.
#چکیده
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر(علیه السلام)
#حضرت_علی_اکبر
1⃣سلام : «السلامُ علی الممنوعِ من ماءِالفرات ـ السلام علی سَیِّدِ السّادات ـ السلام علی قائدِ القادات.» ۱
2⃣گرفتن اذن میدان: اومد اجازه بگیره ، امام اجازه داد و فرمود برو با اهل خیمه وداع کن . صدا زد: «السلام علیک یا أخاه و علیکن یا اهلَ بَیتاه هذا آخِرُالسلام و آخِرُ الکلام و اللقاءُ فی الجنه.» ۲ اهل حرم دورش و گرفتند ، دختر خردسال امام حسین جلو اومد صدا زد: «یا علی إرحم غُربَتَ أبینا»۳ «إرحم غُربَتَنا لا طاقةَ لنا علی فِراقک» ۴
3⃣رفتن به میدان: امام یه نگاه مأیوسانه ای به علی اکبر کرد ، اشکش جاری شد ، محاسنش رو به آسمان بلند کرد صدا زد: «اَللّهُمَّ کُن اَنتَ الشَّهیدُ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ اِلَیهِم غُلامٌ اَشبَهُ النّاس خَلقاً و خُلقاً و مَنطِقاً بِرَسولِکَ وَ کُنا اِذا اَشتَقنا اِلی نَبِیِّک نَظَرنا اِلَیه.»۵
4⃣نبرد علی اکبر: وارد میدان شد رجز خوند ، 120 نفر از دشمن رو به درک واصل کرد، تشنگی بر آنحضرت چیره شد، نزد پدر برگشت و عرض کرد: «یا اَبَه! اَلعَطَشُ قد قَتَلَنِی وَ ثِقلُ الحَدِیدِ قد اَجهَدَنِی و هل الی شربةٍ من الماء سبیلٌ»۶ امام فرمود: «یا بنیّ یعَزُّ علی محمدٍ و علی علیِّ بن ابیطالب و عَلَیَّ أن تدعوهم فلا یُجیبوک و تثتغیثَ فلا یُغیثوک یا بُنَیَّ هات لسانک»۷
5⃣شهادت علی اکبر: علی به میدان برگشت یه وقت با تیری گلوش و هدف گرفتند گلو پاره شد، خون تموم بدن و گرفت، مُرَّةِ بنِ مُنقَذِ عبدی گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگه داغ این جوون و به دل پدرش نذارم ، با نیزه کمین کرد ، یه مرتبه مُرَّه چنان با نیزه بر او زد که آن بزرگوار به زمین افتاد، لشگر دور علی روگرفتند، «فَقَطَّعُوهُ بِسُیُوفِهِم اِرباً اِرباً.» روحش به گلوگاه نزدیک شد صدا زد: «یا اَبَتاهُ عَلَیکَ مِنِّی السَّلامُ هذا جَدِّی رَسُولُ اللهِ یَقرَئُکَ السَّلامُ و یَقُولُ عجِّلِ القُدُومَ اِلَینا. قَد سَقانیِ بِکَأسِهِ الاَوفی شَربَةً لا ظَمَأَ بَعدَها اَبَداً.»۸ یه وقت دیدن یه صدایی از گلوی اکبر بلند شد و جان سپرد. ۹
6⃣امام بر بالین علی: واعظ قزوینی می گه امام چند قدم به جنازه علی اکبر مونده بود از مرکب به زمین افتاد، با زانو خودش و رسوند کنار بدن علی اکبر ، تا بدن قطعه قطعه رو دید ، «صاح الامام سبعَ مرّات» «آه وا ولدا ، آه واعلیا ، وا ثمرةَ فؤاداه ، ولدی قتلوک» « فجعل یمسعُ الدَّمَ علی ثنایاهِ الشَّریفَه» « فوضع خده علی خده و قال: یا بُنَیَّ لَقَد اِسترحتَ مِن هَمِِّ الدُّنیا و غَمِّها و بَقِیَ اَبُوکَ فَریداً وَحِیداً.»۱۰ «قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلوکَ» «عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا» در این حال زینب(س) از خیمه بیرون دوید، فریاد میزد: وای برادرم، وای فرزند برادرم ، امام سر خواهر را بلند کرد و او را به خیمه باز گردانید.۱۱ امام صورت اشک آلود خود را روی چهرة خون آلود علی اکبرش گذاشت، و بقدری بلند گریه کرد که تا آن روز کسی اینگونه صدای گریه بلند را از او نشنیده بود. ۱۲
7⃣بردن بدن علی به خیمه: سپس امام، پیکر خون آلود اکبرش را در آغوش گرفت و فرمود: «تَعالَو اِحمَلُوا اَخاکُم.» اینجا سکینه جلو اومد صدا زد: «پدرم! برادرم چه شد؟» امام فرمود: دشمنان او را کشتند. «فَنادَت وا اَخاه! وا مُهجَةََ قَلباهُ! ...» امام فرمود: «دخترم ، صبر کن»گفت: «یا اَبَتاهُ! کَیفَ تَصبِرُ مَن قُتِلَ اَخُوها وَ شُرِدَ(تنها مانده) اَبُوها.» ۱۳
8⃣فضیلت گریه: زید شحام می گه : خدمت امام صادق بودیم که جعفر بن عفّان وارد شد ، آقا صداش زد کنار خودش نشوند ، فرمود : شنیدم برای جدم حسین شعر می گی؟ عرض کرد بله آقا جان. جعفر شروع کرد به مرثیه خوندن ، به قدری امام گریه کرد که اشک بر محاسن و صورت مبارک جاری شد همه شروع کردند به گریه کردن . امام فرمود: «یا جعفر! واللهُ شَهِدَت ملائکةُ اللهِ المقربون هاهنا یسمعون قولَک فی الحسین و لقد بَکَوا کما بَکَینَا و اکثر.» ۱۴
9⃣سخن بزرگان در باب علی اکبر:
آیت الله کوهستانی: آنقدر حضرت علی اکبر شفاعت می کند که نوبت به امام حسین نمی رسد. ۱۵
شیخ جعفر شوشتری: مجلس علی اکبر مجلس وفات حسین است بلکه مجلس وفاتهای حسین است. ۱۶
......................................................
۱-بحار، ج ۱۰۱
۲-تذکرة الشهداء، ج 1، ص 466.
۳-شرح شمع، ثمری، ص190.
۴-سالار کربلا، مقرم، ص 416.
۵-سوگنامه آل محمد، ص 274.
۶-لهوف، 67.
۷- بحار، ج45، ص 43.
۸- مقتل الحسین مقرم ص ۳۱۲
۹-کبریت الاحمر ط اسلامیه ص 185.
۱۰-رياض القدس، ج2، ص 22.
۱۱-ترجمه ارشاد مفید ج 2 ص 110
۱۲-نفس المهموم ص62.
۱۳-الوقایع والحوادث ج 3 صں 131.
۱۴-بحار، ج 44، ص 282.
۱۵-بر قله پارسایی، ص 292.
۱۶-مقتل شوشتری،ص181.
.
.
#چکیده
#شب_هفتم_محرم
#متن_روضه_مستند
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر
بسیار کاربردی
جمع آوری و عنوان بندی شده از کتب مختلف
1⃣سلام: «السلام علی المقتول المظلوم ـ السلام علی الممنوع من ماء الفرات ـ السلام علی سیّد السادات ـ السلام علی قائد القادات.»۱
2⃣فضیلت گریه: امام صادق فرمودند: «امام حسین کسانی را که برایش گریه می کنند می بیند، و برای آنها طلب استغفار می کند، و از آل عبا می خواهد که برای آنها طلب استغفار کنند» ، « اگر زائرین و گریه کنندگان بر من می دانستند، که خدا چه پاداشی برای آنها فراهم کرده است، شادی آنها از گریه هایشان بیشتر بود، آنها از مجلس عزا بدون گناه برمی خیزند مثل روزی که از مادر متولد شده اند.»۲
3⃣منع آب از اهل بیت: در روز هفتم ابن زیاد طی نامه ای به عمرسعد نوشت: «و حالوا بینَ الحسینِ و اصحابِهِ و بینَ الماءِ ان یستَقوا منه قطرةً...»۳
4⃣قنداقه اصغر هنگام ظهور: وقتی امام زمان ظهور می فرمایند، بعد از مکه و مدینه می رن کربلا، صدا می زنند: «الا یا اهل العالم إنَّ جدی الحسین قتلوه عطشانا» ، « الا یا اهل العالم إنَّ جدی الحسین سحقوه عدوانا» ، یه وقت دست می برند داخل قبر امام حسین قنداقه خون آلودی رو بیرون میارن، خطاب می کنند: « الا یا اهل العالم بأیِّ ذنبٍ قتلوه»۴
5⃣روضه: وقتی همه به شهادت رسیدند، و دشمن تنهایی امام را دیدند ، به خیمه ها نزدیک شدند و محاصره کردند، امام نزدیک سپاه اومد و فرمود: «هل من معین؟ هل من مغیث؟ هل من ذابٍّ یذُبُّ عن حرم رسول الله؟» اینجا طفل شیرخواره تو آغوش حضرت زینب بیهوش بود. ۵
تا صدای استغاثه بلند شد ، اهل حرم شروع کردن به شیون کردن، امام برگشت به سمت خیمه ها ، زینبم چی شده؟ عرضه داشت: تا صدای استغاثه شما بلند شد، علی اصغر« قطع القماط و القی بنفسه(خودش رو بر زمین انداخت)»۶
6⃣آوردن طفل به میدان: امام زنها رو آروم کرد بعد فرمود: «ناولونی علیا حتی اودعه» بغلش کرد، دید از تشنگی چشماش فرو رفته، شروع کرد به گریه کردن. ۷
7⃣شهادت علی اصغر: اومد مقابل دشمن، فرمود: «یا قَومُ اِن لَم تَرحَمُونِی فَارحَمُوا هذا الطِّفلَ اَما تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً.» اینجا حرمله تیری به کمان گذاشت، «فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الوَرِیِد اِلَی الوَرید، او مِنَ الاُذُنِ اِلیَ الاُذُنِ.»۸ حضرت دستش و از خون گلوی علی پر می کرد ، به آسمان می پاشید، می فرمود: «اللهم احکم بیننا و بین القوم دعونا لینصرونا فقتلونا» بعد فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» در این وقت یک ندایی از آسمان اومد: «یا حسین دَعهُ فَاِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ.» ۹
8⃣ملاقات سکینه با نعش علی اصغر: جنازة علی اصغر را در حالی که خونش بر سینهاش جاری بود به سوی خیمه آورد. سکینه به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: «یا اَبَهُ لَعَلَّکَ سَقَیتَ اَخِی اَلماءَ.» امام گریه کرد و فرمود: «بُنَیَّهُ هاکِ(بیا بگیر) اَخاکِ مَذبوحاً بِسَهمِ الاَعداء.»۱۰
9⃣شاهدی بر شدت مصیبت: امام حسین(ع) هنگامی که به شهادت رسید، در روز یازدهم محرم، سکینه کنار پیکرهای شهداء آمد و گریه کرد تا بیهوش شد، امام حسین(ع) در عالم بی هوشی به سکینه اشعاری آموخت برای شیعیان بخواند، دو شعر از آن اشعار این است:
لَیتَکُم فِی یَومِ عاشُورا جَمِیعاً تَنظُروُنِی کَیفَ اَستَقِی لِطِفلِی فَاَبَوا اَن یَرحَمُونِی
وَسَقُوهُ سَهمَ بَغیٍ عَوَضَ الماء المَعِینِ یا لَرَزءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ اَرکانَ الحَجُونِ
:«ای کاش در روز عاشورا همة شما بودید و میدیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم، قوم به من رحم نکرد، و به جای آب گوارا، کودکم را با تیر (خون) ظلم سیراب کردند، این حادثه آنچنان جانسوز و سخت و طاقت فرسا است که پایه های کوههای مکه را خراب کرد».۱۱
.....................................................
۱_بحارالانوار، ج 101.. المزار، ص 236
۲_تمنای ابرار، ص 196. وسائل الشیعه، ج 14، ص422 . . بحار، ج 44، ص 281
۳_ تقویم شیعه، ص 19. . الوقابع و الحوادث، ج 2، ص 153.
۴_ باب الحوائج علی اصغر، صں 161.
۵_تذکرة الشهداع، ج 1، ص 517.
۶_معالى السبطين، ص 391.
۷_اسرار الشھادہ، ج2، صں 759.
۸_نفس المهموم، ص 216.
۹_بحار، ج45، ص 47.
۱۰_معالى السبطين ج 1 ص 425.
۱۱_معالى السبطين ج 2 ص 53.
.
.
#چکیده
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس
روضه حضرت عباس(علیه السلام)
1⃣سلام امام زمان: اَلسّلامُ عَلی اَبِی الفَضلِ العَبّاسِ بن اَمِیرِالمُؤمِنینَ، اَلمُواسِی اَخاهُ بَنَفسِهِ، اَلاَخِذُ لِغَدِهِ مِن اَمسِهِ، اَلفادِی لَهُ، الواقِیُ السّاعِیُ اِلَیهِ بِمائهِ اَلمَقطوعَةُ یَداهُ ... بحار ج 45 ص 66.
2⃣فضایل:اِنَّ لِلعَبّاسَ عِندَ اللهِ تبارکَ وَ تَعالی مَنزِلَةًً یَغبِطُهُ بِها جَمِیعُ الشُّهداءِ یَوم القیامَهِ.
کَالجَبَل العَظِیم وَقَلبُهُ کَالطَّودِ الجَسِیم لِانّهُ کان فارساً هُماماً وَ بَطَلاً ضَرغاماً، وَکانَ جَسُراً عَلَی الطَّعْنِ وَالضَّربِ فِی مَیدانِ الکُفارِ وَ الحَربِ.
یزید گفت: اَبَیتَ اللّعنَ یا عباسُ، هکَذا یَکُونُ وَفاءُ الاَخ لِاخِیهِ.
3⃣آب آوردن از شریعه: دشمنان شش بار به او حمله کردند تا نگذارند او خود را به آب برساند، ولی آن حضرت ضربات سنگین بر آنها وارد ساخت و خود را به آب رسانید نزدیک آب شد، کفی از آب برداشت و کنار دهان اسبش برد تا بیاشامد، سپس کفی از آب برداشت و خواست بیاشامد، به یاد لب تشنة امام حسین(ع) افتاد، آب را به روی آب ریخت فَذَکَرَ عَطَشَ الحسین(ع) وَ مَن مَعَهُ فَرَمَی الماء (کبریت الاحمر ص 159 ـ منتخب التواریخ ص 258).
یا نَفسُ مِن بَعدِالحسین هُونِی وَ بَعدِهِ لا کُنتَ اَن تَکُونِی
هذا الحسین وارِدُ المَنُونِ وَ تَشرِیِینَ بارِدَ المَعِینِتَا للهِ ما هذا فِعال دِینِی
«وَاللهِ لا اَذُوقُ الماءَ و سیّدی الحسین(ع) عَطشاناً» بحار ج 45 41 ـ ترجمه مقتل الحسین(ع) ابی مخنف ص 97
4بریده شدن دست راست: حضرت عباس(ع) مشک را به شانه راستش گرفت تا اینکه نَوفِل اَزرق ضربتی بر دست راست او زد و آن را جدا نمود،
وَاللهِ اِن قَطَعتُمُو یَمِینی اِنِّی اُحامِی اَبَداً عَن دِیِنی
وَ عَن اِمامٍ صادِقِ الیَقِینِ نَجلِ النَّبِیَّ الطّاهِرِ الاَمیِن
5⃣بریده شدن دست چپ: بعضی کشته های آن حضرت را 855 نفر ذکر کرده اند. در این بحران، حکیم بن طُفیل از کمین نخلهای بیرون جهید و ضربتی بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت، و دستش را از بند (مُچ) قطع کرد (فَقَطَعَ یَدَهُ مِن الزَّنَدِ).آن حضرت چنین رجز میخواند:
یا نَفسُ لا تَخشَی مِنَ الکُفّار وَ اَبشِریِ بِرَحمَةِ الجَبّار
مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ المُختارِ قَد قَطعُوا بِبَغیِهِم یِسارِیفَاَصلِهِم یارَبِّ حَرَّ النّارِ
6خوردن تیر به مشک: آنحضرت مشک را به دندان گرفت و همّت میکرد تا مشک را به خیمه ها برساند که ناگاه تیری بر مشک آب آمد و آب آن ریخت، و تیر دیگری بر سینهاش رسید و از اسب بر زمین افتاد. منتهی الآمال ج 1 ص 279
7اصابت عمود: ابی مخنف مینویسد وقتی که دستهای عباس(ع) جدا شد، در حالی که از دو طرف دستش قطرات خون میریخت به دشمن حمله کرد ظالمی با گرز آهنین بر سر مبارکش زد و آن را شکافت، آن هنگام آن مظلوم به زمین افتاد و در خون خود غوطه ور گردید صدا زد: یا اَخِی یا حسین(ع) عَلیکَ مِنّیِ السَّلامُ. :«ای برادرم حسین(ع) خداحافظ»و طبق روایت مشهور، صدا زد:یا اَخاهُ اَدرِک اَخاکَ. فَوَقَفَ عَلَیهِ مُنحَنِیاً وَ جَلَسَ عِندَ رأسِهِ یَبکِی حَتّی فاضَت نَفسُهُ. اَلآن اِنکَسَر ظَهرِی وَقَلَّت حِیلَتِی وَ شَمَّت بِی عَدُوِّی
8چرا تو را به خیمه نبرم: مرحوم فاضل دربندی در اسرار الشّهاده نقل میکند: امام حسین(ع) تصمیم گرفت عباس را که پیکرش در خون غوطه ور بود به سوی خیمهها ببرد، عباس چشم خود را گشود و دریافت که امام میخواهد او را به خیمه ببرد، عرض کرد: میخواهی چه کنی؟ امام فرمود: میخواهم تو را به خیمه ببرم. عباس عرض کرد: بگذار من در همین جا باشم. امام فرمود: چرا؟ عباس عرض کرد: اِنِّی مُستَحٍ مِن اِبنَتِکَ سَکِینَهَ و قد وَعَدتُها بِالماء وَلَم آتِها بِه. امام حسین(ع) فرمود: جَزَیتَ عَن اَخِیکَ خَیراً حَیثُ نَصَرتَنِی حَیّاً وَ مَیِّتاً. معالی السبطین ج 1 ص 449
9سخن سکینه هنگام برگشتن به خیمه :یا اَبَتاهُ! هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّیَ العَباسِ ...یا اِبنَتاهُ اِنَّ عَمَّکَ العَبّاسَ قُتِلَ وَ بَلَغَت روُحُهُ الجَنانَ.صدای شیون سکینه و زینب(س) و سایر بانوان بلند شد و همه فریاد میزدند:وا اَخاهُ، وا عَبّاساهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ، وا ضِیعَتاهُ مِن بَعدِکَ. كبريت الاحمر ص162.وَ بانَ الاِنکِسارُ فِی وَجهِ الحسین(ع) وَ بَکی بُکاءً شَدیداً، وَ نادی وا اَخاهُ، وا عَبّاساهُ، وا مُهجَةَ قَلبَاهُ! وا ضِیعَتاهُ بَعدَکَ یا عَبّاسُ، اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهرِی وَقَلَّت حِیلَتِی وَ انقَطَعَ رَجائِی
👇