eitaa logo
🏴کانال گردان شهید ابراهیم هادی
528 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
14.2هزار ویدیو
31 فایل
https://eitaa.com/abasalehlabik. ارتباط با مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش می‌خونه: "شمعِ شبهای دوعیجی می‌شدیم" میدونید این مصرع یعنی چی؟! عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت. فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه شعله‌ور میشه، رزمنده ها که زیر این بمب ها گیر میکردن، فسفر به تن‌شون می‌چسبید، و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا می‌سوختن و می‌سوختن و می‌سوختن... و صبح، باد خاکستر هاشون رو می‌برد... به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم! چه خون هایی ریخته شد تا ماها شاید بیدار بشیم، تا شاید بیایم پایِ کار.. https://eitaa.com/gordanshidhadi
📌 شکایت شهید چمران از بَدی مردم 🔹️ خدایا! از بَد کردنِ آدم‌هایت شکایت داشتم به درگاهَ‌ت ◇ امّا شکایتم را پس می‌گیرم؛ ◇ من فراموش کرده بودم که بَدی را خَلق کردی تا هر زمان که دلَ‌م گرفت از آدم‌هایت، نگاهَ‌م به "تو" باشد ... https://eitaa.com/gordanshidhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶با خواندن این نماز گناهان پاک میشه ! 🎙استاد حسینی قمی ⚠️نکته قابل اهمیت اینه که حق الناس رو باید پرداخت کنیم و این نیست که نماز خوندی ولی حق الناس داری بگی تموم شد خدا بخشید، طرف حساب ما در حق الناس مردم هستن نه خدا ، تا جایی که میتونیم باید حق الناس هامونو ادا کنیم چه مالی چه آبرویی چه... https://eitaa.com/gordanshidhadi
💠استاد انصاریان 🔸 بعد از نماز به ما وعده داده اند که دعا مستجاب است. یادتان باشد بعد از نمازهایتان دعا کنید که خودتان، زن و بچه شما و نسل شما از این سفره رحمت خدا محروم نشوید. https://eitaa.com/gordanshidhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ♨️ملاڪ ازدواج حضرت خدیجہ (س) با رسوݪ اڪرم (ص)چہ بود؟! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
💐بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بود 💐جبریل مامورست و فکر مجلس آرایی بود 💐میکائیل از عرش آمده گرم پذیرایی بود 💐چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود 🌷دهم ربیع الاول سالروز سلام الله علیها مبارک باد . .
آذربایجان وگرجستان رودرسال ۱۸۱۳ نخجوان و ارمنستان رو در سال ۱۸۲۸ افغانستان و هرات رو در سال۱۸۵۷ و بحرین رو هم در سال ۱۹۷۱ از دست دادیم؛ 🌷سلام بر اون جوانان عزیزی که در ۸ سال جنگ تحمیلی نذاشتن یک وجب از خاک مون دست بیگانگان بیفته🕊🇮🇷✌️ https://eitaa.com/gordanshidhadi
🌹آیا می‌دانید دلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل این متن را می‌خوانی از جان گذشتگی هزاران شهید است؟ این ابر مردان را فراموش نکنیم ... 📸 تصویری غم‌انگیز مربوط به جمع آوری باقیمانده پیکر شهید است که تمام پیکرش در یک «بیل» جای گرفته است. عکاس : علی فریدونی
🔸چهارم مهر، گرامی باد. برای سلامتی سربازهای وطن صلوات بفرستیم اللهم صل علی محمد وآل محمد هرجای وطن در حال خدمت هستند سلامت و شاداب باشند آمین اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ╲\╭┓🦋 ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چی شد که دیگه حرفِ دین، توی گوش بچه‌هامون نمیره؟ 💥چی شد که میل به رعایت آداب و ظواهر دینداری در فرزندان‌مون روز به روز ضعیف‌تر شد؟ 💥چی شد کار نوجوان‌هامون رسید به کف خیابون؟ 💥کجا رو اشتباه رفتیم؟
کتاب زندگینامه سردار شهید حاج حسین همدانی
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 9⃣7⃣1⃣ نزدیک عید، حسین سری به خانه زد و گفت: « اسباب‌ها رو جمع کنین. » به خانه‌به‌دوشی عادت کرده بودم. دیگر نمی‌پرسیدم کجا و چرا. اسباب‌کشیِ پی در پیِ ما، تابعی از مسئولیت و کار حسین در جبهه بود. خودش که حرفی نمی‌زد و من حدس می‌زدم که صحنه‌ی جنگ از جنوب به سمت غرب یا شمال‌غرب تغییر کرده که او می‌خواهد ما را به همدان ببرد. مقداری خرت و پرت را که داشتیم پشت یک وانت ریختیم. عمه قبل از ما با میهمان.ها از اهواز به همدان برگشته بود. اول به تهران رفتیم و با همان وانت و اثاثیه از سمت گردنه آوج به طرف همدان برگشتیم. سرما و کولاک، از درز شیشه‌ها، زوزه می‌کشید و داخل می آمد. وهب و مهدی به هم چسبیده بودند و می‌لرزیدند. من هم زهرا را داخل پتو پیچیده بودم. نفس که می‌کشیدیم از دهان‌مان، بخار بیرون می‌آمد و لایه‌های یخ، شیشه‌های داخل ماشین را ضخیم‌تر می‌کرد. بخاری ماشین، زورش به سرما نمی‌چربید. حسین چشمش از پشت شیشه یخ زده به جاده بود، گاهی با آستین کاپشنش، شیشه را به اندازه‌ای که ببیند، می‌تراشید اما خیلی زود با چند بازدم، شیشه گرفته و تار می‌شد. حتی برف پاک کن هم نمی‌توانست یخ‌های روی شیشه را بردارد. آهسته و با احتیاط می‌راند که گویی ماشین ایستاده است. بچه‌ها داشتند می‌پرسیدند: « کی می رسیم؟ » که ناگهان لاستیک‌ها روی یخ لیز خوردند. حسين به تکاپو افتاد. نمی‌توانست پا روی ترمز بگذارد. با مهارت، دنده‌ها را جابه‌جا کرد تا ماشین ایستاد. با گوشه چادرم، یخ شیشه را پاک کردم تا بیرون را ببینم. لب پرتگاه ایستاده بودیم، در یک قدمی مرگ. بچه‌ها ترسیدند. حسین انگار که اتفاقی نیفتاده، برای روحیه دادن به ما صلوات فرستاد. وهب و مهدی هم با صدای بلند صلوات فرستادند و زهرا از خواب پرید و گریه کرد. بالاخره به همدان رسیدیم. به خانه‌ی سردی که فقط با گرمی حسین، قابل تحمل می‌شد. ⬅️ ادامه دارد.... 🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 0⃣8⃣1⃣ ما را که سروسامان داد، رفت احوال‌پرسی حاج آقا سماوات. حاج آقا سرطان حنجره داشت و دکترها جوابش کرده بودند. حسین تا چند روز مرتب به حاج‌آقا سر می زد. خودش را خیلی مدیون حاج آقا می‌دانست و می‌خواست محبت‌های گذشته او را جبران کند. حاج آقا دارایی‌اش را وقف بچه‌های سپاه، جنگ و جبهه کرده بود. حالا نوبت حسین بود که گوشه‌ای از زحمات او را جبران کند. باید به منطقه می‌رفت ولی دلش گیر حاج آقا بود و نگران که مبادا برود و برگردد، حاج آقا نباشد. سرانجام جبهه را انتخاب کرد. با غم آشکاری که در چهره داشت دست و صورت حاج آقا را بوسید و رفت. حسین معاون عملیاتی قرارگاه قدس سپاه شده بود و برای شناسایی عمق خاک عراق با لباس کردی به کردستان عراق رفته بودند. این واقعه را خودش - بعدها ۔ وقتی برای سرکشی به منزل خانواده شهید صالحی یکی از فرماندهان همراهش در این شناسایی رفته بودیم، تعریف کرد. حسین پس از دو ماه بی‌خبری محض و زندگی در کردستان عراق وقتی بازگشت، ستاد قرارگاه قدس در همدان بود. حسین برای جلسات می‌رفت و می آمد و من از رادیو شنیدم که عراق شهر فاو را پس گرفته و به جزیره مجنون و شلمچه حمله کرده است. ثقل جنگ باز به سمت جنوب سنگین شده بود و حسین تنها حرفی که زد این بود که: « آقا عزیز¹ گفته خودت رو به جنوب برسون. » و به جنوب رفت و عراق برای اشغال مجدد خرمشهر از شلمچه حمله کرد. وقتی خبر را شنیدم، می‌فهمیدم که غیرت پاسداری حسین برای دفاع از خرمشهر، به تپش درآمده و الان در تکاپوی سازماندهی مردم و رزمندگان برای مقابله با دشمن است. خبر پشت خبر، نگران کننده بود. هنوز چند روز بیشتر از خبر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل از سوی ایران نگذشته بود که گفتند سازمان منافقین از سمت غرب با حمایت ارتش صدام تا شهر اسلام‌آباد پیشروی کرده‌اند. حالا نیازی نبود که اخبار را تنها از رسانه‌ها بشنوم. زنان همسایه هرکدام یک کانال خبری شده بودند که از زبان شوهران‌شان، خبرها را جزبه جزء تعریف می‌کردند. _ ۱. سرلشکر عزیزجعفری فرمانده وقت قرارگاه قدس سپاه و فرمانده کل سپاه در حال حاضر. ⬅️ ادامه دارد....