بهتر است بدانیم👇
۱- در مورد موضوعی که درست متوجه نشدهایم قضاوت نکنیم.
۲- هیچ وقت به کسی که غم سنگینی دارد نگوییم"می دانم چه حالی داری" چون واقعا نمی دانیم.
۳- هر وقت فرصت کردیم دست فرزندمان را در دست بگیریم، به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به ما نخواهد داد.
۴- فروتن باشیم، پیش از آنکه ما به دنیا بیاییم خیلی از کارها انجام شده بود.
#حال_خوب
#احکام_قرآنی
🔥 سوزاندن قرآن هایی که ورق ورق شده و قابل استفاده نیست، جایز نیست و باید دفن کرد.
(مطابق فتوای آیات عظام خامنه ای، فاضل، مکارم، تبریزی)
📖 برای از بین بردن اوراق قرآن هایی که فرسوده شده یا کاغذهایی که در آن ها اسماء متبرکه وجود دارد میتوان:
📍با رعایت احترام آن ها را در جای مناسبی دفن کرد.
📍با رعایت احترام آن ها را در نهر آب روان ریخت تا به مرور از بین بروند.
📍با رعایت احترام توسط کارگاه های کاغذسازی تغییر شکل یابند.
📚گزیده ای از احکام شرعی و احکام قرآنی، ص٨۴
تا زدستت می رسد شو کارگر.mp3
3.36M
حاج آقا محرابیان
تا زدستت می رسد شو کارگر
اعضای محترم کانال قرآن کتاب زندگی 🌹
پیامی از جنس #نور ♻️
⁉️⁉️از دستاورد های یک ماه بندگی چه فوایدی نصیب شما شد ؟ ــ
⁉️و چیکار کنیم تا این حس و حال بندگی همیشه در زندگی روزمره ما قرار بگیره؟؟
به ما بگویید 🎤🎤
@Mohmmad1364
به شرکت کنندگان محترم به قید قرعه کشی جوایزی اهداء خواهد شد🔰
حرف های معنوی شما جهت استفاده عزیزان در کانال درج خواهد شد✅
زمان شرکت در طرح تا #15 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
🌺ویژگیهای زن در قرآن🌺
1⃣مایه آرامش ❤️
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً
ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ(روم ٢١)
2⃣موجب ادامه نسل❤️
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ
ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻛﺸﺘﺰﺍﺭ ﺷﻤﺎﻳﻨﺪ ، ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﺰﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻳﻴﺪ . ﻭ [ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﺴﻠﻲ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﺻﺎﻟﺢ] ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﭘﻴﺶ ﻓﺮﺳﺘﻴﺪ .(بقره ٢٢٣)
3⃣نقش مادری و نیکی کردن به او❤️
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ،ﺳﺴﺘﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺳﺴﺘﻲ [ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ ]ﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﻓﺘﻨﺶ [ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ] ﺩﺭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻦ (لقمان١٤)
#اجتماعی #زن #مادر
🌷🌷🌴🌴🌷🌷
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_هجدهم #بازگشت_کوتاه_امین 💕وقتی امین رسید واقعاً امین
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_نوزدهم
#عاشورای_متفاوت
قرار بود پدر و مادرم برای تاسوعا و عاشورا به شهرستان بروند. دلم نمیخواست با آنها بروم.
🔸 به پدرم گفتم «شوهرم قول داده عاشورا بر گردد...»
🔹بابا گفت «اگر بیاید خودم قول میدهم حتی اگر خودم هم نیایم، تو را با اتوبوس یا هواپیما بفرستم»
🔸گفتم «اگر بیاید چند ساعت تنها بماند چه؟» مادرم واسطه شد و گفت «قول میدهم به محض اینکه خبر بدهد، تو را به تهران میرسانیم. حتی قبل از رسیدن او تو را به آنجا میرسانیم.» به اعتبار حرف بابا و مامان قبول کردم که بروم.
✳مراسم تاسوعا به اتمام رسیده بود. شب عاشورا دیگر آرام و قرار نداشتم.
داشتم اخبار را تماشا میکردم که با پدرم تماس گرفتند. نمیدانم چرا با هر صدای زنگ تلفن منتظر خبر بدی بودم.
پدرم بدون اینکه چهرهاش تغییر کند گفت «نه. من شهرستانم.» تمام مکالمات بابا همینقدر بود اما با گریه و فریاد گفتم «بابا کی با شما تماس گرفت؟»با اینکه اصلاً دلم نمیخواستم فکرهایی که به ذهنم میرسد را قبول کنم اما قلب و دلم میگفت که امین شهید شده.
🍃بابا گفت «هیچکس نبود.»
نمیدانم به بابا نگفته بودند یا میخواست از من پنهان کند که عادی صحبت میکرد تا من شک نکنم. واقعاً هم اگر میفهمیدم شرایط خیلی بدتر میشد مخصوصاً اینکه تا رسیدن به تهران مسیر طولانی را داشتیم.
🌟در سایت مدافعین حرم، خبری مبنی بر شهادت دو نفر از سپاه انصار دیده میشد.
با خودم میگفتم آن شجاعت و جسارتی که همسر من داشت مطمئناً اگر قرار بود یک نفر جان خودش را فدا کند، او حتماً امین است. به پدر این حرفها را زدم.
🔹بابا میگفت «نه دخترم. مگر امین به تو قول نداده بود که به خط مقدم نمیرود؟ امین مسئول است شهید نمیشود.»
🔸به بابا گفتم«این تلفن درباره شوهر من بود؟»
🔹گفت «اسمی از شوهر تو نیاورد...»
شماره تماس را دیدم. شماره اداره امین بود! گریه کردم.
🔹بابا گفت «در رابطه با کار خودم بود. وقتی کیفم را دزد برد، مدارکی در آن بوده. حالا که مدارک پیدا شده با شماره چک و ... شماره تماسم را پیدا کردند و تماس گرفتند.
چرا فکر میکنی در مورد شوهر تو است؟» حرفها را باور نمیکردم...
✔به پدرشوهرم زنگ زدم گفتم دو نفر از سپاه انصار شهید شدند فکر کنم یکی از آنها امین است. پدر شوهرم هنوز مطمئن نبود.
او هم چیزهایی شنیده بود اما امیدوار بود امین زخمی شده باشد....
👈با ما همراه باشید..
نمی دانستم در کجا مشغول به کار است، تا اینکه یک روز سر چهارراه منتظر تاکسی بودم، همین دوست ما جلو آمد و سوار کرد. کمی با هم حال و احوال کردیم، اما متوجه شدم چند شیشه مشروبات الکلی روی صندلی عقب ماشین قرار دارد، می خواستم سوال کنم که اینها چیست اما بدون اینکه حرفی بزنم پیاده شدم و از او خداحافظی کردم.
یکی دو سال بعد، یکی از پیرمردهای مسجد به سراغ من آمد و گفت: فلانی را می شناسی همان که تا چند سال قبل مسجد می آمد و در بسیج فعال بود.
گفتم بله او را می شناختم، اما دو سالی هست از او خبر ندارم. پیر مرد گفت دوست شما از دختر من خواستگاری کرده و نظر شما برای من مهم است. من شما را خیلی قبول دارم، یاد آن روز و بسته های مشروب افتادم و گفتم: از من چیزی نپرس، خودت تحقیق کن. من یک مورد از او دیدم که ... اصلا ول کن. برو از کس دیگری تحقیق کن.
همین حرف من کافی بود که جواب خواستگاری را منفی اعلام کنند. این ازدواج به هم خورد. من چند ماه بعد و در آن سوی هستی و موقع بررسی اعمالم، متوجه اصل ماجرا شدم. این دوست من در قسمت اطلاعات نیروی انتظامی مشغول بود و
را از یک متهم گرفته بودند و در مسیر رفتن به مقر نیروی انتظامی بوده. ولی این جمله من سرنوشت او را تغییر داد........
#کتاب_تقاص
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#بریده_کتاب
🔻توبه دقیقه نود🔻
🌺✨🌺✨🌺
بعضیها هستند که پشت سر هم گناه میکنند.
👈 گناه... گناه... گناه...
❌ بعد هم با خودشون میگن: «حالا وقت هست، توبه میکنیم. خدا بزرگه.»❗️
📛 امّا حواسشون نیست که ممکنه مرگ به سراغشون بیاد و اصلاً نتونند توبه کنند.
☝️ از این گذشته،
✅ «توبه لحظهی آخری»
یا به قول معروف «توبه دقیقه نود»
اصلاً قبول نیست،
🔸قرآن کریم:🔸👇
🕋وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّی إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ... أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (نساء/۱۸)
💢 کسانی که تا لحظه مرگ، گناه و کارهای بد انجام میدهند،
💢 و هنگامی که مرگشان فرا میرسد،
💢 میگویند: «الان توبه کردم!»،
💢توبه این افراد قبول نمیشود.
💢 اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کردهایم.
✨بارِ سفر چه بستهای، مرگ خبر نمیکند
آنکه نبسته بارِ خود، در این سفر چه میکند.✨
⚡️استغفر الله ربی و اتوب علیه را ذکر روزانه خود کنیم...⚡️
🌟 برای تقویت حافظه بصری این راهکارها را امتحان کنید:
1️⃣تمرکز و بعد نگاه بر جملات و عبارات و سپس بستن چشم ها و انعکاس مطالب عمده به ذهن و نگاه مجدد به آن
✅سعی کنید قبل از حفظ یک آیه حتما چندین بار با تمرکز، آیات و کلمات را نگاه و کرده در ذهن عکسبرداری کنید
2️⃣تلفيق مطالب با تصویرها ، شکل ها، نمودارها، نشانه ها و شماره های صفحات
✅بهتر است سعی کنید کلمات و مفاهیم را برای خود ملموس کنید و از یک کلمه و عبارت ، در ذهن خود داستان و تصویر بسازید
3️⃣علامت گذاری معنا دار، از خط کشی ساده زیر کلمات تا علائم ابتکاری
مطالعه و سپس تلاش در احضار صفحه و محفوظات بعد از هر پانزده دقیقه
🌻مسلمان بودن شهامت می خواهد!
اینکه وسط یک عدہ بی نماز،
نماز بخوانی!
اینکه وسط یک عدہ بی حجاب
تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!
اینکه حد و حدود
محرم و نامحرم را رعایت کنی!
اینکه به جاى آهنگ و ترانه نامناسب ،
قرآن گوش کني.
و اینکه حاصل عبادت هایت
تقوا باشد و اخلاق نیکو.
#تلنگر_قرآنی
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ...
ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻰﻣﻴﺮﺩ ﺗﻮﻛﻞ و تکیه ﻛﻦ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ... (فرقان/٥٨)
یه ویژگی عجیبی که بعضی از ما آدمها داریم اینه که
بعد از چند ساعت، به یه کلاهبردار،
بعد از چند روز به یه دوست،
بعد از چند سال به یه همسایه،
اعتماد میکنیم!
ولی بعد از یه عمر،
هنوز به خدا اعتماد نداریم!😔
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_نوزدهم #عاشورای_متفاوت قرار بود پدر و مادرم برای تا
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست
#منتظر_تماس_امین_هستم
😢. با گریه و جیغ و داد مرا به بیمارستان بردند. تلفن همراهم را بالای سرم گذاشته بودم.
⭐ 6 روز بود که با امین حرف نزده بودم، باید منتظر تماس او میماندم. میگفتم «صدای زنگ را بالا ببرید. امین میداند که من چقدر منتظرش هستم حتماً تماس میگیرد...
باید زود جواب تلفن را بدهم.»
🌟پدرم که متوجه شده بود دائماً میگفت «نمیشود که گوشی بالای سر شما باشد. از اینجا دور باشد بهتر است.»
میگفتم «نه! شما که میدانید او نمیتواند هر لحظه و هر ثانیه تماس بگیرد. الآن اگر زنگ بزند باید بتوانم سریع جواب بدهم. من دلم برای امین تنگ شده! یعنی چه که حالم بد است...»
✳بابا راضی شد که گوشی کنار من بماند. شارژ باطری تلفن همراهم به اتمام رسید.
به سرعت سیمکارت را با گوشی برادرم جابهجا کردم. دیوانه شده بودم.
گفتم «زود باش، زود باش، ممکن است در حین عوضکردن گوشی شوهرم تماس بگیرد.»
💮برادرم رضا، اسم شهدا را دیده بود و میدانست که امین شهید شده.
هم او و هم خواهرم حالشان بسیار بد شده بود. به جز من و مادر همه خبر داشتند.
😢خواهرم شروع به گریه کرد.
زنداداشم هم همینطور.
🔸گفتم «چرا شما گریه میکنید؟»
🔹گفتند «به حال تو گریه میکنیم. تو چرا گریه میکنی؟»
🔸گفتم «من دلم برای شوهرم تنگ شده! تو را به خدا شما چیزی میدانید؟»
🔹زنداداشم گفت «نه، ما فقط برای نگرانی تو گریه میکنیم.» صورت زنداداشم را بوسیدم و بارها خدا را شکر کردم که خبر بدی ندارند. همین برای من کافی بود.
مثل دیوانهها شده بودم.
🔹پدرم گفت «میخواهی برویم تهران؟»
🔸گفتم «مگر چیزی شده؟»
🔹گفت «نه! اگر دوست نداری نمیرویم.»
🔸گفتم «نه! نه! الآن شوهرم میآید. من آنجا باشم بهتر است.»
شبانه حرکت کردیم و حدود ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم.
🔸گفتم «به خانه پدر شوهرم برویم. اگر حال آنها خوب بود معلوم میشود که هیچ اتفاقی نیفتاده و خیال من هم راحت میشود اما اگر آنها ناراحت باشند...»
😢تا رسیدیم دیدم پدر شوهرم گریه میکند. پرسیدم «چرا گریه میکنید؟»
گفت «دلم برای پسرم تنگ شده.»
با تلفن همراهم دائماً در موتورهای جستجوگر این جملات را مینوشتم:
"اسامی دو شهید سپاه انصار"
نتایج همچنان تکراری بود:
"اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نمیباشد و تنها دو نفر به شهادت رسیدهاند."
✔نتیجه آخرین جستجوهایم به یک کابوس وحشتناک شباهت داشت:
"اخبار مبنی بر شهادت 15 نفر صحیح نیست. تنها دو نفر به نامهای شهید عبدالله باقری و شهید امین کریمی به شهادت رسیدهاند."
❌از دیدن اسامی شوکه شده بودم.
همانجا نشستم و با ناباوری به پدرم گفتم
«بابا شوهر من شهید شده؟»
گفت «هیچ نگو! مادر امین چیزی نمیداند.» مادر شوهرم ناراحتی قلبی داشت.
مراعات مادر را میکردند.
🍃فقط یادم است به سمت مادرم دویدم و گفتم «مامان شوهرم شهید شده» و بیهوش شدم... دیگر هیچ چیز را به خاطر نمیآورد ،
ادامه دارد ...
#نکات_حفظی
🌵 سعی كنید برای تكرار محفوظات قرآنی خود و مرور آیاتی كه قبلاً حفظ كرده اید، از هر فرصتی استفاده نمایید و آن را در هر شرایطی كه ممكن است انجام دهید.
* اگر میتوانید، در هنگام خیاطی كردن، ظرف شستن، قدم زدن، بازار و پارك و باغ رفتن، در صف و نوبت بودن، آشپزی كردن، لباس شستن، جارو نمودن، سبزی پاك كردن، نظافت نمودن، پیاده روی كردن، حیاط شستن، ورزش نمودن، رانندگی كردن به تكرار و مرور محفوظات قرآنی خود بپردازید.
🌵حفظ قرآن را با عزم راسخ و تصمیم جدی آغاز کنید. چرا که شما انجام کاری را هدف قرار داده اید که به پایان رساندن آن، همتی بلند می خواهد. انگیزه ی سست، سبب دلسردی و عدم توفیق خواهد شد.
🌵در هنگام حفظ، آیات را با صدای بلند نخوانید، چرا که علاوه بر خستگی زودرس، بیماری های صوتی و حنجره ای را نیز در پی خواهد داشت.
♥️🍁🍂🍁
♥️
#هنر_زندگی_کردن
آرامش مهم ترین فاکتور زندگی است و آن را برهم نزنید.
به #افراد_عصبانی که در خیابان به شما تنه میزنند راه بدهید تا عبور کنند.
به رانندگان عصبانی و بی منطق که می خواهند از هر گوشه ای به مقصد برسند راه بدهید.
به کسی که در خیابان به شما بی احترامی میکند بی اهمیت باشید.
دربرابر کسی که بی مهابا به شما ناسزا میگوید، سکوت کنید و محیط را ترک کنید.
دربرابر کسی که کارهای وقیحانه خود را به شما نسبت میدهد، کوتاه بیاید.
دربرابر کسی که مدام دروغ می گوید لبخند بزنید و بگذرید و در پی انتقام نباشید.
#چون آنها به راحتی هر کاری که بخواهند را میکنند و شما را وارد بازی های زشت خود میکنند. #یادتان_باشد آنها همیشه حق به جانب هستند و انسان سالم و با شرافت از پس آنها بر نمی آید.
#ضرب المثل"باید با هر کسی مثل خودش بود" را برای رسیدن به آرامش فراموش کنید و از چنین افرادی فقط دور باشید و یقه تان را دست هر دیوانه ای ندهید!
🌿
🍁
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
برگزیدگان نظرسنجی کانال قرآن کتاب زندگی ⭐️محمد سجاد محمدی ⭐️ زهرا ابراهیمی جهت دریافت هدیه ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️کلاغی بر بالای درختی نشسته بود و تمام روز را بیکار بود و هیچ کاری انجام نمی داد!
خرگوشی در حال عبور از او پرسید :
چگونه آسوده نشسته ای و تمام روز را به استراحت می پردازی و زندگی مرفهی داری! آیا من نیز می توانم اینگونه باشم؟!
کلاغ ریاکار گفت :
البته که می توانی، این یک درخت جادویی، مستحکم و پرمنفعت است!
بهترین درخت در تمام جنگل! بیا و آسوده زندگی کن!
خرگوش خوش خیال زیر درخت نشست و مشغول استراحت شد که ناگهان روباهی از پشت درخت جَست و او را شکار کرد!
خرگوش در حالیکه نیمه جان در بین دندان های روباه گیر اُفتاده بود نگاهی معنا دار بر کلاغ انداخت و کلاغ سیاس خنده زنان گفت :
من هیچ دروغی به تو نگفتم! این درخت به راستی جادویی، مستحکم و پر منفعت است! من تنها یک چیز را به تو نگفتم و آن این بود که برای این که بخوری و بخوابی و هیچ کاری نکنی، باید این بالا بالاها بنشینی!
#کلاغ #خرگوش #بیکار
🌷سوال:
قرآن به چه مناسبت سوره حج،
اسم ذباب یعنی مگس راآورده.؟
جواب:آنانکه به عنوان خدا میخوانید،
یک مگس نمیتوانندبیافرینند
حتی اگریک مگس مزاحمشون بشه نمیتوانندمزاحمتش رادفع کنند
🌷سوال:
قرآن به چه مناسبت اسم عنکبوت راآورده..
جواب:تکیه به غیرخدا مثل تکیه به لانه عنکبوت است که سست ترین لانه هاست
🌷سوال:
اسم غراب یعنی کلاغ درسوره مائده به چه مناسبت آمده
کلاغ، دفن کردن مرده را عملا به قابیل یادداد
🌷اسم مار درقرآن کریم
باتعبیر
حَیَّه تَسعَی و ثُعبَانُ مُبین
به چه مناسبت آمده
جواب:معجزه حضرت موسی ع
🌷سوال
قرآن درسوره ص و سوره فجر به چه کسی لقب ذوالاوتاد
یعنی صاحب میخ ها، داده؟
به فرعون که مخالفانش رابه ۴ میخ میکشید
🔅#پندانه
✍️ تنبیه هوای نفس در تشییعجنازه
🔹در تشییعجنازه یکی از آشنایان ثروتمند برای رضای خدا و تنبیه نفس حاضر شدم. ندایی درونی مدام مرا یاد مرگ و نداشتن عمل صالح و کثرت گناهان میاندازد که حالت معنوی و صلوات عجیبی از رحمت الهی دارم.
🔸بهناگاه در آخر دفن کسی بلند ندا میدهد:
دوستان! برای نهار تالار... منتظرتان هستیم.
🔹هوای نفس و شیطان با یادآوری غذاهای لوکس که رسم میزبان ثروتمند است، مرا دوباره به دنیا مشغول میکند و با تداعی لذتی از دنیا، دوباره لذت اندیشه به مرگ را از من میگیرد.
🔸آری شیطان بهراستی چنین قصد دارد حالوهوای معنوی ما را در همه جا با ذکر دنیا از ما سَلب کند.
🔻در بحارالأنوار از امام باقر «علیهالسلام» آمده است:
💠 «دعوت به تشییعجنازه را بپذیر که مرگ و آخرت را به یاد تو میاندازد، و حضور در ولیمه را اگر همزمان با تشییعجنازه به آن دعوت شده بودی، نپذیر که ذکر دنیا و غفلت در آخرت، در آن است.»
🔸بهراستی که بدعتها چنین بهدست شیطان ما را از حقیقت فهم زندگیمان غافل میسازد. برای همین است که طبق حدیث نبوی در پنج امر اطعام جایز و نیک است:
🔹۱. خرید خانه؛ ۲. سفر حج؛ ۳. عروسی؛ ۴. تولد فرزند؛ ۵. ختنه فرزند ذکور.
🔸اگر دقت داشته باشیم در فوت و مرگ، اطعام جزو سنتهای نبوی نیست؛ چون باعث میشود هوای نفسمان ما را از بهرهوری از برکات معنوی تشییعجنازه محروم کند.
🔹از سوی دیگر در پنج مورد ذکرشدۀ اطعام، انسان میتواند هر زمان آمادگی داشت به آن اقدام کند؛ ولی مرگ بیخبر میآید و چهبسا در فقر انسان، انسان را گرفتار سازد.
🌹داستان قرآنی🌹
(دنیا و آخرت)
🌸گویند: شخصی نزد ابن سیرین آمد و گفت: در خواب دیدم که دنیا و آخرت را از دست داده ام. ابن سیرین گفت: قدری بنشین. سپس مرد دیگری آمد و گفت: در خواب دیدم دنیا و آخرت را به دست آورده ام. ابن سیرین به اولی گفت: تو قرآن گم کرده ای؟ گفت: آری.
🌸سپس ابن سیرین به دومی گفت: تو قرآن یافته ای؟ گفت: آری. آن گاه مرد یابنده ی قرآن، آن را آورد و به شخص اول داد
📚هزارو یک حکایت از قرآن
#داستان
🌷