eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ⚫️ آخرین روزهای عمر پیامبر(ص) پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می‌کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته‌است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»(۱) پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»(۲) در روایت دیگر آمده‌است که فرمودند: «به هر کسی وعده‌ای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»(۳) پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده‌بود، برای پیش‌گیری از بدعتها، فرمودند: «ای مردم، آتش فتنه شعله‌ور شده و فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»(۴) پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل “ام‌سلمه” رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند: «خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.»(۵) سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش “اسامه” بروید؟ چرا نرفتید؟» ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمی‌توانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.(۶) رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض‌کنندگان فرمود: «این چه سخنی‌است که درباره‌ی فرماندهی “اسامه” می‌شنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می‌زدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته‌است.» رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت‌کنندگان خود به طور مرتب می‌فرمود: «سپاه اسامه را حرکت دهید.»(۷) پیامبر(ص) فرمودند: «نفذ و اجیش اسامه.» «وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.» (۸) سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان می‌گریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته‌است، ارجع فانه یهجر،برگرد؛ زیرا او هذیان می‌گوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.(۹) حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند، رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارت‌آمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید.»(۱۰) 📚منبع (۱) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷ (۲) و (۳) همان، ج ۲، ص ۲۱۴ (۴) السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۴ (۵) الارشاد، شیخ مفید، ص ۹۷ (۶) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۳۳۴؛ صحیح مسلم، حجاج نیشابوری، ج ۲، ص ۳۲۵ (۷) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۱۹۰ (۸) ملل و نحل، شهرستانی، ترجمه و تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، چاپ سوم، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۲۳ (۹) مسند احمد، احمد ابن حبل، بیروت، ج۱، ص ۳۵۵ (۱۰) الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص ۲۴۴۰ .
. 🏴 فاطمه(س) و لحظه وداع با پیامبر اکرم (ص) در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریه‌اش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسمش فرمودند: «تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق می‌شود» و این بود که من تبسم کردم. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص ۱۸۱ .
. ◾️ توصیف حضرت علی(ع) از شهادت پيامبر اكرم(ص) «بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ.» «پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشته‌ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهنده‌است، يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگ‌ها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند.» «اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرموده‌ای و از بی‌تابی نهی، نموده‌ای آن‌قدر گريه می‌كردم كه اشك‌هايم تمام شود و اين درد جان‌كاه هميشه در من می‌ماند و حزن و اندوهم دائمی می‌شد. كه همه اين‌ها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد می‌زد»(۲) 📚منبع (۱) نهج‌ البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ .
. ⚫️ اجازه عزرائیل از پیامبر اکرم(ص) از ابن عباس روایت شده رسول خدا(ص) هنگام بیماری، لحظه‌ای بیهوش گردید. در آن هنگام درخانه کوبیده شد.‌ فاطمه(س) فرمود: «کیستی؟» کوبنده در گفت: «مرد غریبی هستم آمده‌ام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم.» آیا اجازه می‌دهید به محضرش برسم؟ فاطمه(س) فرمود: «بازگرد خدا تو را بیامرزد اکنون پیامبر بیمار است.» آن شخص غریب رفت و پس از لحظه‌ای باز آمد و در خانه را کوبید گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود می‌طلبد.‌ آیا به غریبان اجازه ورود می‌دهید؟ در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: «فاطمه جانم آیا می‌دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیت‌ها را پراکنده می‌کند، لذات را در هم می‌شکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی‌گیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم از من اجازه می‌طلبد به او اجازه ورود بده.» فاطمه(س) به او فرمود: «داخل شو خدا تو را بیامرزد.» عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: «السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا(ص).» 📚منبع انوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۶ کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۲ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸ .
🔳 حسن و حسین علیهم‌السلام در آغوش پیامبر(ص) مرحوم صدوق از ابن عباس روایت کرده در آن هنگام حسن(ع) و حسین(ع) با دیده گریان صیحه زنان وارد خانه شدند و خود را بر روی رسول خدا(ص) افکندند، علی(ع) خواست آنان را از آن حضرت جدا سازد که پیامبر(ص) به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها مرا ببویند من از دیدار آنها توشه برگیرم و آنها از دیدار من توشه برگیرند. آگاه باش که این دو فرزند بعد از من ستم‌ها خواهند دید و با ظلم کشته خواهند شد.» سپس سه بار فرمود: «خدا لعنت کند کسانی را که به این دو تن ظلم کند.» 📚منبع کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ ◾️ فاطمه(س) در لحظات آخر عمر پیامبر(ص) شیخ مفید نقل می‌کند سپس بیماری رسول خدا(ص) سخت و وخیم شد، امیرمومنان علی(ع) در کنار بسترش بود. همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی(ع) فرمود: «سرم را بر دامن خود بگیر زیرا که امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر و به روی خود بکش، آنگاه مرا رو به قبله بگذار و کار (غسل و کفن) مرا انجام بده و پیش از همه مردم بر جنازه‌ام نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خداوند طلب کمک کن.» حضرت علی(ع) سر آن حضرت را بر دامن گرفت آن حضرت از حال رفت فاطمه(س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه می‌کرد و نوحه و گریه می‌کرد. 📚منبع ترجمه ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۱۷۶ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ ◼️ مرثیه حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر(ص) انس بن مالک می‌گوید: پس از دفن جنازه رسول خدا(ص)، فاطمه(س) با من ملاقات کرد و با اندوهی فراوان فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره نازنین پیامبر(ص) بریزید؟» سپس با گریه گفت: «ای پدر! آه پدرم! که دعوت حق را اجابت کرد و خداوند او را به نزد خود برد.» از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است که می‌فرمود: «پدر جان! جانم با آن همه غم و اندوه در سینه‌ام حبس شده، ای کاش با همان اندوه‌ها از بدنم خارج می‌شد پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست گریه می‌کنم از بیم آنکه مبادا بعد از تو زندگیم طولانی گردد.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۳ ▪️ سخنان پیامبر اکرم(ص) با فاطمه(س) در کشف الغمّه آمده‌است که در لحظات آخر عمر، زمانی که پیامبر(ص) از شنیدن ناله‌های زار و گریه فاطمه(س) چشم می‌گشاید به دخترش می‌فرماید: «دختر عزیزم تو پس از من مظلوم خواهی بود پس هرکس رشته ارتباط و دوستی با تو را حفظ کند رشته دوستی با مرا حفظ کرده‌است و هرکس آن رشته را پاره سازد رشته پیوند با مرا گسسته‌است و هرکسی نسبت به تو انصاف ورزد به من انصاف روا داشته‌است چرا که تو از منی و من از توام و تو پاره تن و جان من هستی.» 📚منبع زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۴۵ ◼️ پیراهن پیامبر اکرم(ص) هنگام غسل امیرالمؤمنین(ع) در هنگام غسل دادن پیغمبر(ص) از همان زیر پیراهن او را غسل داد. فاطمه(س) از علی(ع) خواهش کرد: «پیراهن پدرم را به من بنما.» چون پیراهن پدر را بویید بیهوش شد. امیرالمومنین(ع) چون چنان دید آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کرد. اندوه حضرت زهرا(س) از فراق پیامبر(ص) بسیار بود او مرثیه می‌خواند و به گونه‌ای گریه می‌کرد که از گریه او در و دیوار گریه می‌کرد. «آنچنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر بر روزهای روشن می‌ریخت آن روزها مانند شب تیره و تار می‌گردید.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۷۲ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۵۰
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. فرآن و عترت دو امانت پیامبر و مکمل یکدیگرند مهجوریّت قرآن با شهادت سیدالشهداء(ع) در همان زیارت (
. ✅حضرت رسول اکرم(ص) با ظهور علائم بیماری در بدن مبارک خود، در میان مهاجر و انصار چنین خطبه خواندند و فرمودند : 📋《أَيُّهَا اَلنَّاسُ! إِنِّي فَرَطُكُمْ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ اَلْحَوْضَ أَلاَ وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ عَنِ اَلثَّقَلَيْنِ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا فَإِنَّ اَللَّطِيفَ اَلْخَبِيرَ نَبَّأَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَلْقَيَانِي وَ سَأَلْتُ رَبِّي ذَلِكَ فَأَعْطَانِيهِ أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُهُمَا فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ لاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَفَرَّقُوا وَ لاَ تُقَصِّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ》 ♦️ای مردم! من (در روز رستاخيز) پيشاپيش شمايم و شما به دنبال من نزد حوض كوثر بر من در می آئيد. آگاه باشيد كه من دربارۀ ثقلين [قرآن و عترت] از شما جويا می گردم. پس بنگريد چگونه پس از من دربارۀ آن دو رفتار می كنيد، زيرا كه خداى لطيف خبير مرا آگاه ساخته كه آن دو از هم جدا نشوند تا مرا ديدار كنند و من نيز از پروردگار خود خواهان آن شدم و به من عطا نمود. آگاه باشيد كه من آن دو را در ميان شما به جاى نهادم : كتاب خدا و عترت و اهل بيتم. بر ايشان پيشى نگيريد كه از هم پاشيده و پراكنده خواهيد شد، و در بارۀ آنان كوتاهى نكنيد كه به هلاكت می رسيد. با ايشان چيزى نياموزید زيرا كه آنان داناتر از شما هستند. 📋《أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ أُلْفِيَنَّكُمْ بَعْدِي تَرْجِعُونَ كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ فَتَلْقَوْنِي فِي كَتِيبَةٍ كَمَجَرِّ اَلسَّيْلِ اَلْجَرَّارِ! أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) أَخِي وَ وَصِيِّي يُقَاتِلُ بَعْدِي عَلَى تَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ》 ♦️اى مردم! از گروهی نباشید كه پس از خود، شما را در حالی كه به كفر بازگشته اید و گردن يك ديگر را می زنيد، ببینم. آگاه باشيد! همانا على بن ابى طالب(ع) برادر و وصى من است، و پس از من در بارۀ تأويل قرآن می جنگد، چنانچه من در بارۀ تنزيل آن جنگيدم. روای می گوید : 📋《فَكَانَ يَقُومُ مَجْلِساً بَعْدَ مَجْلِسٍ بِمِثْلِ هَذَا اَلْكَلاَمِ وَ نَحْوِهِ》  ♦️اين سخنى نبود كه آن حضرت يك بار فرموده باشد بلكه بارها در هر مجلس و انجمنى آن را و يا مانند آن را بر زبان جارى ساخت.(۱) 👤دیلمی ایراد «حدیث ثقلین» را در این آخرین خطبه حضرت رسول اکرم(ص) می داند.(۲) 👤شیخ کلینی در کتاب «الکافی» که از کتب اربعه و اصلی شیعه محسوب می شود، این روایت را با عبارت دیگری نقل کرده است. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《..إِنِّی تَارِكٌ فِیکُمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی! أَیُّهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏》 ♦️من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد : کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.(۳) 👤حاکم نیشابوری نیز از علمای اهل سنت این روایت را در کتاب خود می آورد و در آخر، با عبارت «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ» صحیح بودن این حدیث را اذعان می دارد. او می نویسد : 📋《قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص) : إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ : كِتَابَ اللهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ》 ♦️رسول اکرم(ص) فرمود : من در میان شما دو چیز سنگین و گران‏بها مى ‏گذارم، اگر بدانها چنگ بزنید هرگز پس از من گمراه نشوید : قرآن و عترتم و أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من درآیند.(۴)(۵) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۹ ۲)ارشاد القلوب دیلمی، ج۲، ص۳۴۰ ۳)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۹۴ ۴)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۰ ۵)صحیح مسلم، ج۴، حدیث۲۴۰۸ .
. |⇦•امشب هوای غربت... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده «غریب مادر حسن، حسن غریب مادر» تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری برای تو همین بس، که بر حسین امیری کرامتِ الهی، میباره از نگاهت آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر باشی به وقت پیری، عصای دست مادر اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته *اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام‌ حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن.. گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره‌‌.. این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم.... دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیم‌حمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو‌ دامن علیه.. تا از سر الا علی بگذاشت بر سر بیش از نود زخم گران برداشت حیدر تنها به یاری نبی در آن میانه او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب از هر طرف ره بر رسول الله بستند پیشانی و دندان آن شه را شکستند پروانه سان بر گرد شمع روی احمد ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇👇
1. ملک وجود.mp3
10.91M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب ! وصی پیمبر، علی کجاست ؟ شاعر: استاد سازگار ✍