هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍حکایت👇
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
ملانصرالدین برای خرید پاپوش نو راهی شهر شد.
در راسته ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند.
فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد.
ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد، اما هیچ کدام را باب میلش نیافت.
هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد.
بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فروشنده با صبر و حوصله ی هر چه تمام به کار خود ادامه می داد.
ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد که ناگهان متوجه ی یک جفت کفش زیبا شد!
آنها را پوشید.
دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند.
چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد.
بالاخره تصمیم خود را گرفت.
می دانست که باید این کفشها را بخرد
از فروشنده پرسید:
قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟
فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند!
ملا گفت: چه طور چنین چیزی ممکن است، مرا مسخره می کنی؟
فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند، چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی!
⭐️این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست، همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است. ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم. خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم. فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است. خود کم بینی و اغلب خود نابینی باعث می شود که خویشتن را به حساب نیاورده و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشیم ⭐️
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
#ملانصرالدین وکفش فروش😂👆
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
#ملانصرالدین
#گرفتن_الاغ_از_ملا
همسایه ملا آمد و به ملا گفت:
خواهش میکنم الاغت را دو سه روز به من کرایه بده.!
ملا گفت : به جان عزیزت یکی از دوستان الاغ را برده هنوز نیاورده...
در این بین الاغ از طویله بر اثر شنیدن صدای ملا شروع کرد به عرعر کردن.!
همسایه به ملا گفت: بابا گلی به جمالت مگر من الاغت را می خوردم..!
ملا گفت: مگر چه شده، اگر الاغ اینجا بود که من مضایقه نمی کردم.!
همسایه گفت: الاغ که در طویله است من دارم صدایش را می شنوم و نمیدانم حرف تو را قبول کنم یا صدای الاغ را.!!؟
ملا جواب داد: من از تو توقع نداشتم خیلی عجیب است که تو با این سن و سال حرف من پیر مرد و ریش سفید را قبول نداری آنوقت حرف الاغ احمق را باور می کنی.!!!
#مجموعه_حکایات_وسخن_بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
📜 @h_bohlol
#ملانصرالدین و #انگور
روزی ملانصرالدین سبدی انگور روی خرش گذاشته و به شهری رفت.
جوانهای محل جلوی او را گرفته و گفتند : ملا به ما انگور نمیدهی؟وقتی ملا جمعیت را دید فکر کرد اگر به هر کدام یک خوشه انگور بدهد دیگر چیزی در سبد باقی نمی ماند تا به خانه ببرد پس یک خوشه بیرون آورده و به هر نفر یک حبه انگور داد و گفت : چون غرض چشیدن است . مزه یک حبه با یک خوشه تفاوتی ندارد!
📜 @h_bohlol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ملانصرالدین وکدخدای ده
مواظب باشید (خر مرده 🐴) بهتون نفروشن!
حکایت این روزهای زندگی ما واس ام اس های تبلیغاتی
حتما ببینید👆👆
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥