.
#حضرت_سکینه
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ(س) بِنْتَ الْحُسَيْنِ(ع) الشَّهيدِ》🔷🔹
✅مرحوم کفعمى در کتاب المصباح از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》
♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید.
و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.
📋《فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی،
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُوُنِی》
♦️من، نواده ی [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.
📋《لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی،
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبَوا اَن یّرْحَمُونِی》
♦️ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید،
که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم وآنان رحم نکردند.(۱)
در مقاتل آمده است که ؛
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲)(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای لشکرِ بی آبرو، آخَر کجایم می برید؟
من طفلم و بی طاقتم، این سان کجایم می برید؟
در پهلوی نعشِ پدر، خواهم بمانم یک شبی،
با تازیانه از چه رو، این سان به فرقم می زنید؟
خواهم نمایم شستشو از خاک و خون جسم پدر،
این تن عزیز مصطفی است، آخر شما رحم آورید!
👤حسام
📚منابع :
۱)المصباح کفعمی، ص۷۴۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۹
#اسنادالمصائب
.
.
از #کرامات #امام_جواد علیه السلام
✍اباصلت هروی میگوید :
پس از دفن حضرت امام رضا علیهالسلام به دستور مأمون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بی خوابی شب ها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد متوسل شدم .
از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند ، هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که امام زمانم حضرت جواد علیه السلام، نجاتبخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود :
ای اباصلت ، از تنگنای زندان بیتاب شدهای؟
عرض کردم : به خدا سوگند سخت بیتابم!
فرمود : برخیز !
سپس دستی به زنجیرها زد ، و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن نداشتند ، و به راحتی از زندان خارج شدم.
سپس امام جواد علیه السلام فرمود:
برو در امان خدا که هرگز دست مأمون به تو نخواهد رسید!
اباصلت میگوید : همان گونه که حضرت فرمود ، دیگر هرگز مأمون را ندیدم!
📚 عیون أخبار الرضا علیه السلام .
#امام_رضا
....................
.
▪️خبر حضرت رضا علیه السلام از شهادت خویش
شیخ صدوق از محول سیستانی نقل کرده است که:
وقتی چاپارها خبر گسیل داشتن امام رضا علیه السلام را آوردند من در مدینه بودم. آن حضرت برای وداع با پیامبر(ص) به مسجد رفت و چندین بار وداع می نمود و تا درِ مسجد می آمد و مجددا برمی گشت و صدای گریه اش بلند میشد.
من قدم پیش گذاشته و سلام دادم آن حضرت پاسخم را داد و من -شاید به خاطر دعوتی که از حضرت شده است- به او تهنیت گفتم فرمود رهایم کن من از جوار جدم بیرون برده می شوم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن می شوم -راوی میگوید- من در پی حضرت و روان شدم و همانگونه که فرموده بود واقع شد.
📚منبع:
مقتل معصومین، جلد٣، ص٣۶٩
#شهادت_امام_رضا
.
.
#حضرت_زهرا
✨﷽✨
🌼از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که :
✍در روز قیامت جبرئیل در حالی که افسار مرکب مجلل فاطمه (سلام الله علیها ) را در دست دارد با صدای رسا به اهل محشر اعلام می کند که :«غضّوا أبصارکم حتّی تجوز فاطمة بنت محمّدٍ؛ ای اهل محشر چشمان خود را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله) عبور کند.
تمام پیامبران، رسولان، صدیقان و شهیدان که در آنجا حضور دارند چشمان خود را فرو می بندند تا فاطمه سلام الله علیها از میان جمعیت عبور کرده و مقابل عرش خداوند توقف می کند. به درگاه خداوند عرضه می دارد: بارالها! ای مولای من، بین من و کسانی که به من ستم کردند و فرزندانم را کشتند خودت داوری کن! از سوی خداوند بزرگ ندا می رسد:
یا حبیبتي و ابنة حبیبي سليني تعطي و اشفعي تشفّعي ، فوعزتي و جلالي لاجازن ظلم ظالمٍ.
ای حبیبه من و دختر حبیب من! هر چه دوست داری از من بخواه تا به تو عطا کنم و برای هر کسی می خواهی شفاعت کن که پذیرفته خواهد شد به عزت و جلالم قسم که ستم ستمگر را نادیده نخواهم گرفت. در این لحظه حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خداوند عرضه می دارد: الهي و سیّدي ذرّیتي و شیعتي و شیعة ذريتي و محبّي و محبي ذرّیتي .
ای آقا و مولای من! فرزندان و شیعیانم و پیروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران ذریّه ام را نجات بده و به فریادشان برس. از سوی خدا ندا می رسد: أین ذرّیة فاطمة و شیعتها و محبّوها و محبّو ذرّیتها ؟!
ذریّه و شیعیان و دوستداران فاطمه و دوستداران فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) کجایند؟
آنان همگی حاضر می شوند و در حالی که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در پیشاپیش آنان در حرکت است و فرشتگان رحمت گرداگرد آنان حلقه زده اند به سوی بهشت روانه می شوند.
📚 امالى الصدوق ص 25 ،
و بحارالانوار ج 43 ص 219,220 .
✅ #کرامات
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
.
.
🏴#وفات_حضرت_سکینه
🏴#زندگینامه #حضرت_سکینه
🏴#پنجم_ربیع_الاول
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.
سکینه همسر عبدالله اکبر ، فرزند امام حسن و پسر عموی خود است که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.
از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست ، اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» درمی یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1)
آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 هجری قمری در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2)
شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود:
«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3)
سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است . ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(4)
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
سکینه ، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است.
وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(5)
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است. »(6)
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، ((عقیلة القریش)) گفته اند.»
منابع :
1 . حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.
2 . همان، ص 263.
3 . محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210.
4 . اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.
5 . اعلام النّساء، ج 2، ص 202.
6 . تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.
فرهنگ كوثر - بهار 1384، شماره 61 - نگاهی به زندگی حضرت سکینه(سلام الله علیها)
.
5 ربیع الأوّل
1 ـ وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد. (1)
مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند.
آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. (2)
در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
لذا جنازه ی مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام _ و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة _ بر جنازه ی آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند. (3)
📚 منابع :
1. معالی السبطین : ج 2، ص 217. و ... .
2. العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص 187 ـ 185.
3. فیض العلام : ص 206 ـ 205. و ...
.
.
#حضرت_سكينه
چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بیهوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم میفرمود:
شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى
اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی...
📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷.
🔸آیات شگفت🔸
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی
#یوسف_رحیمی ✍
#امام_زمان را با صلواتی یاد کنیم
.
.
#حضرت_سكينه
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(ع) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹
✅امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.
ابن عساکر می نویسد :
امروء القیس گفت :
📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》
♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱)
امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام عبدالله رضیع شد.(۲)
امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت.
حتی درباب آنان شعر سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند.
امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.
هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود:
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》
♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت.
در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد :
📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!
فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》
♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!
در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد :
ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟
امام حسین(ع) در جواب به او فرمود :
چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟
حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد :
📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
حضرت(ع) فرمود :
📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》
♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى گذاردند، آرام می گرفت.
در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵)
اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت.
📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》
♦️سكينه(س) همچنان شيون می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶)
امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد :
📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》
♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست.
📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》
♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد.
امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷)
در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود :
📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی
مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً
مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی
تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》
♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
ادامه مطالب :👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸)
امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب امام حسین(ع) به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد.
خوارزمی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحسینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحسینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》
♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود.
پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمۀ زنان تاخت و نزد خیمه شیهه میکشید و سر خود را به زمین مى کوبید.(۹)
امام زمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، این لحظه را اینگونه وصف می کند :
📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》
♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۱۰)
گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد.
در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند.
مرحوم کفعمى از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَاذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی》
♦️شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید.(۱۱)
مقتل می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲)
حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست.
هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود :
📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》
♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳)
ولی امام باقر(ع) در سال ۱۱۴ هجری به شهادت رسیده است.(۱۴)
و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵)
و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
در منطق تو معجزه نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضه شهر مدینه اش
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای
👤سازگار
📚منابع :
۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹
۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۷)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵
۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰
۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱
۱۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۱۳)تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۲۰
۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱
۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱
#اسنادالمصائب
.
.
#بصیرتی
ننگ است پرچم فروشی
درد است و ماتم فروشی
ای وای از این غم فروشی
بر داغ دل ها سواری
زخم است و مرهم فروشی
یک عده اما چه آسان
رنگ دو رنگی گرفتند
درگیر و دار زمانه
درگیر آدم فروشی
هان با شمایم برادر
ای انقلابی دیروز
مشغولی امروز را با
خط مقدم فروشی
گیریم از حق گذشتی
حتی ز بیرق گذشتی
هر چیز را دیده بودم
غیر از محرم فروشی
هیهات در قلب پرچم
چیزی بود غیر از الله
در خطه و مرز آرش
ننگ است پرچم فروشی
دین را به یک درهم بخس
دادی و دنیا خریدی
ابن زیاد زمانه
افسوس از این کم فروشی
#ایران
#سیده_فرشته_حسینی
.
.
3 ربیع الأوّل
1 ـ احتجاج سلمان رَحِمَهُ الله بر مردم
امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می فرماید :
سه روز بعد از دفن رسول خدا صلّی الله علیه و آله سلمان خطاب به مردم گفت :
آگاه باشید ای مردم و گوش فرا دهید به کلام من، و سپس فکر کنید.
بدانید که به من علم زیادی داده شده است. اگر من درباره ی تمام فضائلی که از علی بن ابی طالب امیر المؤمنین علیه السلام می دانم سخن بگویم عدّه ای خواهند گفت : او دیوانه است و عدّه ای دیگر می گویند : خدایا قاتل سلمان را ببخش !
... پیامبر صلّی الله علیه و آله به او فرمود :
تو وصیّ من هستی در اهل و خانواده ام و خلیفه و جانشین من هستی در امّتم و مقام منزلت تو نزد من به مانند حضرت هارون است نزد موسی علیه السلام.
امّا ای مردم ! شما سنّت بنی اسرائیل را پیشه کردید و اشتباه کردید و حقّ را نپذیرفتید.
... قسم به آن کسی که جان سلمان در دست اوست، اگر از علی بن ابی طالب علیهما السلام پیروی کنید نعمت از زمین و آسمان بر شما فرود می آید که اگر پرنده را در آسمان صدا بزنید شما را اجابت می کند و اگر ماهی را در دریا بخوانید به شما گوش فرا می دهد و دو نفر با هم اختلاف نمی کنند ... .
مردم ! آل محمّد علیهم السلام راهنمایان به بهشت هستند ... .
مردم ! برشما باد به امیر المؤمنین علیه السلام.
به خدا قسم (پیش از امروز) ولایت او را قبول نموده ایم، و بارها دسته جمعی در حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله و به دستور و تاکید آن حضرت بر او به امارت مؤمنین سلام کردیم.
چرا مردم فضیلت او را می شناسند و به او حسد می ورزند ؟ قابیل به هابیل حسد ورزید و او را کُشت. قوم موسی مرتد شده از دستور موسی بن عمران برگشتند، و امر این امّت مانند بنی اسرائیل است (که بارها پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند).
شما را کجا می بَرَند ؟
وای بر شما من کجا و ابو فلان و فلان ؟
آیا نمی دانید یا خود را به ندانستن می زنید ؟
حسادت می کنید یا خود را به حسادت می زنید ؟
به خدا قسم بر می گردید به حالت کفر و با شمشیر گردن یکدیگر را می زنید ؟
سلمان در پایان سخنش فرمود :
بدانید من عقیده ی خود را اظهار کردم و تسلیم فرامین پیامبر صلّی الله علیه و آله شدم و از مولای خود و تمام امّت [= هر مرد و زن مؤمنی]؛ علی بن ابی طالب علیهما السلام پیروی کردم. (1)
📚 منابع :
1. احتجاج : ج 1، ص 151. و ... .
#حضرت_زهرا
.
باز باران است، باران حسین بن علی
عاشقان جان شما، جان حسین بن علی
خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین
جان اگر جان است قربان حسین بن علی
شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست
وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی...
در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا
عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی
پرچم بیداد را روزی به آتش میکشد
شعلههای عشقِ سوزان حسین بن علی
قدسیان از سفرهاش نان و نمک خوردند و ما
تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی
هر کجا عشق است نام او طنینانداز شد
در جهان برپاست طوفان حسین بن علی
هر کجای خاک من بوی شهادت میدهد
عشقم ایران است، ایران حسین بن علی
گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است»
دردهای ما و درمان حسین بن علی
دست بالا کن ببین لبیکگویان آمدند
نوجوانان و جوانان حسین بن علی
دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی
دستهای ما به دامان حسین بن علی
📝 #ناصر_حامدی✍
#ایران
#بصیرتی
#غزل
.