eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ⛔ خجالت نکش، داد بزن سید مجتبی می گفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.» ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هر کجا بودند باید اذان بگویند. یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان می گویید؟» گفتم: «نه آقا. خجالت می کشم.» ایشان گفت: «یک سؤال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟» گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و... .» آقا پرسید: «آیا داد هم می زنی؟» گفتم: «بله آقا». گفت: «می شود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟» گفتم: «نه آقا. خجالت می کشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.» حالا اگر سر کار بودم و مثلاً خیار داشتم می گفتم خیار یه قرون؛ امّا اینجا که چیزی ندارم. گفت: «آهان بگو من دین ندارم! یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت، خجالت می کشد فریاد بزند «اللهُ اَکبر، أشهَدُ أن لا إله اِلّا الله» من شهادت می دهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت می کشی این ها را بگویی؟! آن وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت، داد می زنی: «خیار یه قرون؟!» 📚 افلاکیان زمین، ص14 .
. سخن عزراییل_بسیار تکان دهنده... ✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا. نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت،  حکایت ۱۱۰ .
. 🌐 🔅 🔅 ✳️ [[ امیرالمومنین‌یا‌علی‌این‌ابی‌طالب‌یا‌حجة‌الله‌علی‌خلقه...،]] ✳️(()) ⬅️ امیرالمومنین مشکل گشای عالمینه.... آی حاجت دارا...آی گرفتارا...تویی که دلت برا نجف داره پر‌پر میزنه، امروز به آقات بگو... 🌷آخ امیرالمومنین ای شاه مردان (آقا) 🌷دل ناشاد مارا شادُ گردان آقا جانم 2 🌷اگز دست علی دست خدا نیست 🌷چرا دست دگر مشکل گشا نیست آ◀️قا بخودت قسم دلم برا نجفت تنگه آقا... 🌷دوست دارم برم نجف کنار تربت علی 🌷بشینم گریه کنم برای غُربت علی ⏪ بمیرم برا دردای دل امیرالمومنین، امروز برای غربت امیرالمومنین ناله بزن... ⬅️یه وقت آدم درد داره، یه کسی روباهاش درد دل کنه... امروز ناله بزن برا اون آقایی که غریبه... برا اون آقایی که مظلومه... درد تو دلش بود ..اما دیگه بعد زهرا همدمی نداره... چه دردایی ... 🔅سخته به والله دیدنت 🔅ای پهلوون با دست بسته 🔅سخته دویدن بین این 🔅نامحرما با پای خسته 🔅علی پاشو چهل نفر 🔅دارن میان به سمت خونه 🔅اینا میخوان منو تو رو 🔅جدا کنند کنند با تازیونه ☑️وقتی گفتن آقا جان ..سخت ترین لحظه عمرت چه ساعتی بود.. فرمود:اون لحظه ای که دستای منو بستن...مقابل دیدگانم زهرامو کتک زدند... ⬅️امروز اگه گرفتاری ناله بزن.. خدا به غربت علی... به مظلومیت امیرالمومنین... امروز امیدمون نا امید بر نگردون... .
. ❣﷽❣ 🌾 🖤 ع ( 2) 🌾 🖤 🌾 ✨بر موسی جعفر شه والا صلوات ✨بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات ✨او باب حوائج است از سوی خدا ✨از او بطلب حاجت خود با صلوات _یا_حجة_الله.. همه با هم.. 🔘مهدی بیادر گوشه زندان نظرکن 🔘با دیدۀ گریان عیادت از پدر کُن 🔘اسیر زنجیر ستم، گردیده بااندوه و غم 🔘از ظلـم زندانبان او، بر لب رسیده جان او 🔘 یابن الحسن کجایی 🔘 کی می شود بیایی ⬅️چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن.. دلها رو ببریم کاظمین..کنار حرم با صفای آقا موسی ابن جعفر خوش بحال اونایی که الان حرم آقا رو زیارت میکنند.. 🦋 آی مریض دارا..گرفتارا..حاجت دارا...دست به دامن موسی ابن جعفر بزن..زندانی غریب بغداده ⬆️  (اوج) امروز کیا با آقا کار دارن.. آقا موسی بن جعفر باب الحوائجه..گه درد نگفتنی داری بسم الله اگه گرفتاری بسم الله اگه جوون داری بسم الله (صداش بزن) 🦋 🌱دلم میل هوای یارو داره 🌱 که او موسی بن جعفر نامو داره 🌱همون شاهی که جون دادتوی زندان 🌱 بدون باب الحوائج نام داره 🌱ز درد بی کسی با حالت زار 🌱به دست ظلم هارون ستمکار 🌱دمادم باخدا می کرد مناجات 🌱 دهان روزه و باچشم بیدار (چی میگفت آقا) 🌱 الهی از دل زارم گواهی 🌱 ندارم جز تو من دیگرپناهی 🌱 دگرمعصومه جان بابت نبینی 🌱 به مرگم درمدینه می نشینی    ⏪امروز برا اون آقایی گریه کن که سالیان سال کنج زندان بود، به روایتی 7 سال..به روایتی14 سال، کنج زندان بود.. غریبانه ناله میزد.. ای کاش فقط زندان بود.. دیگه کسی تازیانه به بدن آقا نمیزد.. کاش فقط زندان بود..دیگه کسی آقا رو آزار نمیداد.. همه شنیده اید..نگهبان زندان امام، سندی بن شاهک یهودی بود هارون سفارش کرده بود هر چه می توانی این آقا را آزار و اذیت کن... مولا روزها روزه می گرفت.. شبها وقت افطار با تازیانه از آقا  پذیرایی می کرد.. ای(غریب آقا)3 آخ کاری کردند با آقا موسی ابن جعفر کُنج زندان بغداد..صدا میزد.. (دشتی) ✨آی به یارب یارب شب زنده داران ✨به امید دل امیدواران ✨ به آه سینه طفلان گریان ✨ خلاصم کن خدا ازکنج زندان ⏪خدا دیگه نجاتم بده دیگه خلاصم کن ‌(ان شاالله امروز امیدت نا امید برنگرده. ⬅️نقل می کنند: هر کاروانی وارد مدینه می شد.. خانم فاطمه معصومه می فرمود برید بپرسید بابام اومده یا نه؟ منتظرم بابام از زندان آزاد بشه.. آخ دلم برا بابام تنگ شده.. ♻️اما عاشقان و محبین آقا موسی بن جعفر یه روز خبر دادن خانم جان بابات از زندان آزاد شده اما چه آزاد شدنی شیعیان پشت در زندان بغداد، منتظر ایستاده بودند یکی می گفت اگه آقام آزاد بشه دستشو می بوسم...یکی می گفت پاشو می بوسم اما یابن الحسن آقا آقا جان سرت سلامت آقا یه وقت دیدن چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان..رو یه تخته پاره بیرون میارن صدا میزدند ⚫️ امروز می خوام بگم بی‌بی جان...یا فاطمهٔ معصومه س خانم جان شما بابا رو ندیدی تو زندان.. (ندیدی لحظه ای که از زندان بیرون آوردنش) (تشیع جنازه بابا خوب شد نبودی) خانم جان خوب شد ندیدی.. (چرا؟) ⬆️(اوج) آخه دختر طاقت نداره بدن بابا رو، روی یه تخته پاره ببینه.. (خانم جان (ندیدی2) ☑️اما دلا بسوزه برا سه سالهٔ ابی عبدالله اون لحظه ای که تو خرابه سر بریدهٔ بابا رو دید..سر بابا رو بغل گرفت.. ناله زد گریه کرد.. صدا زد(بابا)2 (ناله بزن بیاد سه ساله ابی عبدالله.. باب الحوائجه) ◾️مَن ذَالَّذی خَضَبَ بِدِمائک؟؟ بابا ..کی محاسنت رو بخون رنگین کرده بابا. ◾️یا أبَتاه..مَن ذَالَّذی قطعَ وَریدیک؟ بابا جان..کی رگهای گردنتو بریده بابا.. ◾️من ذَالَّذی أَیتَمَنی عَلی صَغَرِ سِنّی؟ بابا..کی تو کوچیکی منو یتیمم کرد بابا 🍁گوشهٔ خرابه مون خوش اومدی 🍁به یتیمان چه عجب تو سر زدی 🍁عمه میگفت که بابات رفته سفر 🍁حالا که تو اومدی منم ببر 🍁گوشهٔ خرابه مهمونی شده 🍁باباجون لبات چراخونی شده 🍁قربون محاسن خونیت بابا 🍁سنگ کی خورده به پیشونیت بابا 🍁بابای خوبم، نمیتونم بی تو زنده بمونم 📚هر چقدر ناله داری به سوز جگر خانم فاطمه معصومه در فراق پدر...به سوز جگر سه ساله حسین در خرابه شام...به حق اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله زد گریه کرد...حاجتت رو مدنظر بگیر..رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان از سویدای دلت ناله بزن. سه مرتبه ناله بزن. 🦋 🕊بِاَبی انتَ و اُمی یا حسین 🕊جان عالم به فدای لب عطشانت 🦋 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 .
. ☑️ 🔘 🔘 س 🔹براحمد و محمود و محمد صلوات 🔹برشافع رهروان عبد خدا روح مؤید صلوات 🔹بر خلق و ملک بر همه رُسُل تاج سر است 🔹بر تاج سر تمام انبیاء عالم محمد صلوات 🔸بر تور جمال پاک احمد صلوات 🔸بر عطر وجود حی سرمد صلوات 🔸بر وَجه نکویُ خُلق نکوی رسول 🔸بر خاتم الانبیاء محمد صلوات 🌿اناتوجهنا. ▪️نبی در بسترو زهرا کنارش ▪️عزیزقلب او شد بی قرارش ▪️بگوید دخترم  کمتر نوا کن ▪️برای  رفتن   بابا  دعا   کن ⬅️ نمی دونم مدینه رفتی یا نه... گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه... ان شالله روزی هممون باشه مدینه.. گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم.. (یارسول الله آقا جان ..) آقاجان...این دلا برا مدینه‌ات تنگه آقا.. 🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم.. آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن... هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند... امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام... اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه... آی مردم فاطمه پاره تن منه.. آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2) آی مردم حسنین میوه دلِ منند... آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات...   ⬅️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن... ☑️ آخ دل عالم بسوزه برا اون دختری که داغ بابا دید....اما بجای گُل دسته های هیزم آوردند...درب خونشو آتش زدند... اون خونه ای که پیغمبر اذن ورود میگرفت وارد میشد....اومدن در خانه فاطمه شو آتش زدند.... فاطمه شو بین در و دیوار قرار دادند... ( بمیرم برات زهرا جان....) 🔹آی حاجت دارا.... ناله دارا ...آی جوون دارا.... 🔘خانم فاطمه زهرا بین درو دیوار دوتا ناله زد..میدونی چی بود.... اولین ناله بی‌بی این بود... صدا زد .. یا ابتا یارسول الله... بابا بیا ببین با فاطمت چه کردند... بابا بیا ببین اون سینه ای که تو میبوسیدی...بین در و دیوار گذاشتند... یه نالهٔ دیگه ای هم زد فاطمه.... صدا زد     یا فِضه خُزینی.. فضه بیا پهلومو شکستند... .فضه بیا محسنمو کشتند... ⏪کاری کردند با دختر پیغمبر... صدازد علی جان شبانه غسلم بده... شبانه بدنم و کفن کن... شب بدنم رو بخاک بسپار... امان از دل امیرالمومنین ع ... (هااا ناله بزن برا غربت امیرالمومنین ع...) علی غریبه علی مظلومه.... ⏺بدن زهراشو کفن کرد...خدا غریبانه بدن زهرارو تشیع کرد ...همچین که رسید نزدیک قبر فاطمه اش... (دیدید وقتی مادری از دنیا بره...میگن محارم مادر بیان...کمک کنند بدن نازنین مادرو درون خانه قبر بزارند...) خدا سلمان محرم نیست...اباذر محرم نیست...محارمش بچه های کوچکشند... خدا چه کنه علی.. اگه بره درون قبر کسی نبود فاطمه رو به علی بِده... اگه بیرون قبر باشه چطور فاطمه رو وارد خانه قبر کنه.. آخ بمیرم یه وقت دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر.... 💠علی جان اِلَیَّ...اِلَیَّ علی جان بِده امانتمو... بِده فاطمه مو.... شاید گفته باشه یا رسول الله...آقا جان ...ازت خجالت میکشم آقا ... (چرا) چون امانتی که شب عروسی بمن دادی ..سیلی خورده نبود... آخ تازیانه خورده نبود... پهلو شکسته نبود... ...... ✳️هر چقدر ناله داری به غربت امیرالمومنین ع ..به مظلومی امیرالمومنین...  صدای نالتو بلند کن 3 مرتبه ناله بزن یگو... 🍁یا حسـیـــــن 🔸درلحظه هاي آخر،امّيدوارم ارباب 🔸آیی و من ببينم، يك دم رخِ شما را 🔸در لحظه وفاتم، چشم انتظارم ای شاه 🔸آسان كنی زلطفت جان دادنِ گدارا(عاصی)
. ‍ 🔘 ⚫️ س 🔘 ع ⚫️ 🔘 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ⛥(دعای فرج) 💠ومولاتنا.... 🌾اسم زهـرا  آبروی عالم است 🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است 🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست 🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست 🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه 🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه 🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی 🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان... (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند .. آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم) ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم 🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن.. (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه (اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا) ()(خدایا عاشقان را..)👇 (اوج) 🔅الا ای مادر پهلو شکسته 🔅ببین که زینبت درغم نشسته 🔅ببین مادرکه من گریان و زارم 🔅بجای مادرم من خانه دارم 🔅بیامادر ببین بابا غریبه 🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه 🔅زبعد تو پدر خونه نشینه 🔅دل زینب به درد وغم عجینه ای مادر مادر مادر.. 🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته 🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته 🔅بیامادر ندارم بی تو یاری 🔅ندارد دخترتو غمگساری 🔅به یادت با دلی خونبار، گریم 🔅کنار آن درو دیوار، گریم 🔅به یادمحسن شش ماهه گریم 🔅به یاد مادرم با ناله گریم ✍(یوسف لاطف.آمل) (شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆) 💥امان امان..3 اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه) ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان.. آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت.. الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفا یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار .. 🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی دلتو ببرم کربلا... اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن این یه یادگاریه که بی بی گذاشت.. یه یادگاریم کربلا بود... آخ امان از دل رباب 2 .. 🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت. ⛤لالا لالا لالا ای مهربونم ⛤لالالالالالا آروم جونم ⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی ⛤لالالالا گل شیرین زبونم ⛤لالا لالا لالا ای نازنینم ⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم ⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز ⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز ⛤دلم از رفتنت آتش گرفته ⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز ♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو یازهرا... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 .
. 🌷 🕊 🌷 🕊 🕊 🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات 🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات 🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام 🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات () 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔹 ..3 🌾خوشا روزی که غمخوار من آید 🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید 🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شـــب تار من آید ♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس.. مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟ 🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد 🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید آقا جان.. 🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم 🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد 🌷.. ⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه.. لحظه ای که صدا میزنه.. 🌷.. (همه صدا زدند) ⬅️ماه ماه شعبانه.. (ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند) بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟ گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله.. قدر اشک چشمتُ بدون.. ⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند.. یکی قنداقه ابی عبدالله بود.. یه وقت بی‌بی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست.. (مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه) ⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند.. بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا.. 🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود) ⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون.. اصلا نازدانه همه عالمه.. ولی نعمت همه مونه... قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،، بعد مدتی برگردوندن.. اما اما اما.. (هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...) ⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه.. میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون.. ای (رباب)3 .. (امان دل از دل رباب)2 نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه.. 🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن.. آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر.. (علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع) آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا.. اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه.. ♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته) ⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه.. یه قدم سمت خیمه برمی داره.. دوقدم برمی گرده.. نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده.. اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد.. بجای اومدن به خیمه.. آخ رفت پشت خیمه.. داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه.. آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته.. الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه.. ⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن ⚜سپس براشک من خندید دشمن ⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی ⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی ⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب.. اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه.. اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته.. می خواد خاک بریزه.. صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا.. آقا جااان.. اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ  اصغرمو ببینم.. آقا جان مادرم طاقت ندارم.. بزار یه بار دیگه علی مو ببینم.. آخ مادر سیرابت کردند مادر.. با تیر سه شعبه آبت دادن مادر.. آخ علی جان.. 🦋(دشتی) 🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم 🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم 🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد 🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد ✅خدابه حق ابی عبدالله ع.. به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع.. به حق ناله های دل خانم رباب.. هرکسی با هر حاجتی اومده.. امروز کسی دست خالی برنگرده.. ⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو.. 🦋هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
بسمه تعالی # نمونه مقدمه ورود به دعای ندبه # مدرس : محمدرضاشمسی ____ قبل از شروع دعای ندبه دعای ف
. کربلایے شهریاراحمدی مداح اهل البیت(ع) گریزهاے دعاے ندبه * گریزهاے دعاے ندبه*  گریزشماره یڪ دعاے ندبه ....مودتهم فے کتابک... آے ندبه خونها ! آے محبین اهل بیت (ع) ! آے شیعیان علی(ع) خوشا به سعادتتون که محبت محمــد (ص) و آلش در قلب شما نفوذ داره ! بخدا این محبت ، آتش جهنمو خاموش میکنه ! این محبت دو طرفه است ، اهل بیت (ع) هم شما رو دوست دارند ، دلشون براے شما تنگ میشه ! اون شیعه بعد از نماز ، از شدت محبتے که به علے (ع) داشت رفت جلوے در مسجا ایستاد تا یه بار دیگه آقاشو ببینه همینکه امیرالمومنین (ع) اومد فرمودند کجا بودے ما هم دلمون براے دیدن شما تنگ میشه ! خوشا به حال اونایے که امام زمانشون بهشون بگه کجا بودے دلتنگت بودم  ! آے شیعیان علے ! روز قیامت این اهل بیت (ع) هستند که دنبال شیعیانشون مے گردند. روز قیامت خانم فاطمهء زهرا (ع) دنبال شیعیانش میگرده آخه دلش نمیاد شیعیانش ترس وهراسے داشته باشند آخه مادره نمیتونه ببینه شیعیانش وحشت زده باشند ! * آے کسانے که هر هفته صبح جمعه با عشق به اهل بیت(ع) مؤدبانه مے آیید در خونه امام زمان(ع) مے نشینید وبا امام زمانتون نجوا مے کنید! من بیچاره هر وقت میام در خونه مهدے فاطمه(ع) به خاطر قلب سیاهے که زباله دان گناه شده روے نگاه کردن به امام زمانم رو ندارم آخه زباله دان که نگاه کردن نداره همیشه از این دل آلوده و آغشته به گناه زجر مے کشم ، اما یابن الحسن آقا جانم درسته که قلبم آلوده است و زباله دان معصیت شده اما اگر خوب به گوشه دلم نگاه کنے هر هفته بخاطر چیزاے قشنگے که گوشه دلمه راه میفتم میام در خونه ات اگه قشنگ نگاه کنے مے بینے گوشه ے دلم مهر حسینه ، گوشه ے دلم محبت زهراست، مهر علے (ع) و عباس و زینبه ! گوشه ے قلبم محبت اهل بیت (ع) موج میزنه !همین محبت هاست که نمیذاره قلبم براے همیشه ازکار بیافته ،هنوز قلبم جان داره ، هنوز امید داره که یه روزے خدایے و امام زمانے بشه ! خدایا ! خیلے ازت ممنونم که این نعمتو از ازل تو قلبم گذاشتے ، اگه این نعمت رو تو دلم نمیذاشتی  اصلا" نمے تونستم براے سیلے خوردن مادرم وسط کوچه ، دق کنم اگه این محبت رو تو دلم قرار نمیدادے برام مهم نبود که تو گودال قتلگاه چه بر سر حسین (ع) اومد! برام مهم نبود که بچه هاے حسین (ع) رو کتڪ زدند، از وقتے عشق عباس رو تو دلم جا دادے حتے براے مشڪ عباس (ع) هم روضه میخونم و گریه مے کنم چه برسه به اینکه بشنوم تیر به چشمان عباس (ع) زدند، عمود آهنین به فرق مبارکش زدند ، دستانشو قطع کردند اگه اینا رو بشنوم طاقت نمیارم براش مے میرم ! .
. ×  کربلایی شهریاراحمدی مداح اهل البیت(ع) گریزهای دعای ندبه * گریزهای دعای ندبه*  گریزشماره یک دعای ندبه ....مودتهم فی کتابک... آی ندبه خونها ! آی محبین اهل بیت (ع) ! آی شیعیان علی(ع) خوشا به سعادتتون که محبت محمــد (ص) و آلش در قلب شما نفوذ داره ! بخدا این محبت ، آتش جهنمو خاموش میکنه ! این محبت دو طرفه است ، اهل بیت (ع) هم شما رو دوست دارند ، دلشون برای شما تنگ میشه ! اون شیعه بعد از نماز ، از شدت محبتی که به علی (ع) داشت رفت جلوی در مسجا ایستاد تا یه بار دیگه آقاشو ببینه همینکه امیرالمومنین (ع) اومد فرمودند کجا بودی ما هم دلمون برای دیدن شما تنگ میشه ! خوشا به حال اونایی که امام زمانشون بهشون بگه کجا بودی دلتنگت بودم  ! آی شیعیان علی ! روز قیامت این اهل بیت (ع) هستند که دنبال شیعیانشون می گردند. روز قیامت خانم فاطمهء زهرا (ع) دنبال شیعیانش میگرده آخه دلش نمیاد شیعیانش ترس وهراسی داشته باشند آخه مادره نمیتونه ببینه شیعیانش وحشت زده باشند ! * آی کسانی که هر هفته صبح جمعه با عشق به اهل بیت(ع) مؤدبانه می آیید در خونه امام زمان(ع) می نشینید وبا امام زمانتون نجوا می کنید! من بیچاره هر وقت میام در خونه مهدی فاطمه(ع) به خاطر قلب سیاهی که زباله دان گناه شده روی نگاه کردن به امام زمانم رو ندارم آخه زباله دان که نگاه کردن نداره همیشه از این دل آلوده و آغشته به گناه زجر می کشم ، اما یابن الحسن آقا جانم درسته که قلبم آلوده است و زباله دان معصیت شده اما اگر خوب به گوشه دلم نگاه کنی هر هفته بخاطر چیزای قشنگی که گوشه دلمه راه میفتم میام در خونه ات اگه قشنگ نگاه کنی می بینی گوشه ی دلم مهر حسینه ، گوشه ی دلم محبت زهراست، مهر علی (ع) و عباس و زینبه ! گوشه ی قلبم محبت اهل بیت (ع) موج میزنه !همین محبت هاست که نمیذاره قلبم برای همیشه ازکار بیافته ،هنوز قلبم جان داره ، هنوز امید داره که یه روزی خدایی و امام زمانی بشه ! خدایا ! خیلی ازت ممنونم که این نعمتو از ازل تو قلبم گذاشتی ، اگه این نعمت رو تو دلم نمیذاشتی  اصلا" نمی تونستم برای سیلی خوردن مادرم وسط کوچه ، دق کنم اگه این محبت رو تو دلم قرار نمیدادی برام مهم نبود که تو گودال قتلگاه چه بر سر حسین (ع) اومد! برام مهم نبود که بچه های حسین (ع) رو کتک زدند، از وقتی عشق عباس رو تو دلم جا دادی حتی برای مشک عباس (ع) هم روضه میخونم و گریه می کنم چه برسه به اینکه بشنوم تیر به چشمان عباس (ع) زدند، عمود آهنین به فرق مبارکش زدند ، دستانشو قطع کردند اگه اینا رو بشنوم طاقت نمیارم براش می میرم !   گریزشماره دو ، دعای ندبه اللهم وال من والاه... آی شیعیان علی (ع) آی محبین امیرالمومنین(ع) آی دوستداران علی بن ابیطالب(ع) خیالتون راحت باشه ، خدا شما رو دوست داره ، روز قیامت همهء شما رو یاری میکنه ، مطمئن باشید نمیذاره اصلا" شما خوار و ذلیل شوید، یقین داشته باشید که شما رو از فرع و وحشت روز قیامت نجات میده ! چرا این حرف رو میزنم ؟ چون پیامبر (ص) برای شما دعا کرده فرموده : خدایا  کسی که علی (ع) رو یاری کرد تو هم یاریش کن ذلیلش نکن! مگر غیر از اینه ؟ شما که علی (ع) رو خوار و ذلیل نکردید ، شما که در حق علی (ع) بدی نکردید ، شما که درحق همسر و بچه هاش بدی نکردید ! شما که تو کوچه به صورت مادر زینب(س) سیلی نزدید ! شما که دستان علی (ع) رو با طناب نبستید ، شما که زینبشو تازیانه نزدید ،شما وقتی حسین (ع) تو گودال قتلگاه دست و پا میزد هلهله و پای کوبی نکردید ! پس مطمئن باشید حتما" خدا شما رو یاری میکنه ، تنها کاری که کردید این بود که وقتی اسم کوچه ی بنی هاشم رو شنیدید دق کردید، به سر و صورت خود زدید وقتی شنیدید یه نامردی لگد به در زد و پهلوی مادرمون شکست، خون به دلتون شد ، وقتی شنیدید بین اون همه آدمی که تو کوچه بنی هاشم جمع شدند تا خانه ی زهرا (س) رو آتش بزنند یک مرد پیدا نشد تا داد بزنه روی دلتون غصه نشست و رنجیدید! آی مردم ! آی محبین فاطمه ! روز قیامت ، رسول خدا (ص) ضامن نجات شماست خوشا به حالتون !   گریزشماره سه ،دعای ندبه انا مدینة العلم و علی بابها. پیامبر (ص) شهر علم و علی (ع) باب شهر علم است ، بجای اینکه از این در ، باتواضع و خشوع وارد شوند و از محضر امیرالمومنین (ع) راههای آسمان رو یاد بگیرند بجای اینکه از معدن علم وکمال و عصمت و عبودیت و از امامی که علم تمام ذرات عالم هستی در سینه او بود بهره ببرند با هیزم وآتش اومدند در خونه اش ، باب مدینه علم رو آتش زدند، همسرش رو کتک زدند !خدا لعنتشون کنه ! هنوز مرکب وصیت نامه رسول (ص) خشک نشده بود هجوم آوردند و جلوی چشم زینب (س) چند ساله مادرشو سیلی زدند ؟ امان از دل زینب ! چه خوب شد دل زینب ! باید زینب (س)به آتش و سیلی و تازیانه و کتک خوردن عادت کنه ، تو کربلا هم خیمه ها رو آتش زدند هم سیلی زدند هم استخوانهای حسینو زیرسم اسبان شکستند، زین
ب (س) تو کوچه بنی هاشم به سر زنان به سمت مادر می دوید تو کربلا هم یه دفعه دیدند زینب (س) به سرزنان داره از خیمه ها بیرون می دوه هر دو دستشو روی سرگذاشته هی صدا میزنه وا محمدا  ! وا علیا !   گریزشماره چهار، دعای ندبه ...حولی فی الجنة ، و هم جیرانی. به به چقدر لذت بخشه تو بهشت همسایه رسول خدا (ص) باشیم ! اونجا مثل پروانه دور پیامبر (ص) می گردیم چه نعمت و لذتی بالاتر از این ؟ چه لذت وخوشی بالاتر از این که در بهشت هر لحظه چهره ی نورانی رسول خدا (ص) رو نظاره گر باشیم ؟ همسایه ی رسول خدا بودن یعنی همسایه فاطمه (س) و علی (ع) و حسن وحسین (ع) بودن ، یعنی همسایه ی عباس (ع) و زینب (س) بودن یعنی همسایه اهل بیت (ع) بودن ، چرا که انبیاء و اهل بیت (ع) در بهشت همسایه ی رسول خدا (ص) هستند ، چقدر لذت بخشه هر لحظه اهل بیت (ع) رو کنارمون ببینیم اونجا راحت حسینو در کنارمون می بینیم ، اصلا"  لذت بهشت به دیدن چهره ی دلربای حسینه ! ولی آی مردم ! آی دوستداران رسول خدا (ص) یه سؤال برای من پیش اومده و اونهم اینه مگه میشه همسایه پیامبر (ص) بود و با هیزم و آتش در خانه ی دخترش فاطمه (س) رو آتش زد ؟ خدایا ! خیلی ها تو دنیا همسایه ی اهل بیت (ع) بودند خیلی ها همسایه ی علی (ع) و فاطمه (س) بودند ، خیلی ها از بچگی همسایه حسن و حسین (ع) بودند پس چرا جزء کسانی شدند که سیلی به صورت زهرا (س) زدند ؟ پس چرا پهلوی فاطمه (س) رو شکستند ؟ چرا تو گودال قتلگاه اون جور حق همسایگی رو بجا آوردند ؟ نه خدا باورم نمیشه مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و سر از بدنش جدا کرد ؟ مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و روی سینه ی حسین (ع) نشست ؟ خدایا ! منو به اونجایی نرسون که در برابر امامم بایستم من امروز اومدم با امام زمانم عهد ببندم با امام زمانم بیعت کنم ، این چه حرفهاییه که من دارم میشنوم ؟ آقا جان ! یابن الحسن ! شما نگاه به کسانی نکن که همسایه رسول خدا (ص) بودند و در خانه دخترش رو آتش زدند ! نگاه به اونهایی نکن که همسایه حسین (ع) بودند و زینبشو اسیر کردند ! نگاه به اونهایی نکن که زینبو تو بازار شام ، جلوی چشمان نامحرمان چرخوندند، نگاه به اون سنگ دلهایی نکن که تو بیابونا دنبال بچه های حسین (ع) می دویدند و گوشواره از گوش بچه های حسین (ع) می کشیدند ! به این مردم و عاشقان خودت نگاه کن که اومدند در خونه ات ! نگاه به این محبین خودت کن که قراره پروانه وار دورت بچرخند ! نگاه به ما شیعیانی کن که از درد فراغت داریم دق می کنیم ! یابن الحسن تو رو خدا ، خاطره ی تلخ بی وفایی مردم کوفه رو از ذهنت پاک کن ، این مردم مثل مردم کوفه نیستند که امامشونو به گودال قتلگاه بفرستند ! آخه قراره همه ی ما در رکاب شما باشیم ، قراره برات سربازی و غلامی کنیم ! آقا جان باور کن ما اون آدمهایی که خون به دل رسول خدا (ص) و علی (ع) کردند فرق داریم ! تو رو خدا دیگه بیا ! تو رو به مادرت فاطمهء زهرا (س) بیا ! خودم فدایی تو میشم ! خودم پدر و مادر و بچه هامو فدات میکنم ! خودم شبانه روز دورت میگردم ، تو رو به لبهای خشکیده ی علی اصغر (ع)  بیا ! بخدا مادرت انتظار قدمهات رو میکشه ! نذار بیشتر از این دشمنان ، ما رو سرزنش کنند ، نذار بیشتر از این بی صاحب باشیم ! نذار فکر کنند ما بی صاحب و بی اربابیم ! جان عمه سه ساله ات رقیه خاتون دیگه بیا !   گریز شماره چهار،دعای ندبه ...فلیبک الباکـــون . این دعا رو به این دلیل ندبه نام گذاشته اند که باید برای پاکان و اهل بیت (ع) برای محمد (ص) و علی (ع) و برای حسن و حسین (ع) و زینب (س) و بچه های حسین (ع) گریه و ندبه کرد اگه میخوای ندبه خون واقعی باشی باید برای اهل بیت (ع) ناله و ضجه بزنی ! باید گریه کردن رو یاد بگیری باید یاد بگیری چجور برای امام زمانت ناله بزنی !                                  آی گریه کنان امام زمان ! آی ندبه خونها ! باید هر روز تمرین ندبه و گریه کردن برای امام زمان (ع) کنید تا وقتی صبح جمعه در خونه اش می آببد گریه کردن برای آقا براتون سخت نباشه ، شبها قبل از خواب برای غربت آقا گریه کن ! اشک بریز ! برای تنهایی امام زمانت ناله بزن ! تا یاد امام زمانو در وجودت زنده کنی ، نمیتونی برای آقات گریه کنی ،همیشه به یاد آقا باش ! مثل بچه ای که پدرشو مدتیه ندیده ! مثل بچه ای که پدرشو گم کرده گریه کن ! از رقیه یاد بگیر ! آنقدر تو خرابه ی شام گریه کرد تا باباش اومد با سر هم اومد. یابن الحسن ! منم یتیمم آقا جان ! خدا خودش فرمود : « فاما الیتیم فلا تقهر » با یتیم قهر نکن ! نکنه با من یتیم قهر کنی آقا جان !   گریزشماره پنج ، دعای ندبه این الحسن این الحسین.... آی محبین امام زمان ! آی اونایی که دنبال مهدی فاطمه اید ! اگه میخواهید بدونید امام حسن (ع) کجاست ، اگه میخواهید بدونید حسینو بچه هاش کجا هستند برید از زینب (س) بپرسید، آخه فقط زینبه که میدونه حسنش کجاست ! زینب (س) بود که کنار
برادرش حسن (ع) نظاره گر پاره های جگر بود، اگه میخوای بدونی حسین (ع) کجاست باز هم باید از زینب (س) سؤال کنید، بهتون خواهد گفت : آخرین دفعه ای که حسینو دیدم از بالای تل زینبیه بود ! به شما خواهد گفت : خودم دیدم یه ملعونی روی سینه ی برادرم نشست ! خودم دیدم با پنجه های خونی خودش ، موهای سرو صورت برادرم رو گرفته بود ، هر چه برادرم با چشماش نگداش می کرد فائده ای نداشت ، آی بمیرم خنجر رو روی حنجر گذاشت، برادرم داشت دست وپا میزد ، زمین و زمان بهم ریخت ، آسمون تیر وتار شد ! آخه دارند حسینو می کشند! آی مردم میخواهید بازم از زینب(س) سؤال کنید یا نه ؟ میخواهید بدونید بچه های حسین (ع) کجا هستند؟ «این ابناءالحسین؟»    آی گریه کنان امام زمان ! زینب (س) میدونه هرکدوم از بچه های حسین (ع) کجای بیابونا دارند فرار میکنند، آ خه تا دشمن به خیمه ها حمله کرد ، زینب (س) سراسیمه اومد خدمت امام سچاد (س) عرض کرد: برادر چه کنیم دارند به خیمه ها حمله میکنند ؟ امام سجاد (ع) فرمود: « علیکن بالفرار » به بچه های حسین (ع) بگو فرار کنند ! امان از دل دختر سه ساله ! بچـــه های حسین (ع) تو این بیابونا وحشت زده فرار میکردند ! خدا نکنه دختر بی بابا بشه ! خدا نکنه ناموس آدم به دست نامحرم کتک بخوره ! زودتر کار حسینو تموم کنید نذارید این صحنه ها رو ببینه !   گریزشماره شش ، دعای ندبه ایــن بقـیـة الله .. آی کسی که هر هفته صبح جمعه میای در خونه ی امام زمانت ! آی محب مهــدی فاطمه ! از اینجای دعای ندبه حواست جمع باشه ! باید آنقدر اسم آقاتو صدا بزنی باید آنقدر نام آقاتو بر زبان جاری کنی تا جواب بشنوی ! هر موقع دیدی دلت شکست معلومه جوابتو دادند باید عادت کنی به اینکه صاحبتو صدا بزنی !                                                                       هر روز باید ورد زبونت این باشه که خدایا آقای من کجاست ؟ خدایا اربابم الان کجای این عالم هستیه ؟ خدایا دلبرم کجاست ؟ خدایا مهــدی فاطمه (ع) در چه حالیه ؟ خدایا یوسف گمگشته ی من هرکجاست به سلامت دارش ! اگه عادت کنی به اینکه همیشه از خدای خودت بپرسی خدایا امام زمانم کجاست ، دیگه خودت رو گم نمی کنی ! همیشه خودتو در کنار مهدی فاطمه(ع) حس میکنی ، آرزو میکنی الان کنار مهدی فاطمه (ع) بودی ! همیشه در جستجوی آقات باش ! دغدغه ات پیدا کردن امام زمانت باشه ! چقدر بده من از خدای خودم سؤال نکنم امامم کجاست ولی نعمتم کجاست ! اربابم کجاست ! اگه آدم یکی رو دوست داشته باشه و خواهان او باشه ، اگه عاشق یکی باشه همیشه تو ذهنش اینه خدایا ! الان محبوب من کجاست ؟ خدایا ! دلبر من کجاست ؟ نکنه تو سختی باشه ؟ کاش پیشش بودم ! آی مردم اصرار کنید هی از خدا بپرسید خدایا امام من کو ؟ امامم کجاست؟ شاید الان کنار ضریح شش گوشه ی جدش حسین (ع) باشه ، شاید الان مدینه باشه ، شاید الان در قبرستان بقیع کنار قبور ائمه بقیع (ع) باشه ، شایدالان توی کوچه ی بنی هاشم داره برای مادرش زهــرا (س)گریه میکنه ، شاید الان کنار خانه خداست، شاید هم کاظمین شاید هم سامراست ! شاید هم یه گوشه این عالم دست به دعا برداشته داره برای بخشش گناهان من ، التماس خدا رو میکنه و اشک می ریزه !                                           میخوای بهت بگم چجوری باید از خدا سؤال کنی که آقام کجاست ؟ باید مثل بچه های حسین (ع) انتظار بکشی !وقتی عموشون عباس (ع) رفت و دیگه برنگشت وقتی دیدند باباشون حسین(ع) از کنار علقمه اومد و حرف نمیزنه صدا زدنـد : « این عمی العباس ؟» بابا ! عمو عباس کجاست ؟ ما دیگه تشنه نیستیم ما عمو عباسو میخواهیم ! ما دیگه آب نمیخواهیم ! خــدایـا ! منم فقط آقامو میخوام ! اگه میگم آقام کجاست نه برای اینکه حاجتمو برآورده کنه نه بخدا فقط آقا و اربابمو میخوام فقط خودشو میخوام، خوشنودی و رضایت صاحبمو میخوام ، سلامتی اربابمو میخوام ، هر چه دارم فدای امام زمانم ! أین بقیة الله.   گریزشماره هفت، دعای ندبه این الطالب بدم المقتول بکربلاء کجاست اون آقایی که قراره بیاد انتقام خون جدش حسینو بگیره ؟ آی مردم آیا میدونید این جمله چه زمانی تو آسمون نقش بست ؟ میدونید از کی ورد زبان ملائکه شد ؟ بگم یا نه ؟ آ ی بمیرم! همون لحظه ای که شمر با چشمان غضبناک و خنجر به دست ، وارد گودال قتلگاه شد ! همون موقعی که دیگه حسین ما چشماش آسمون رو تار می دید ! همون موقعی که دیگه حسین (ع) از شدت تشنگی و گرسنگی دیگه نای ایستادن نداشت ! همون موقعی که حسین (ع) پسر فاطمه (س) آن عرش ، ازاسب بر زمین افتاد ! همون موقعی که لشکر دشمن وقتی دید شمر روی سینه ی حسین (ع) نشسته شروع به هلهله و رقص و پایکوبی کرد ! آی بمیرم همون لحظه ای که ذوالجناح بدون حسین (ع) اومد جلوی خیمه زینب (س) ! زینب (س) و بچه های حسین(ع) همه به سر زنان به سمت قتلگاه دویدند! همون لحظه ای که چشمان گریان دختر سه ساله حسین (ع) از بالای بلندی داره می بینه
باباشو محاصره کردند! همون لحظه ای که جلوی چــشـم بچه های حسین (ع) کسی به باباشون رحم نمیکنه یکی با نیزه میزنه ، یکی با سنگ میزنه ، یکی با شمشیر میزنه ! همون لحظه ای که جلوی چشم دختر ، بابا داره دست وپا میزنه ، همون لحظه ای که جلوی چشم خواهر، برادر داره پاهاشو به زمین میکشه ! زمین و زمان به هم ریخت، ملائک وضعشون در آسمان بهم ریخت ، خدایا چرا کاری نمیکنی ؟ دارند حسینتو میکشند، دارند پسر فاطمه (س) رو می کشند، دارند جلوی چشم زن وبچه وخواهر ، سر از بدن حسین زهــرا (ع) جدا میکنند دارند جلوی چشم مادر، فرزندش رو ذبح میکنند ! اینجا خدا برای اینکه اهل آسمون رو آروم کنه ، برای اینکه ملائک شیون نکنند چهره ی دلربای مهدی فاطمه (ع) رو به اهل عالم نشون داد! غصه نخورید ملائکه من ! یه روز پسرش مهدی (ع) رو میفرستم بیاید، یه روزی میشه که مهدی فاطمه (ع) میاد انتقام خون حسینو میگیره ! اینقدر ضجه نزنید ! آروم باشید ! بذارید حسین (ع) راحت جان بده ! بذارید بچه های حسین (ع) کتک بخورند ! بذارید زینب رو اسیر کنند ! بذارید غل و زنجیر به پای امام سجاد (ع) ببندند، بذارید سر از تن عباس (ع) و علی اکبر (ع) جدا کنند! بذارید خیمه ها رو آتش بزنند! اشکال نداره دنیا که تموم نشده صبر کنید تا مهدی من بیاد ! اینقدر بی تابی نکنید، میدونم سخته ، میدونم جلوی چشم زینب (س) سر از بدن حسین (ع) جدا کردن خیلی سخته ، صبر کنید خودم میدونم تو دل بچه های حسین (ع) چی میگذره ، خودم میدونم تو دل رقیه چی میگذره ! باشه حتما" مهدی (ع) رو میفرستم !آقای من پس چرا نمیای آقا ؟ دق کردیم تو رو عمه ات زینب (س) قسمت میدم بیـــا !   گریزشماره هشت،دعای ندبه وابـن فاطمة الکبری. یــابـن الحســن ! تو پسر همون خانمی هستی که پشت در صدا زد وامحمداه!  تو پسر همون فاطمه ای هستی که برای دفاع از علی (ع) سیلی به صورتش زدند! تو پسر همون خانمی هستی که امام صادق (ع) فرمود: وقتی نفس می کشید خون از سینه اش خارج می شد ! تو پسر همون مادری هستی که تو گودال قتلگاه صدا میزد : غریب مادر حسین!                              آقا جان ! بخاطر مادر دل شکسته ات بیا ! بخاطر مادر پهلو شکسته ات هم که شده زودتر بیا! ببین چجور مادرت داره میان شعله های آتش ناله میزنه تو رو خدا بیا ! ببین چجور نامحرم با دستش محکم به صورت مادرت سیلی میزنه تو رو به اشک زینب(س) دیگه بیا ! ای پسر فاطمه ! ای پسر زهرا ! بخدا اگه زودتر بیایی دل مهربان مادرت شاد میشه ! میترسم اگه زودتر نیایی شیطان منو با خودش ببره ! نذار فراموشت کنم نذار از دست برم !   گریزشماره نه ،دعای کمیل یابن السنن المشهورة. خسته شدی ؟ از بس آقاتو صدا زدی صدات گرفت نه ؟ به به چقدر قشنگه ! بذار وقتی رفتی خونه ازت پرسیدند چرا صدات گرفته ؟ بگی امروز صبح جمعه آنقدر مهدی فاطمه (ع) رو صدا زدم که صدام گرفت! بذار روز قیامت وقتی نامه اعمالمون رو دستمون میدن اگه قرار شد ما رو جهنم ببرند ، اونجا فرشته مامور صدا بزنه : نه نبریدش جهنم ! صبرکنید یه چیزی تو نامه ی اعمالش هست که نجاتش میده ! آخه یه روز صبح جمعه اومد در خونه ی امام زمان (ع) آنقدر آقاشو صدا زد که صداش گرفت،آنقدر امام زمانشو صدا زد که نفسش برید ! نکنه خسته بشی ! اینقدر صداش بزن تا دلداه اش بشی ! اینقدر صداش بزن تا دلت بشکنه ! اینقدرصداش بزن تا خدا فرجش رو نزدیک کنه ! ولی آی مردم ! هر چه هم صداش زده باشید صداتون مثل صدای بچه های حسین (ع) نگرفته ! آنقدر العطش العطش کردند آنقدردر داغ پدر، ناله زدند که صداشون در نیومد! هنوز صدات مثل صدای زینب (س) نشده که عصر عاشورا ساعتها فریاد میزد و گریه میکرد! هنوز صدات مثل صدای خسته حسین (ع) نشده ! آی بمیرم یه وقت حسین (ع) دید دارند به خیمه هاش حمله می کنند ، صدا زد : اگه دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید ولی کسی صداشو نشنید چون صدای حسین (ع) از شدت تشنگی و خستگی و گرسنگی در نمیومد ! تنها کسی که صداشو شنید همون کسی بود که روی سینه اش نشسته بود! گفت بذار کار حسینو تموم کنم نبینه که دارند به حرمش حمله میکنند! حالا دیدی هنوز باید آقاتوصدا بزنی آنقدر باید امام زمانتو صدا بزنی تا صدات مثل صدای حسینی که تو گودال قتلگاه افتاده بگیره ،       یابن السنن المشهوره...   گریزشماره ده ، دعای ندبه  لیت شعری این استقرت بک النوی کاش میدونستم الان کجایی ؟ کاش میدونستم الان کجای این عالمی ؟ یابن الحسن ! من که نمیدونم کجایی و گرنه با سر میومدم غلامیتو میکردم ، ولی تو علاوه براینکه میدونی من کجام میتونی به من سر بزنی ! اگه میشه این صبح جمعه یه سری به ما بزن ! بخدا ما غریبیم ! کسی که امام زمانشو نمی بینه غریبه ! کسی که صدای امام زمانش به گوشش نمیخوره غریبه ! کسی که خبری از امامش نداره غریبه ! کسی که تصویری از چهره ی آقاش تو ذهنش نیست غریبه بخدا ! کسی که دست امامش به سرش کشیده نشده غریبه ! کسی که هر وقت دلش هوا
ی امام زمانش کرد ولی نتونه اونو ببینه غریبه! یابن الحسن امروز به ما شیعیان غریبت سری بزن !                                                                                                                  شنیدم صبح های جمعه شهدا دورت حلقه میزنند و از وجود شما فیض میبرند، مادر شهید جانعلی میرزایی میگه یک بار بخاطر مشکلی که برام پیش اومد نتونستم بعد از ظهرپنج شنبه سر قبر پسر شهیدم برم ، صبح جمعه برای خوندن فاتحه رفتم سر مزارش، شب پسرم اومد به خوابم گفت : مادر اگه این دفعه نتونستی شب جمعه سر مزازم بیایی ، صبح جمعه سر مزارم نیا، پرسیدم چرا ؟ گفت : آخه امروز صبح منو از یک فیض بزرگ محروم کردی، ما شهدا صبح های جمعه دور امام زمان (ع) حلقه میزنیم آقا برای ما درس اخلاق میگه ، وسط صحبت آقا ندا آمد: جانعلی میرزایی بلند شو مهمون داری مادرت اومده!                                                                                                                                                                      آی شهیدا تو رو به مهدی فاطمه (ع) قسمتون میدم شما بوی  امام زمان (ع) رو میدید امروز یه سری به مجلس ما بزنید! یه دستی به سر ما بکشید ! بذارید بوی امام زمان (ع) بگیریم بذارید وقتی رفتم خونه به من بگن کجا بودی که اینقدر بوی امام زمان (ع) رو گرفتی ؟ آی شهدا سلام ما رو به آقا مون برسونید، بگید که ما هم دل داریم ، درسته بد هستیم اما مگه بدها دل ندارند؟ درسته گنه کارم ، درسته بعضی مواقع دل امام زمانمو با گناهانم خون میکنم ولی بخدا از دست نفس خودم خسته شدم ، به امام زمانم بگید منو نجاتم بده ، نمیخوام ماسم منو در لیست کسانی که خون به دل امام زمان (ع) کردند بنویسند! آخه عاشقش هستم مگه نمی بینید چجور صداش میزنم ؟ مگه نمی بینید هر هفته صبح جمعه میام ناله میزنم میگم خدایا امام زمانم کجاست  ؟     مگه نمی بینید از دوری امام زمانم دارم دق میکنم؟ کاش یه بار می دیدمش ! آخه اگه ببینمش دلداده اش میشم ! اگه یه بار چشمان دلرباش رو ببینم دیگه رهاش نمی کنم ! اگه دلداده اش بشم آنقدر درد هجران می کشم تا جان بدم ! اگه ببینمش دیگه مال خودش میشم دیگه کسی حق نداره غیر از امام زمانم وارد دلم بشه !                                                                               یابن الحسن ! تو رو به فاطمه زهرا (س) امروز چنان کن که تو این دلم غوغایی بشه همش بگم یابن الحسن ! همش بگم آقا کجایی ؟ کاری کن آنقدر درد عشق تو را بکشم و بسوزم تا آخرش منو بخری ، آقا جان تو رو بخدا منو عاشق خودت کن! دیگه از این دنیا و خوشی ها و لذت هاش خسته شدم ! چی میشه دلداده ی تو بشم ! چی میشه فکر و ذهنم تو باشی ؟ بذار همه به من ایراد بگیرند، سرزنشم کنند که چرا اینقدر دم از امام زمان (ع) میزنی؟ چرا اینقدر افراط میکنی ؟ بذار مردم به خاطر عشق به تو منو ملامت کنند ، برای تو که کاری نداره اگه منو عاشق خودت کنی دل رئوف مادرت هم شاد میشه ! آخه یه دلداده به دلداده های پسرش اضافه میشه ! چقدر التماس کنم ؟ نذار همین جور از در خونه ات برم ، اینقدر داد میزنم ، اینقدر التماست میکنم ، اینقدر خودم رو در خونه ات به خاک میمالم ، اینقدر سر کویت می شینم ، اینقدر ضجه میزنم ، اینقدر چشم به راهت می نشینم تا به من رخ نشون بدی تا قبولم کنی، یابن الحسن تا منو عاشق خودت نکنی از در خونه ات نمیرم ! گجا رو دارم برم غیر از در خونه امام زمانم ؟ تو رو خدا منو بخر ! آدم خوبا که خوب هستند من بیچاره وبد رو بخر تا آدم بشم !                اگه منو بخری قول میدم نوکریتو کنم ، بهت قول میدم دیگه رهات نکنم آخه چه مولا و اربابی بهتر از تو ؟ جان مادرت نذار از در خونه ات جدا بشم ، منو کنار خودت نگه دار ، آقا جانم یه طناب و زنجیر به گردنم ببند هرکجا رفتی منو همم با خودت ببر، هر که پرسید این کیه بگو این یه دیوونه ایه که عاشق من شده ، منو رها نمیکنه، عشقش به اینه که کنار من باشه ، دلداده من شده، من امام زمان هم وقتی دیدم اینقدر به من علاقه پیدا کرده تصمیم گرفتم پیش خودم نگه اش دارم ، منم بهش علاقه پیدا کردم ، منم دوست دارم پیشش باشم ، یابن الحسن یابن الحسن..   گریزشماره یازده ،دعای ندبه عزیزعلی ان اری الخلق و لا تری.. یابن الحسن میدونی چرا سخته بجای اینکه تو رو ببینم به مردم نگاه کنم ؟ میدونی چرا برام سخته که بجای اینکه چشمم به چهره ی دلربای تو بیفته هر روز باید غیر تو رو ببینم ؟ آخه میترسم چشمام به ندیدن تو عادت کنه ! آخه میترسم از بس تو رو نمی بینم از بس غیر تو رو می بینم کم کم میلم به دیدنت کم بشه ! نه ! خدا نکنه این اتفاق بیفته که اول بدبختیمه! خدا اون روز رو نیاره که دیدن تو برام مهم نباشه ! ای خدای مهدی ! شیعیان تو از بس ندیدن مهدی (ع) براشون طولانی شده باورشون نمیشه که بتونند مهدی تو رو ببیننند ! آخه چی میشه فقط یکبار ببینمش؟
یابن الحسن آقا جانم یه عمریه در سیل گناهان خودم غوطه ور هستم ، یه عمریه چشمانی که باید مخصوص دیدن چهره دلربای تو باشه با گناه آلوده کردم ، آقا جان یه عمریه تصمیم می گیرم و با خدا عهد می بندم که امام زمانی باشم ، بارها با امام زمانم عهد بستم که دیگه آدم خوبی بشم دیگه گناه نکنم ، منتظر واقعی باشم ، برای آقام سربازی کنم اما شیطان لذت یک گناهی رو به من بیچاره ضعیف النفس نشان داد، دوان دوان به سمت گناه دویدم ! وقتی بدبختی ها و معصیت هامو به یاد میارم وقتی عهد شکنی هامو به یاد میارم از غصه دق میکنم . ولی آقاجان امروز اومدم در خونه ات یه چیز بگم ، امروز اومدم بگم یه چیزی میخوام و اگه اون چیزو به من بدی دیگه بدبختی هام تموم میشه ، امروز اومدم بگم یه راه حلی برای غصه ها و بدبختیها و نجات خودم پیدا کردم ، فقط یه راه برای آدم شدن من وجود داره و اونم گره اش با دست خودت باز میشه ، آی مردم ! آی ندبه خونها ببینید درست میگم یا نه ؟ این راه حلی که من میگم حرف دل شما هم هست یا نه ؟ یابن الحسن ! اگه میخوای من آدم بشم که حتما" دل شما هم میخواد من بیچاره آدم بشم ، اگه دلت میخواد دل مادرم با آدم شدن من شاد بشه اگه دلت میخواد من بیچاره از آتش جهنم و گناهانم نجات پیدا کنم راهش اینه که بذاری من تهی دست و بینوا یک بار ، چهره یوسفی و دلربای تو روببینم ! تو رو خدا نگو نمیشه ! تو رو خدا بذار فقط یه بار هم که شده ببینمت! اینکه خواسته بزرگی نیست بخدا حاضرم حتی چند لحظه هم بیشتر طول نکشه ! چند ثانیه کوتاه بذار اون چهره زیبا و مست کننده تو رو ببینم ! اگه بذاری چهره و سیمای منور تو رو ببینم بهت قول میدم دیگه اصلا" میلی به گناه پیدا نکنم ! قول میدم اگه شیطان اومد وسوسه ام کنه با آوردن چهره دلربایت تو ذهنم ، دیوونه تو بشم ، مطمئنم که شیطان دیگه کاری به کارم نداره، آی مردم من که آقام رو ندیدم ولی میگن اگه فقط یکبار چهره شو ببینی دیگه آدم دنیایی نیستی ! اگه یک لحظه چشمان مهربانشو ببینی دیوونه اش میشی، دلداده او میشی، دیگه برات زندکی بدون امام زمونت معنا نداره ! دیگه خوشی برات معنا نداره دیگه سر به بیابون می زاری و یابن الحسن یابن الحسن ورد زبونت میشه.                                      ای پسر فاطمه ! بخدا راه نجاتم فقط همینه ! فقط اگه قرار شد من بیچاره یه بار ببینمت بذار صدای نازنینتو بشنوم! آخه میخوام با نقش صورت دلربا و صدا و نفس مسیحایت تا عمر دارم عاشقی کنم ! به فاطمه زهرا(س) قسمت میدم نذار دوباره از در خونه ات برم و فراموشت کنم! تو رو به رقیه یتیمی که آنقدر بابا بابا کرد تا بالاخره باباش اومد اونم با سر اومد قسمت میدم ! آخه منم یتیمم صاحب اختیار و ولی نعمتمو گم کردم ! امروز آنقدر صدات میزنم تا بیایی منو از زمین بلند کنی ، خودت منو بخری و با خودت ببری !   گریزشماره دوازده،دعای ندبه الی متی احار فیک یا مولای تا کی باید حیران و سرگردان تو باشم یابن الحسن ؟ فکر و ذهنم یاد تو شده ، آرام و قرار ندارم ، نگاه به ظاهر آرامم نکن دل تو دلم نیست ، حیرانتم ، سرگردانتم ! جمعه ها میاد و میره و من انتظارتو میکشم! مثل کسی که دلهره و دلشوره آمدن مسافر عزیزی رو داره منم منتظرم تا صبح جمعه بیاد و خبر اومدنتو به من بدن ! آخه تا کی باید جمعه ها بیاد و بره ؟ صبح های جمعه نشاط و امید آمدنت منو از خواب بیدار میکنه. اما وقتی غروب میشه یه غم سنگین و مرگبار روی دلم  می شینه مثل غمی که غروب عاشورا روی دل زینب (س) نشست ! آخه روز عاشورا خدا برای تسلی ملائک و اهل آسمون، چهره ی مهدی فاطمه (ع) رو به اونها نشون داد ولی غروب شد و یوسف زهرا (ع) نیومد ! آی مردم غمی که غروب جمعه روی دل شما شیعیان میشینه از جنس غمی است که تو کربلا روی دل زینب (س) نشست ولی این غم با غم دل زینب (س) یه فرق اساسی داره، وقتی غروب جمعه میشه و آقامون نمیاد و دلمون میگیره دیگه کسی نمیاد نمک رو زخممون بپاشه ، کسی نمیاد ما رو کتک بزنه ، کسی نمیاد خانه و کاشانه ما رو آتش بزنه ، کسی نمیاد اهل خونه ما رو به اسیر کنه ، امان از دل زینب ، چه خون شد دل زینب ! عصر عاشورا باید از کنار بدن بی سر برادر عبور کنه ، تا چند ساعت پیش برادرش سوار بر ذوالجناح بود کسی جرأت نداشت به حرم حسین (ع) نزدیک بشه ، اما حالا پیکر حسین (ع) در صحرای کربلا افتاده ، تازه از الان حیرانی و سرگردانی زینب (س) و بچه های حسین (ع) شروع میشه ،بچه های حسین (ع) تو این بیابونا حیران و سرگردان می دوند، رقیه (س) گریه کنان دنبال باباش میگرده ، الی متی احار فیک یا مولای!...   گریزشماره سیزده، دعای ندبه هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء  آ ی مردم ! می دونید چجور باید برای اما م زمانتون گریه کنید ؟ می دونید چجور باید برای غیبت امامتون ناله بزنید؟ باید کنار هم بشینید با گریه به هم کمک کنید !                                 مثل بچه هایی که پدر یا مادر از دس
ت داده اند دور هم می نشینند ، پا زمین میزنند ، پنجه به خاک می کشند، یکیشون که خسته شد دیگری شروع به شیون و ناله زدن میکنه وقتی خسته شد باز برادر یا خواهرش شروع به ضجه زدن میکنه ! امروز برای گریه کردن وناله زدن برای امام زمانتون ندای « هل من ناصر ینصرنی » سر بدید!                                                     آیا کسی هست بیاد من رو در ضجه زدن و ناله زدن و شیون کردن برای امام زمانم یاری کنه ؟ آخه نمیدونید چی شده ، امام زمانم خیلی وقته غایبه ! خیلی وقته دنبالش میگردم پیداش نمیکنم امام زمانم تنهاست ! امام زمانم یاور نداره ! آیا کسی هست بیاد کنار من بشینه مثل بچه های حسین (ع) گریه کنیم ؟  مثل اون موقعی که بچه های حسین (ع) و زینب (س) اومدند بالای تل زینبیه تماشاگر گودال قتلگاه شدند، مثل اون موقعی که شمر ، خنجر به دست اومد روی سینه خسته حسین (ع) نشست ، مثل اون موقعی که رقیه (س) داشت با چشمان کوچیکش به قتلگاه نگاه می کرد و فریاد می زد، مثل اون موقعی که بچه های حسین (ع) دیدند باباشون داره پاهاشو به خاک زمین میکشه ، زینب (س) به سر زنان میگه : وا محمداه ! وا علیا ! یکی بیاد به ناله و ضجه ی بچه های حسین (ع) و زینب (س) کمک کنه آخه حسینو کشتند !   گریزشماره چهارده ، دعای ندبه هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی. یابن الحسن ! یعنی تو این عالم راهی هست که من از آن راه بیام تو رو ببینم ؟ یعنی راهی پیدا میشه که من بیام تو رو ملاقات کنم یا نه ؟ فقط کافیه به من بگن کجایی ! فقط کافیه به من بگن از فلان راه میتونم به آقام برسم ! بخدا از جان مایه میذارم تا به امام زمانم برسم! تا کی باید سوال کنم آیا راهی هست که تو رو ببینم یا نه ؟ کی میشه یه آدرسی از شما بدونم تا به ملاقات شما بیام ؟ آ ی مردم میخواهید یه آدرس بدم تا بتونید برید سراغ امام زمانتون ؟ میخواهید بگم کجا میتونید برید آقاتونو پیدا کنید؟                                                                                     یه آدرسی بلدم که قراره آقا یه روز بره اونجا، حتما" هم به اینجایی که آدرس میدم خواهد رفت ! خیالتون راحت باشه بگم کجاست ؟ حفظ کردن این آدرس آسونه ، بگم ؟ شهر مدینه محله بنی هاشم ، کوچه بنی هاشم ، انتهای کوچه منزل دختر رسول خدا فاطمه زهرا(س) نشونی منزل فاطمه هم اینه که درب آن سوخته است ، یه نشونی دیگه هم داره و اونم اینه که اگه قشنگ گوش بدی صدای یه خانمی رو میشنوی که پشت در داره صدا میزنه وا محمـــداه !                                                                                                                                          آی مردم ! اگه رفتید مدینه ازهرکس بپرسید که منزل فاطمه (س) رو میخوام به منزل فاطمه (س) اشاره میکنه میگه همونجا که همه جمع شدند دارند یه خانمی رو جلوی چشم دخترش وسط کوچه کتک میزنند منزل فاطمه (س) است! آی عاشقان امام زمان ! حتما" آقا یه روز میره کوچه بنی هاشم ! آخه شنیده یه روز تو کوچه همه جمع شدند هم در خانه مادرشو آتش زدند ، هم پهلوی مادرشو شکوندند، هم سیلی به صورتش زدند ، حسن وحسین و زینبش دارند می بینند که مادرشون از نامحرم داره کتک می خوره ، آی مردم بذارید بقیه اش رو نگم !                     بذارید مثل بچه های زهرا (س) که در شب تشییع جنازه مادرشون آستین به دهان گرفتند و صداشون در نیومد نتونستند داد بزنند ما هم دردمونو تو دلمون نگه داریم تا آقامون بیاد !              بقیه اش باشه برای روزی که مهدی فاطمه (س) میاد تو کوچه بنی هاشم برای مادرش عزاداری میکنه و انتقامشو میگیره ! یابن الحسن ! آقا جان ! دیدی یه راهی پیدا کردم تا تو رو ببینم پس  قرارمون مدینه ، کوچه بنی هاشم ، کناردر نیم سوخته ! منتظرت می مونم آقا !   گریزشماره پانزده ، دعای ندبه متی ترانا و نـراک . یابن الحسن کی میشه من و تو چشم در چشم هم بیندازیم و به هم نگاه کنیم ؟ یعنی میشه ؟ این جمله یک قسمتش خیلی برام سخت و سنگینه ! گفتنش آسونه ولی خیلی طاقت فرساست و اون هم نگاه من به نگاه توست، توانشو ندارم به نگاه تو چشم بندازم ، میمیرم ، همیشه از خدا خواستم که برای یک لحظه هم که شده تو رو ببینم ولی فکر اینکه وقتی  داری نگاهم میکنی و من بخوام چشم بندازم به چشمانت لرزه به تنم می اندازه ! اصلا" نمیدونم طاقت دارم به چشمان تو زل بزنم یا نه ؟                                                                                                     یابن الحسن ! میشه یه خواهش کنم ؟ میشه یه چیزی ازت بخوام ؟ اگه ممکنه وقتی چشمانم به چهره دلربای شما روشن شد بجای اینکه به چشمانت چشم بیندازم صورت روی زمین بذارم و شما کف پاهاتونو روی صورتم بذارید ؟ بذار همون پایین ، کف پاتو ببوسم ! بذار کف پاتو به چشمانم بمالم ! فکر اینکه بخوام چشم به چشمانت بیندازم دیوونه ام میکنه !                           همیشه به
این فکر میکنم وقتی آقا داره نگام میکنه میتونم به چشماش نگاه کنم یا نه ؟ من فکر کنم حتی قسی ترین آدم هم اگه چشم به چشم امام زمانش بندازه آدم میشه ! یابن الحسن اجازه میدید یه چیزبگم ؟ معذرت میخوام این حرفو میزنم ولی من فکر کنم تو گودال قتلگاه ، شمر به چشمان حسین (ع) نگاه نکرد، فکر کنم شمر به چشمان حسین (ع) زل زده باشه ! خدا لعنتت کنه چجور تونستی با اون فاصله نزدیک تو چشمان حسین (ع) به حسین (ع) جسارت کنی ؟ چجور تونستی دست به خنجر ببری و ..؟ شاید هم بخاطر اینکه چشمش به چشمان حسین (ع) نیفته و از کارش منصرف نشه صورت حسین (ع) رو برگردوند و از قفا سر از بدن حسین (ع) جدا کرد !   گریزشماره شانزده ، دعای ندبه  اترانا نحف بک و انت تام الملا. یابن الحسن یعنی میشه یه روز دور تو حلقه بزنیم و پروانه وار دور تو بگردیم ؟ چقدر لذت بخشه دور امام زمانت بگردی و هر چه گفت با جان و دل بپذیری و اطاعت کنی !                     آقا بخدا این مردم رهات نمیکنند بیا تا به عالم نشون بدهند که ولایتمداری و عشق به امام یعنی چه ؟ آقا جان بذار این مردم رو معرفی کنم تا همه ملائکه بدونند اگه یه روز اومدی این مردم حاضرند از جان مایه بذارند  ،این مردم همان مردمی هستند که اگر تو کوچه بنی هاشم بودند نمیذاشتند مادرت سیلی بخوره ! نمیذاشتند با طناب دستان علی (ع) رو ببندند ! این مردم همان عاشقانی هستند که اگر تو کربلا بودند نمیذاشتند حسین (ع) رو به قتلگاه ببرند ، نمیذاشتند کسی به زینب (س) تازیانه بزنه ! نمیذاشتند بچه های حسین (ع) رو کتک بزنند ! میخوای بازم این مردم رو معرفی کنم ؟ این مردم همان کسانی هستند که کینه ونفرت دشمنان اهل بیت (ع) تو قلبشون موج میزنه ! فقط کافیه تو بیایی ، دورت حلقه میزنند تا به کوفیان نشان بدهند که چجور باید دور امام خود چرخید تا به مردم مدینه ثابت کنند و نشون بدهند که چطور باید از حریم ولایت دفاع کرد ، تا به عالمیان ثابت کنند که چگونه باید از امام خود محافظت کرد مگه میذاریم کسی نگاه چپ به آقامون کنه ! مگه میذاریم کسی ازش اطاعت نکنه ! آنقدر در رکابش فداکاری میکنیم تا جان خود رونثارش کنیم !   گریزشماره هفده ،دعای ندبه  فبلغه منا تحیة و سلاما. خدایا ! همین الان در این صبح جمعه ، سلام و تحیت ما رو در پاکتی از نور توسط ملائک خودت به دست مهدی (ع) برسان ! سلام ما رو به آقامون برسون! آی ملائک به آقامون بگید که   دلتنگش هستیم ، بگید که دلمون براش یه ذره شده ، بگید که فلانی التماس دعا داره ! آی مردم  ! آی ندبه خونها سلامتون به امام زمان (ع) دائمی باشه ! هر روز صبح که از خواب بیدار میشید اول روز به آقا سلام کنید ! روزتون رو با سلام دادن به ارباب شروع کنید !                                                                                                                                       بخدا این سلام ها جواب داره یه روز به دردت میخوره ، اگه روزی آقا ظهور کرد و ما نبودیم ، خدا ملک خودشو میفرسته بالای سرمون میگه فلانی ! بلند شو از قبر بیرون بیا ! آقات ظهور کرده ، مگه نمیخواستی در رکابش باشی ؟ مگه نمیخواستی براش سربازی کنی ؟ مگه انتظارشو نمی کشیدی ؟ مگه همیشه صداش نمیزدی ؟ مگه هرهفته صبح جمعه نمی اومدی برای غریبی آقات گریه میکردی ؟ حالا بلند شو بیا ! آقا منتظرته ! به به چقدر قشنگه آدمو از قبر بیرون بکشند تا برای امام زمانش سربازی کنه ! اینجاست که حضوری خدمت آقا میرسیم سلام میدیم و کفن پوش حاضریم جانمونو براش نثار کنیم  ! .
. ×  کربلایی شهریاراحمدی مداح اهل البیت(ع) گریزهای دعای توسل "قابل استفاده برای مداحان و مبلغان" *گریزهای دعای توسل*   گریزشماره یک دعای توسل فراز مربوط به پیامبر(ص) آی کسانی که اومدید متوسل به اهل بیت (ع) شوید امروز باید هر چه حاجت دارید مـد نظر بیاورید و در خونه ی تک تک چهارده نور و چهارده معصوم (ع) را بزنید و گدایی کنید.     چهارده تا خانه را باید سر بزنید و التماس کنید تا شاید دم در یکی از این خانه ها ی صاحب کرم دلتون بشکنه و حاجت هاتون رو بگیرید.                                                                   اولین جایی که در دعای توسل باید سر بزنی در خانه ی رسول خداست ،در خانه ی پدر فاطمه (س) است ، در خانه ی کسی است که در مهربانی و علاقه ی به امتش خیلی حریصه، آی مردم ! امشب دلتون رو روانه ی مدینه ی پیغمبر (ع) کنید، برید تو صحن با صفای حرم نبوی ! خوشا به حال اونایی که مدینه رفتند ! خوشا به حال اونایی که تو صحن باصفای رسول خدا (ص) با پیامبر خدا (ص) نجوا کرده اند! آی اونایی که حرمش نرفتید، ان شاءالله قسمتتون میشه میرید می بینید که حرم رسول خدا (ص) خیلی صفا داره ، آدم تو حرم پیامبر (ع) احساس امنیت میکنه تو حرمش محبت و مهربانی و رئوفی پیامبر رو حس میکنه ، اما آی مردم بذارید یه چیزی بگم من میخوام بگم این احساس محبت وآرامش تا وقتیست که صورتت مقابل گنبد سبز و باصفای رسول خداست اما اگه برگردی و به پشت سرت نگاه کنی یک قبرستانی رو می بینی که با دیدنش غم بزرگی روی دلت میشینه ، یه قبرستانی رو می بینی که پر از غربته، قبرستانی رو با چشمانت می بینی که تعدادی کبوتر بالای چهار قبر خاکی و بدون بارگاه طواف میکنند. بخدا آدم دلش میگیره ! وقتی وارد حرم نبوی میشی خیلی دلت آرام میگیره احساس میکنی خانه ی پدرته ، مهر و محبت شدیدی از طرف رسول خدا (ص) وجودت رو میگیره اما وقتی از حرم رسول خدا (ص) به سمت قبرستان بقیع بیرون میایی و پا در کوچه ی بنی هاشم میذاری یک احساس دیگری در تو بوجود میاد میخوای بگم چه حسی میاد سراغت ؟ آی مادر دوستها ! آی غیرتمندها آدم وقتی وارد کوچه ی بنی هاشم میشه وقتی به آدم میگن اینجا کوچه ی بنی هاشمه حس کسی میاد سراغش که جلوی چشمش مادرشو سیلی زدند! حس کسی که جلوی چشمش مادرشو آتش زدند وجودش رو میگیره ! یا الله یا رسول الله ! آقا جان معذرت میخوام آی مردم ! بذارید همین اول دعای توسل تو کوچه ی بنی هاشم بمونیم و مثل کسی که مادرش جوان مرگ شده هی به سر و صورت بزنیم و برای دختر رسول خدا(ص) گریه کنیم و اشک بریزیم . یا رسول الله ! امشب تو رو قسم میدم به پهلوی شکسته ی دخترت حاجت این مردم رو برآورده کن ! ببین چجور دارن برای دخترت اشک میریزند ! یه دستی به دل غمدیده و گرفتار و حاجتمند این مردم فاطمه دوست بکش !   گریزشماره دو دعای توسل فرازمربوط به امیرالمؤمنین(ع) خـــدایـــا ! وقتی میخوام به امیرالمومنین (ع) متوسل بشم خیلی از امامم خجالت میکشم ، آخه وقتی میام در خونه ی علی (ع) می بینم بعد از فاطمه (س) خونه نشین شده ، دیگه کسی جواب سلام علی (ع) رو نمیده وقتی میام از علی (ع) حاجت بخوام و التماسش کنم می بینم مولایم سر در چاه کرده و با خدا درد و دل میکنه دق میکنم ، من بیچاره دیگه چجور روم بشه از علی (ع) خواسته ی شخصی داشته باشم ، گرفتاریهای خودم رو فراموش میکنم دلم برای علی (ع) میسوزه ، میام کنار امیرالمومنین (ع) با او هم ناله میشم و حاجت های علی (ع) رو از خدا میخوام. اما مردم  ! دلها بسوزه آخه علی (ع) یک حاجت بیشتر نداره ، حاجت علی (ع) چیز زیادی نیست ، مثل من بیچاره این همه حاجت نداره ، آره بخدا علی (ع) فقط یک حاجت داره و اون هم اینه که خدایا دیگه مرگ علی رو برسان ! نه باورم نمیشه علی جان ! بخدا ما اومدیم دورت بگردیم ، بخدا ما مثل مردم کوفه نیستیم، جواب سلامتو میدیم آقا جان، بخدا ما مثل مردم کوفه زجرت نمیدیم بخدا ما همسرت رو آتش نمیزنیم ، ما امشب اومدیم با تو بیعت کنیم تو امام مایی تو مولا و سرور مایی .جان فاطمه سرت رو از چاه بیرون بیاور و از خدا طلب مرگ نکن ، خودم و فرزند و پدر و مادرم فدای نگاهت ! یـــا علـــی ! تو بمان ! تو در این دنیا باش ما حاضریم بجای تو بمیریم تو رو جان زهرا(س) امشب این حاجت ما رو برآورده کن و اونم اینه که دیگه از خدا طلب مرگ نکن بخدا از خجالت می میرم !   گریزشماره سه دعای توسل فراز مربوط به حضرت فاطمه ی زهرا (س) آی مردم ! اگه امشب میخواهید در خونه ی فاطمه (س) رو بزنید ، اگه میخواهید متوسل به همسر علی (ع) بشید ،اگه میخواهید فاطمه (س) در خانه رو باز کنه وما رو قبول کنه یه پیشنهادی به شما دارم ، اگه این پیشنهاد رو انجام بدید مطمئنم حتما" فاطمه (س) توسل شما رو رد نمیکنه و حاجات شما رو امشب بر آورده میکنه ، پیشنهاد من اینه بیایید همه جمع بشیم هر چه سریعتر خودمون رو به کوچه ی بنی هاش
م برسونیم میدونی چرا ؟ آخه اگه دیر حرکت کنیم وقتی برسیم در خونه ی فاطمه (س) دگه خونه ی فاطمه (س) دری نخواهد داشت آخه هیزمی که پشت درخانه ی فاطمه (س) جمع کرده اند زیاده اگه آتش بگیره و شعله ور بشه در خانه به همراه فاطمه ای که پشت در منتظر من و شماست آتش می گیرند و می سوزند حالا فهمیدید چرا می گم باید برای رفتن به در خانه ی فاطمه سریع تر از جاهای دیگر حرکت کنیم  ؟ اگه دیر بجنبیم هم فاطمه (س) می سوزه هم جلوی زینب سه چهار ساله اش کتکش می زنند هم دستان علی (ع) رو می بندند.                                                                                                                                                                                             آی مردم ! چرا معطلید ؟ بخدا دیر میشه بیایید بریم ، مادرمون رو دارن آتش میزنند خجالت می کشم برم در خونه ی مادرم تا حاجت های شخصی بخوام و گدایی کنم در حالیکه مادرم داره وسط آتش صدا میزنه وامحمداه ! وا علیاه!   گریزشماره چهار دعای توسل فراز مربوط به امام حسن مجتبی (ع) آی محبین اهل بیت ! امشب از امام حسن (ع) حاجت بخواهید، بخدا زود حاجت میده میدونی چرا ؟ کسی که تو دنیا خیلی غریب باشه و غربت کشیده باشه در عوض خدا خیلی دستش رو باز میذاره! مگه امام حسن (ع) غریب بود ؟ آره بخدا کسی که تو خونه اش به دست همسر خودش به شهادت برسه معلومه خیلی غریبه ، آی مردم ! بیایید امشب بریم در خانه ی امام حسن مجتبی (ع) البته نه بخاطرطلب حاجات خودمون بلکه بریم آقا رو صدا بزنیم تا از خانه بیرون بیاد و زهر ننوشه ! آی بمیرم مطمئن باشید اگه برید در خونه ی امام مجتبی (ع) رو بزنید آقا در رو باز نمیکنه آخه آقایی که جگرش داره از زهر می سوزه و خون بالا میاره چجور قادر بیاد در رو باز کنه ؟ آی مدینه رفته ها ! آی اونایی که بقیع رفتید ! اونجا همتون دیدید که امام حسن (ع) نه خانه ای دارد نه بارگاهی داره من مطمئنم خود امام مجتبی (ع) هم نگاهش به یک در خانه ی دیگری است که روبروی بقیعه ، آره درست فهمیدی نگاه آقا به انتهای کوچه ی بنی هاشمه آخه در خونه ی مادرش فاطمه (س) رو دارند آتش میزنند ، دارند مادرش رو میان کوچه جلوی یه مشت نامحرم کتک می زنند !   گریزشماره پنج دعای توسل فراز مربوط به امام حسین (ع) آی حسینی ها امشب که میخواهید متوسل به امام حسین (ع) بشید باید بریم کربلا ، باید دم در خیمه ی حسین (ع) جمع بشیم باید بریم در خیمه ی سیدالشهداء (ع) و اونجا به اربابمون متوسل شویم تا بلکه آقا حوائج ما رو بر آورده کنه ، آی مردم هر وقتی رفتید جلوی خیمه ی حسین (ع) دو نفر رو می بینید که جلوی خیمه ی امام حسین (ع) دارند نگهبانی میدن ، باید اول از اونا اجازه ی ورود بگیرید، یکی از اونها قمر بنی هاشمه و دیگری هم علی اکبر حسینه . به به ! چه جای خوبی رفتیم ! توسل به امام حسین (ع) و کربلا رفتن خیلی قشنگه ، آخه اونجا همه ی عزیزان حسین (ع) رو می بینیم . عباس (ع) و علی اکبر(ع) قاسم (ع) و عبدالله (ع) ، بی بی زینب (س) و رقیه خاتون (س) و خانوم رباب (س) رو می بینیم ، اگه خوب گوش کنی صدای گرفته ی علی اصغر (ع) رو که تشنه است می شنوی ! آی مردم مطمئن باشید که حسین (ع) همه ی شما رو می پذیره و وارد خیمه ی حسین (ع) می شید ، من فکر کنم حسین (ع) حاجت تک تک شما رو میده و همه ی شما رو خوشحال میکنه اما فکر کنم وقتی بخواهید از خیمه اش بیرون بیایید یک نگاه معنا داری به شما کنه و با نگاش به شما بگه عزیزم من حاجت دنیوی و اخروی تو رو برآورده کردم اما دلم میخواد درعوض ، یه خدمتی به من بکنی ! چند ساعت دیگه من تو گودال قتلگاه با لب عطشان به شهادت می رسم اگر محب من هستی اون موقعی که دارم تو گودال قتلگاه دست و پا میزنم سریع برید سراغ خیمه ها مواظب زن وبچه ها و ناموس من باشید ، مواظب باشید تا خیمه ها رو آتش نزنند ، زینب رو کتک نزنند آی شیعیان ! زینب (س) و خانوم رباب (ع) و رقیه خاتون (ع) رو به شما می سپارم نذارید اسیر بشن نذارید زینب (س) بیاد بالای بلندی ببینه که شمر از گودال قتلگاه بیرون میاد و سر برادرشو به زیر دامن گرفته ! هر جا نشستی ناله بزن یا حســـــین .......   گریزشماره شش دعای توسل فراز مربوط به امام سیدالساجدین ، علی بن الحسین (ع) آی حاجتمندها ! آی گرفتارها ! امشب اگر میخواهید متوسل به امام سجاد (ع) شوید اگه خواستید برید در خانه ی امام سجاد (ع) تا بخاطر آبرویی که در خانه ی خدا داره حاجتهای شما رو برآورده کنه اون روزی برید که من میگم میدونی برای چه این حرف رو میزنم ؟ درسته که برای امام (ع) زمان مطرح نیست هر موقع دقت و بی وقت که بریم در خانه اش جواب ما رو میده ، اما خواهش می کنم هر موقع خواستید برید در خانه ی امام زین العابدین (ع) غیر از این زمانهایی باشه که میگم ، یکی از اون زمانها عصر عاشوراست لااقل بخاطر حاجتهای شخصی نریم ! آخه آقا حواسش به گودال
میذاره ، حاضرید یه چیز بگم تا دلتون بلرزه ؟ اما بمیرم برای اون آقایی که عصر عاشورا آمد جلوی لشکر دشمن هر چه خودش رو معرفی کرد و گفت من پسر فاطمه ام به جای اینکه به او احترام کنند و تحویلش بگیرند تا شنیدند مادر حسین (ع) فاطمه (س) است عزم خود را جزم کردند تا او را بکشند امان از اون لحظه ای که زمین و زمان بهم ریخت ، شمر وارد گودال قتلگاه شد چون شنیده بود حسین (ع) پسر فاطمه (س) است چنان لگدی به آقا زد و پرید روی سینه ی پسر فاطمه (س) آی بمیرم زینب (س) هم داره نگاه میکنه طولی نکشید که نیزه ای از گودال قتلگاه بالا رفت دیدند سر پسر فاطمه (س) روی نیزه است !   گریزشماره نه دعای توسل فرازمربوط به امام کاظم (ع) آی گرفتارها ! آی گریه کنان اهل بیت (ع) امشب اگر می خواهید به امام کاظم (ع) توسل پیدا کنید، اگر میخواهید امام هفتم را واسطه قرار دهید تا خدا شما رو شفاعت کنه ، اگر میخواهید به امام کاظم (ع) التماس کنید تا حاجات و گرفتاریهای شما رو برطرف کنه نمی تونید برید در خانه ی امام کاظم (ع) چرا که امام کاظم (ع) سالهاست که خانه نیست اگه میخواهید برید سراغ امامتان تا به او متوسل بشید باید برید زندان بغداد. زندانی که تنگ و تاریکه ! بمیرم برای غریبی آقا ! چهارده سال تو زندان بود،آی زن و مرد! امشب بیایید بریم ملاقات اماممان آخه کسی که تو زندانه همیشه منتظره یکی بیاد ملاقاتش . آی مردم ! غروبها که میشد دل امام هفتم (ع) میگرفت دلش برای معصومه و رضایش خیلی تنگ می شد.اما مردم اگه رفتید زندان بغداد تا امامتان را ملاقات کنید فکر نکنید با احترام شما را راهنمایی میکنند تا برید امام کاظم (ع) رو ببینید ! آخه دم در زندان سندی بن شاهک ملعون ایستاده اجازه نمیده آقا رو ببینید فقط خودش حق داره آقا رو ببینه گهگاهی در زندان رو باز میکنه همین که در زندان باز میشه آقا فکر میکنه ملاقاتی داره اما بمیرم سندی به شاهک رو تازیانه به دست می بینه !                           آی مردم فقط باید کنار زندان منتظر بایستید حق دیدن آقا رو ندارید فقط صدای مناجات امام خود رو می شنوید اما اگه چند روزی کنار دیوار بایستید می بینید صدای آقا و مناجاتش عوض میشه و صدا میزنه « یا مخلص الروح من الأحشاء والأمعاء خلصنی من ید هارون الرشید» ! خدایـــا ! مرا از دست هارون خلاص کن ! دیگه آقا هر روز صدا میزنه خدایا ! مرگ موسی بن جعفر را برسان! آی مردم امشب بیایید حاجات خودمون رو فراموش کنیم و برای امام خود دعا کنیم حاجتمون این باشه که خدایا آقا رو از زندان هارون نجات بده ! بیایید پشت در زندان بغداد « امن یجیب » بخوانیم تا بلکه امام ما آزاد بشه اما بمیرم وقتی آقا رو آزاد کردند دیدند امام کاظم (ع) جان داده هنوز غل و زنجیر به بدن آقاست !   گریزشماره ده دعای توسل فراز مربوط به علی بن موسی الرضا (ع) یا امام رضـــا ! یا علــی بــن موســی الرضــا ! آقا جانم همه شما رو غریب الغرباء می نامند اما مردم باوفای ایران چنان بارگاهی برای شما ساخته اند ، چنان استقبالی از شما کرده اند که از غربت در آمدید، یا امام رضا ! امشب به شما التماس میکنم اگه میشه مرا از غربت در بیارید ، آخه منم یه عمریه غریبم کسی که با خدا و اهل بیت (ع) رابطه ی خوبی نداره غریبه کسی که هنوز نتونسته با خدا آشنا بشه هنوز نتونسته حرف زدن با خدا رو یاد بگیره خیلی غریبه ، کسی که غرق گناهان و شهوت و آلودگیهاست خیلی غریب و دور از بهشت خدا و اهل بیته !        یا علی بن موسی الرضا  ! امشب کاری کن که من همیشه آشنای خودت باشم ، کاری کن که دیگه برای شما غریب و نا آشنا نباشم منو امشب پاک کن قول میدم از این به بعد پاک بمونم تا وقتی باز میام در خونه ات برای شما شناخته شده باشم و زود راهم بدید ! ولی یا امام رضا ! درسته من غرق معصیت و باتلاق گناهان هستم ، اما مهر شما در دل من موج میزنه همیشه میام در خونه ات حتما" چهره ی من بیچاره و رو سیاه برای شما آشناست آخه زیاد آمدم و التماس کردم حتما " منو می شناسید.                                                                                  آی مردم ! بذارید یه چیزی بگم تا خوشحال بشید،در خونه ی امام رضا(ع) رفتن یه فایده ی بزرگی داره و اونم اینه که خود امام رضا (ع) فرمود : اگر کسی بیاد در خونه ی من و من رو زیارت کنه منم لحظه ی مرگ میام به زیارتش به به ! عجب امام مهربانی ! عجب توسل شیرینی! یا امام رضا ! از این به بعد قول میدم زیاد بیام زیارت شما و با معرفت به شما توسل پیدا کنم آخه محتاجترین لحظه برای من لحظه ی مرگه ! آی مردم امشب التماس امام رضا (ع) کنید حتما" لحظه ی مرگ به شما سر میزنه تا راحت جان بدید،التماس آقا کنید تا سکرات موت برای ما آسان بشه !ازش بخواهید تا روز قیامت بداد ما برسه و ما رو از وحشت روز قیامت نجات بده ! آی محبین امام رضا ! آنقدر خودتون رو در خونه ی اهل بیت (ع) نشون بدید ، آنقدر محبت خود به اهل
قتلگاه است درسته اهل بیت (ع) آنقدر بزرگوارند که هر موقع بری در خانه اشان حواسشون به توست ولی آدم خجالت میکشه وقتی امام سجاد (ع) تو بستر بیماریه و پدرش داره تو گودال قتلگاه دست وپا میزنه بریم بگیم آقا حاجت دنیایی منو بده ! نکنه بگی بریم یه موقع دیگه بیاییم ! نه خواهش میکنم نرید آخه چند ساعت دیگه زینب (ع) و بچه های حسین (ع) پناهی ندارند آی مردم صبر کنید لااقل خانم ها صبرکنند بی بی زینب (س) محرم نداره بیایید به اسراء کمک کنید، بیایید زیر بغلای زینب (س) رو بگیرید داغ برادر دیده ! شما مردها هم برید امام سجاد (ع) رو کمک کنید آخه آقا داره در تب می سوزه داغ زیادی دیده برید بهش تسلی بدید نذارید به دست و پای آقا غل و زنجیر ببندند، نذارید سر حسین (ع) وعباس (ع) و علی اکبر (ع) را از جلوی چشمان امام سجاد (ع) و زینب (س) عبور بدن  ! چند نفر هم برن تو این بیابونها بگردند بچه های حسین (ع) رو پیدا کنند و پناه بدن آخه دارند از ترس جان میدن !   گریزشماره هفت دعای توسل فرازمربوط به امام باقــر (ع) آی دوستداران اهل بیت (ع) امشب در خانه ی امام باقر (ع) رفتن چند تا ویژگی داره یکی از ویژگیهاش اینه خانه ی امام باقر(ع) تاریک و ظلمانیه چراغ نداره این ویژگی قبرستان بقیعه  خوشا به حال اونایی که مدینه رفتن آی مردم ! این تاریکی و خاموشی خیلی دردناکه اما از یک جهت برای من رو سیاه خوبه اونم اینه که در اون تاریکی کسی من گنهکارو نمی بینه راحت سرمو میندازم پایین و اشک میریزم و به گناهانم اعتراف میکنم . تو اون تاریکی کسی منو نمی شناسه آبروم در خانه ی امام باقر (ع) پیش مردم نمیره راحت تر التماس امام باقر (ع) میکنم تا دستمو بگیره ! آی زن و مرد در خانه ی امام باقر (ع) رفتن یه ویژگی دیگری هم داره که دل آدمو کباب میکنه ! میخوای بگم یانه ؟ ویژگی بعدی اینه وقتی می خوای بری در خانه ی امام باقر (ع) باید از کوچه ی بنی هاشم بگذری ، مجبوری که از راه کوچه ی بنی هاشم بیایی و خاطرات کتک خوردن و آتش گرفتن مادرت رو مرور کنی وای چه مسیر سختی ! آدم دق میکنه آی کسانی که مدینه نرفتید اونجا آدم هنوز صدای فاطمه (س) رو از پشت در میشنوه که داره صدا میزنه فضه بدادم برس ! وا محمـــــداه !   گریزشماره هشت دعای توسل فراز مربوط به امام جعفر صادق (ع) آی عاشقان امام صادق (ع) آی کسانی که امشب توسل به امام صادق (ع) پیدا کردید، اگر امشب میخواهید در خانه ی امام صادق (ع) برید باید خیلی مؤدبانه و با احترام در خانه ی امام ششم را بزنید اگه رفتید در خانه ی امامتان باید اجازه بگیرید و وارد شوید. میدونی برای چی این حرف رو میزنم ؟ آخه میخواهم خاطره ی بد پسر منصور برای آقا مجسم نشه ! آخه این آدم بی ادب شبانه آمد بدون اجازه ی امام صادق (ع) وارد منزل امام شد به آقا خیلی تندی و جسارت کرد، آقا رو با سر برهنه و پای برهنه به قصر آورد در حالیکه خودش سواره بود و امام با اون سن بالا نفس زنان پیاده می آمد، آی مردم مواظب باشید به امام صادق (ع) بی احترامی نشه .                                                                                                                آی شیعیان ! همین امامی که دارید التماسش می کنید تا مشکلات و گرفتاریهای شما رو بر طرف کنه چندین بار منصور ملعون از روی کینه و دشمنی به علــی (ع) و اهــل بیــت (ع) شمشیر کشید تا آقا رو به شهادت برسونه ، خواهش میکنم با محبت و علاقه ی بیشتری برید در خانه ی امامتان تا خاطره ی اون شب برای آقا زنده نشه ! گر چه من میدونم وقتی برید در خانه ی امام صادق (ع) دیگه خانه و بارگاهی نمی بینید آی مدینه رفته ها  شما به اونایی که مدینه نرفتند بگید که مدینه ، قبر امام صادق (ع) چه وضعیتی داره ! شما بگید که خانه ی امام صادق (ع) بی شمع و چراغه ! قربان غریبی و مظلومی شما ائمه ی بقیع ! یا امام صادق (ع) ! گرچه خانه ی شما تاریک و بی چراغه اما یک مزیتی داره که نزدیک منزل مادرتون فاطمه (س) است ، مطمئنم که امشب به احترام مادرتون هم که شده دست رد به سینه ی ما نمی زنید کسی که میاد در خانه ی شما بوی فاطمه (س) رو گرفته آخه از کوچه ی بنی هاشم گذشته ، جا پای مادری گذاشته که دنبال علی (ع) تو این کوچه می دوید ، حتما" کسی که بوی فاطمه (س) رو میده شما تحویلش میگیرید! آی گریه کنان فاطمه (س) وقتی میرید در خانه ی امام صادق (ع) یادتون باشه وقتی می خواهید خودتون رو معرفی کنید بگید من فرزند فاطمه (ع) هستم ، من مادرم فاطمه (س) است نشانه اش هم اینه که وقتی از کوچه ی بنی هاشم رد می شدم بند بند بدنم درد گرفت دنیا به دور سرم چرخید، آخه به یاد سیلی ای افتادم که چنان محکم به صورت مادرم خورد که برق از چشمان مادرم پرید،و سر مادرم گیج رفت ! یا امام صادق (ع) ببین چه جوری بوی مادرم رو گرفتم ! آی مردم مطمئن باشید که به سرعت شما رو تحویل میگیرند و آقا امام صادق (ع) دستی به سر شما میکشه وبه شما احترام
بیت (ع) ور زیاد کنید تا بعد از مرگ کارمون سخت نباشه . یا امام رضا ! بخدا از مرگ و تنهایی قبر وحشت دارم نذار تنها بمونم !   گریزشماره یازده دعای توسل فراز مربوط به امام محمد بن علی(جوادالائمه) (ع) آی مردم ! در میان امامهای ما دو امام هستند که در خانه ی خود خیلی مظلوم بودند آنقدر مظلوم و غریب بودند که به دست همسر خود مسموم شدند، یکی امام حسن مجتبی (ع) و یکی هم امام جواد (ع) ، بخدا اگه امشب همه بیایید جمع بشیم و دسته جعمعی در خانه ی جواد الائمه (ع) آقا خیلی خوشحال میشه ! بخدا خیلی غریب و مظلومه ! اما مردم اگه رفتید در خانه ی جوادالائمه(ع) اولین حاجت شما این باشه خدایا ! جگر جوادالائمه (ع) داره از مسمومیت زهر می سوزه امام ما رو شفا بده ! عزیز رضا (ع) رو نجات بده ما طاقت نداریم صدای ناله ی امام جواد (ع) رو بشنویم که گویا غریبانه هی داد میزنه آی جگرم !                                                                                                                                                      آی مردم ! اگه رفتید در خانه ی امام جواد (ع) و دیدید صدای هلهله ی کنیزان از خانه ی آقا بلند است تعجب نکنید آخه ام الفضل برای اینکه صدای آقا از حجره بیرون نره وکسی با خبر نشه به کنیزان دستور داده در حجره ی امام ، هلهله کنید وکف بزنید تا کسی نفهمه جواد الائمه (ع) داره داد میزنه و جان میده ! بعضی ها نوشته اند ام الفضل بعد از اینکه به امام زهر داد شروع کرد به گریه کردن و دست و پایش می لرزید،آی بمیرم حاضرید بریم کربلا یا نه ؟  یا جواد الائمه اینجا قاتل شما دست و پا گم کرد و گریه می کرد من هم تو کربلا یه قاتلی می شناسم که وقتی از گودال قتلگاه بیرون می آمد دیدند داره دست وپایش می لرزه ، رنگش پریده و وحشت کرده خوب که نگاه کردند دیدند سر عزیز زهــرا(ع) رو به دامن گرفته ...!   گریزشماره دوازده دعای توسل فراز مربوط به امام علی بن محمد(هادی) علیه السلام امشب دلت رو روانه ی حرم با صفای امام هادی (ع) کن ! آی مردم حاجتمند! امشب از امام هادی (ع) هدایت خودتونو در دین و راه خدا طلب کنید! آی عاشقان امام هادی (ع) امشب اگه همه رفتید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید سر و صدا نکنید خیلی آرام و با احترام برید در خانه ی امامتان! آخه متوکل خیلی آقا و زن وبچه ی پسر فاطمه (س) رو اذیت میکرد شبانه می ریختند تو خانه ی امام هادی (ع) بدون اجازه وارد منزل آقا می شدند زن و بچه ی آقا از ترس و وحشت به خود می لرزیدندبه آقا بی احترامی می کردند.                              آی اونایی که امشب میخواهید برید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید زن وبچه های آقا وحشت نکنند.                                                                                               تو مجلس متوکل ملعون ، اون نامرد جلو ی چشم آقا مشغول شراب خوردن بود و به آقا شراب تعارف کرد خدا لعنت کنه ! نمیدونم اون لحظه بر امام هادی (ع) چه گذشت ! شاید اون لحظه آقا به یاد بزم یزید و سر بریده ی جدش حسین (ع) افتاده باشد به یاد مجلسی که یزید چوب دستی خود را به لب و دندان عزیز زهرا (س) میزد.                                                         ««   یـــــا مــزن چـــوب جـفــا بــــر لـــــب و دنــــــدان او             یــــا بگــــو بـیـــــرون رونــــــــد از مجلــســــــت طـــفــــلان او»»                                           آی دوستداران امام هادی (ع) امام عسکری (ع) آخرین لحظات عمر پدر، سر بابا رو به دامن گرفت بدن بابا رو غسل داد ، کفن کرد ونماز خواند و با احترام به خاک سپرد، در تاریخ آمده جمعیت زیادی برای مراسم تشییع و دفن امام هادی (ع) آمده بودند تا جاییکه امام عسکری (ع) رو به زحمت انداخت . یا امام هادی (ع) قربان غریبی ات آقا جان ! اینجا انبوه جمعیت برای عرض ارادت به شما جمع شدند و با احترام برای شما عزاداری کردند اما دلها بسوزه برای آقایی که برای او هم جمعیت زیادی آمد دور قتلگاه و دورش حلقه زدند همین که دیدند سر حسین(ع) بر بالای نی رفت شروع کردند به هلهله و پایکوبی وتکبیر گفتن !   گریزشماره سیزده دعای توسل فراز مربوط به امام حسن عسکری (ع) یا امام عسکری (ع)  ! این مردم عنایت ویژه ای به شما دارند چرا که پدر امام زمان ما هستند، توسل به شما رنگ و بوی توسل به امام زمان (ع) رو داره ! آقا جانم امشب این مردم با یه دل امیدی به شما توسل پیدا کرده اند امشب این همه گرفتار و حاجتمند اومده تا شما که آبرویی نزد خدا دارید شفاعتشان کنید.                                                                                 آی زن و مرد ! بیایید امام یازدهم رو به پسرش امام زمان (ع) قسم بدیم مطمئن باشید که نمیذاره دست خالی برگردید . یا امام عسکری (ع) تو رو به فرزندغریبت تو رو به پسرت مهدی غائب از نظر، قسمت میدم ا
مشب دست ما رو بگیر! آقا جان ما رو نا امید نکن ! یا امام عسکری (ع) این مردم اولین حاجتشون تعجیل در ظهور فرزندت مهدیست تو که آبرویی نزد خدا داری از جانب ما شیعیان از خدا بخواه که ظهور فرزندت مهدی رو نزدیک کنه !                                                                                                                                یا امام عسکری (ع) ! ما شنیدیم برای تشییع جنازه و دفن شما درسامرا غوغایی به پا بود ، جمعیت زیادی آمدند تا شما رو تشییع کنند و با احترام به خاک بسپارند . شنیدم همه ی بازارها رو بستند و روانه ی مراسم تشییع شما شدند. اما آقا جان اون روز بازار سامرا برای تشییع شما سیاه پوش بود اما دلها بسوزه برای اون کاروان و خانمی که بازارشام برای اونها سفید پوش شد ، امان از دل زینب (س)!                                                                                                                                                                                                     آی عاشقان اهل بیت (ع) ! وقتی مردم شام شنیدند کاروان اسراء داره وارد میشه اونجا هم همه بازار رو تعطیل کردند و آمدند به استقبال زینب (س) . آی بمیرم زینب (س) رو میان آنهمه شامی و نامحرم می چرخانند همه با دیدن زینب (س) و سرهای بریده بر نی ، هلهله و شادی می کنند ، آی غیرتمندها ! آی ناموس دارها ! یکی بره این مردم رو پراکنده کنه تا اینقدر با چشمان خود به زینب (س) و ناموس حسین (ع) نگاه نکنند ، آی خانمها برید دور زینب (س) رو بگیرید نذارید نامحرم ها دور زینب رو بگیرند و هلهله کنند ، یا امام زمان (ع) معذرت میخوام یا الله ! یکی بره سر عباس با غیرت رو از جلوی چشم زینب (س) دور کنه آخه قمر بنی هاشم طاقت نداره خواهرش رو میان یک مشت حرامی ونامحرم ببینه !   گریزشماره چهارده دعای توسل. فراز مربوط به امام زمـــان (ع) آی عاشقان و دلباختگان امام زمان (ع) درسته این فراز از دعای توسل آخرین فرازه اما مهمترین جای دعای توسل همین جاست ! نکنه خسته بشی ! اینجا اگه خوب دلتو آماده کنی و با امام زمانت ارتباط برقرارکنی مطمئن باش که خودش خریدار تو خواهد شد!                                                                                                                                             یابن الحسن ! مولای من ! یه عمریه داریم صدات می زنیم کجایی آقا جانــم ؟ نمیدونم الان کجایی ، نمیدونم الان کربلایی ، مدینه ای ، کاظمینی ، سامرایی شایدم الان تو مجلس ما نشسته ای و داری همراه شیعیان خودت برای ظهورت دعا میکنی و اشک می ریزی !                                                                                                                                       آی مردم ! امشب طوری صداش بزنید، طوری دلتونو از ناخالصی ها پاک کنید تا حضورشو تو مجلسمون احساس کنیم . آقا جان ! یه عمریه در قنوتهای نمازم برای آمدنت دعا میکنم یه عمریه کارم این شده بعد از نمازهایم برای رسیدنت التماس خدا می کنم یه عمریه صبحهای جمعه میام دعای ندبه میخونم و برای فراقت ضجه میزنم تا بلکه از راه برسی و چشمانم به چهره ی دلربایت منور بشه ! مدتهای مدیدی است شبهای چهارشنبه میام دعای توسل میخونم به امید فراز آخرش تا با تو حرف بزنم . یابن الحسن بچه که بودم هر شب مادرم قصه ی آمدنت را برایم میخواند و با آرزوی دیدنت سر بر بالین می گذاشتم دیگه بسه آقا تو رو خدا زودتر بیا داریم از دست می ریم.آقا جان مگه شیعیان تو نیستیم  ؟ مگه ما حق نداریم امام خودمونو ببینیم ؟ مگه ما شیعیان از مردم کوفه بدتریم ؟ مگه ما از اون مردمی که تو کوچه ی بنی هاشم جمع شدند و دست امام خود رو با طناب بستند بدتریم ؟ مگه ما دل نداریم آقا ؟ بخدا اگه بیایی به مردم کوفه و مدینه و همه ی مردمان عالم نشون میدیم که چجور باید دور امام زمانشون بگردند! بخدا بمردم مدینه یاد میدیم بجای اینکه در خانه ی علی (ع) رو آتش بزنند بجای اینکه همسرشو کتک بزنند بیایید از ما یاد بگیرند که چگونه خود و فرزند و پدر و مادرمونو فدای امام خود میکنیم ! به کوفی ها یاد میدیم بجای اینکه عزیز فاطمه (ع) رو محاصره کنند و آب به علی اصغرش ندهند بجای آنکه سر از بدن حسین (ع) جدا کنند بیایند ببینند که ما شیعیان چگونه پروانه وار دور امام خود می گردیم و دلداده ی امام خود هستیم!                                         یابن الحسن ! بخدا اگه بیایی همه ، دیوانه و غلامت میشیم ! آقا جان تو رو خدا التماست میکنم نذار این چشمان گنه کار من به ندیدنت عادت کنند !« مـتــی تــرانــــا و نــــــراک »کی میشه چشم در چشم یکدیگر بیندازیم و با دیدنت از هوش برم ؟ نمیدونم طاقت دارم چشم در چشم امام زمانم بیندازم یا نه ! نمیدونم طاقت میارم یا نه ! فکر کنم از شرم و حیا و یا از برق چشمان مهدی فاطمه (ع) جان بدم! آی
مردم خواهش میکنم از من نپرسید اگه قراره چشم در چشم امام زمان (ع) بیندازم و طاقت نیارم پس چرا عصر عاشورا در گودال قتلگاه هر چه حسین(ع) با چشمان نافذ و مهربانش به شمر نگاه کرد، اون ملعون دلش به رحم نیامد و کار خودش رو کرد ؟ من فکر کنم شمر برای اینکه برق چشمان حسین (ع) او را از کارش منصرف نکنه به چشمان حسین (ع) نگاه نمیکرد و سرشو انداخته بود پایین و هی خنجر میزد.همه یکصدا با هم بگید حسین آرام جانم ...حسین روح و روانم.. التماس دعا.. این مجموعه شامل 78 گریزمناجاتی از دعای توسل ، ندبه و زیارت عاشورا و کمیل برگرفته شده از کتاب گریزهای مناجات به تهیه کنندگی روح ا..ولی ابرقویی میباشد که حسب دستوراستاد حاج مجید طاهری بنده حقیر شهریاراحمدی در فروردین ماه نودوپنج به تایپ و نشر آن در وبلاگ اقدام نمودم .ان شاالله دوستان از مطالب آن استفاده نموده و ما را هم از دعای خیر خود  بی بهره نگذارند «.ومن الله التوفیق» . مناجات أباصالح التماس دعا ، هرکجارفتی یاد ماهم باش آقا الان کجایى؟ کجا خیمه زدی؟آقا چی میشد دراین ماه عزیز بین ما باشی "متی ترانا و نراک و قد نشرت لوالنصر تری، أترانا نحف بک و أنت تأم الملأ(یعنی روزی میرسه که شما مارو ببینی ماهم ببینیم، دورت حلقه بزنیم) و قد ملأت الارض عدلا (دنیا رو پر از عدالت کنی آقا) أین بقیة الله التی لا تخلو من العترة الهادیة (کجایی ای باقیمانده ی سلاله ی احمد) أین معزالاولیا و مذل الاعداء، أین السبب المتصل بین الارض و السماء (کجایی ای عزت دهنده ی اولیاء الله و ذلیل کننده ی دشمنان ، کجایی ای مایه ی اتصال زمين و آسمان)حرف آخرو بزنم ، اذیتت نکنم "أین الطالب بدم المقتول بکربلا" این دیگه ترجمه نمیخواد ، کجایی این منتقم حسین ، منتقم عمه ی سادات همه باهم بلحسین اللهی العفو دوباره سفره ی دلم از ، آه و ناله پره ، گریه بارونم خبر داری ، از هجوم غمو ، از ترنم اشکای پنهونم آقا درسته که تو جمع بروی خودم نمیارم ، اما تو خلوتم ، جلو خودم کم میارم روی قلبم ، شعله های گناه ، توشه ی پر آه ، شد وبال من نگاهم کن ای جواب همه ، گریه های دل پرسوال من کی از حال آقاش خبر داره؟کی میدونه الان آقاش کجاست؟آقا درچه حالی؟ماکه بدعای شما خوبیم از خودت چه خبر؟ دوباره نیمه ی ماهه ، سر به زانو داری و میباری گل نرگس پشت دیوارِ ، بی وفاییه ما گرفتاری هنوز بوی ، گریه های شبت ، میپیچه توی کوچه ها آقا بیا ای یوسف زخمی ، ای اسیر مکر زلیخاها بخدا زلیخا با یوسف نکرد اون چه ما باشما کردیم،آخه یوسف همش چندسال زندانی بود ، اما شما 1181ساله تو زندان تنهایی خودت میسوزی و میسازی نیاورده قاصدک باز از کوی تو خبری ، یا أباصالح شنیدم از یاکریمای شهر ، دائم السفرى ، یا أباصالح قربونت برم آقا ، آخه جای مشخصی که نداری ، هرجا میری میبینی مردم مشغول گناهن ، هی دعامون میکنی ، هی جا عوض میکنی ، نمیدونم مثل جدت أمیرالمؤمنی چاهی داری یا نه های های های ، ناله هاتو آزاد کن ، برای آقا باید بلند بلند گریه کنیم دعای تو ، آب و نون منه ، آبرو دادی رو سیاها رو میدی آقا ، هر طلوع و غروب ، رزق هر روز ما گداها رو اما من یادم میره ، هر صبح و شام بشما سلام بدم آقا ، که هیچ ، آقا من نمازمم سر وقت نمیخونم ، آقا من حجابمم رعایت نمیکنم ، آخه نگاه مردم برام مهمتر از نگاه شماست ، سر نماز شبت دعام میکنی آقا ، اما من بی عرضم امام صادق ع میفرماين : اگر یک نماز صبح قضابشه ، اگر تمام دنیارم طلاکنی در راه خدا انفاق کنی جبران نمیشه آی اونایی که مشکل دارید ، آی اونایی که حاجت دارید ، روایت داریم و جاهای معتبرم وارد شده ، فاصله ی اذان صبح تا طلوع آفتاب حتی سخت ترین حاجتها برآورده میشه ، بیا و با امام غریبت قرار بذار ، آقا بهت قول میدم از این به بعد تمام نمازام بخاطر دل شما سروقت باشه تصدق کن ، یک شب جمعه ، ما گداها رو نون و خرمایی ترحم کن ، وقت خیراته ، با دعاهای خیر زهرایی یه عمره که ، نیمه شعبانها ، ریسه بندونه کوچه بازارا أحار فیک یا مولا ، وارث حیدر وارث طه آقا شب جمعست ، شب خیراته ، اونم ماه مبارک رمضان که ماه اکرامه ، شماهم خاندان کرمید ، آقا کرامت کن ، تنعم کن ، مارو آدم کن ، مارو سربراه کن ، مارو عاقبت بخیر کن ، سایه ی مقام معظم رهبری و علمای واقعی رو از سرمون کم نکن ربنا لا تسلط علینا من لا یرحمنا اما اگر بخواى زندگیت تغییر کنه باید از خودت شروع کنی "لا یغیر الله بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" خدا قومی رو تغییر نمیده مگر اینکه اول خودشونو تغییر بدن ده مرتبه الهی العفو ده مرتبه یاالله یا رحم الراحمین یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک به این ذکر میگن دعای غریق ، اهلبیت ع سفارش کردن به تداوم براین ذکر ، جهت عاقبت بخیری
. ×  کربلایی شهریاراحمدی مداح اهل البیت(ع) گریزهای دعای کمیل بسم الله الرحمن الرحیم   ## گــــریــزهـــای دعـــــــای کــمــیــــــل##   گریزشماره یک ، دعای کمیل و خضع لها کل شئ (1) همه ذرات عالم هستی، همه ی ملائک و موجودات زمین و آسمانها ، همه ی کوهها و دریاها و بیابانها، همه ی ستارگان و کهکشانها و همه ی آنچه در عالم ملک و ملکوت است مطیع تو هستند، در برابر تو خاضع و فروتن هستند اما من جاهل هنوز غرور دارم هنوز گردنکشی میکنم ، هنوزطغیان میکنم ، منم منم میکنم فکر میکنم برای خودم کسی هستم گریز شماره دو ، دعای کمیل و بعلمک الذی احاط بکل شئ(2) خدایا همین اول دعا از خودم بدم میآد ، از خودم نا امید میشم آخه کلمات رحمت و قدرت و عظمت و علم و نور را فقط به زبان می آورم همه ی این کلمات نورانی که امیرالمومنین(ع) واسطه کرده از هیچ کدومـش سـردر نمی آورم درکشــون نمیکنم اصلا معنای رحمت و قدرت و عظمت تو رو نمی فهمم اینهمه میگن خدا عظمت داره عــزت داره ولــی اصـلا چشمان من عظمت تو رو نمی بینه درک نمیکنه، پادشاهی و سلطنت تو رو نمی بینم ، خیلی معرفتم کمه خوشا به حال اونهایی که می فهمند امیرالمومنین(ع) چی میگه خدایــا ! همین اول دعا حیران وسرگردان میشم دلم میخواد وقتی باهات حرف میزنم بفهمم چی میگم خدایا معرفتمو به خودت زیاد کن این روح کوچک و آ لوده و کم ظرفیت منو بزرگ و پا ک کن تا بفهمم امیرالمومنین(ع)چه میگوید گریزشماره سه ، دعای کمیل اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم(3) خدایا خودم میدونم که چقدر بی حیا شدم ، خودم میدونم چقدر پرده دری میکنم خودم میدونم که دیگه شرم و حیا ندارم اگه شرم و حیا داشتم جلوی چشمان قشنگ و دلربای مهدی فاطمه(ع)گناه نمیکردم به خدا خودم از این بی حیایی زجر میکشم ، خیلی دلم میخواد با حیا باشم  خیلی دلم میخواد مثل عباس علی (ع) از چشمانم حیا بباره ، آی خدای چشمان دلربای عباس ! نــذار بـا چشمانی که برای عباس (ع) گریه کرده پرده دری کنم . آی مردم میدونید معنای این جملاتی که خوندید چیه ؟ یعنی ای خدا اون گناهی که نمیذاره من مهدی فاطمه (ع) رو با چشمانم ببینم ببخش. از اون گناهی که لااقل نمیذاره برای سیلی خوردن مادرم دلم بسوزه بگذر، خاک بر سرم کنم اگه بخوام گناهی کنم که نتونم برای کتک خوردن مادرم گریه کنم، خدایا اون گناهی رو که نمیذاره من برای اسارت زینب (س) دق کنم عفو کن ، اون گناهی که نمیذاره برای پاهای تاول زده دختر سه ساله امام حسین (ع) داد بزنم ببخش ، خدایا گناهی که نمیذاره شمر ملعون رو از سینه خسته حسینت بلند کنم ببخش ! وای خدای من ! یعنی گناهانی که غرق اونها بودم اینقدر منو بدبخت و زمین گیر کرده که خودم خبر نداشتم ؟ نه باورم نمیشه حاضر نیستم حسینتو به لذت گناه بفروشم ، حاضر نیستم مادرم زهرا (ع) رو به قیمت پست گناه و شهوت بفروشم . خدایا تو رو به رد سیلی ای که به صورت مادرم مونده قسمت میدم همه ی گناهانمو امشب ببخش خلا صم کن از این همه بدبختی وبیچارگی . بخدا این گناهان همه چیزو از من گرفته نذار بیشتراز این بین منو حسینت فاصله بیفته ، نذار بیش از این قافله حسینت از من دور بشه. گریز شماره چهار ، دعای کمیل اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء(4) نمیدونم چرا هر وقت میام در خونه ات دعا میکنم دعام مستجاب نمیشه تازگیها فهمیدم زندگیم پر از گناهه ، تازه فهمیدم که چقدردارم با زبان و چشم و گوش واعضا و جوارح و فکرم چه خیانتی به خودم میکنم تازه فهمیدم از چه خدایی دارم نافرمانی میکنم تازه فهمیدم با این همه گناهانی که تو زندگی من موج میزنه دعاهامو تو قفس خاکی دنیا زندانی کرده ام بادست خودم نمیذارم دعاهام به آسمون برسه، نمیذارم دعاهام به دست ملائکت برسه، خدایا قول میدم دیگه از امشب که رفتم خونه گناه نکنم ، کاش میشد نیمه شب امشب بیدار بشم صورت به خاک بذارم هی بگم غلط کردم نفهمیدم جوونی کردم .خدایا امشب میخوام یه دعایی کنم که نتونی جواب رد بهم بدی یه درخواستی کنم تا حتما مستجابش کنی ، آ ی مردم بگم یا نه ؟ آ ماده اید با هم یه دعایی کنیم که استجابتش رد خور نداشته باشه ؟ خـدایـا ! بذار یه دعایی کنم که خودت امشب در قفسو باز کنی و دعاهامو مستجاب کنی بذار یه دعایی کنم تا خودت دعای منو به آسمونا ببری و به ملائکت بگی مگه نمی بینید بنده ام از من خواسته ای داره چرا اجابت نمی کنید، حالا بذار بگم دعام چیه.خدایا امشب از ته دل قسمت میدم به اون لحظه ای که شمر ملعون با پنجه هاش موهای سر و صورت حسین (ع)رو با خشم و غضب گرفته بود تا خنجر روی حنجر حسین (ع)  بذاره دندانهاشو از روی کینه علی (ع) و فرزندان علی (ع) به هم فشار می داد، یا امام زمان ! معذرت میخوام چاره ای ندارم باید یه چیزی بگم که حتما صدامو همه افلاکیان بشنوند،دیگه خسته شدم از اینهمه زندانی و اسیری، ای خدا بذار قسمت بدم قسمت میدم به اون لحظه ای که مادر حسین(ع) تو
گودال قتلگاه هی صدا میزنه غـریـب مـادر حسیـن ! به اون لحظه ای که زمین و زمان بهم ریخت ، آسمونها رنگ خون به خود گرفت ، به اون لحظه ای که بالای تل زینبیه  رقیـه (ع)  داره همه چیزو می بینه قسمت میدم به اون لحظه ای که بی بی زینب (ع) از خیمه ها بیرون دوید هر دو دستشو گذاشته بالای سرش هی داره صدا میزنه وا محمــدا ! وا علیــا ! قسمت میدم به اون لحظه ای که حرم حسین (ع) دیگه بی حسین (ع) شد، قسمت میدم دیگه کاری کن که امام زمانم همین امشب بیاد منو با خودش ببره بیاد منو از لشکر شیطان و گناه بیرون بکشه منو برای خودش بخره.الــهــی الـعـفــو..   گریزشماره پنج، دعای کمیل وکل خطیئة اخطاتها (5) آره مردم نکنه یک ذره شک کنید ، به خداوندی خودش قسم میخورم که تو رو می بخشه .چه خدای خوبی دارم ! از کجا اینو میگم  ؟ از اونجایی که هر موقع دلم خواست گناه کردم هرموقع دلم خواست دوان دوان به سمت گناه و شهوت دویدم اینقدر بی حیایی کردم . به خدای خودم جسارت کردم اما وقتی میگم منو ببخش امان نمیده زود منو می بخشه همه ی گناهانمو می بخشه بدون هیچ شرطی، بدون هیچ هزینه ای بدون اینکه ذره ای آبرومو ببره بدون اینکه بخشیدنش زمان ببره همان لحظه ای که ازش میخوام منو ببخشه همون لحظه ای که دلم می شکنه اصلا نمیذاره از دهانم حرفی خارج بشه ، همون آن وهمون لحظه همه گناهانمو می بخشه ، عجب خدایی دارم آی اهل عالم بیایید ببینید چه خدای خوبی دارم بیایید به شما معرفیش کنم/آی مردم ! من یک خدایی دارم که هیچ موقع دست از مهربونیش برنمیداره علاوه براینکه همه ی خطاهامو می بخشه کیمیاگری هم میکنه آخه همه ی گناهانی رو که بخشیده تبدیل به حسنه میکنه ، از یک طرف انگار تازه از مادر پاک و بدون آلودگی متولد شدم از طرفی هم انگار سالهاست که او را عبادت کردم و بهم ثواب وحسنه داده اگه خدای منو نمی شناسید حالابشناسید آخه هنر خدای من اینه که همه ی گناهان وکثافات و آلودگیهای روح منو تبدیل به طلای ناب و کار نیک میکنه هنر خدای من اینه که فقط بنده هاشو می بخشه با اینکه قدرتش بی نهایته ولی اصلا زورشو به رخ من نمیکشه خیلی مهربونه ، آی اونهایی که خدای منو نمیشناختید حالا بشناسید به زور هم که شده دستمو میگیره کشان کشان در خونه خودش میاره بعد به من امر میکنه توبه کن تا منتو رو ببخشم ! آخه من خدا کارم بخشیدنه الـهــی الــعـفــو.........   گریزشماره شش ، دعای کمیل و ان توزعنی شکرک و ان تلهمنی ذکرک(6) خدایا بلد نیستم شکر نعمت هاتو بجا بیارم ! هی به من نگو آدم شو ! هی به من نگو گناه نکن خودت باید به من یاد بدی خودت باید منو عوض کنی بیش از این از من توقع نداشته باش بهتر ازاین نمیتونم باشم تنها راه نجات من اینه که خودت نجاتم بدی خودت حرف زدن با تو رو یادم بده کاری کن همیشه ذکر و یاد امام زمانم بر زبانم جاری باشه کاری کن همیشه تو مجلست حسین حسین کنم . تا یادم ندی وضع من بهتر که نمیشه بدترهم میشه نذار از دست برم !   گریزشماره هفت ، دعای کمیل ان تسامحنی و ترحمنی (7) هیچ موقع به اطرافیانم رحم نکردم همیشه به اونها سخت گرفتم ولی تو به من رحم کن آسان بگیر ! هر چی نگاه میکنم می بینم باید به اونی رحم نکنی که با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد نه من بیچاره که در برابر توی خدا ادعایی ندارم. باید به اونی بی رحمی کنی که چنان سیلی به صورت مادرم زد که برق از چشمانش پرید.منی که مهر فاطمه(س) در دلم هسـت دلـت می آید که رحمم نکنی ؟ دلت می آید که عذابم کنی ؟ چجور میخوای کسی رو تو آتش بسوزونی که همیشه آرزو میکرد کاش توی کوچه ی بنی هاشم بودو نمیذاشت مادرش رو کتک بزنند باشه خدای من اگه میخوای منو عذاب کنی بکن فقط بذار یه جمله بگم ! اگه روز قیامت فرشته های عذاب خواستند دست منو بگیرند و توی آتش بیندازند خواهش میکنم منو جلوی مادرم فاطمه (س) به سمت جهنم ببرند ، آخه یقین دارم که مادرم طاقت نمیاره که منو بسوزونی. تو رو به پهلوی شکسته ی مادرم قسمت میدم به من رحم کن منو جهنم نبر !   گریزشماره هشت ،دعای کمیل و فی جمیع الاحوال متواضعت(8) تو همین دنیا منو متواضع کن تو همین دنیا غرور منو بشکن  ! تکبر و بزرگ بینی منو خرد کن ! تو همین دنیا بینی منو بخاک بمال ! نذار وقتی که وارد قبر شدم اونجا متواضعم کنی نذار وقتی وارد قبر شدم و صورتمو روی خاک گذاشتند بگی دیدی بنده ی مغرور وسرکش دیدی چجور ذلیل شدی ؟ اونجا که دیگه فایده ای نداره من خرد بشم .نذار وقتی وارد صحرای محشر شدم اونجا غرور منو بشکنی همین جا توی همین دنیا منو متواضع کن اونجا که هنر نیست من متواضع بشم معلومه که اونجا از ترس خاشع میشم، وقتی فرشته های عذابت می آیند منو کشان کشان به سمت جهنم ببرند معلومه که از ترس دیگه زبونم بند میاد ومتواضع میشم اگه راست میگی اگه هوای بنده ات رو داری تو همین دنیا نذار در غرور و شهوت غوطه ور بشه ! تو همین دنیا نذار غرق مستی و طغیان بشم ! حاضرم تو همی