هدایت شده از محمدجواد توکلی- یادداشتهای اقتصادی
✅ قوانین اقتصادی وضع میشوند نه کشف
❎ دکتر #غنی_نژاد در مناظره با دکتر #درخشان میگفت ما قوانین را کشف میکنیم، قاعدتاً هم منظورش قواعدی است که بر افراد حاکم است.
❇️ ایشان بین قوانین عینی و قوانین وضعی خلط کردهاند. قانون تقاضا یک قانون عینی است که از رفتار انسانها کشف میشود، ولی قانون مالیاتی قاعدهای است که برای تنظیم رفتار وضع میشود.
✅ قوانین عینی شدیداً تحت تأثیر قوانین وضعی قرار دارند، حتی قانون تقاضا متاثر از این است که شما چه قواعدی بر بازار حاکم کنید.
❎ بله دکتر غنی نژاد تحت تاثیر اندیشه اقتصاد لیبرالی محض است که از قانون طبیعی (natural law) و نظم طبیعی (natural order) حمایت میکند که بر اساس آن هر نظم فاقد مداخلهای مطلوب است حتی اگر به بیعدالتی و استثمار محرومان بینجامد، که البته از نظر آنها محصول نظم به اصطلاح خودجوش بازار عین عدالت است.
✅ همین امر اختلاف دیدگاه امثال ایشان با اقتصادهای الهی از جمله اقتصاد اسلامی است، قوانین اقتصادی مطلوب قوانینی نیستند که از نظم کور بازاری حاصل میشوند، بلکه قواعدی میباشند که وضع میکنیم تا نظم بازار را در راستای عدالت اقتصادی تنظیم کنیم
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
هدایت شده از شبکه افق
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️راه واقعی کردن تقاضا در بازار خودرو چیست؟
🔸دکتر محمدرضا یزدیزاده (اقتصاددان):
🔹12 میلیون خانواده در ایران با ضریب 1.8، صاحب خودرو هستند و 12 میلیون خانواده هم اصلا نمیتوانند اتومبیل بخرند، و جالب اینکه سالیانه 1 میلیون خودرو در همین بازار با چنین تقاضایی غیر واقعی به فروش میرسد.
🔹تقاضا باید واقعی شود، آن هم از طریق مالیات 90 درصدی بر نقل و انتقال خودرو در سال اول و کاهش پلکانی آن تا چند سال، به این ترتیب دلالان از ورود به بازار منع می شوند و تقاضا چنان کاهش مییابد که خودروسازان مجبور میشوند برای فروش تولیداتشان، شرکتهای لیزینگی را مجددا راه بیندازند.
⏰ عیار، سهشنبهها ساعت ۲۲:۰۰، شبکه افق
🆔 @ofogh_tv
هدایت شده از مهدوی زادگان
🔰 پیرامون مناظره دو اقتصاد دان
شب گذشته مناظره دیدنی میان دو اقتصاد دان ایرانی که هر کدام مدافع دیدگاه خاصی و تاثیر گذار هستند؛ یعنی آقای دکتر موسی غنی نژاد و آقای دکتر مسعود درخشان، در شبکه افق برگزار شد. همانطور که حدس زده می شد مناظره ای عالمانه و بی پرده و بدون ملاحظه و لذا همراه با پاره ای از مواجهه های خارج از عرف بود. نگارنده از این گفتگو بهره بردم و به سهم خود از برگزارکنندگان آن تشکر می کنم. اما در اینجا به چند نکته پیرامون مباحث طرح شده اشاره می کنم.
🖌 1. گفتگو عمدتاً نظری بود و تلاش مجری برای پرداختن آن دو بزرگوار به مسائل جاری اقتصادی کشور چندان نتیجه نداد. ولی بنده این مسأله را ضعف مناظره تلقی نمی کنم. چون مهم تر از فهم واقعیت موجود شناخت ریشه های نظری آن است. مردم نزاع اصلی میان دو اقتصاد دان متعلق به دو گفتمان تاثیر گذار را مشاهده کردند و نه منازعه میان دو مدیر اجرایی اقتصاد.
🖌 2. غنی نژاد نماینده دیدگاه اقتصادی است که پدید آورنده وضعیت موجود است. او چندان در تظاهر به منتقد وضع حالیه بودن موفق نبود. اعتراف و اذعانی که وی از اقتصاد سرمایه داری یا لیبرال داشت مانع پذیرش چنین تظاهری می شد. ذکر چند بانک خصوصی موفق یک نمونه آن است. کیست که نداند وضعیت موجود، نتیجه نسخه پیچی های سه چهار دهه همین دیدگاه است. حتی اگر قبول کنیم مواد اقتصادی قانون اساسی را چپ های مصدقی نوشته اند. قدرت این دیدگاه به حدی است که دیدگاه مقابل را همچنان در نقش منتقد حاشیه نشین مجبور کرده است.
🖌 3. غنی نژاد برای پنهان نگه داشتن نقش بانیان فکری وضع موجود و انحراف افکار عمومی به همان شیوه سنتی و نخ نما شده لیبرال های غربی رو آورد. او به شیوه چپ هراسی و القای اینکه مواد اقتصادی متن قانون اساسی جمهوری اسلامی را چپ ها نوشته اند، چنین وانمود می کرد که وضع موجود نتیجه کار آنان در قانون اساسی بوده است. غنی نژاد حتی برای وجیه نشان دادن گفته خود از آنها با عنوان چپ های مصدقی یاد کرد. در حالی که این عنوان برگردان عنوان چپ های آمریکایی است و دو دهه اخیر طرح شده است و دلالت بر استحاله ایدئولوژیک چپ از مواضع ضد امپریالیستی گذشته شان است. درست مانند ویتنامی های کمونیست که غنی نژاد برای کنار آمدن با امپریالیسم مثال زده است.
🖌 4. به هر حال، فرضاً که ادعای غنی نژاد درباره مواد اقتصادی قانون اساسی درست باشد ولی این ثابت نمی کند که در عمل هم چنین بوده است بلکه بعد از جنگ تحمیلی برنامه ها و سیاست های اقتصادی بر اساس اندیشه لیبرال و دانش آموختگان مدرسه نیاوران تنطیم و اجرا شده است. به عبارتی، هر چند مفاد قانون چپ گرایانه نوشته شد ولی راست گرایانه خوانده شد و عمل کردند. بگذریم که اساساً نزاع چپ و راست در جهان مدرن، صوری است. چون مبانی اومانیستی و سکولاريستی هر دو یکی است.
🖌 5. قضاوت دکتر غنی نژاد درباره دانش اقتصادی امامین انقلاب و وجود اقتصاد اسلامی، متناقض و غیر منصفانه است. ایشان از سویی می گوید مباحث فقه معاملات در قانون اساسی دیده نمی شود و یا اینکه اسلام مالکیت خصوصی را پذیرفته است. از طرف دیگر منکر اقتصاد اسلامی است. مفروض ایشان در ادعای فقدان آشنایی امامین انقلاب با علم اقتصاد را در عدم شناخت از نظریه های اقتصاد دان های غربی است. فرضاً این دو بزرگ مرد، هایک را نخوانده اند ولی دلیل بر عدم آشنایی از امر اقتصاد نمی شود. خوب است که آقای غنی نژاد بداند که هر دو رهبر انقلاب سال های متمادی درس خارج مکاسب برگزار کرده اند و کتاب بیع امام خمینی ره پنج مجلد قطور است.
🖌 6. غنی نژاد مدعی بود که انسان لیبرال نمی تواند مجتهد نباشد. با وصف این، معترف بود که 95 درصد دیدگاه های هایک را قبول دارد. خب، با مخالفت 5 درصدی که به کسی مجتهد نمی گویند. مضافاً اینکه دکتر درخشان به درستی گفتند که اگر شما مجتهد هستید، چرا آثار هایک لیبرال را بدون نقد آن فقط ترجمه می کنید.
🖌 7. دکتر درخشان مدعی بود که اندیشه لیبرالیستی غربی، ماتریالیستی و الحادی است. اما آقای دکتر غنی نژاد در پاسخ مثال به لرد اکتون می زند که او لیبرال مذهبی و مسیحی مقید کاتولیک بود. در حالی که ایشان مغالطه ورزیده است. سخن در دخالت دادن آموزه های دینی در نظریه های علمی است و نه اينکه این افراد چقدر مذهبی هستند. نظریه لیبرال بر پایه اندیشه سکولار با به کار گیری آموزه های دینی در علم اقتصاد مخالف است. اگرچه ممکن است که صاحب آن نظریه فردی مذهبی باشد. مانند جریان موسوم به روشنفکری دینی در ایران که آموزه های دینی را در مباحث علمی شان دخالت نمی دهند.
هدایت شده از مهدوی زادگان
🖌 8. نکته مهم دیگری که در گفتار دکتر غنی نژاد مشهود بود تفسیر ایشان از نظام سرمایهداری امپریالیسم آمریکا است. به زعم ایشان نظام سرمایه داری آمریکا از کف کار تا یکجایی قانونی و موافق با اصول علمی پیش می رود ولی از یکجا به بعد یعنی در سطوح فوقانی قدرت به سرمایه داری رفاقتی و انحصاری تبدیل می شود. اما آیا باید چنین اقتصاد سرمایه داری طبقاتی را ستود یا نکوهش کرد. سرمایه داری قانونی که نردبان سرمایه داری رفاقتی است، اصالت علمی ندارد و فریبی بیش نیست.
🖌 9. باور دکتر غنی نژاد به سراب بودن عدالت اجتماعی هم خیلی عجیب و نا گوار است. بی جهت نیست که مدیران اقتصادی مملکت در سه دهه اخیر دغدغه جدی نسبت به مساله عدالت اجتماعی نداشتند.
🔺 به هر حال، کمترین فایده این مناظره آگاهی عمومی از ریشه های فکری پدید آورندگان وضعیت نابسامان اقتصادی موجود است. همان کسانی که امروز به جای پاسخگو بودن، موضع اپوزیسیون گرفته اند. بطور قطع، کار برای دولت تحول خواه آیت الله رئیسی بسیار سخت و دشوار است. ولی اگر دست به جراحی بزرگ نزند، با این پروپاگاندایی که آنها دارند، وضعیت اقتصادی موجود را نا جوانمردانه به پای این دولت ثبت می کنند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
هدایت شده از پرفسور مسعود درخشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقتصاد اسلامی و در همتنیدگی نظامات اجتماعی
💠 @profderakhshan
هدایت شده از پرفسور مسعود درخشان
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مختصری در باب #نظریه_بردارهای_قدرت
پرفسور مسعود درخشان
💠 @profderakhshan
هدایت شده از بیداری ملت
🔥تقدیس پزشک برده فروش در سیما❗️
🔻دکتر غنینژاد در مناظره با دکتر درخشان تاکید می کرد که اقتصاد، علم است و جایی نیست که فقهای برجسته اسلام درباره آن نظر بدهند و لیبرالهای حقیقی دارای حق علمی برای اظهار نظر درباره اقتصاد هستند!!
🔻خب؛ از تاریخ می پرسیم #پدر_لیبرالیسم کلاسیک کیست؟
می گوید «جان لاک».
🔻دوباره می پرسیم این آقا چه کاره بودهاند؟
می گوید آقای لاک، پزشک بود و از سرمایه گذاران اصلی تجارت #بردهداری در انگلستان در قرن هفده بود!! و البته او از اصلی ترین بنیان گذاران فکری مکتب فلسفی است برای آزادی انسانها!!!
🔻لاک رضایت مردم را مبنای مشروعیت سیاسی می داند اما مردم را صرفا سرمایه داران تعریف می کند و اقشار فرودست و فقیر را جزء مردم به حساب نمی آورد و خلاصه رضایت سرمایه داران را مبنای مشروعیت سیاسی می داند!!
🔻می پرسیم نتیجه اندیشه های او و همفکرانش چه قدر باعث آزادی مردم اروپا شد؟
تاریخ پاسخ می دهد: نظرات جان لاک ها موجب بسترسازی نظری وحشیانهترین جنایات بر علیه کارگران در قرن هجده و نوزده میلادی در اروپا شد که موجب شکل گیری اعتراضات خشونت بار و فراگیر کارگران و فرودستان شد.
🔻اما دردناک اینجاست که همین ذهنیات که برخی شان حتی روشمند هم نیستند بخاطر ضعف فلسفی و شناخت شناسی در بخش بزرگی از جامعه نخبگانی، عنوان «علمی» بودن دریافت می کند و مدعیان اندیشمندی و رسانههای غربگرا، #تکرار همین حرفها را ناف علم دانسته و کسی که اسمش اروپایی نباشد را نه عالم می دانند و نه دارای حق حرف زدن در موضوعاتی که به نظرات جماعت چشم آبی متبرک شده است!
✍حمیدرضا ابراهیمی
🔴بیداری_ملت👇
@bidariymelat
برای ضبط برنامهای به آبادان آمدیم
این تصاویر دکور استدیو صدا و سیمای مرکز آبادان روزم را ساخت...
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از احمد نبویان
🔹از دید غربزدهها اینکه مردم تحت حاکمیت دولت(بعنوان تجلی اراده ملت) باشند امری ناپسند است اما اگر زیردست و برده و مواجب بگیر کارتلهای بزرگ اقتصادی و سرمایهداران بسر ببرند، امر پسندیدهای است!
🔹به مداخلات دولت در اقتصاد و اجتماع که بر اساس رأی و تنفیذ اختیار از سوی مردم صورت میگیرد، صفت «خودسرانه» میدهند و آرزوی علم کردن بنگاههای سرمایهداری و بخش خصوصی در مقابل دولت و تضعیف دولت را در سر میپرورانند.
🔹 دولت را که حداقل هر چهار سال یکبار باید در آزمون انتخاب ملت قرار گیرد و تحت کنترل ابزارهای نظارتی مجلس و ... قرار دارد به خودسری متهم میکنند و نسبت به اطاعت مردم از دولت انذار میدهند؛
🔹اینها (دانسته یا ندانسته) تئوریسینهای ذلت و بردگی عامهی مردم در برابر سرمایهداران زالوصفت هستند!
🔹هرکس آشنایی کوچکی با محیط کسب و کار داشته باشد بخوبی میداند که میزان تکریم و رعایت حقوق انسانی و اجتماعی کارمند و کارگر در دستگاههای دولتی بسیار بیشتر از بخش خصوصی است؛
🔹 و صد البته که این #دوگانه_سازی توسط غربزدهها که مردم یا باید نوکر دولت باشند یا بخش خصوصی، ظلم بزرگ دیگری است که اینها در حق جامعه مرتکب میشوند؛
👈در حالیکه عالمانهترین و عادلانهترین راهکار در خصوص مالکیت کسبوکارها که هم با شرع اسلام و هم با قانون اساسی تطابق دارد نه دولتیسازی و نه خصوصیسازی، بلکه واگذاری مالکیتها به خود مردم بصورت #تعاونی میباشد.
💠 احمد نبویان 🇮🇷
🔗@ahmad_nabavian
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
✅ َشب خوب علم اقتصاد ایران
🖌حسین مهدیزاده
📍مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم
نمی دانم دقیقا چند سال پیش بود، اما احتمالا در حال نزدیک شدن به یک دهه می شود که در سایت مکتبخونه، تدریس اقتصاد خُرد دکتر فرهاد نیلی را گوش می دادم. نمی دانم جلسه یک و یا ابتدای جلسه دو بود که ایشان تاکید می کرد که علم اقتصاد، علم باید و نباید نیست، علمی است برای پس از مشخص شدن باید و نباید، شایست و ناشایست! علم اقتصاد متعارف در یک قرن اخیر، علمی است که «پس» از مشخص شدن باید و هنجار، نباید و ناهنجار، رفتار انسانی را بهینه می کند و توسعه می دهد. آنجا یادم هست که فرهاد نیلی تاکید داشت که شایست و ناشایست را سیاست مشخص می کند و ما در قرن بیستم، دیگر اقتصاد سیاسی نداریم، یا اقتصاد می خوانیم یا سیاست و دیگر این دو، علم یک علم نیستند!
چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، اسلامگرایانی که انقلاب 57 را رقم زدند، مواجهه علمی ناچیزی با مدرنیته داشتند و برای پاسخ به این سوال بسیار ضعیف تر از امروز بودند. آن سالها هنوز فکر می شد که علم، یک دستگاه همه فن حریف است که هر کس، با هر غایتی می تواند از آن استفاده کند و به هیچ کس نه نمی گوید! این حرف به راحتی در طلبه های حجره نشین قم و دانشجویان از فرنگ برگشته جا باز کرد تا جایی که نتیجه این خطای بزرگ این وضعیت قر و قاطی امروز شد که حزب اللهی ها، با عزم و اراده پولادی و جهادی و مومنانه، روز به روز سفره مردم را تنگ تر می کنند و عدالتخواهان پیشین، دولتشان را دو دستی به بنگاه دارنی که چیزی جز سود شخصی سازی شده نمی فهمند، تحویل داده اند و از بسیج و نیروی انتظامی و روحانی و هیات و امام حسین و... توقع دارند که این کلاف سردرگم را حمایت کنند و لخت بودن این انسان را به معنی انقلابی بودن آن بگیرند!
مناظره دوشنبه شب مسعود درخشان و موسی غنی نژاد، شاید برای نخستین بار اقتصاد را به سر جای خودش برگرداند: «اقتصاد دین مدرن است!» و اساسا این یک گزارش غلط از جایگاه علم از بیخ غلط بوده! آن سالهایی که انقلابی ها، مکتب اسلام واقعی را #اسلام_سیاسی می دانستند، اقتصاد مدرن دین واقعی همان کشورها بود. دوشنبه اما همه چیز سر جای خود برگشت! غنی نژادِ حسابدار و مترجم هایکِ حقوق-سیاست دان با مسعود درخشان، نابغه اقصادسنجی و اقتصاد انرژی دو ساعت و نیم روبروی هم نشستند و یک کلمه هم از جزئیات نگفتند و نمودارها و سنجه ها را به رخ هم نکشیدند و با عصبانیت و جدیت تمام از آنچه باید یک اقتصاددان به آن «ایمان» داشته باشد گفتند!
غنی نژاد ایمان خودش به #لیبرالیسم_آرمانی را فریاد زد! تو گویی مردان پارسی قرار است آنچه لیبرال های اروپایی و آمریکایی هیچگاه روی زمین ننشسته است را از ثریا بیاورد و به زمین بنشاند و هیچ ابایی هم نداشت که آنکسی که جلوی او نشسته است هم یک پروفسور کامل اقتصاد است و باید با او با زبان اقتصاد حرف بزند!
درخشان هم مدام از آرمان ادیان و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه می گفت و اینکه ما باید تابع حکم حکومتی رهبری باشیم که مشخص می کند امروز چه جامعه ای اسلامی است و چه جامعه ای اسلامی نیست و ما باید علم اقتصاد مورد نیاز او را تولید کنیم!
دوشنبه شب حقیقت علم اقتصاد با حقیقت علم اقتصاد مناظره کرد و تنها کسانی که نمی خواهند این حقیقت ایدئولوژیک و الاهیاتی خودش را آشکار کند و همچنان می خواهند ایران مصرف کننده طرح هایی باشد که نمی دانند چه رویایی در سر دارند، از این مناظره ناراحت هستند و البته آنهایی که به اشتباه فکر می کنند دعوای لیبرالیسم با ادیان را باید در جعبه إجورث تعیین تکلیف کنند، این شب را «شب بد اساتید» نامیدند!
روزهای خوب علم اقتصاد ایران در حال آغاز است. پیرمردهای استخوان خرد کرده ای که خودشان درس مخفی شدن پشت فرمولها را به شاگردانشان داده بودند، حالا خودشان دست برداشتند و لخت و عور نشان دادند که اقتصاد بخشی از تکنولوژی تحقق #رویاها، در کف زندگی است و یگانه نیست و آسمان ریاضی باز نشده است و این کودک یگانه را فروفرستاده باشد! می دانم که نه چپ از این ماجرا خوشحال است و نه راست! چون هر دو سالها، برج و باروهایی دور این لایه مخفی شده علم ساخته بودند که کسی دیگر به سوی آن باز نگردد و حالا رستم ها آمده اند تا با پتک این دیوارها را خراب کنند، تا معلوم کنند که مساله از رکود در آمدن نیست، مساله تورم نیست، حالت بهینه گردش مالی نیست، بلکه مساله این است که چه غایتی داریم و چه انسانی می خواهیم بسازیم و چه کیفیتی از جامعه برای این انسان مناسب است؟!
مشخص شدن مرزها، فقط برای آدمهای کوچک دلسرد کننده است، آدمهای جدی از اینکه مرزهای دانش شفاف تر می شوند، فقط لذت می برند.