eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. و توسل به حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۰ ●━━━━━━─────── بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست چیزی نمانده از تمام پیکر تو انگار که یک پوستی بر استخوانی است زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست زخم گلویِ تو پذیرفته است اما زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی است از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلید بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست *خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن... نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..* نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست *اما یا موسی بن جعفر!...* اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست علی اکبر لطیفیان *یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...* ــــــــــــــــــ .
. و توسل به آقا و مولا حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام ●━━━━━━─────── *حضرت رو توی زندانی بردن بعضیا گفتن سیصد پله حضرت توی زندانی زیر زمین نور نمیومد حضرت به علم امامت شناسایی میکرد صبح و شب رو .. (تو رو امام رضا بی تفاوت نباشی، شبِ باب الحوائجِ .. خوش به حال اونی که میتونه با روضه موسی بن جعفر ارتباط برقرار کنه) خیلی زندان عوض کرد اما زندان آخری از پا درش آورد .. آی دلایِ کربلایی .. زینبم خیلی سفر با حسین رفت اما سفر آخری زینب و زمین گیر کرد .. مادر مارو خیلی تازیانه زدن اما اون غلافی که قنفذ به بازوی زد یه جور دیگه مادر رو از پا در آورد ..حالا روضه بخونم با هم گریه کنیم ..* چشمم هنوز خیره به در باز مانده است خونابه بر لبم پی هر آه می رسد گویی فرشته ای است که در باز می‌کند اما نه باز قاتلم از راه می رسد *بگم اون نانجیب میومد چی میگفت؟ اینقدر آقارو تازیانه میزد یه وقت میدیدن آقا فقط یه جمله میگفت: * از آتش دل من صحبتی نکن نامرد سکوت صبر مرا غیرتی نکن نامرد بزن تمام تنم را کبود کن اما به نام فاطمه بی حرمتی نکن نامرد *جانم آقا قربون ساق پای خرد شدت برم .. خبر رسید گفتن فردا بیاید آقارو آزاد میکنن مردم اومدن جلوی زندان همه جلوی در رو نگاه میکنن همه خوشحال میگن اگر آقا آزاد بشه؛ یکی میگفت دستش رو میبوسم یکی میگفت آقا من نوجوان بودم قسمت شد یک بار زیارتت کردم الحمدلله نمُردم شما از زندان آزاد شدی .. یکی گریه میکرد میگفت آقا ان شاءالله بیاد میگم برای بچه م دعا کنه .. هرکسی یه چیزی میگفت یه وقت دیدن آروم آروم در زندان باز شد .. همچین که در زندان باز شد مردم بلند شدن یه وقت دیدن چهار تا حمال زیر یه لنگۀ دری رو گرفتن هی میگن «هذا إمام الرافضة» این امام شیعیانِ .. توی زیارتنامه اش هست سلام من بر اون آقایی که سرش از لنگۀ در آویزان شد .. (چیه چه خبره؟! اما میخوام یه خبر بهت بدم!!) سه روز بدنشُ آوردن روی پل بغداد قرار دادن .. اما شیعیان بهترین کفن هارو آوردن .. (من یه جا دیگه میبرمت) یا امام رضا معذرت میخوام امام رضا اومد تشییع جنازۀ بابا رو دید وقتی به حضرت معصومه(س) رسید گفت خواهر غصه نخور برای بابا کفن آوردن تو نبودی شیعیان اومدن از زن و مرد ، پیر و جوون برای بابای مظلوم ما گریه کردن .. تو نبودی بابا رو بغل بگیری اما من بمیرم برای اون دختری که گوشۀ خرابه اینقدر گفت عمه من بابامو میخوام یه وقت سر بریده .. هرجا صدا منو میشنوی صدا یزن ای حسین ..* .
. |⇦•عمری زدیم از دل صدا... شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش ” یا باب الحوائج ” را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یادِ چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یادِ غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد...آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد … آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد … آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد … آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند *چهارده سال، بعضیا بیشتر نوشتن، میگن از این زندان به اون زندان، از این سیه چال به اون سیاه چال، میگن: اینقدر تو سیه چال میموند نمناک بود حالش منقلب میشد، آقا موسی بن جعفر همیشه تب داشت... بو‌گجه وارد اِلَدلر زیندانا آرام آرم بو‌پیله لری اندی آشاقوچیخورده یره گوردولرآقاموسی بن‌جعفر آندینی قویوب یره دیی خدایاشکرموسی بن جعفر بیرخلوت یُر ایستیردی سنن خلوت ایلیه،سنن راحت راز ونیاز ایلیه.امابیلمیرم بو‌آخر گونلر او‌ملعون زندانبان یهودی سِندی ملعون نَه اِلَدی. بو‌آخیر گجه لر اله دیردی یا رَب خَلِّصنی.موسی بن جعفر دیرسوزدولاندیآقانین اوضاعسو زینداندابوجوردی ملعنون برای اینکه فریب وره بیرده بوهکلردَن یِقدی بیرتالاردا،بیرکُنگردَبیریوخاروباشدادیدیگدین موسی بن جعفری تازه لیباس گیدرین آراسته الیین،زیندانیَ اوخشاماسین گویدولا ایلیشدی آقا،میوه‌وغذاقویدولار،نانجیب دِدی باخین اوضاعسی بوجورگچیر.یالان دیلربیز چتین توتوروخ بِلسینه مردم‌باخاندا آقاباشونو قوزادو ددی.«والله یالان دییر».سوزون‌نده روضه خوان؟سوزوم بودی !گدنلر گِدی نقشه اسی برآب اولدی.دیی آقا موسی بن‌جعفری قیطردیلر زیندانه ،آقشام چاییدی نانجیب وارد زیندان اولدی،تازیانه الینده ،بیول امیری آبرونو آپاروران !نانجیب اوقدتازیانه اینن صورت میارک موسی بن جعفر وردی ....* این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست لا کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا ، زن نیست :محسن عرب خالقی ایکی دانه امامین بدنین کناریند ایستیشهاد یقیردلار،بیره موسی بن جعفردی.جنازه انی گویدولا بیر تخته پاره انین اوستونه ،جنازه انی زیندانان چیخادولا اِشییه بیر وضعینن امام موسی بن جعفری تشیع الیلر ،نانجیب دیردی گلین ایمضاورین امامیز اوز الینن ،مرگ طبیعینن دنیادن گدیب.ایستیشهاد یقشترردی ایکمینجی سیدالشهدانی بدنین کناریند ایستیشهادیقیردِلار.یقیشیبلار،بیری دیردی سن دی نَه المیشن. بیردیدیردی باخین سجدگاه قانی سوزور،یازین حسینه او سنگ جفانی من وردیم.بیرِدیرابالفضلی من کمین الدیم .یازین او بازوی خیبر گشانی من وردیم.بیردیردی منیم باشدا ثبت اولسون آدیم یازین حسینی قوجالدان جوانی من وردیم. گنه دَوارآدین یازمیان؟بیری دیردی باخین بیز یِدِی نفرینن وردیخ بیری دیردی خیمه لری اوتادیخ اما گوردولر بیر نفر دوردو ایاق اوستا هامی ساکت اولدی من گورنی هش بری گورممشیز.سن کیمین ؟بیری دیردی من باشداثبت اله که حرمله ایم .یازین اودیل آشمیان بالانی من وردیم ..حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‍ . |⇦•نذر و سفره هایِ مادرت یادته.. و ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _ کربلایی ●━━━━━━─────── نذر و سفره هایِ مادرت یادته جایی رو نمیدید، خواهرت یادته درد لاعلاجِ دخترت، یادته یادته خوب آقایی داریم خدایی خوب جایی اومدیم گدایی گرفتارا آی مریض دارا، شب باب الحوائج بدهکارا آبرو دارا، شب باب الحوائج گنه کارا بی کس و کارا، شب باب الحوائج «یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر» وقتی اولین بار، اومدم یادمه اون باب المرادُ، در زدم یادمه حس کردم میون مشهدم یادمه یادمه تو کاظمین هوایی میشم خیلی امام رضایی میشم میخوای دردت زود مداواشه، کار موسی بن جعفر پای نامت خواستی امضاشه، کار موسی بن جعفر میخوای راه کربلا واشه، کار موسی بن جعفر اشک های رضا و دخترش رو یادشه تو زندون روزهای آخرش رو یادشه سیلی خورد شبیه مادرش یادشه یادشه جون می کنه بین سیاه چال مثل حسین توی گودال چه‌ها کردند شر بپا کردند، بمیرم‌من برات حسین تو رو با پا جابجا کردند، بمیرم‌من برات حسین چرااز پشت سر جدا کردند، بمیرم‌من برات حسین حسین من حسین من حسین من ... ــــــــــــــــــ 👇