eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
569 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
2_1152921504663386089.mp3
1.29M
بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی... اول مجلس... همه با هم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
2_1152921504663386772.mp3
1.79M
مناجات 1 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من یا بن الحسن... آقای من... 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من آقا... یعنی ميشه... یک روزی هم من در مقابل شما بایستم... دست به سینه بگذارم... بگم... السلام علیک یا صاحب الزمان... 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست آقا ببین یک محرم ديگه رسیده... کجایی ای پسر فاطمه... 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من صاحب عزا کجایی... ببین امسالم خیمه های عزای جد غریبت رو برپا کردیم... اما بازم شما نیومدید 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها ببین آقا امشب برا چی اومدم... حرف دلم چیه.... 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها 🔸مُهری بزن به نامه ی کرب و بلای من (شاعر: محمد بیابانی) آقا... اومدم کربلام رو امضا کنی (یا صاحب الزمان...) -
2_1152921504663387692.mp3
2.31M
مناجات 2 🔸آقا سلام ماه محرم شروع شد 🔸باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد یا بن الحسن... ممنونتم آقا... محرم امسال... بازم منو دعوتم کردید... بازم بهم آبرو دادید... الحمدلله بعد یک سال... بازم عزا خانه اربابم حسین ... منو راه دادید... الحمدلله... نمردم و... دوباره لباس سیاه هیئت رو به تن کردم... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید امام زمان... آقا... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد آقا... شما این روزها... برا جد غریبتون خون گریه میکنید... میشه یک عنایتی هم به چشم من کنید... 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد پیغمبر فرمودند: كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة فاطمه جان... دخترم... قیامت، همه ی چشم ها گریانند... إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين... (بحار الانوار، ج 44، ص .293) غیر از اون چشمی که... در عزای حسین تو گریه کنه... امشب منو اومدم پیش مادرم زهرا آبرو پیدا کنم... 🔸آقا سلام نیت گریه نموده ام 🔸شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد (شاعر: رحمان نوازنی) دلت آماده شد حالا از همین شب اول... امام زمانت رو دعوت کن... با امام زمان هم ناله بشیم... 🔸یا بن الحسن کجایی ... 🔸ای وای از این جدایی... .
2_1152921504663274189.mp3
1.67M
مناجات 3 🔸جانم فدای تو یا صاحب الزمان یابن الحسن... 🔸قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان امام زمان... آقای خوبم... 🔸جان می دهم به خاطر یک لحظه دیدنت ببین حرف دلت هست یانه... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان کجایی آقا جانم... امام زمان... یعنی میشه وقتی شما میآیید... من زنده باشم... درمقابل شما بایستم... دست ادب روی سینه بگذارم ... بگم السلام علیک یا بقیه الله... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم یواش یواش دلتونو آماده کنید... 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم 🔸کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان آقا... کی میشه شما بیایید... انتقام جد غریبتون حسین رو بگیرید.. شب اول محرم دلت رو کجا ببرم... بذار اینطوری بگم... آقا... کی میشه بیای... انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری... بمیرم چه کردند با آقامون مسلم بن عقیل... -
. قدم چهارم: متن روضه 1👇 متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - 👇
. علیه_السلام 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) 👇
. ، استقبال از ماه محرم حاج علی کرمی برپا کنید خیمه غم را شروع شد ماه گدایی من و چشمم شروع شد سر تا سر محله مان غرق ماتم است حرف از حسین و زینب و ماه محرم است چون شیر پاک خورده همه گریه میکنند مانند بچه مرده همه گریه میکنند حسرت به خاک سرد مزاری نبرده ایم شکر خدا که قبل محرم نمرده ایم امروز اگر که در دل هیئت نشسته ایم مدیون لطف مادر پهلو شکسته ایم دیدم میان کوچه جوانی پر از شعور حی علی العزا به لبش بود، غرق شور دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است بی تاب و عاشقانه، گرفتار دلبر است دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است بی تاب و عاشقانه، گرفتار دلبر است هر کار سخت بود، خودش گفت می‌‌کند کفش هر آنکه آمده را جفت می‌‌کند دیدم به گریه یک نفری را نشسته بود طفلی که باز قلک خود را شکسته بود می‌گفت زیر لب کم مارا قبول کن ما پای دیگ نذر تو برکت گرفته ایم از پادویی مجلست عزت گرفته ایم بالاترین حد نسب هاست حد من جاروکش عزای تو بوده است جد من ما با غم تو فارق هر بند میشویم در آتش عزای تو اسپند میشویم دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب لات محله بود که میگفت زیر لب: زهرا مرا به پای حسینش مرید کرد دیگ سیاه روضه، مرا رو سپید کرد زهرا به روی گریه کنانت حساب کرد ما را برای نوکریت انتخاب کرد در اوج درد نام تو اعجاز می‌کند دست سه ساله تو گره باز می‌کند ****** عمرم چه کوتاهه، بغضم واسه جا موندن از راهه عمرم چه کوتاهه، کجام شبیه دختر شاهه ... .👇
Roze_Shab-Jome_Karami_1.mp3
12.01M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله 🔉برپا کنید خیمه غم را شروع شد ماه گدایی من و چشمم شروع شد سر تا سر محله مان غرق ماتم است حرف از حسین و زینب و ماه محرم است... ◾️ ذکر توسل حضرت سیدالشهدا علیه السلام توسل به سلام الله علیها 🎤حاج علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" کلیپ تصویری " 📜 📜 بازار پرچم فروشا...| روایت امام صادق(ع)... 🎙مدّاح: کربلایی‌علـی‌حاجیـــان‌فر .
. ۱۴۰۳ ▪️بنداول▪️ بازم محرم اومده شور عزا بر پا شده درهای روضه حسین روی دو عالم وا شده مرثیه های محتشم نقشه روی دیوار و در بانی داغ کربلا بازم خود زهرا شده در مجلس شاه شهید فوج ملائک بسته صف بر سینه و سر می زنه در کربلا شاه نجف پیراهن غرق به خون شد زینت عرش خدا نجوای زهرا می رسه بر گوش جان از هر طرف شهید غریبم حسین ▪️بنددوم▪️ دردا که در پیش فرات لب تشنه بودی ای حسین آغوش خود را بر روی نیزه گشودی ای حسین جسم شریف و پاک تو بر روی خاک افتاده بود بر دوش پیغمبر مگر زینت نبودی ای حسین عرش خدا بودی و بر روی زمین افتاده ای با صورت غرق به خون از صدر زین افتاده ای دردا که با ضرب لگد شد پیکر تو زیر و رو در پنجه های خنجر شمر لعین افتاده ای شهید غریبم حسین ▪️بندسوم▪️ غرق به خونه پیکرم گلگون شده کنج لبم درد و بلاتو می خرم با جونم ای ماه شبم عیبی نداره تشنمه زخمی شده بال و پرم وقتی که سنگم می زنن گریون حال زینبم عیبی نداره بسته شه تو راه تو دستای من عیبی نداره پاره شه از تشنگی لبهای من فکر خودت باش و به فکر کودک شش‌ماهه باش فکر اسیری رباب و دخترت آقای من نیا سوی کوفه حسین 👇
. زمانى كه حضرت مسلم را بالاي دارالعماره بردند در حال ذكر گفتن بود ،ديدند از گوشه ى چشمش اشك جارى است ،گفتند پسر عقيل اگر شجاعى را مي خواستند مثال بزنند نام تو را مي بردند، چه شده گريه مي كني؟ فرمود گريه ى من براى خودم نيست براى اون آقايي است كه بهمراه خانواده اش عازم اينجاست. راوى مي گه قبل از شهادت ذكرش عوض شد دائما مي فرمودند السلام عليك يا ابا عبدالله وقتى مسلم ابن عقيل عليه السلام را با لب تشنه به شهادت رساندند ، بدن مطهرش را ميان كوچه هاى كوفه انداختند و اولين سري كه قبل از سر امام حسين بالاى نيزه رفت سر مطهر حضرت مسلم بود اما همه مي دانيم هر سلامى جوابي دارد حضرت جواب سلام مسلم رو داد اونم تو گودال قتلگاه بود، راوى مي گه بدن پاره پاره شده بود تا جايي كه نمي توانست بلند شود ، تكيه زد به نيزه ى غريبي روى دو كنده ى زانو بلند شد ، خون تمام بدن رو گرفته ، همه ى اصحاب روى زمين افتادند يك وقت صدا زد ( يا مسلم ابن عقيل يا هانى ابن عروه ، يا زهير ...) فَقوموا عَن نَومَتِكُم ايها الكِرام اي ياران حسين بلند شيد ببينيد حسين تنها شده يه جمله فرمود دل عالم و آدم رو سوزاند اِدفَعوا عَن حرمِ رسولِ الله يا حسين يا حسين يا حسين الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون .
. وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد، و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، [و] خدا فرمان و خواسته اش را [به هر کس که بخواهد] می رساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است. (۳) سوره طلاق آیه ۳ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ✳ کمک نمی‌کنیم که کسی از پیش ما برود 🔻 اهل‌بیت علیهم‌السلام کریم مطلق هستند و با کرامت خویش به استقبال مؤمنانی می‌آیند که به آن‌ها رجوع کرده‌اند. 🔸 جمعی به محضر امام صادق علیه‌السلام آمدند. حضرت با کمال گرمی از ایشان استقبال کردند و دستور دادند بارهای آن‌ها را بر زمین بگذارند و در آن چند روزی که در بیت امام بودند، به احسن ضیافت‌ها از آن‌ها پذیرایی کامل کردند. وقتی عزم بازگشت کردند، امام به خدمتکاران فرمودند: «بگذارید خودشان بارشان را بردارند و به آن‌ها در رفتن کمک نکنید.» مهمانان احساس کردند که شاید امام از آنان ناخشنود شده‌اند و ناراضی هستند که در هنگام ورود و در طول این چند روز به‌گرمی از آنان پذیرایی کردند اما اکنون بستن زاد رحیل را به‌عهدهٔ خودشان گذاشتند و با آن‌ها همراهی نکردند! هنگام حرکت، علت را از امام جویا شدند. ایشان فرمودند: «دأب ما اهل‌بیت علیهم‌السلام این است که از محبان و مشتاقانمان استقبال می‌کنیم ولی کمک نمی‌کنیم که کسی از پیش ما برود.» خیلی تعبیر لطیفی است! حضرت فرمودند: از شما ناراحت نیستیم اما بنای ما بر این نیست که کمک کنیم برای رفتن از پیش ما، و دور شدن را تسهیل نمی‌کنیم. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۷۳ و ۷۴ ‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ❁﷽❁ (سلام الله علیها) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر چشم بهم زدیم رسیدیم به شب چهارم محرم، امشب مهمان عقیله ی بنی هاشم و دوتا بچه هاشیم. السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زد السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر،عشق سر تا پا حضور السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا(۱) تا دید علی اکبر به شهادت رسید عبدالله بن مسلم بن عقیل هم به شهادت رسید دیگه زینب طاقت نیاورد هر دوتا پسرشو آماده کرد خودش لباس رزم تن این دوتا آقازاده کرد هر دو تا رو آورد محضر برادر، حالا میخاد مجلس گرمی کنه زینب  این دو سرباز جوان رزم آورند هر دو ابن الجعفر ابن الحیدرند دو وجیها عند ربک دو عزیز میوه ی دل نور چشم حیدرند دو چکیده آیه ی قرآن حق دو اثر از مکتب پیغمبرند این دو مشتاق صعود آسمان در حقیقت بالهای جعفرند تُنفِقوا مِمّا تُحِبُّونِ منند گر چه هر دو ریزه خوار اکبرند(۲) هر کاری کرد دید حسین راضی نمیشه ، صدا زد حسین جان، تو رو به جان مادرم، فاطمه ی زهرا اجازه بده این دو تا برن ، هر طوری بود اجازه ی میدانشونو گرفت، یکی یکی اول ،محمد، وارد میدان شد، یه چند دقیقه ای گذشت ،شاید زینب اول جلو خیمه ها ایستاده بود، رزم محمدشو تماشا می‌کرد از دور هی تکبیر میگفت، اما همینکه صدای ناله ش بلند شد، دایی جان ، به فریادم برس، دیدن زینب اومد تو خیمه، دیگه زینب از تو خیمه بیرون نیومد ، دومین پسر، عون به میدان رفت، رجز که میخوند نعره ی حیدریش، تمام لشکرو پر می‌کرد اما زینب دیگه از خیمه بیرون نیومد حتی اون لحظه ای که ابی عبدالله بدن نازنینشونو یکی یکی ، برمیگردوند سمت خیمه ها، دیدن زینب از خیمه بیرون نمیاد، بعدها عبدالله جعفر تو مدینه سوال کرد بی بی جان، یه سوالی دارم ازت، مگه بچه های من عیبی دلشتن،شنیدم هر شهیدی رو زمین میفتاد تو میرفتی بالا سرش، علی اکبر که رو زمین افتاد، تو اول اومدی کنار حسین، اما شنیدم وقتی بچه های من رو زمین افتادن ،از خیمه بیرون نیومدی زینب، تا اينو شنید شروع کرد بلند بلند گریه کردن، صدا زد عبدالله، دست به دلم نزار، خدامیدونه منم دلم میخاست بیام بچه هامو بغل بگیرم، اما دیدم حسین هر قدمی که میاد سمت خیمه ها، یه نگاه میکنه سمت خیمه ی من، فهمیدم اگر بیام از من خجالت میکشه، نخواستم خجالت حسینو ببینم، اما میخوام بگم بی بی جان، من یه سوالی از شما دارم، اون لحظه ای که غل و زنجیر به دستان شما میبستن، سر نورانی برادرت حسین، بالا نیزه ها، اونجاچجورتحمل کرد؟ هر جا هستی ناله بزن یا حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍سید جمال الدین شهرزاد (۲)✍ جواد حیدری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها .👇