eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(ع)》🔶🔸 ✅طبق روايات فراوان، اهل بیت(علیهم السلام) در مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریسته اند. از جمله؛ 1⃣گريه : نقل شده است که روزی حضرت رسول اکرم(ص) امام حسین(ع) را در دامان خود نشانده بود که در این هنگام، جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرضه داشت : 📋《یَا مُحَمَّد(ص)! اِنَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ اِبنَکَ هَذَا مِن بَعدِکَ!》 ♦️اى محمد(ص)! همانا امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. 📋《فَأَومَأُ بِیَدِهِ اِلَى الحُسَینِ(ع) فَبَکَى رَسُولُ اللهِ(ص) وَ وَضَعَهُ اِلَى صَدرِهِ》 ♦️پس جبرائیل به حسین(ع) اشاره کرد و آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین(ع) را در آغوش گرفت و او را به سینه چسبانید.(۱) 2⃣گريه : نقل شده است که؛ امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟! ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و افزود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 3⃣گريه : در نقلی آمده است که؛ 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت. اشک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(ع) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۳) 4⃣گريه : پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، امام حسین(ع) به نزد برادرش آمد. امام حسین(ع) وقتی چشمش به امام حسن(ع) افتاد گریه کرد. امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ》 ♦️گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن(ع) فرمود : 📋《إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى إِلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِالله(ع)!》 ♦️ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله! 📋《يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّد(ص) وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِي أُمَيَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ》 ادامه مطالب :👇
. ✅درباره تاریخ سال ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در بین شیعه واهل تسنن اختلافی نیست، چون هردو مذهب بر این متفق القول هستند که حضرت رسول اکرم(ص) درماه ربيع الاول سال عام الفيل (سالی که ابرهه به کعبه یورش برد) درمكه معظّمه چشم به جهان گشوده اند.(۱) یعنی چهل سال قبل از بعثت و سال ۵۷۰ میلادی. اما اختلاف این دو مذهب درمورد روز ولادت ایشان است. به نظر شیعه حضرت رسول اکرم(ص) بعد از طلوع فجر، سپیده دم، در روز جمعه، هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است، اما به نظر اهل تسنن و آنچه در روایات اهل عامه دیده می شود، اینکه آنان معتقدند كه ولادت حضرت رسول اکرم(ص) درشب یازدهم اين ماه بوده است. ولادت ایشان درعصر سى و چهارمين سال سلطنت انوشيروان‏ پادشاه ايران در مدائن بود.(۲) نسب حضرت رسول اکرم(ص) در منابع مختلف، به گونه‌های مختلف آمده است، ولی مشهور در بین سیره‌ نویسان و مورخان، نسب حضرت رسول اکرم(ص) به این ترتیب می باشد : 📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان!》(۳) به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند : 📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》 ♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.(۴) آمنه(س) درباره ولادت حضرت رسول(ص) می گويد : هنگامی كه محمد(ص) در رحم من بود، شنيدم منادي غيبي گفت : ای آمنه! بگو پناه مي برم به خداي يكتا از هر گزندی! خدا به تو پسر عطا خواهد کرد و نام او را محمد(ص) بگذار! بعد از ولادت حضرت(ص) عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد خانه كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندي، شكر بجا آورد و این شعر را سرود : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ》 ♦️حمد وسپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد و در گهواره بر همه پسران سیادت دارد.(۵) 🔰هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) وقایع و اتفاقاتی به وقوع پیوست که طبق فرموده امام صادق(ع) به اختصار بیان می کنیم : 1⃣ممنوعیت کامل تردد شیطان به هفت آسمان : 📋《كَانَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَخْتَرِقُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِيسَى(ع) حُجِبَ عَنْ ثَلَاثِ سَمَاوَاتٍ وَ كَانَ يَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُجِبَ عَنِ السَّبْعِ كُلِّهَا وَ رُمِيَتِ الشَّيَاطِينُ بِالنُّجُومِ وَ قَالَتْ قُرَيْشٌ هَذَا قِيَامُ السَّاعَةِ الَّذِي كُنَّا نَسْمَعُ أَهْلَ الْكُتُبِ يَذْكُرُونَهُ..》 ♦️ابليس که در آسمان هاي هفتگانه، رفت و آمد مي كرد، هنگامي كه عيسي(ع) متولد شد، از پرواز کردن به سه آسمان اول ممنوع گرديد، ولي تا آسمان چهارم، رفت و آمد مي كرد، و هنگامی كه پيامبر(ص) متولد شد، از پرواز به سوي همه آسمان هاي هفتگانه ممنوع شد، و شيطانهايي كه به سوي آسمان مي رفتند با تيرهای شهاب آسماني رانده مي شدند. هنگامي كه افراد قبيله قريش، اوضاع آسمان را پريشان و دگرگون ديدند، گمان كردند كه قيامت بر پا شده، به هم ديگر مي گفتند : اين پديده ها نشانه بر پا شدن قيامت است كه يهوديان و مسيحيان از ان سخن مي گويند. 2⃣فرو ریختن تمام بت ها : 📋《..ولَيْسَ مِنْ الْأَصْنَامُ صَنَمٌ إِلَّا وَ هُوَ مُنْكَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ..》 ♦️همه بتها از جا كنده و سرنگون شدند. 3⃣به لرزه درآمدن ایوان کسری و فرو ریختن چهارده کنگره از آن : 📋《..ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً..》 ♦️در آن هنگام ايوان عظيم كاخ مدائن (كاخ شاه ايران) به لرزه درآمد و چهارده كنگره (دندانه سر دیوار) آن فرو ریخت. همیشه جاودان ادامه مطالب :👇
. ✅امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید : 📋《لَمَّا وُلِدَ اَلنَّبِيُّ(ص) جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ : أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اَللَّيْلَةَ؟》 ♦️هنگامى كه حضرت رسول اكرم(ص) به دنيا آمد مردى از اهل كتاب نزد گروهى از قريش كه در ميان آنها هشام بن مغيره، وليد بن مغيره، عاصم بن هشام، ابو وجزة بن ابى عمرو بن اميّه و عتبة بن ربيعه ديده مى‌شدند آمد و گفت : آيا ديشب در ميان شما نوزادى ديده به جهان گشوده است؟ آنان گفتند : خیر! آن مرد گفت : 📋《فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ غُلاَمٌ اِسْمُهُ أَحْمَدُ بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ اَلْخَزِّ اَلْأَدْكَنِ وَ يَكُونُ هَلاَكُ أَهْلِ اَلْكِتَابِ وَ اَلْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ وَ اَللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ》 ♦️بنابراين بايد در فلسطين نوزادى ديده به جهان گشوده باشد كه نام او احمد است و خالى در بدن دارد به رنگ خاكسترى و اهل كتاب و يهود به دست او نابود شوند. اى قريشيان! به خدا سوگند اين نوزاد بهرۀ شما نشده است. 📋《فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِاَلْمُطَّلِبِ غُلاَمٌ فَطَلَبُوا اَلرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا : إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اَللَّهِ غُلاَمٌ!》 ♦️آنها پس از شنيدن اين سخن از گرد آن مرد پراكنده شدند و به كند و كاو پرداختند و آگاه شدند كه در خانۀ عبداللّٰه بن عبدالمطّلب نوزادى به دنيا آمده است، پس به دنبال آن مرد گشتند و او را ديدند و گفتند : به خدا سوگند! در ميان ما نوزادى ديده به جهان گشوده است. آنان مرد گفت : 📋《قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ؟》 ♦️پيش از آنكه اين موضوع را به شما گفتم به دنيا آمد يا پس از آن‌؟ آنان گفتند : پيش از آن كه اين سخن را به ما بگويى! آن مرد گفت : 📋《فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ》 ♦️ما را نزد او ببريد تا او را ببينم. آنها نزد مادر او آمدند و گفتند : 📋《أَخْرِجِي اِبْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ》 ♦️نوزادت را پيش بياور تا او را ببينم. حضرت آمنه(س) گفت : 📋《إِنَّ اِبْنِي وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ اَلصِّبْيَانُ لَقَدِ اِتَّقَى اَلْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي اَلْجَوِّ يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ اَلْأُمَّةِ فَإِذَا وَضَعْتِيهِ فَقُولِي أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً(ص)》 ♦️به خدا سوگند! پسر من زاده شد ولى آن گونه كه فرزندان ديگر زاده مى‌شوند. او دو دست خود را بر زمين نهاد و سر خود به آسمان بالا برد و بدان نگريست، سپس نورى از او برخاست كه من كاخهاى بصرى را مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در آسمان ندا مى‌كرد : همانا تو سرور مردمان را به دنیا آوردی. پس وقتی او را بر زمين نهادى بگو : او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه مى‌دهم و او را محمّد نامگذاری کن. آن مرد گفت : او را نزد من بياور و آمنه او را نزد آن مرد آورد. 📋《فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى اَلشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَأَخَذُوا اَلْغُلاَمَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ وَ قَالُوا : بَارَكَ اَللَّهُ لَكِ فِيهِ》 ♦️آن مرد به او نگريست و كودك را برگرداند و همين كه چشمش به خال ميان دو شانۀ او افتاد بيهوش بر زمين افتاد. آنها نوزاد را گرفتند و نزد مادرش بردند و گفتند : خداوند اين نوزاد را براى تو مبارك گرداند. همين كه آنها از نزد آمنه(س) بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد و حاضران به آن مرد گفتند : تو را چه شد که این حالت به تو دست داد؟ او گفت : 📋《ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ هَذَا وَ اَللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ》 ♦️نبوّت بنى اسرائيل، تا روز رستاخيز از ميان رفت، و به خدا سوگند اين كودك همان كسى است كه آنها را نابود خواهد ساخت. قريش از شنيدن اين سخن شاد شدند. آن مرد وقتی كه شادى قريش را ديد به ايشان گفت : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ》 ♦️به خدا سوگند! چنان يورشى بر شما ببرد كه خاور و باختر از آن سخن بگويند.(۱) 📚منبع: ۱)الکافی مرحوم کلینی، ج۸، ص۳۰۰ .
. 🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(ع)》🔶🔸 ✅طبق روايات فراوان، اهل بیت(علیهم السلام) در مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریسته اند. از جمله؛ 1⃣گريه : نقل شده است که روزی حضرت رسول اکرم(ص) امام حسین(ع) را در دامان خود نشانده بود که در این هنگام، جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرضه داشت : 📋《یَا مُحَمَّد(ص)! اِنَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ اِبنَکَ هَذَا مِن بَعدِکَ!》 ♦️اى محمد(ص)! همانا امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. 📋《فَأَومَأُ بِیَدِهِ اِلَى الحُسَینِ(ع) فَبَکَى رَسُولُ اللهِ(ص) وَ وَضَعَهُ اِلَى صَدرِهِ》 ♦️پس جبرائیل به حسین(ع) اشاره کرد و آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین(ع) را در آغوش گرفت و او را به سینه چسبانید.(۱) 2⃣گريه : نقل شده است که؛ امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟! ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و افزود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 3⃣گريه : در نقلی آمده است که؛ 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت. اشک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(ع) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۳) 4⃣گريه : پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، امام حسین(ع) به نزد برادرش آمد. امام حسین(ع) وقتی چشمش به امام حسن(ع) افتاد گریه کرد. امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ》 ♦️گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن(ع) فرمود : 📋《إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى إِلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِالله(ع)!》 ♦️ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله! 📋《يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّد(ص) وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِي أُمَيَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ》 👇
. وقایع بعد از ✅عفیف بن قیس کندی می گوید : 📋《كُنْتُ اِمْرَأً تَاجِراً وَ كَانَ عَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لِي صَدِيقاً وَ كَانَ يَخْتَلِفُ إِلَى اَلْيَمَنِ يَشْتَرِي اَلْعِطْرَ أَيَّامَ اَلْمَوْسِمِ فَقَدِمْتُ أَيَّامَ اَلْحَجِّ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلَى مَكَّةَ فَنَزَلْتُ عَلَى اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ》 ♦️من مرد بازرگانى بودم و عباس بن عبد المطلب از دوستان من بود و او براى خريد عطر به يمن مى‌آمد كه عطر لازم براى ايام موسم حج را فراهم كند. من در دورۀ جاهلى و به هنگام مراسم حج به مكه آمدم و ميهمان عباس بن عبد المطلب بودم. سپس می گوید : 📋《فَلَمَّا طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ وَ حَلَقَتْ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ أَنَا أَنْظُرُ إِلَى اَلْكَعْبَةِ أَقْبَلَ شَابٌّ فَرَمَى بِبَصَرِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِسْتَقْبَلَ فَقَامَ مُسْتَقْبِلُهَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ غُلاَمٌ فَقَامَ عَنْ يَمِينِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَتِ اِمْرَأَةٌ فَقَامَتْ خَلْفَهُمَا فَرَكَعَ اَلشَّابُّ وَ رَكَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ فَخَرَّ اَلشَّابُّ سَاجِداً فَسَجَدَا مَعَهُ فَرَفَعَ اَلشَّابُّ فَرَفَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ》 ♦️همين كه خورشيد بر آمد، همچنان كه من به كعبه مى‌ نگريستم، جوانى آمد و نخست چشم به آسمان دوخت و سپس روى به قبله ايستاد و چيزى نگذشت كه نوجوانى آمد و در سمت راست او ايستاد. اندكى بعد زنى آمد و پشت سر آن دو ايستاد. آن جوان ركوع كرد، آن دو هم ركوع كردند و آن جوان سجده كرد، آن دو هم سجده كردند و چون آن جوان سر از سجده برداشت، آن دو هم سر برداشتند. من به عباس گفتم : 📋《يَا عَبَّاسُ! أَمْرٌ عَظِيمٌ!》 ♦️اى عباس! این عمل بزرگ كارى است. عباس گفت : آرى! چه بزرگ كارى! سپس گفت : 📋《أَ تَدْرِي مَنْ هَؤُلاَءِ؟》 ♦️آیا اینان را می شناسی؟ گفتم : نه نمی شناسم! عباس گفت : 📋《هَذَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي يَزْعُمُ أَنَّ رَبَّهُ أَرْسَلَهُ وَ أَمَرَ بِهَذَا وَ أَنَّ كُنُوزَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ سَتُفْتَحُ عَلَيْهِ وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي وَ هَذِهِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةُ اِبْنِ أَخِي وَ اَيْمُ اَللَّهِ مَا أَعْلَمُ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ كُلِّهَا أَحَداً عَلَى هَذَا اَلدِّينِ غَيْرَ هَؤُلاَءِ》 ♦️اين محمد بن عبد الله بن عبد المطلب و برادرزادۀ من است و مى‌ پندارد كه خدايش به پيامبرى فرستاده است و مأمور به اين كار است و به زودى گنجهاى خسرو و قيصر براى او گشوده و فتح خواهد شد. و او على بن ابى طالب، برادر زادۀ ديگر من است. و آن زن نیز خديجه، دختر خويلد و همسر برادرزاده‌ام محمد است و به خدا سوگند مى‌خورم كه بر روى تمام زمين كسى جز اين سه نفر را نمى‌شناسم كه بر اين دين و آيين باشند. عفيف پس از اينكه مسلمان و اسلام او راسخ شد، مى‌ گفت : 📋《يَا لَيْتَنِي كُنْتُ رَابِعاً》 ♦️اى كاش من چهارمى ايشان بودم.(۱) 📚منبع : ۱)روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص۸۵ .
. 1⃣ فرمود : 📋《زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبِِ(ع)》 ♦️مجالس خود را با یاد علی بن ابی طالب(ع) زینت دهید.(۱) 2⃣ فرمود : 📋《مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ اِلى آدَمَ(ع) فى عِلْمِهِ وَ اِلى نُوحٍ(ع) فى تَقْواهُ وَ اِلى اِبْراهيمَ(ع) فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى(ع) فى هَيْبَتِهِ وَ اِلى عيسى(ع) فى عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ(ع)》 ♦️هر كس که مى‏ خواهد به آدم(ع) بنگرد در مورد علمش، به نوح(ع) بنگرد در مورد تقوایش، به ابراهيم(ع) بنگرد در مورد حلمش و به موسى(ع) در مورد هيبتش و به عيسى(ع) بنگرد در مورد عبادتش، پس باید نظر کند به على بن‏ ابى طالب(ع)!(۲) 3⃣ فرمود : 📋《لَوْ أَنَّ الْفَیَّاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع)》 ♦️اگر انبوه درختان [و باغها] قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسان‏ها نویسنده باشند، قادر به شمارش فضائل على بن ابى طالب(ع) نخواهند بود.(۳) 4⃣ فرمود : 📋《خَلَقَ اللهُ مِنْ نُورٍ وَجْهِ عَليِ بنِ اَبي طالب بسبعينَ اَلْفَ مَلَكٍ يَسْتَغْفِروُنَ لَهُ وَ لِمُحبيهِ اِلي يَومِ القِيامِةِ》 ♦️خداوند از نور صورت علي بن ابي طالب(ع) هفتاد هزار فرشته‌ خلق كرده كه تا روز قيامت برای او و دوستانش طلب آمرزش می كنند.(۴) 5⃣ فرمود : امیرمؤمنین(ع) بر فراز منبر مسجد کوفه چنین خطبه خواند : 📋《وَاللَّهِ! إِنِّی لَدَیَانُ النّاسِ یوْمَ الدِّینِ وَ قَسِیمُ اللَّهِ بَینَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ! أَنَا الْإِسْلامُ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ، کُلُّ ذَلِکَ مَنّاً مِنَ اللَّهِ》 ♦️به خدا قسم که من حاکم مردم در روز قیامت هستم، منم که مردم را برای بهشت و جهنم تقسیم می‌کنم، من همان اسلامی هستم که خداوند آن را پسندیده است. تمام اینها منّت و افتخاری است از جانب خداوند متعال! حضرت(ع) در این خطبه به این آیه شریفه اشاره فرمود : 📋《اَلْیوْمَ أَکْمَلْتُ‌ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً》 ♦️امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.(۵)(۶) 📚منابع : ۱)مناقب الإمام على(ع) ابن مغازلی، ص۱۹۹ ۲)ارشاد القلوب دیلمی، ص۲۱۷ ۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۵، ص۶۲ ۴)بحار الانوار مجلسی، ج۳۹، ص۲۷۵ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۶، ص۳۱۸ ۶)سوره مائده، آیه۳ .
🏴 نام و یاد در لحظات حساس توسط اهل بیت(علیهم السلام) :👇 ✅همانطور که می دانید حضرت حمزه سیدالشهداء(علیه السلام) در راس شهدای بنی هاشم است. و در چند جای تاریخ، بعد از شهادت ایشان، نام او توسط حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در مواقع حساس و سرنوشت ساز، یاد شده است. 1⃣ : در جنگ احد هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) متوجه شهادت عمویش حضرت حمزه(ع) شد، بلافاصله بالای جنازه ی ایشان حاضر شد، در حالی که به شدّت اشک می‌ریخت. ابن‌ مسعود می‌ گوید :  پیامبر اکرم(ص) بدن حمزه(ع) را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفت و با صدای بلند گریه کرد، تا حالت بیهوشی به ایشان دست داد، و آنگاه خطاب به جسد عمویش فرمود : 📋《یَا حَمْزَةُ! یَا عَمَّ رَسُولِ اللهِ(ص)! یَا اَسَدَ اللهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ! یَا فَاعِلَ الْخَیْراتِ! یَا کَاشِفَ الْکُرُباتِ! یَا ذابُّ یَا مَانعَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦ای حمزه! ای عموی پیامبر خدا! ای شیر خدا و ای شیر رسول خدا! ای انجام دهنده کارهای خیر! ای برطرف کننده سختیها! و ای دفاع کننده و دور کننده دشمن از برابر رسول خدا!(۱) 2⃣ : حضرت امیرالمومنین(ع) در هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود : 📋《وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ!》 ♦️ای حمزه! آه که امروز حمزه ای برای من نيست!(۲) بعدها حضرت(ع)، هنگام خلافت خویش در خطبه ای فرمودند : 📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ،وَ لَو كانا شَاهِدَيهِما لاتَبَقا نَفسَيهِمَا! أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ!》 ♦️آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به مقام خلافت كه رسيدند، نمى رسيدند، و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند، که آن دو نفر، جان سالمى از ميان بيرون نمى بردند و خود را به هلاكت مى انداختند. اما حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته!(۳) 3⃣ : حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) بر سر مزار شهدای اُحُد می رفت و در آنجا بر سر مزار حمزه(ع) که خود قبر او را سنگ چینی کرده بود، گریه می کرد و او را فرا می خواند. در تاریخ آمده است : 📋《تَأْتِي قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ.. فَتَقُولُ هَاهُنَا كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ هَاهُنَا كَانَ اَلْمُشْرِكُونَ》 ♦️حضرت فاطمه(س) به زیارت شهدای احد می رفت و آنها را زیارت می کرد و محل جنگ رسول خدا(ص) با مشرکین را دقیقا نشان می داد.(۴) 4⃣ : امام حسین(ع) در روز عاشورا در فرازی از خطبه خود، خطاب به سپاهِ دشمن می فرماید : 📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی..أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟》 ♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید. ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم؟ سپس فرمود : 📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ؟ أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی؟》 ♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟ آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما نيستم؟ آيا حمزه ی سيدالشهدا(ع) عموی من نيست؟(۵) 5⃣ : در روز عاشورا، بعد از شهادت امام حسین(ع)، مرکب ایشان به سمت خیمه ها رفت، وقتی اهل خیام این حالت را دیدند، در این هنگام، حضرت زینب کبری(س) و در برخی نقلها حضرت اُم كلثوم(س) دست بر سر گذاشت، درحالی که با صدای بلند فریاد می زد و مى گفت : 📋《وامُحَمَّداه! واجَدّاه! و انبِيّاه! وا اَبَاالْقاسِماه! وا عَلِيّاه! وا جَعْفَراه! وا حَمْزَتاه! وا حَسَناه! هذا حُسَيْنٌ(ع) بِالْعَراء، صَريحٌ بِكَرْبَلا، مَحزُوزُ الرَّاْسِ مِنَ الْقَفاء..》 ♦️این حسین(ع) توست که عریان روی زمین افتاده و سر در بدن و عمامه و رداء به تن ندارد!(۶) 6⃣ : امام سجاد(ع) در فرازی از خطبه که در مسجد شام ایراد فرمود، خطاب به مردم شام فرمود : 📋《أَيُّهَا النَّاسُ! فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ》 ♦️اى مردم! خداوند ما را بر ديگران برترى داد به خاطر اينكه حضرت رسول اکرم(ص) از ماست. امام علی(ع) صديق از ماست. جعفر طيار از ماست. حمزه سیدالشهداء شير خدا و شير رسول خدا(ص) از ماست.(۷) 📚منابع : ۱)ذخائر العقبی محب الدین طبری، ص۱۸۱ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد، ج۱۱، ص۶۵ ۳)کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶۰ ۴)الکافی شیخ کلینی، ج۴، ص۵۶۱ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج‌۲، ص۹۸ ۶)مقتل الحسين(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷  ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹ .
🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام)》🔶🔸 ✅طبق روايات فراوان، اهل بیت(علیهم السلام) در مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریسته اند. از جمله؛ 1⃣گريه : نقل شده است که روزی حضرت رسول اکرم(ص) امام حسین(ع) را در دامان خود نشانده بود که در این هنگام، جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرضه داشت : 📋《یَا مُحَمَّد(ص)! اِنَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ اِبنَکَ هَذَا مِن بَعدِکَ!》 ♦️اى محمد(ص)! همانا امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. 📋《فَأَومَأُ بِیَدِهِ اِلَى الحُسَینِ(ع) فَبَکَى رَسُولُ اللهِ(ص) وَ وَضَعَهُ اِلَى صَدرِهِ》 ♦️پس جبرائیل به حسین(ع) اشاره کرد و آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین(ع) را در آغوش گرفت و او را به سینه چسبانید.(۱) 2⃣گريه : نقل شده است که؛ امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟! ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و افزود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 3⃣گريه : در نقلی آمده است که؛ 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت. اشک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(ع) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۳) 4⃣گريه : پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، امام حسین(ع) به نزد برادرش آمد. امام حسین(ع) وقتی چشمش به امام حسن(ع) افتاد گریه کرد. امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ》 ♦️گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن(ع) فرمود : 📋《إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى إِلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِالله(ع)!》 ♦️ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله! 📋《يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّد(ص) وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِي أُمَيَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ》 ادامه مطالب :👇 ۱
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله ✅حضرت رسول اکرم(ص) با ظهور علائم بیماری در بدن مبارک خود، در میان مه
. حضرت رسول اکرم(ص) برای اقامه نماز و ایراد آخرین نصایح، در مسجد مدینه حاضر می شوند!👇 ✅شیخ مفید می نویسد : 📋《فَمَكَثَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ مَوْعُوكاً ثُمَّ خَرَجَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ مَعْصُوبَ اَلرَّأْسِ مُعْتَمِداً عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) بِيُمْنَى يَدَيْهِ وَ عَلَى اَلْفَضْلِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بِالْيَدِ اَلْأُخْرَى حَتَّى صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَجَلَسَ عَلَيْهِ》 ♦️حضرت(ص) سه روز ديگر با كسالت و ناتوانى شديد در منزل بود. آنگاه در حالى كه سر خود را بسته بود و از طرف راست به امام على(عليه السّلام) و از سمت چپ به فضل بن عباس تكيه كرد به مسجد آمدند و بر بالای منبر جلوس کردند. سپس فرمودند : 📋《مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! قَدْ حَانَ مِنِّي خُفُوفٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ فَمَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي عِدَةٌ فَلْيَأْتِنِي أُعْطِهِ إِيَّاهَا وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ فَلْيُخْبِرْنِي بِهِ! مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! لَيْسَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْراً أَوْ يَصْرِفُ بِهِ عَنْهُ شَرّاً إِلاَّ اَلْعَمَلُ! أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ يَدَّعِي مُدَّعٍ وَ لاَ يَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لاَ يُنْجِي إِلاَّ عَمَلٌ مَعَ رَحْمَةٍ وَ لَوْ عَصَيْتُ لَهَوَيْتُ》 ♦️اى گروه مردم! آن زمانی که من از ميان شما بروم، نزدیک شده است. پس هر كه امانتى و وعدۀ پيش من دارد بيايد تا من به او بدهم و هر كه به من وامی داده، مرا آگاه كند. اى گروه مردم! ميان خدا و ميان هر يك از بندگان چيزى كه به واسطۀ آن نيكى به او رساند يا بدى از او دور كند نيست جز عمل و كردار[يعنى كردار است كه باعث رساندن خير يا دورى كردن شر مى‌شود.] اى گروه مردم! [بيهوده و بدون كردار نيك] كسى ادعاى رستگارى نكند و آرزوى نجات نداشته باشد. سوگند بدان كه مرا به حقيقت به پيامبرى فرستاده رهائى ندهد كسى را جز كردار يا رحمت پروردگار، و اگر من[كه پيامبر خدا و حبيب اويم] نافرمانيش مى‌كردم هر آينه به دوزخ مى‌ افتادم. سپس فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟》 ♦️پروردگارا! آيا رساندم؟[آنچه بايد بگويم تبليغ كردم؟] سپس؛ 📋《نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلاَةً خَفِيفَةً وَ دَخَلَ بَيْتَهُ وَ كَانَ إِذْ ذَاكَ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهَا فَأَقَامَ بِهِ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ》 ♦️سپس از منبر پایین آمدند و نمازى خفيف با مردم خوانده و به خانه آمدند و آن هنگام در خانۀ «ام سلمة» بود.(۱) پس يك روز يا دو روز در خانۀ ام سلمة بودند. 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰ .