هدایت شده از 🌷مرحوم شیخ احمدکافی(ره)🌷
╔═🌿🍒🌿🍒🌿🍒🌿
#تعزیه
دوطفلان مسلم
شبیه خوانان:
حسین قربانی، حسن چوپانی
نوای نی:
نورالله سروانی
🎤صداهای ماندگار(مرحوم کافی)👇
♻ @marhom_kafi
═🌿🍒🌿🍒🌿🍒🌿
برای علاقه مندان به تعزیه👆👆
هدایت شده از 🌷مرحوم شیخ احمدکافی(ره)🌷
4_532579380677883739.mp3
9.97M
╔═🌿🍒🌿🍒🌿🍒🌿
#تعزیه
دوطفلان مسلم
شبیه خوانان:
حسین قربانی، حسن چوپانی
نوای نی:
نورالله سروانی
🎤صداهای ماندگار(مرحوم کافی)👇
♻ @marhom_kafi
═🌿🍒🌿🍒🌿🍒🌿
برای علاقه مندان به تعزیه👆👆
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
سليم.اي شاه مظلو.mp3
9.4M
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
كرامت ابوالفضل ع (1).mp3
3.7M
#کرامت_ابوالفضل(ع)
(صوتی 12دقیقه )
👌بسیارزیبا وشنیدنی
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⚫️اسلام علیک یا اباعبدالله
شهادت سروروسالارشهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)را به تمام شیعیان جهات بویژه ملت حسین دوستان ایران اسلامی تسلیت عرض می نمائیم
امیدواریم عزاداریهایتان مقبول درگاه احدیت وامام حسین(ع)واقع شده باشد.
انشاالله
😌🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍️#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
دلال بازار:
حضرت سلیمان علیه السلام عرض کرد: خدایا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور وملائکه و دیوها مسلّط کردی، ولی یک خواهشی از تو دارم و آن اینکه اجازه دهی بر شیطان هم مسلّط شوم و او را زندانی و حبس کنم و به غل و زنجیرش بکشم که این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد.
خطاب رسید: ای سلیمان مصلحت نیست.
عرض کرد: خدایا وجود این معلون برای چه خوب است؟! ندا آمد: اگر شیطان نباشد کارهای مردم معوق و معطل می ماند، عقب می افتد، کار مردم پیش نمی رود...
عرض کرد: خدایا من میل دارم این ملعون را چند روزی حبس کنم. خطاب رسید: حالا که اصرار داری؛ بسم اللّه، او را بگیر. حضرت سلیمان علیه السلام فرستاد او را آوردند، غل و زنجیر کردند و به زندان انداختند.
حضرت کارش زنبیل بافی بود، زنبیل درست می کرد و می برد بازار می فروخت و از این راه نان خود را در می آورد. یک روز زنبیل درست کرد و به نوکرها داد که ببرند بازار بفروشند و قدری آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول کند. (در حالی که در خبر است که هر روز چهار هزار شتر و پنج هزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرت طبخ می شد، با وجود این خودش زنبیل بافی می کرد و نان می خورد.
حضرت سلیمان علیه السلام فرستاد زنبیل را بردند بازار بفروشند، خدمتگزاران دیدند، بازارها بسته، خبر آوردند: آقا بازارها بسته است، حضرت فرمود: مگر چه شده؟! برای چه بسته است؟! گفتند: نمی دانیم، زنبیل ها ماند، و حضرت آن روز را با آب افطار کرد.
روز بعد غلامان را فرستاد زنبیل ها را به بازار ببرند و بفروشند. باز خبر آوردند که بازارها بسته و مردم به قبرستان ها رفته و مشغول گریه و زاری هستند و تهیه سفر آخرت را می بینند. خدایا چه شده مردم چرا دل به کاسبی نمی دهند؟!
خطاب رسید: ای سلیمان تو دلال بازار را گرفتی و زندان کردی، نگفتم: مصلحت نیست شیطان را زندانی کنی؟ حضرت سلیمان دستور داد، شیطان را آزاد کردند، صبح که شد، دید مردم صبح زود به در مغازه هایشان رفته اند و مشغول کسب و کار شده اند.
پس اگر شیطان نباشد امورات دنیا نظم نمی گیرد، قدرت پروردگار را مشاهده می کنی، از همین دشمن هم جهت نظم امور استفاده کرده.
✅کارخدا،شکرخدا
یاحــــــق
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍️#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
👈 دریا باش
مردی پیش بایزید بسطامی آمد و گفت: چرا هجرت نکنی و از شهری به شهری نروی تا خلق را فایده دهی و خود نیز پخته تر گردی که گفته اند:
🍂بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
🍂صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی
بایزید گفت: در این شهر که هستم، دوستی دارم که ملازمت او را بر خود واجب کرده ام. به وی مشغولم و از او به دیگری نمی پردازم.
آن مرد گفت: آب که در یک جا بماند و جاری نگردد، در جایگاه خود بگندد. بایزید جواب داد: دریا باش تا هرگز نگندی.
📗 #گزیده_کشف_الاسرار
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💯 @sticker1000💯
🥀📚 @h_bohlol 📚
🌼📚 @h_bohlol2 📚
🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🍂
🍃🍂🌼🍃🍂
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شگفتی و سورپرایز #محرم_امسال که کل مردم را شگفت زده و به تحسین وا داشته!
نوحه خوانی سوزناک و دلنشین سه #دختر_هندی به زبان فارسی که فوق العادست! مداحامون یاد بگیرند!
💥📚 @h_bohlol
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
فشار قبر چيست؟
استادالهی قمشه اي، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:
💟
که مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
استادالهی قمشه اي
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ای
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
حکایت
مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانه اش پنهان کرد و هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.
همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت.
روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت.
او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد.
رهگذری او را دید و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت:
این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.
اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده است و شرایط مناسبی دارید پس به فکر دیگران نیز باشید.
بخشش مال همچون هرس کردن درخت است پول با بخشش زیادتر و زیادتر میشود.
دارایی شما حساب بانکیتان نیست. دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته هایی است که برای یاری رساندن دیگران به گردش درمی آورید.
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
پادشاهی وزيری داشت كه هر
اتفاقی میافتاد میگفت: خيراست!!
روزی دست پادشاه در سنگلاخها گير كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند،
وزير در صحنه حاضر بود گفت:خيراست!
پادشاه از درد به خود میپيچيد،از رفتار وزير عصبی شد، او را به زندان انداخت،
۱سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله ای گرفتار شد كه بنابر اعتقادات خود، هر سال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود،سر میبرند و لازمه اعدام آن شخص اين بود كه بدنش سالم باشد وقتی ديدند اسير، يكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند آنجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خير است! پادشاه دستور آزادی وزير را داد وقتی وزير ازاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت:خيراست!
پادشاه گفت: ديگر چرا؟؟؟
وزير گفت: از اين جهت خير است كه اگر مرا به زندان نينداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام میكردند.
در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست
در صراط مستقيم ای دل كسی گمراه نيست..
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
🌳🔻روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
🌳🔻«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
🌳🔻استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.
🌳🔻نوجوان این کار را کرد.
🌳🔻استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت، طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.
🌳🔻استاد نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.
🌳🔻او که از کار استاد عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:
🌳🔻« استاد ! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »
🌳🔻استاد دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:
🌳🔻«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.
🌳🔻هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی!»
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
1_12713075.mp3
3.7M
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
👈 اموال مردم
هنگامی که هارون از سفر حجّ مراجعت می کرد. بهلول سر راه او ایستاد و با صدای بلند سه مرتبه صدا زد: هارون،
هارون پرسید: این صدا از آن کیست؟ گفتند: بهلول مجنون است، رو به بهلول کرد و گفت: می دانی من کیستم؟
بهلول گفت: تو همان کس هستی که اگر در مشرق به کسی ظلم کنند و تو در مغرب باشی مسئولیت آن ظلم به عهده توست و در قیامت باز خواست خواهی شد.
هارون گریه کرد و گفت: از من حاجتی بخواه، بهلول گفت: حاجت من این است که دستور دهی گناهان مرا ببخشند و مرا داخل بهشت نمایند.
هارون گفت: این کار از من ساخته نمی باشد ولی قرضهای تو را می پردازم، بهلول پاسخ داد که با اموال مردم قرض پرداخت نمی شود، شما اموال مردم را به خودشان برگردانید.
هارون گفت: دستور می دهم برای تأمین معاش تو حقوقی دائمی (مادام العمر) بپردازند. بهلول گفت: ما همه بندگان خدا هستیم آیا ممکن است خداوند تو را در نظر گرفته باشد و مرا فراموش کند؟
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️✍#کانال_حکایتهای_شیرین_بهلول
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
🏴
مِثْلِ عبّٰاسْ كَسْي هَسْت دِلٰاوَرْ بٰاشَدْ
بٰاْ هَمِهْ تِشْنِگي اَشْ يٰادِ بَرٰادَرْ بٰاشَد
مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسيْ هَسْت كِهْ سَقّٰا بٰاشَدْ
جِگَرِ سُوخْتِه اشْ حَسْرَتِ دَرْيٰا بٰاشَدْ
هيچْ كَسْ مِثْلِ اَباالْفَضْلِ وَفٰادٰارْ نَبُودْ
لٰايِقِ تَشْنِگيُ و اِسْمِ عَلَمْدٰارْ نَبُودْ
هَرْ كَسْي خْوٰاسْت كِهْ فَرْدٰا بِه شَفٰاعَتْ بِرِسَدْ
يٰا اَباالْفَضْلِ بِگُوييدْ بِه سَلٰامَتْ بِرِسَد
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
5_6111943916263571719.mp3
3.67M
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
⭕️ قحطی های خیالی!
🔴 میگن که یروز خدا به حضرت موسی گفت: قحطی خواهد آمد، پس به قومت بگو آماده شوند....
🔔حضرت موسی هم به قومش گفت و بنی اسرائیل اومدن تو دیوار خونه ها سوراخ ایجاد کردن یجوری که تو روزهای سخت به داد هم برسن و بهم دیگه کمک کنن تا آن قحطی تموم بشه
یه مدت گذشت، ولی قحطی نیومد...
⭕️حضرت موسی علتش رو از خدا پرسید
خدا بهش گفت: من دیدم که قوم تو به یکدیگر #رحم کردند، حال من چگونه به این قوم رحم نکنم.
رفقای عزیز
تفاوت این داستان با ماجرای این روزهای کشور اینه که اون زمان، خدا بود که گفت قحطی تو راهه و به خاطر همدلی مردم، بلای قحطی رو برداشت و به خیر گذشت
⛔️اما امروز دشمن خداست که داره به ما #القا می کنه، قحطی در راه است.
پس اگه کسی به فریب شیطان گوش کنه و از ترس #قحطی_خیالی خونهش رو پر از اجناس مورد نیاز مردم بکنه
🔴 بعید نیست که خود خدا اون شخص رو به #قحطی_واقعی مبتلا کنه...
چرا که خود خدا در قرآن میفرماید👈 خداوند سرنوشت هیچ قوی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند...
بهتر نیست به اندازه بخریم و حق مردم رو تو خونمون انبار نکنیم؟!
#احتکار_خانگی
#ضرر_همگانی
#به_اندازه_بخریم
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
خداوند لعنت کند کسانی را که به ملت خیانت میکنن از زندگی هاشون خیر نبینن انشالله
👆👆👆🙏🙏🙏
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلام علیکم
خدمت اعضاء محترم کانال می رساند که کانال تلگرامی ما با آیدی همین کانال در تلگرام شروع به فعالیت کرده عزیزانی که مایل هستند میتوانند تشریف بیارن ودرکانال تلگرامون هم عضو بشن .
ایتا بعلت کمی امکانات وهزینه های دانلود بصورت محدود ادامه میدیم فعالیت گسترده در تلگرام انجام خواهد شد
لطفا به همه اطلاع رسانی بفرمائید وبه جمع ما بپیوندید.
با تشکر🙏
#مجموعه حکایات وسخن بزرگان
💥📚 @h_bohlol 📚💥
با همین آیدی وارد کانالمون در تلگرام بشوید👆
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
#برگی_از_معرفت 🍂🍂
❄فقط هنگام خوردن آب نگوییم سلام بر حسین(ع) چون او تشنه ٱب نبود، او تشنه انسانیت و آزادگی بود
❄این بار هر گاه کسی را بخشیدیم و به او فرصت دوباره دادیم، بگوییم سلام بر حسین
❄هر گاه ظلم را دیدیم و سکوت نکردیم بگوییم سلام بر حسین
❄هرگاه گرسنه ای رادیدیم و ساده از کنارش عبور نکردیم بگوییم سلام بر حسین
❄سلام بر حسین برای همه لحظاتی که در جبهه حق و باطل روزمرّهء زندگیمان فارغ از هر منفعتی طرف حق را بگیریم!
❄سلام بر تو، یا ثار الله ، ببخش که فقط برای تشنه به آب بودنت میگرییم...
🌹مجموعه حکایات وسخن بزرگان
👌💚 @h_bohlol 💚👌
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
عضویت در کانال تلگرامی ما با آیدی همین کانال👇👇
مجموعه حکایات وسخن بزرگان
📚 @h_bohlol 📚
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
📜 @h_bohlol
#ملانصرالدین و #انگور
روزی ملانصرالدین سبدی انگور روی خرش گذاشته و به شهری رفت.
جوانهای محل جلوی او را گرفته و گفتند : ملا به ما انگور نمیدهی؟وقتی ملا جمعیت را دید فکر کرد اگر به هر کدام یک خوشه انگور بدهد دیگر چیزی در سبد باقی نمی ماند تا به خانه ببرد پس یک خوشه بیرون آورده و به هر نفر یک حبه انگور داد و گفت : چون غرض چشیدن است . مزه یک حبه با یک خوشه تفاوتی ندارد!
📜 @h_bohlol
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🌺 #تلنگر 🌺
📜 @h_bohlol
#حکایت پدر و پسر
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟
پسر جواب داد:من میزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود.
پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی....!!
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟؟؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی
📜 @h_bohlol
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
همیشه نباید حرف زد
گاه باید سکوت کرد..
حرف دل که گفتی نیست
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت
تا ته بغضت را بفهمد...
#داستانهای_شیرین_و_آموزنده🔰🔰
@h_bohlol @h_bohlol
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
🚩#مکث
این پرسش همیشه برای من وجود دارد،که چگونه انسانها میتوانند با تحقیر دیگران احساس بزرگی کنند؟!
#گاندی
#داستانهای_شیرین_و_آموزنده🔰
@h_bohlol @h_bohlol
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
هدایت شده از 📚حکایات شیرین بهلول 📚
آورده اﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﻃﺒﯿﺐ ﻣﺨﺼﻮﺻﯽ ﺟﻬﺖ درﺑﺎر ﺧﻮد از ﯾﻮﻧﺎن ﺧﻮاﺳﺖ. ﭼﻮن آن ﻃﺒﯿـﺐ وارد ﺑﻐﺪاد ﺷﺪ ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻼل ﺧﺎﺻﯽ آن ﻃﺒﯿﺐ را وارد درﺑﺎر ﻧﻤﻮد و ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎ او اﺣﺘﺮام ﻧﻤـﻮد.ﺗـﺎ ﭼﻨـﺪ روز ارﮐﺎن دوﻟﺖ و اﮐﺎﺑﺮ ﺷﻬﺮ ﺑﻐﺪاد ﺑﻪ دﯾﺪن آن ﻃﺒﯿﺐ ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ اﯾﻨﮑﻪ روز ﺳـﻮم ﺑﻬﻠـﻮل ﻫـﻢ ﺑـﻪ اﺗﻔـﺎق ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ دﯾﺪن آن ﻃﺒﯿﺐ رﻓﺖ و در ﺿﻤﻦ ﺗﻌﺎرﻓﺎت و ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎي ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺑﻬﻠـﻮل از آن ﻃﺒﯿـﺐ ﺳﻮال ﻧﻤﻮدﺷﻐﻞ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؟ﻃﺒﯿﺐ ﭼﻮن ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺑﻬﻠﻮل را ﺷﻨﯿﺪه و او را ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮐﻪ دﯾﻮاﻧﻪ اﺳﺖ ﺧﻮاﺳﺖ او را ﻣـﺴﺨﺮه ﻧﻤﺎﯾـﺪ.ﺑـﻪ او ﺟﻮاب داد : ﻣﻦ ﻃﺒﯿﺐ ﻫﺴﺘﻢ و ﻣﺮده ﻫﺎ را زﻧﺪه ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻢ.ﺑﻬﻠﻮل درﺟﻮاب ﮔﻔﺖ: ﻣﺮده زﻧﺪه ﮐﺮدﻧﺖ ﭘﯿﺶ ﮐﺶ ، ﺗﻮ زﻧﺪه ﻫﺎ را ﻧﮑﺶ از ﺟﻮاب ﺑﻬﻠﻮل ﻫﺎرون و اﻫﻞ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻨﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﻧﻤﻮدﻧﺪ و ﻃﺒﯿﺐ از رو رﻓﺖ و ﺑﻐﺪاد را ﺗﺮك ﻧﻤﻮد
#داستانهای_شیرین_و_آموزنده🔰
@h_bohlol @h_bohlol
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀