قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#نماز قبل از اسلام1 1⃣حضرت ابراهیم ✴️رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ...
#نماز قبل از اسلام 2
5⃣حضرت موسی
✴️وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي📜(طاها 14)
👈و برای یاد کردن من نماز بخون
6⃣حضرت زکریا
✴️ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ 📜(آل عمران39)
.. در حالیکه او در محراب به نماز ایستاده بود..
7⃣اسحاق و یعقوب
✴️وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ 📜(انبیا73)
و به انها (اسحاق و یعقوب ) توفیق کارهای خوب ونماز خوندن رو دادیم
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
#توصیه_های_مهم_آموزشی
👈 اهمیت تلاوت قرآن کریم و حفظ کردن آن
✅ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: اگر میخواهید با خدا سخن بگوئید پس قرآن بخوانید.كنزالعمال حديث 2257.
✅ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قلوب هم مانند آهن زنگار میگیرد، سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.كنزالعمال ، حديث 2441.
🌹#مقدمات_حفظ_قرآن_کریم
🌹#چهل_نکته_مهم
33.پرهیز از یادگیری ناگویا:
🔹حفظ کردن، دقّت کافی روی حروف، حرکات و کلمات میباشد،
🔸اگر این دقت مورد نظر قرار نگیرد، قطعاً زود هم از ذهن خارج شده و یا اینکه انسان ناقص و غلط حفظ خواهد کرد.
🔹گاهی پیش میآید انسان کلمهای را چندین بار تکرار میکند و حتی حفظ میکند ولی زود فراموش مینماید.
🔸فراموشی بخاطر یادگیری ظاهری کلمات است و عمیقاً حروف و علامات در ذهن جایگزین نشده است، بلکه ظاهر آن در ذهن جای گرفته است،
🔹گاهی تمام آیه را حفظ هستید، ولی این یادگیری ناگویا شما را از موفقیتهای بیشتر باز میدارد لازم است شما با دقت حروف و اعراب آنرا در ذهن ترسیم کنید.
🔸بعد ا زترسیم به کلمه بعدی بپردازید، تا شکل صحیح و کاملی از عبارات در ذهن شما جایگزین گردد.
👈 ادامه دارد... 👈👈👈
👈 منتظر نکته بعدی باشید...👈
🌹انواع مادر در قرآن(۲)🌹
🌷🌲🌷🌲🌷🌲🌷🌲🌷🌲
1⃣مادر مومنان🌺
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
ﻫﻤﺴﺮﺍن (پیامبر) ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺁﻧﺎﻥﺍﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺤﺘﺮمﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ. (احزاب٦)
2⃣مادر صِدِّیق🌺
مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ
ﻣﺴﻴﺢ، ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ، ﻓﻘﻂ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﻢ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻢ ﺑﺎﻧﻮی ﺑﺎﺻﺪﺍﻗﺘﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻳﮕﺎﻧﮕﻲ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﻛﺮﺩ.(مائده ٧٥)
3⃣مادر رضاعی 🌺
وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻥِ ﺭﺿﺎﻋﻲﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ (نساء۲۳)
4⃣مادر زن🌺
وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ (نساء۲۳)
#مادر #خانوادگی
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
#ضرب_المثل_قرآنی
🔵 ضرب المثلی که ریشه ی قرآنی دارند.
🔷 بی گدار به آب نزن
🔶 ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ
و با دستهایتان خود را به هلاکت نیفکنید
بقره آیه 195
🔴انسان در عالم برزخ همسر و خانواده خود را می شناسد؟
هنگامی که خدا روحی را قبض میکند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت میفرستد.
علامه طباطبائی در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده:
هنگامی که خدا روحی را قبض میکند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت میفرستد. این ارواح در آن جا میخورند و مینوشند. هنگامی که شخصی بر آنان وارد میگردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند میشناسند.
آیت الله دستغیب در کتاب معاد، ص ۶۰ در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند. یکدیگر را میشناسند و از یکدیگر سؤال میکنند . هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد میشود میگویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما میآید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی میپرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید : زنده بود، اظهار امیدواری میکنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، میگویند :سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) .
البته این روابط بسته به میزان آزادی عملی است که در برزخ به اموات داده می شود که آن هم رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارهای انسان در دنیا دارد. اگر دو نفر هر دو در دنیا از جمله نیکوکاران و مومنان باشند ، در برزخ (قبر) امکان ملاقات آن ها بسیار است .در هر حال باید گفت امکان این امر با توجه به برخی شرایط و ویژگی ها وجود دارد .
📚منبع: حیات پس از مرگ، ص ۴۴
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اگر میخواهی یک تمدن را نابود کنی، باید سه کار انجام بدی:
1⃣ خانواده را از بین ببر
2⃣ نظام تربیتی رو نابود کند
3⃣ الگوهای اجتماعی را نابود کند
🔸 برای از بین بردن خانواده، مقام مادر را کوچک بشمار
🔸 برای نابودی نظام تربیتی، معلمین را در جامعه حقیر کن
🔸 برای نابودی الگوهای شخصیتی به علما و اندیشمندان توهین و طعنه بزن |
•┈┈┈••☫••┈┈┈•
✅خداوند متعال به حضرت موسی (ع) فرمود:
💐 ای #موسی !
من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛
ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو
می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را
در آنجا نخواهند یافت :
1- راحتی و آسایش مطلق را در '' آخرت'' قرار دادم،
ولی مردم در '' دنیا '' به دنبال آن میگردند!
2- عزت و شرف را در ''عبادت'' قرار دادم،
ولی مردم آن را در' پست و مقام '' می جویند!
3- بینیازی را در ''قناعت'' قرار دادم، ولی مردم
آن را در ''زیادی مال و ثروت'' جستجو میکنند!
4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ''فروتنی'' قرار دادم،
ولی مردم آن را در'' تکبّر و خود برتر بینی'' می جویند!
5- کسب علم را در ''گرسنگی و تلاش'' قرار دادم، و
لی مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن میگردند!
6- اجابت دعا را در " لقمه حلال " قرار دادم،
ولی مردم آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو می کنند
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_بیست_و_یکم اتفاقاً وقتی مهرداد از جبهه به خانه آمد برای ما تعریف کرد که یک
#من_میترا_نیستم
#قسمت_بیست_و_دوم
من تسلیم جعفر و پسرها شدم و با دخترها حرف زدم که راضی به رفتن شوند اما دختر ها مرتب گریه میکردند و مخالف بودند.
مینا عصبانی تر از بقیه بود شروع کرد به داد زدن و گفت من از شهرم فرار نمی کنم می خوام بمونم و مثل پسرا مثل برادرام از شهرم دفاع کنم.
مهرداد از دست دخترا عصبانی بود و غصه ناموسش را داشت و از اینکه دخترها به دست عراقیها بیفتند وحشت داشت وقتی دید همه را می تواند مجاب کند غیر از مینا عصبانی شد و به خواهرش لگد زد.
با عصبانیت آنچنان ضربهای به مینا زد که یک طرف صورتش کبود شد من و مادرم و بقیه جیغ میزدیم و سعی میکردیم جلوی مهرداد را بگیریم.
مهرداد فریاد میزد میگفت امروز باید از شهر برید من نمیزارم شما دست عراقی ها بیفتید اگه نرید همینجا خودم رو میکشم شما هم تا هر وقت خواستید بمونید تا عراقی ها اسیرتون کنن.
روز خیلی بدی بود حمله دشمن از یک طرف دعوای خواهر و برادری و ترک خانه و شهر مان هم یک طرف.
در همه سالهای زندگیام هیچ وقت بین بچه هایم دعوا و ناراحتی نشده بود تا جایی که یادم میآمد پسرها و دخترهایم همه کس هم بودند و به هم احترام می گذاشتند.
اما آن روز پسرها یک طرف فریاد میزدند و دخترها یک طرف. تکتک بچهها به آبادان وابسته بودند.
دخترها حاضر نبودند خانه فامیلی بروند که تا آن روز یک بار هم به آنجا نرفته بودند تنها عمه بچهها شوهرش عرب بود و آشپز شرکت نفت بود.
او در ماهشهر زندگی می کرد. خودش هشت تا بچه داشت خانه آنها برای خودشان هم کوچک بود ما هیچ وقت مزاحم او نشده بودیم.
خانه فامیل های بابای مهران در رامهرمز نرفته بودیم حالا با وضع جنگ زدگی و بی خانمانی میخواستیم به جایی برویم که در روزگار عزت سربلندی نرفته بودیم.
خیلی درد داشت مخصوصا برای من که همیشه با همه چیز ساخته بودم و عزتم را با هیچ چیز عوض نکرده بودم.
ادامه دارد....