eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◾️ وصيت‌نامه حضرت زهرا (س) اميرمؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامه ای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده كرد، آن را برداشت و ديد در آن نوشته: «بنام خداوند بخشنده مهربان، اين است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصيت نموده است: ۱- فاطمه گواهی می‌دهد كه خدایی جز خدای يكتا نيست. ۲- و محمد (ص) بنده و پيامبر خدا است. ۳- بهشت و دوزخ حق است و ترديدی در برپا شدن قيامت نيست و خداوند مردگان را از قبر بر می‌انگيزاند. ۴- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنيا و آخرت از آن تو باشم، تو از ديگران به من شايسته‌تر هستی. «حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ كَفِّنی بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيِّ وَادْفِنِي بِاللَّيْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً.» «مرا شبانه حنوط كن و غسل بده و كفن نما و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار و به هيچكس خبر نده! تو را به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قيامت سلام می‌فرستم.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۵۳ . ☑️ یا علی! مرا یاد کن او در لحظه‌های واپسین زندگی به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یَبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی.» «ای اباالحسن! برای من لحظه‌ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه علیها سلام را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت می‌کنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی.» 📚منبع کوکب الدّری، حایری مازندرانی، ج۱، ص۲۵۳ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۵ ............ ◾️ دشمنان من و رسول خدا در تشییع من شرکت نکنند آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ.» «ای علی علیه‌السلام تو را وصیت می‌کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آن‌ها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آن‌ها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم‌ها آرام گرفته و دیده‌ها به خواب فرو رفته باشند.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۰۹؛ ج۷۸، ص۲۵۳؛ ج۲۸، ص۳۰۴ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰ .
. ▪️ به امیرالمؤمنین (ع) درباره حسین (ع) فَقَالَتْ: «يَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ …. ابْکِنِی إِنْ بَکَیْتَ یَا خَیْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌ یَا قَرِینَ الْبَتُولِ أُوصِیکَ بِالنَّسْلِ‌ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِیفَ اشْتِیَاقٍ‌ ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ‌ فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا یَتَامَی حَیَارَی‌ یَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌» فاطمه علیهاسلام فرمود: «ای پسر عموی من! مرگ را می‌یابم که چاره‌ای از آن نیست و از آن خلاصی نیست. اگر گریه می‌کنی ،گریه کن برای من، ای بهترین راهنمایان و اشک بریز که امروز روز جدایی است. ای همسر بتول! تو را وصیت می‌کنم درباره‌ی فرزندانم که شب را صبح می‌کنند در حالتی که بی حد و اندازه شوق لقای مرا دارند. گریه کن برای من و گریه کن برای یتیمان من و فراموش مکن کشته شونده‌ی دشمنان (یعنی حسین علیه‌السلام) مرا در زمین عراق. فرزندانم از من جدا می‌شوند و شب را صبح می‌کنند در حالتی که یتیم و سر گردانند. به خدا سوگند روز فراق است.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۴ موسوعة، کاظم و محمود طباطبایی، ج ۱۵، ص ۱۰۰ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۲ ........ ♠️ مرا شب دفن کن ابی عبدالله از پدرانش روایت کرده که فرمود: چون فاطمه (س) به حال احتضار رسید، وصیت کرد به علی(ع) پس گفت: «چون من مردم، تو مرا غسل ده و تجهیز کن مرا و نماز بگذار برایم و مرا در قبرم بگذار در لحد من و خاک روی قبرم بریز و قبرم را تسویه کن و بنشین نزد سر من، روبرویم و بسیار تلاوت قرآن کن و دعا بخوان زیرا که این ساعت احتیاج دارد میت به انس گرفتن با زنده‌ها و من تو را به خدای تعالی می‌سپارم و وصیت می‌کنم تو را به نیکی کردن در حق فرزندانم.» پس ام کلثوم (ممکن است مراد حضرت زینب(س) باشد) را به خود چسبانید و گفت: «چون به حد بلوغ رسید آنچه که در منزل است مخصوص به او است. پس خدا یاور او است.» چون وفات یافت امیرمومنان، آنچه را که گفته بود به جای آورد و او را در شب دفن نمود. 📚منبع جُنةُ العاصمه، میرجهانی طباطبایی، در بیان حالات و وقایع بعد از رحلت پیامبر(ص)، ص ۶۵۸ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۸۲، ص ۲۷ بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۷۷ .
. وصیت به تهیه تابوت هنگامى كه بيمارى آن بانو شديد شد، حضرت على بن ابى طالب(ع) را خواست و به آن حضرت فرمود: «پسر عمو! من خودم را آماده سفر آخرت مى ‏بينم. به تو وصيّت مى ‏كنم كه با دختر خواهرم ازدواج نمايى، زيرا او براى فرزندانم نظير خودم مى‏ باشد. يك تابوت براى من پيش بينى كن، زيرا ملائكه اوصاف آن را براى من شرح داده ‏اند.مبادا در موقع تشييع جنازه و دفن و نماز خواندن بر بدن من احدى از دشمنان خدا حاضر گردند!!» ابن عبّاس مى‌گويد: حضرت زهرا همان روز از دنيا رحلت كرد. مردان و زنان مدينه عموما غرق ضجّه و گريه شدند و مردم دچار مصيبتى گرديدند كه در روز رحلت پدرش حضرت رسول(ص) دچار شده بودند. ابوبكر و عمر نزد حضرت امير(ع) آمدند و پس از اظهار تسليت به آن حضرت گفتند: مبادا قبل از ما بر جسد دختر پيامبر نماز بگزارى! ولى هنگامى كه شب شد على بن ابى طالب عليه السّلام عبّاس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را خواست. آنگاه بر بدن مبارك آن مظلومه نماز خواندند و او را به خاك سپردند. و چون صبح شد ابوبكر و عمر با مردم مدينه آمدند كه بر بدن فاطمه زهرا(س) نماز بخوانند. ولى مقداد گفت: فاطمه را شب گذشته به خاك سپرديم. عمر به ابوبكر گفت: قبلا گفتم كه ايشان كار خودشان را خواهند كرد!! عبّاس گفت: فاطمه زهرا(س) خودش وصيّت كرد كه شما بر بدنش نماز نخوانيد! عمر گفت: اى بنى‌هاشم! شما آن حسدى را كه از قديم الايام با ما داشتيد هرگز ترك نخواهيد كرد، آن دشمنى و كينه‌‏هايى كه در سينه شماست از بين نخواهد رفت؟! به خداوند سوگند تصميم دارم كه قبر فاطمه را نبش كنم و بر جنازه‌‏اش نماز بخوانم! حضرت على عليه السّلام فرمود: «اى پسر صهاك! به خداوند سوگند اگر چنين عملى را انجام دهى سوگندى را كه خورده‏‌اى به تو بازمى‏‌گردانم و اگر اين شمشيرم را از غلاف بكشم آن را غلاف نمى‏‌كنم تا اينكه تو را هلاك نمايم.» عمر جا خورد و ساكت شد، زيرا مى‏‌دانست على هر گاه سوگند بخورد طبق سوگند خود عمل خواهد كرد. آنگاه على فرمود: «آيا تو آن كسى نيستى كه پيامبر تصميم گرفت تو را بكشد، آن حضرت به دنبال من فرستاد، من با شمشير كشيده به سوى تو آمدم كه تو را به قتل برسانم و خداى عليم اين آيه را نازل كرد: بر عليه آنان عجله منماى، زيرا ما آنچه را كه بايد براى آنان آماده كنيم آماده كرده‏ ايم.» 📚 منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ص ۶۴۸ . ⚫️ پیشنهاد اسماء برای ساخت تابوت اسماء بنت عمیس نقل می‌کند که فاطمه علیهاسلام دختر رسول خدا به من گفت: «من آن چه را بر پیکر زنان به هنگام مرگ می‌سازند، زشت می‌انگارم ؛ جامه‌ای را بر او می‌افکنند که آن پیکر را بر هر بیننده‌ای می نمایاند.» اسماء عرضه داشت: ای دختر رسول خدا! من چیزی را در حبشه دیدم که به شما نشان می‌دهم. اسماء چند چوب خواست، آن‌ها را درست کرد و بعد هم پارچه‌ای به روی آن کشید. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها فرمود: «چه چیز خوبی است. مرده‌ی مرد از زن تشخیص داده نمی‌شود.» سپس فرمود: «هنگامی‌که من از دنیا رفتم مرا غسل بده و هیچ کس بر من وارد نشود.» هنگامی‌که فاطمه علیهاسلام از دنیا رفت، عایشه آمد تا وارد منزل فاطمه علیهاسلام شود. اسماء به او گفت: داخل مشو (او را منع کرد). عایشه به ابوبکر گفت: این زن خثعمی مانع از دیدار ما با دختر رسول خدا می‌شود و برای او چیزی مانند هودج عروس درست کرده است. اسماء به ابوبکر گفت: فاطمه علیها سلام دستور داده که کسی بر او داخل نشود و آن چیزی را که برایش ساختم وقتی زنده بود، دیده و دستور داد آن را برایش درست کنم. ابوبکر گفت: آن چه به تو دستور داده انجام بده سپس بازگشت و علی علیه‌السلام و اسماء او را غسل دادند. 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۹۰ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰ . ⚫️ نخستین تابوت برای حضرت فاطمه(س) ساخته شد امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها وعلی ابیها وبعلها وبنیها.» «نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؛ درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۷۸، ص ۲۴۹ ‌
✅ عیادت ام سلمه از حضرت فاطمه (س) حضرت صدیقه اطهر(س) بیست و هفت روز(۱) پس از شهادت پدر گرامی‌اش زندگانی کردند .بیماری ایشان (بر اثر ضربات عمر، قنفذ، ملعون، فشار بین در و دیوار، ضربات خالد ملعون و صدمات روحی) شدت یافته بود به طوری که حضرت نمی‌توانستند به کارهای خانه بپردازند و از خانه بیرون روند. حال حضرت هر روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه در بستر افتادند. ام سلمه برای عیادت خدمت حضرت مشرف شد. از حال حضرت سؤال کرد پرسید: یا بنت رسول الله(ص) شب را چگونه گذراندید؟ پاسخ دادند: «تمام شب را با غم و غصه و اندوه گذارندم. بخاطر رحلت پیامبر(ص) و ظلم و ستمی که درباره وصی او(امیرمؤمنان) شده است. به خدا سوگند حرمت او را دریدند و برخلاف آنچه خدای تعالی درباره او در قرآن کریم تشریع نموده و پیامبر (ص)(در غدیر) درباره او فرموده بود عمل کردند و این کار را بخاطر کینه‌هایی انجام دادند که از جنگهای بدر و احد در قلبهای پر از نفاقشان پنهان کرده بودند.» «اینان با فراهم ساختن زمینه دروغ و جعل حدیث چون به اهداف خود رسیدند. بر سر ما آتش دشمنی و حسادت را فرو ریختند و با قساوت تمام، کمان ایمان را بریدند و به این ترتیب آنچه درباره حفظ رسالت و سرپرستی مؤمنان وعده شده بود همگی جای خود را به ناامیدی داد. اینان پس از کنار گذاردن و پیروز شدن بر کسی که پدرانشان را در جنگها کشته بود بهره‌ی خود را از متاع دنیا به دست آوردند.» 📚منبع مقتل، مقرم، عیادت ام سلمه، ص ۲۴۵ (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۵۱ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🎧 فایل کامل بحث #لزوم_روایت_جامع 🎙#جلسه_پنجم 📆تاریخ: ۱۴۰۲/۰۹/۱۰ جمع بندی چهار جلسه پیشین... در روای
. 🏴 فاطمه وصیت کرده امر فوت او را پوشیده بدارم در امالى شيخ طوسى از عمّار ياسر روايت شده است كه گفت: در آن بيمارى كه حال فاطمه زهرا(س) وخیم شد و از دنيا رفت، عبّاس بن عبدالمطّلب براى عيادت آن حضرت آمد، به عبّاس گفتند: حال فاطمه(س) مساعد نيست و كسى نزد او نمى‌‏رود. عبّاس به سوى خانه خويش بازگشت و شخصى را نزد حضرت على(ع) فرستاد و گفت: از قول من به حضرت امير بگو: عموى تو به تو سلام مى‏‌رساند و مى‌‏گويد: به خداوند سوگند كه غم و اندوه حبيبه و نور چشم رسول خدا(ص) و نور چشم من، مرا به شدّت رنج مى‏‌دهد، من اين طور گمان مى‏‌كنم آن بانو زودتر از همه ما به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ملحق شود و خدا او را بر مى‏‌گزيند و به رحمت خود نزديك مى‌‏كند. فدايت شوم! اگر فاطمه عليها السّلام رحلت كرد مهاجرين و انصار را آگاه و جمع كن تا براى تشييع جنازه‌‏اش و نماز خواندن بر بدنش حاضر شوند و ثواب ببرند، زيرا اين عمل باعث سرافرازى دين مى‌‏شود. راوى مى‏ گويد: من در حضور حضرت امير بودم كه به فرستاده عبّاس بن عبد المطّلب فرمود: «سلام مرا به عمويم برسان و به وى بگو، لطف و مرحمت تو زياد باد! من از مشورت تو آگاه شدم، رأى و نظريه تو بسيار نيكوست. ولى فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دائما مظلوم، از حق خود ممنوع و از ميراث خويشتن محروم بوده است. ملاحظه آن وصيّتى را كه پيامبر(ص) در باره‏‌اش كرده ننمودند. حق آن حضرت و حق خدا را رعايت نكردند، كافى است كه خدا بين ما و آنان حكم كند و از ظالمين انتقام بگيرد.» «اى عمو جان! من از تو خواهش مى‌‏كنم از اين مطلبى كه گفتى، صرف نظر فرمايى، زيرا فاطمه به من وصيّت كرده كه امر فوت او را پوشيده بدارم.» فرستاده عبّاس نزد او بازگشت و جواب حضرت امیر(ع) را براى وى شرح داد. عبّاس گفت: خدا برادرزاده مرا بيامرزد، زيرا رأى برادرزاده من محكم و صحيح است. غير از رسول خدا(ص) نوزادى براى عبدالمطّلب متولّد نشد كه از لحاظ خير و بركت از على عليه السّلام برتر باشد، حقّا كه على در هر بزرگوارى و فضيلتى بر همه آنان سبقت گرفت. على(ع) از همه شجاع‏تر است، على(ع) براى نصرت و يارى دين خدا از همه بيشتر با دشمنان جهاد نمود. على(ع) اوّلين كسى است كه به خداوند و رسول او ايمان آورد. 📚منبع زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۰ .................. . #پ.ن: عباس هم معترف به اول ایمان آورنده به رسول خدا بود ولی ابوبکر،بر منبر می نشست و برای خود فضیلت ساخته و خود را اولین ایمان آورنده به رسول خدا معرفی میکرد. با استناد به سخنان حجه الاسلام .
. 🔲 بیت الاحزان حضرت صدیقه‌ی اطهر (س) پیوسته می‌گریست و از ستم و کینه‌توزی و دشمنی که نسبت به آن حضرت شده بود شکایت می‌فرمود. بزرگان و سردمداران(۱) مدینه از امیرمؤمنان (ع) درخواست کردند، آن حضرت را تسلی داده و آرام کنند و اگر نمی‌پذیرند حداقل یا شب گریه کنند یا روز(۲) امیرمؤمنان(ع) مطلب را با حضرت صدیقه اطهر(س) در میان گذاردند حضرت فرمودند: «یا اباالحسن(ع) ماندنم بین اینان اندک است. از گریه برای پدرم دست بر نمی‌دارم نه شب و نه روز.» امیرمؤمنان(ع) نیز ممانعتی از گریه آن بزرگوار نفرمود. ولی اطاقکی از چوب خرما در بقیع ساختند و آنرا «بیت الاحزان» نام نهادند. بامداد هر روز حضرت زهرا(س) با فرزندانش به آنجا می‌رفتند و تا شب هنگام در آنجا می‌ماندند. امیرمؤمنان(ع) نزد آنان می‌رفت و باهم به خانه باز می‌گشتند(۳) 📚منبع مقتل، مقرم، ، ص ۲۲۸ (۱) اصول کافی(در حاشیه مرآة العقول)، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۸۲ (۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۸۷ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰، ص ۵۱ .
. 🟤 ای کاش می‌دانستم کار شما به کجا می‌انجامد قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام: فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ. فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً… فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام… فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین. وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ… روزی امیرالمومنین علیه‌السلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده می‌کردند و برای شستن سر حسنین علیهما‌السلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیه‌السلام از آن تعجب کرده و فرمودند: «ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر می‌کنم دلیلی داشته باشد.» فاطمه علیهاسلام گریست. اشک‌هایش بر گونه‌اش جاری شد و عرضه داشت: «ای امیرالمومنین علیه‌السلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را می‌نگریست. گویا منتظر کسی بود.» به من فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستاده‌ام.» عرضه داشتم: «ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟» فرمود: «یا فاطمه منتظر تو هستم.» هنگامی‌که امیرالمومنین علیه‌السلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟» عرضه داشت: «ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.» در همان حال که فاطمه علیهاسلام می‌گریست و لباس‌های فرزندانش را می‌شست و موهای آن‌ها را اصلاح می‌کرد (به حسنین)می‌فرمود: «ای کاش می‌دانستم به وسیله‌ی سمّ و کشتن با شما چه می‌کنند و کار شما به کجا می‌انجامد.» هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند. 📚منبع موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، انصاری زنجانی، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶ وفاة فاطمة الزهراء، البحرانی، ص ۶۷ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲ .
4_6046635420949678321.mp3
2.81M
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل فاطمیه جلسه پنجم: مصیبت هجوم به بیت / 3 🎤
TarikhHayateAmirAlmomenin[99].mp3
47.97M
⭕️ (ع) 🔺 دکتر میثم مطیعی جلسه نود و نهم | کتابشناسی و شهادت حضرت زهرا "سلام‌الله‌علیها" (۲)
Fadaeian-Komeil-14020917_4.mp3
30.96M
. 🏴 🎤 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توو کوچه ها زخمم نمک خورده / انگشتر خلقت ترک خورده درد منو هیچ کس نمی فهمه / زهرام جلو چشمام کتک خورده دستامو از دستت جدا کردن / توو شعله دنبال تو می گردم جوری زد و جوری زمین خوردی / سنگینی دستاشو حس کردم دار و ندار زندگیم - چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت - هر شب توو کابوسِ حسن زهرای من زهرای من ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تو خجالت می کشم زهرا / از خاک رو چادر نماز تو از پا منو میندازه می دونم / این چشم های نیمه باز تو رو تو نگیر از من که می میرم / دنیا بدون تو برام پوچه اینقد پر از زخمی که حیرونم / از جنگ برگشتی یا از کوچه دار و ندار زندگیم - زخمی ترین یاس علی اشکاتو پاک کن فاطمه - گریه نکن واسه علی زهرای من زهرای من ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پاشو و پاک کن اشک زینب رو / پاشو حسینت سر پناه می خواد خونه خراب میشم بدون تو / پاشو که حیدر تکیه گاه می خواد واسه حسینت پیروهن دوختی / با دستایی که سرد و بی جونه پیرهن که جای خود، توی گودال / انگشترم واسش نمی مونه مادر به سینش می زنه - شمر اومده بالا سرش از توی گودال می برن - انگشتو با انگشترش آقای من آقای من ۴ . 👈  جمعه ١٧ آذر ماه ۱۴۰۲ 🔊 بخش سوم و | تو کوچه ها زخمم نمک خورده
. خوارزمی از ابن عباس روایت کرده است زمانی که رحلت فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی رسید، در روز شهادتش دست امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام را گرفت و به سوی قبر پیامبر برد، سپس ایستاد و دو رکعت نماز میان قبر و منبر پیامبر خواند، سپس آن دو را در آغوش کشید و فرمود: فرزندانم ساعتی در نزد پدرتان در مسجد بمانید و خود به خانه بازگشت سپس با باقی مانده حنوط پیامبر که جبریل آن را آورده بود غسل نمود و با مابقی کفن پیامبر را بر تن پوشید؛ بعد از آن اسماء را صدا زد و فرمود: بعد از ساعتی، مرا صدا بزن؛ اگر جواب دادم که هیچ، والا بدان که من به پدرم ملحق گشته ام. سپس برخواست و دو رکعت نماز خواند (بنا بر نقلی حضرت در حال سجده نماز رحلت کردند)اسماء می گوید بعد از ساعتی، فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ را صدا زدم ولی او جوابی نداد گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم ادامه روایت 👇
. لحظه شهادت حضرت زهرا گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم در این هنگام امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام از راه رسیدند و پرسیدند: يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ چرا مادر ما در این ساعت خوابیده؟» اسماء خاموش ماند و جوابی نداد، و به روایت محدث اربلی جواب داد: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا ای فرزندان رسول خدا مادرتان نخوابیده بلکه از دنیا رحلت کرده است امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام خود را روی بدن مطهر مادر انداختند و او را بوسیدند. محدث اربلی می نویسد امام حسن علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي ؛ مادر جان، من حسنم، با من حرف بزن قبل از آن که روح از بدن من بیرون رود. امام حسین علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ « مادر جان، من فرزندت حسینم؛ با من سخن بگو قبل از آن که قلبم از حرکت بایستد و بمیرم. هر دو بعد از مدتی از اتاق بیرون آمده و می گفتند: يَا مُحَمَّدَاهْ يَا أَحْمَدَاهْ الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ وامحمداه، امروز با رحلت مادرمان داغ عزای تو بر ما تازه شد اسماء می گوید گفتم: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا ای دو ریحانه رسول خدا، بروید و پدرتان امیرالمومنین علیه‌السلام را خبر کنید؛ آنها با گریه و ناله به طرف مسجد رفتند؛ شروع کردن به گریه و زاری؛ عده ای از اصحاب آمدند و گفتند ای فرزندان رسول خدا چرا گریه می کنید؟ آیا جای خالی جدتان پیامبر را دیدید گریه می کنید؟ حسنین فرمودند: لَا أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا ای مردم مادرمان فاطمه الزهرا از دنیا رفت و خبر شهادت مادر را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند امیرالمؤمنین علیه‌السلام شتابان به سوی خانه آمد و به روایتی در راه با صورت به زمین خورد و زمزمه کرد که: ای دختر رسول خدا، تا تو بودی من دل خود را به تو تسلی می دادم؛ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ ای دختر پیامبر بعد از تو این دل غمزده ام را به چه کسی تسلیت دهم؛ و به روایت محدث اربلی فرمود: هرگاه نزد پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم رفتی سلام ما را بر او برسان امیرالمومنین علیه‌السلام داخل خانه شد ولی با یک دنیا حسرت با پیکر مطهر و بی روح فاطمه سلام الله علیها روبرو گردید و این شعر را سرود: لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ‏ وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ یعنی: هر دو دوست بالاخره یک روز از هم جدا می شوند و طعم فراق را خواهند چشید. اینک من فاطمه را بعد از احمد صلى الله عليه وآله وسلم از دست دادم و بین ما فراق و جدایی حاصل شد، دلیل است بر اینکه هیچگاه دوستی‌ها و نزدیکی ها پایدار نیست و این چرخ گردون بین آنها تفرقه می افکند. و بنا به گزارش محدث اربلی فرمود: ای دختر رسول خدا ما در داغ پیامبر از شما تسلی می جستیم اکنون از چه کسی تعزیت و تلسیت بجوئیم. و ۲۱۴ .
🎴 [جلسه‌ی سوم] 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام عصر علیه‌السلام (دردی به‌دل مراست، مداوا نمی‌شود) ۲. اشعار حضرت زهرا علیهاالسلام (زهرا که بود بار مصبت به‌شانه‌اش) ۳. روضه و مصیبت (روضه‌ی غصب فدک) (سلام ما به مدینه، به‌قبله‌ی جانش) و روضه‌ی حضرت عباس علیه‌السلام (گر نخیزی تو زجا، کار حسین سخت‌تر است) ۴. زمزمه‌ی زهرایی (از کوچه‌های_شهر مدینه_خیزد شراره) ۵. نوحه‌ی سینه‌زنی (چه آمده ای خدا، بر سر زهرای من) ۶. مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام (سلام الله علی من عنده اسرار یزدانش)
maghtal_shenasi (01).mp3
6.49M
و بایسته‌های (منابع معتبر، غیرمعتبر، نحوه تشخیص و...) قسمت ۱ ✨نسخه جدید و کاملترِ آموزش نوین مداحی، همان دوره آموزش مداحی و روضه در ۷ قدم و نکات تکمیلی مرثیه‌خوانیست: http://cafebazaar.ir/app/?id=haftqadam.amoozeshemadahi.ir
maghtal_shenasi (02).mp3
6.37M
و بایسته‌های (منابع معتبر، غیرمعتبر، نحوه تشخیص و...) قسمت ۲