
تو را که تاب بلا نیست دم ز عشق مزن
حریف بار غم عشق ، بردبارانند
که گفت نیست دل بیغم اندر این عالم
که فارغ از غم ایام ، میگسارانند
(صغیر) بندهی شاهیست کز سر تسلیم
غلام درگه آن شاه ، شهریارانند
علی که دیو و دد و جن و انس و وحش و طیور
ز سفرهی کرمش ، جمله ریزه خوارانند
به لطف او نه همین من امیدوارم و بس
که کائنات ، به لطفش ، امیدوارانند .
"صغیر اصفهانی"
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
روح و جان را صفا وجلا بخشیم
با کلام #نورانی #قرآن
بهمراه دیدن عجیب ترین گلهای دنیا....🌹
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث