eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🟠 منم فاطر و این فاطمه است رسول خدا(ص)فرمود: «هنگامی که خدای تعالی حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرق در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسی را از خاک خلق کرده ای؟ خطاب آمد: «نه، نیافریده‌ام.» عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود می‌بینم چه کسانی هستند؟ خدای تعالی فرمود: «این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمی‌آفریدم، نامهای آنان را از اسامی خود مشتق کرده‌ام (و من خود آنان را نامگذاری کرده‌ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را می‌آفریدم و نه عرش و کرسی را، نه آسمان و زمین را خلق می‌کردم و نه فرشتگان و انس و جن را.» «منم محمود و این محمد است، منم عالی و این علی است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزتم سوگند، هر بشری اگر به مقدار ذره‌ی بسیار کوچکی کینه و دشمنی هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ می‌افکنم…» «یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هر کس وابسته به حب و بغضی است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتی می‌خواهی، به آنان توسل کن.» 📚منبع فاطمه زهرا(س)، علامه امینی، ص۱۳۰ .
🔻 [جلسه‌ی اول] ۷ دی ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 میلاد حضرت صدیقه‌طاهره علیهاالسلام، ۲۰جمادی‌الثانی ۱۴۴۵ق 🔻 مطالب مطرح شده: ۱. در مدح حضرت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه * مدخل اوّل: حجاب و پوشش فاطمی علیهاالسلام _ آیات و روایات حجاب _ نمونه‌های از حجب وحیای فاطمی علیهاالسلام ۲. نگرانی از کیفیّت حملِ جنازه‌ی بانوان ۳. حجاب زهراییِ حضرت زینب کبری علیهاالسلام ۴. سرنوشت یادگارهای فاطمی در میان اموال غارت شده _ کلام علامه مامقانی ۵. عایشه‌ی بی‌حیا، مادر ما نیست ۶. راه رفتنِ باحیای دختران شعیب
. گفته اند که: شرف المکان بالمکین؛ ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش می‌دهد... و خوشا به حال قلبی(مکان) که امام‌زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف صاحب و ساکن (مکین) آن باشد... .
4_5818835110098634440.mp3
1.83M
مرحوم استاد فقیهی حضرت امام زمان (عج)
🔻 [جلسه‌ی دوم] ۸ دی ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 میلاد حضرت صدیقه‌طاهره علیهاالسلام، ۲۰جمادی‌الثانی ۱۴۴۵ق 🔻 مطالب مطرح شده: ۱. در مدح حضرت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه * مدخل اوّل: اخلاق فاطمی علیهاالسلام _ روایات اخلاقی در اسلام _ نمونه‌های از اخلاق فاطمی علیهاالسلام ۱. همسری که یاور دین شد ۲. دفاع از امام زمانش .
. ✅ انس شهید قاسم سلیمانی با روضه اهل بیت(ع) زندگی حاج قاسم بدجوری به روضه اهل بیت(ع) گره خورده بود. خیلی پیش می‌آمد دلش بهانه روضه می‌کرد. زنگ می‌زد به مداح و می‌گفت فلان نوحه را بخوان. گاهی وقت ها خودش می‌خواند. با سوز و آه. خیلی وقت ها فاصله ۲۰۰ کیلومتری کرمان تا روستا را مهمان روضه تلفنی بودیم. سوریه که بودیم، بیشتر پیش هم بودیم. توی جلسه یا خلوت فرقی نمی‌کرد. می‌گفت: «موعظه‌مون کن تا غافل نشیم. روضه بخون سبک بشیم و شسته بشیم.» یه روزی بهم گفت: روضه بخوان. گفتم: روضه هیئتی بلد نیستم. روضه‌های من روایتیه. گفت: بخوان. شروع کردم به داستان شهادت یکی از شهدای مدافع حرم به نقل از فرمانده‌اش: «رزمنده‌ای داشتیم با نام جهادی ابراهیم. وسط عملیات بهم بی‌سیم زد که برام روضه مادر بخوان. صدایش به سختی می‌آمد. فهمیدم از پهلو تیر خورده است.» تا این را گفتم حاجی زد زیر گریه. «دستور دادم هر طور شده به عقب منتقلش کنند. برده بودنش بیمارستان الحاضر. رفتم بالای سرش. به ظاهرحال خوشی نداشت. دهانش پرخون شده بود. لخته‌های خون را از دهانش کنار می‌زدم. دیدم با چشم‌هایش انگار دارد دنبال کسی می‌گردد. گفتم: «ابراهیم! تو را به خدا اگر این لحظه‌های آخر مادر سادات را دیدی بگو یا زهرا (س).» گریه حاج قاسم بلندتر شده بود. «ابراهیم لب باز کرد که بگوید یا زهرا اما کلامش ناقص ماند: یا ز… و شهید شد.» گفتم: حاجی مادرمون حضرت زهرا توی این جبهه‌هاست. داد حاج قاسم بلند شد. خیلی طول کشید تا آرام شود. 📚منبع سلیمانی عزیز، عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی، ص ۱۰۱،۱۰۳ .
بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خدایا! به عفو تو امید دارم ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا ! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم. خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! 📚منبع سایت تسنیم .
. 🟩 چون به زمین فرود آمدم آن را سپردم به خدیجه ابن عباس روایت کرده که داخل شدم بر عایشه دختر ابی‌بکر، پس گفت: داخل شدم بر رسول خدا(ص) در حالی که او می‌بوسید فاطمه را و می‌بویید او را. گفتم: آیا دوست می‌داری او را ای رسول خدا؟ فرمود: «چون بالا برده شدم بسوی آسمان چهارم،جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه گفت و به من گفت: نزدیک شو ای محمد و نماز بگزار با ایشان.» من گفتم :«من پیش بایستم و حال آنکه تو در حضور منی؟» گفت :«آری، خدای تعالی فضیلت داده است انبیاء و مرسلین را بر ملائکه مقربین و تو را بخصوص فضیلت و برتری داده بر ایشان و همه انبیاء، پس نزدیک شدم و با اهل آسمان چهارم نماز گزاردم. پس نظر کردم، در پیش روی خود رطبی دیدم نرم تر از کره و سیبی را دیدم که خوشبوتر بود از مشک. گرفتم یک دانه رطب و یک دانه سیب را و خوردم. آن آبی شد در صلب من، چون به زمین فرود آمدم آن را سپردم به خدیجه، پس حامله شد به فاطمه که حوریه‌ای است انسیّه، پس هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم استشمام می‌کنم بوی فاطمه را.» ابن عبّاس گفت: داخل شدم بر رسول خدا(ص) و از فاطمه از او پرسیدم، برای من حدیث فرمود آنچه را که عایشه حدیث کرد. 📚منبع جُنةُ العاصمه، در بیان ماده نطفه طاهره آن حضرت(س)، میرجهانی طباطبایی، ص ۵۳ عیون المعجزات، شعرانی، ص ۴۹ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۸، ص ۱۹۰ .