eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
78 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 کلیپ فوق‌العاده زیبا و قرائت ماندگار 📖 آیات 79 الی 80 سوره مبارکه واقعه 🎤 توسط استاد حسین فردی
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_نوزدهم جنگ زده بچه ها کم کم بزرگ شدند و از حال و هوای بچگی درآمدند. جعفر
برق شهر قطع شده بود نمی‌توانستیم از کولر و یخچال استفاده کنیم و با گرما سر میکردیم. شبها فانوس روشن می کردیم برای اینکه نور از اتاق بیرون نرود پشت پنجره ها را با پتو پوشاندیم. صبح ها با صدای وحشتناک انفجار از خواب بیدار می شدیم و این وضع به همین شکل ادامه داشت. شهرام کوچک بود و می خواست برای خودش بدود و بازی کند و مثل همیشه توی کوچه برود ولی من و مادرم از ترس صدایش می زدیم و می گفتیم شهرام بشین توی خونه کوچه نرو. بیچاره بچه زبان بسته از ما خسته می‌شد و نمی‌ دانست چه کار کند. یک لحظه هم نمی توانستم شهرام را به حال خودش بگذارم. یک روز یکی از بچه‌های مسجد قدس سراسیمه به خانه ما آمد و گفت :مامانِ مهران یک گروه سرباز اومدن مسجد، خیلی گرسنه هستند ما هم چیزی نداریم بهشون بدیم مهرانم برای کمک رفته نمیدونستم چیکار کنم واسه همین اومدم از شما کمک بگیرم. وقتی این حرف را شنیدم دلم آتش گرفت سربازها گرسنه بودند و چیزی برای خوردن نداشتند هر چیزی در خانه داشتیم از تخم مرغ و گوجه و سیب زمینی با نان خشک و خرما همه را جمع کردم و به آنها دادم. در مسجد بچه ها اجاق گاز داشتند همه غذا ها را گرفتند تا همان جا برای سربازها یک غذای سردستی درست کنند. ولی صدر مثلاً رئیس جمهور بود ولی کاری نمی کرد اصلا خبر نداشت بر سرما چه آمده. هر روز که می‌گذشت وضع بدتر میشد و توپ و خمپاره بیشتری روی آبادان می ریخت. من حاضر بودم همه خطرها را تحمل کنم ولی در آبادان بمانم دخترها هم همینطور صدایشان به خاطر بی آبی و گرسنگی در نمی آمد. ما حاضر نبودیم خانه و زندگی مان را ترک کنیم عشق من و بچه‌هایم شهرمان بود و نمی خواستیم آواره بشویم. مهری و مینا برای کمک به مسجد پیروز در ایستگاه ۱۲ رفتند آنجا تعدادی از زن های شهر به سرپرستی خانم کریمی برای رزمنده ها غذا درست می کردند. چندتا قصاب خدا خیر داده در شهر و روستاهای اطراف می چرخیدند و گاومیش هایی که ترکش خورده و در حال جان کندن بودن را سر می بریدند. با این کار گوشت حیوان حرام نمی‌شد قصابها گوشت‌ها را آماده می کردند و برای پخت و پز به مسجد می بردند خانم ها روی گاز های تک شعله بزرگ آبگوشت درست می‌کردند ظهر که می‌شد سرباز، امدادگر، کارگر و حتی مردم عادی که غذا نداشتند می‌رفتند مسجد و غذا می‌خوردند. زنها سفره می‌انداختند و آبگوشت را تریت می‌کردند به همه غذا می دادند مابقی گوشت کوبیده ها را لای نان می گذاشتند و لقمه های گوشت را به جبهه خرمشهر می‌فرستادند. مینا به فکر برادرش مهرداد بود و توی دلش گفته بود خدایا میشه مهرداد هم از این گوشت بخوره. ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷5) اللَّهُمَّ...  عَمِّرْنِی مَا کانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِک، فَإِذَا کانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک قَبْلَ أَنْ یسْبِقَ مَقْتُک إِلَی، أَوْ یسْتَحْکمَ غَضَبُک عَلَی. 🔶الهی! عمر مرا تا زمانی که صرف"طاعت" تو شود، دراز گردان  و هرگاه عمرم "چراگاه" شیطان شود، جانم را بگیر و به سوی خود ببر. پیش از آن‌که دشمنی و نفرتت بر من پیشی گیرد، یا خشمت نسبت به من پابرجا و استوار شود.  (صحیفه سجادیه،دعای 20بند5)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره آموزش درست‌خوانی و روان‌خوانی قرآن کریم درس چهارم کسب مهارت در تلفظ حرف ح استاد علی قاسمی @goranketabzedegi
📗یک مسئله شرعی 🔹حکم آرایش هنگام نماز‌چیست؟ 💠 با توجّه به این كه پوشیدن بهترین لباس‌ها و زینت كردن در هنگام نماز سفارش شده است، حكم آرایش در موقع نماز (استفاده از لوازم آرایشی و عطر) چیست؟ پاسخ: 🌹پوشیدن لباس تمیز و روشن، آراستن ظاهر، خوش بو کردن خود با عطر و انداختن گردن بند در هنگام نماز از مواردی است که به آن سفارش شده است؛ اما درباره‌ی آرایش چهره هنگام نماز توصیه ای نرسیده است. اگر پس از وضو گرفتن و قبل از نماز، خانمی آرایش کرده باشد، نماز خواندن با آن اشکال ندارد، ✅ مگر آن که غلظت لوازم آرایشی مانع رسیدن پوست پیشانی به مهر شود.
🔅 ✍ لذت استفاده از داشته‌هایت را با مقایسه‌کردن آن‌ها خراب نکن مادربزرگ برایم از سفر هدیه آورده بود. وقتی جعبه کادو را باز کردم، از خوشحالی بالا و پایین می‌پریدم و فریاد می‌زدم: آخ جون... آتاری. آن روزها هر کسی آتاری نداشت. تحفه‌ای بود برای خودش. کارم شده بود صبح تا شب در دست گرفتن دسته خلبانی آتاری و هواپیما بازی کردن. مدتی گذشت و من هر روزم را با آتاری بازی کردن شب کردم و هرچه می‌گذشت بیشتر از قبل دوستش داشتم. خوشحال‌ترین کودک دنیا بودم تا اینکه یک روز خانه یکی از اقوام دعوت شدیم. وارد خانه که شدم چشمم خورد به یک دستگاه جدید که پسر آن خانواده داشت. بهش می‌گفتند: «میکرو». آن‌قدر سرگرم بازی شدیم که زمان فراموش شد. خیلی بهتر از آتاری بود. بازی‌های بیشتری داشت، دسته بازی دکمه‌های بیشتری داشت. بازی‌هایش برعکس آتاری یکنواخت نبود و داستان داشت. تا آخر شب قارچ‌خور بازی کردم و هواپیمای آتاری را فراموش کرده بودم. به خانه که برگشتیم دیگر نمی‌توانستم آتاری بازی کنم. دلم را زده بود. دیگر برایم جذاب نبود. مدام آتاری را با میکرو مقایسه می‌کردم. همه‌اش به این فکر می‌کردم که چرا من نباید میکرو داشته باشم. ولی یک بار نشد بگویم چرا من آتاری دارم و دیگران ندارند؟ امروز که در انباری لای تمام خرت‌وپرت‌های قدیمی آتاری‌ام را دیدم، فقط به یک چیز فکر کردم؛ ما قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم. آن‌قدر درگیر مقایسه‌کردنشان با دیگران می‌شویم تا لذتشان از بین برود و دل‌زده‌مان کند. داشته‌های دیگران را چوب می‌کنیم و می‌زنیم بر سر خودمان و عزیزانمان، و به این فکر نمی‌کنیم داشته‌های ما شاید رویای خیلی‌ها باشد. زندگی به من یاد داد مقایسه‌کردن همه چیز را خراب می‌کند. خداوند در قرآن می‌فرماید: اگر شکر کنید نعمتم را بر شما بیشتر می‌کنم.‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ .. ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ. ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪاوند ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ... ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ،،ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ " ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرماید : ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن. ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند، درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند. آشوبهاي زندگي حكمت خداست. ازخدا،دل آرام بخواهيم، نه درياي آرام. دلتان همیشه آرام . قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 عضویت👇 @goranketabzedegi
قبل از اسلام1 1⃣حضرت ابراهیم ✴️رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ... 📜(ابراهیم40) 👈خدایا مرا برپادارنده ی نماز قرار بده و بقره 125و ابراهیم37و انعام 162 2⃣حضرت عیسی ✴️وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا 📜(مریم31) 👈و به من توصیه کرد تا زنده هستم اهل نماز و زکات باشد 3⃣حضرت شعیب ✴️قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا...📜(هود87) 👈آیا نمازت باعث شده به ما بگی معبود پدرانمون رو رها کنیم 4⃣لقمان حکیم ✴️يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ...📜(لقمان17) 👈دلبندم نماز بخـوون ادامه دارد.. @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 موضوع اول: لمس آیات قرآن با وضو 📜📔📚 داستان 🌹🌹 ✍️ امام حسن و امام حسین(علیهم السلام)در کودکی با پیرمردى برخورد کردند که مشغول وضوگرفتن بود، ولى متوجه شدند که او وضو را درست و نیکو نمی‌گیرد، حسنین[براى این‌که آن پیرمرد را آگاه نمایند] با یکدیگر به گفتگووبحث پرداخته و هر کدام به دیگری می‌گفت که وضوى من از تو صحیح‌تر است! سپس به آن پیرمرد گفتند که ما هر دو وضو می‌گیریم و تو بین ما قضاوت کن که کدام‌یک وضویش بهتر است؟! آنگاه بعد از وضو از پیرمرد پرسیدند که کدام‌یک از ما نیکوتر وضو گرفتیم؟! پیرمرد(که متوجه ماجرا شده بود) گفت: شما هر دو بسیار خوب وضو گرفتید، ولى من پیرمرد نادان بودم که وضوى خوبی نگرفته بودم! و اکنون طریقه صحیح وضوگرفتن را از شما آموخته و به برکت وجودتان و به دنبال دلسوزی شما بر پیروان جدّ خود، از این پس خود را اصلاح می‌کنم . (ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 3، ص 400)
برای اینکه کسی را بشناسی قبل از اینکه سیلوی خودت را به او ببخشی، مُشتی گندم به او قرض بده ... @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_بیستم برق شهر قطع شده بود نمی‌توانستیم از کولر و یخچال استفاده کنیم و با گر
اتفاقاً وقتی مهرداد از جبهه به خانه آمد برای ما تعریف کرد که یک روز آنقدر گرسنگی به آنها فشار آورده بود که به یک تکه نان خشک هم راضی بودند ولی به جای نان خشک برای آنها لقمه گوشت کوبیده رسیده بود. خودش و دوستانش تعجب کرده بودند که این چه نوع ساندویچی هست آنها با دل سیر لقمه ها را خورده بودند. ما همان جا متوجه شدیم که لقمه های دست ساز خانم ها در مسجد پیروز تا سنگرهای شلمچه هم رفته و خدا دعای مینا را مستجاب کرده است. من و مادرم با بچه ها به مسجد رفتیم شهرام بچه بود و نمی توانستم او را این طرف و آن طرف بکشم البته خودم هم اهل بیرون رفتن نبودم همیشه روز و شبم در خانه می گذشت و آنجا آرامش داشتم. آخرهای مهر بود که مهران و مهرداد آمدند خانه و اصرار کردند که من و مادرم و دخترها از شهر برویم مینا و مهری مخالف بودند زینب هم تحمل دوری از آبادان را نداشت. اصلا ما جایی را نداشتیم که برویم بچه‌هایم چشم که باز کردند توی شهر خودمان بودند و حتی یک سفر هم نرفته بودند کجا باید میرفتیم. هفت نفر بودیم کدام خانه پذیرای هفت نفر بود پسرها اصرار می‌کردند و دخترها زیر بار نمی رفتند کم کم بحث و گفتگوی بچه ها بالا گرفت و بین آنها دعوا شد. مهرداد هر چند روز یکبار از خرمشهر می‌آمد و وقتی میدید که ما هنوز در شهر هستیم عصبی می شد می خواست از دست ما خودش را بکشد، حرص می‌خورد و فریاد می‌زد اگه بلایی سر شما بیاد من چیکار کنم. بابای مهران می‌خواست ما را به خانه تنها خواهرش در ماهشهر یا به خانه فامیل های پدری‌اش در رامهرمز ببرد چند سال قبل از جنگ دختر عموی جعفر برای گذراندن دوره های تربیت معلم آبادان آمد و مدت زیادی پیش ما زندگی کرد من هم حسابی از پذیرایی کردم. مادرم چند بار دعوتش کرد و ماهی صُبور و قلیه ماهی برایش درست کرد منزل عموی بابای مهران در رامهرمز بود و جعفر اصرار داشت ما را به آنجا ببرد. مهران و مهرداد اصرار می کردند و دختر ها مخالفت مهرداد به مادربزرگش گفت مادربزرگ اگر عراقی ها آمدند و به خونه ما رسیدن مثل خونه های خرمشهر با دخترا چی کار می کنی من قبل از مادرم جواب دادم توی باغچه یک گودال بکنید ما رو توی گودال خاک کنید. من و مادرم مشغول یک به دو کردن با مهرداد بودیم که مهری و مینا از دست برادرها فرار کردند و به مسجد پیروز رفتند و آنجا پنهان شدند. مهران مادرم را برداشت و دنبال دخترها رفت بابای مهران و پسرها مصمم شده بودند که ما را از آبادان ببرند مهری و مینا در شبستان مسجد قایم شده بودند مهران به زور آنها را از مسجد بیرون آورد و به خانه برگرداند. ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا... ای کسانیکه ادعا دارید مومن هستید! اگر برای شما یک فاسق، خبری اورد، قبول نکنید! اول برید تحقیق کنید!! (۶حجرات) برای من انگلیس‌BBC و سعودی‌نشنال، فاسق که هیچ! کافرند! شما رو نمیدونم @goranketabzedegi
🔔 💠یکی از فرق های انسان با خدا این است که... ✴️انسان تمام را با یڪ بدی فراموش میڪند!! 🌷خـــدا تمام را با یڪ خوبے فراموش میکند!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#نماز قبل از اسلام1 1⃣حضرت ابراهیم ✴️رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ...
قبل از اسلام 2 5⃣حضرت موسی ✴️وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي📜(طاها 14) 👈و برای یاد کردن من نماز بخون 6⃣حضرت زکریا ✴️ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ 📜(آل عمران39) .. در حالیکه او در محراب به نماز ایستاده بود.. 7⃣اسحاق و یعقوب ✴️وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ 📜(انبیا73) و به انها (اسحاق و یعقوب ) توفیق کارهای خوب ونماز خوندن رو دادیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 اهمیت تلاوت قرآن کریم و حفظ کردن آن ✅ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: اگر می‎خواهید با خدا سخن بگوئید پس قرآن بخوانید.كنزالعمال حديث 2257. ✅ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قلوب هم مانند آهن زنگار می‎گیرد، سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.كنزالعمال ، حديث 2441. 🌹 🌹 33.پرهیز از یادگیری ناگویا: 🔹حفظ کردن، دقّت کافی روی حروف، حرکات و کلمات می‎باشد، 🔸اگر این دقت مورد نظر قرار نگیرد، قطعاً زود هم از ذهن خارج شده و یا اینکه انسان ناقص و غلط حفظ خواهد کرد. 🔹گاهی پیش می‎آید انسان کلمه‎ای را چندین بار تکرار می‎کند و حتی حفظ می‎کند ولی زود فراموش می‎نماید. 🔸فراموشی بخاطر یادگیری ظاهری کلمات است و عمیقاً حروف و علامات در ذهن جایگزین نشده است، بلکه ظاهر آن در ذهن جای گرفته است، 🔹گاهی تمام آیه را حفظ هستید، ولی این یادگیری ناگویا شما را از موفقیت‎های بیشتر باز می‎دارد لازم است شما با دقت حروف و اعراب آنرا در ذهن ترسیم کنید. 🔸بعد ا زترسیم به کلمه بعدی بپردازید، تا شکل صحیح و کاملی از عبارات در ذهن شما جایگزین گردد. 👈 ادامه دارد... 👈👈👈 👈 منتظر نکته بعدی باشید...👈
🌹انواع مادر در قرآن(۲)🌹 🌷🌲🌷🌲🌷🌲🌷🌲🌷🌲 1⃣مادر مومنان🌺 النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﻫﻤﺴﺮﺍن (پیامبر) ﻫﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺁﻧﺎﻥ‌ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺤﺘﺮم‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ. (احزاب٦) 2⃣مادر صِدِّیق🌺 مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ ﻣﺴﻴﺢ، ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ، ﻓﻘﻂ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﻢ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻢ ﺑﺎﻧﻮی ﺑﺎﺻﺪﺍﻗﺘﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻳﮕﺎﻧﮕﻲ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ.(مائده ٧٥) 3⃣مادر رضاعی 🌺 وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥِ ﺭﺿﺎﻋﻲ‌ﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ (نساء۲۳) 4⃣مادر زن🌺 وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ (نساء۲۳) قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
🔵 ضرب المثلی که ریشه ی قرآنی دارند. 🔷 بی گدار به آب نزن 🔶 ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ و با دستهایتان خود را به هلاکت نیفکنید بقره آیه 195
🔴انسان در عالم برزخ همسر و خانواده خود را می شناسد؟ هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت می‌فرستد. علامه طباطبائی در کتاب حیات پس از مرگ از قول شیخ مفید در کتاب امالی حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل فرموده: هنگامی که خدا روحی را قبض می‌کند ، روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته ،به بهشت می‌فرستد. این ارواح در آن جا می‌خورند و می‌نوشند. هنگامی که شخصی بر آنان وارد می‌گردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می‌شناسند. آیت الله دستغیب در کتاب معاد، ص ۶۰ در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند. یکدیگر را می‌شناسند و از یکدیگر سؤال می‌کنند . هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می‌شود می‌گویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما می‌آید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی می‌پرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید : زنده بود، اظهار امیدواری می‌کنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، می‌گویند :سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) . البته این روابط بسته به میزان آزادی عملی است که در برزخ به اموات داده می شود که آن هم رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارهای انسان در دنیا دارد. اگر دو نفر هر دو در دنیا از جمله نیکوکاران و مومنان باشند ، در برزخ (قبر) امکان ملاقات آن ها بسیار است .در هر حال باید گفت امکان این امر با توجه به برخی شرایط و ویژگی ها وجود دارد . 📚منبع: حیات پس از مرگ، ص ۴۴ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اگر می‌خواهی یک تمدن را نابود کنی، باید سه کار انجام بدی: 1⃣ خانواده را از بین ببر 2⃣ نظام تربیتی رو نابود کند 3⃣ الگوهای اجتماعی را نابود کند 🔸 برای از بین بردن خانواده، مقام مادر را کوچک بشمار 🔸 برای نابودی نظام تربیتی، معلمین را در جامعه حقیر کن 🔸 برای نابودی الگوهای شخصیتی به علما و اندیشمندان توهین و طعنه بزن | •┈┈┈••☫••┈┈┈•
✅خداوند متعال به حضرت موسی (ع) فرمود: 💐 ای ! من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛ ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند یافت : 1- راحتی و آسایش مطلق را در '' آخرت'' قرار دادم، ولی مردم در '' دنیا '' به دنبال آن می‌گردند! 2- عزت و شرف را در ''عبادت'' قرار دادم، ولی مردم آن را در' پست و مقام '' می جویند! 3- بی‌نیازی را در ''قناعت'' قرار دادم، ولی مردم آن را در ''زیادی مال و ثروت'' جستجو می‌کنند! 4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ''فروتنی'' قرار دادم، ولی مردم آن را در'' تکبّر و خود برتر بینی'' می جویند! 5- کسب علم را در ''گرسنگی و تلاش'' قرار دادم، و لی مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن می‌گردند! 6- اجابت دعا را در " لقمه حلال " قرار دادم، ولی مردم آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو می کنند قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74 @goranketabzedegi