eitaa logo
📚حکایات شیرین بهلول ۲ 📚
152 دنبال‌کننده
304 عکس
88 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂 ❄فقط هنگام خوردن آب نگوییم سلام بر حسین(ع) چون او تشنه ٱب نبود، او تشنه انسانیت و آزادگی بود ❄این بار هر گاه کسی را بخشیدیم و به او فرصت دوباره دادیم، بگوییم سلام بر حسین ❄هر گاه ظلم را دیدیم و سکوت نکردیم بگوییم سلام بر حسین ❄هرگاه گرسنه ای رادیدیم و ساده از کنارش عبور نکردیم بگوییم سلام بر حسین ❄سلام بر حسین برای همه لحظاتی که در جبهه حق و باطل روزمرّه‌ء زندگیمان فارغ از هر منفعتی طرف حق را بگیریم! ❄سلام بر تو، یا ثار الله ، ببخش که فقط برای تشنه به آب بودنت میگرییم... 🌹مجموعه حکایات وسخن بزرگان 👌💚 @h_bohlol 💚👌
عضویت در کانال تلگرامی ما با آیدی همین کانال👇👇 مجموعه حکایات وسخن بزرگان 📚 @h_bohlol 📚
📜 @h_bohlol و روزی ملانصرالدین سبدی انگور روی خرش گذاشته و به شهری رفت. جوانهای محل جلوی او را گرفته و گفتند : ملا به ما انگور نمیدهی؟وقتی ملا جمعیت را دید فکر کرد اگر به هر کدام یک خوشه انگور بدهد دیگر چیزی در سبد باقی نمی ماند تا به خانه ببرد پس یک خوشه بیرون آورده و به هر نفر یک حبه انگور داد و گفت : چون غرض چشیدن است . مزه یک حبه با یک خوشه تفاوتی ندارد! 📜 @h_bohlol
📜 @h_bohlol و كسي بهلول را گفت: تا چند مي خواهي در جنون باشي ؟ لحظه اي بخود آي و راه عقل در پيش گير. بهلول گفت: اين روز ها بدنبال عقل رفتن خيلي جنون می خواهد! 📜 @h_bohlol
🌺 🌺 📜 @h_bohlol پدر و پسر پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ پسر جواب داد:من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. پسرم من میزنم یا تو؟ این بار پسر جواب داد شما میزنی....!! پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟؟؟ پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی 📜 @h_bohlol
در این صبح زیبا صمیمےترین سلام ها و درودها تقدیم به شما عزیرانم امید که طلوع امروز آغاز خوشےهایتان باشد و شادی و برکت و آرامش مهمان همیشگی خانه هایتان سلام صبحتون زیــــبا ❤️ داستانهای شیرین و آموزنده🔰🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
همیشه نباید حرف زد گاه باید سکوت کرد.. حرف دل که گفتی نیست باید آدمش باشد کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد... #داستانهای_شیرین_و_آموزنده🔰🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🚩 این پرسش همیشه برای من وجود دارد،که چگونه انسان‌ها می‌توانند با تحقیر دیگران احساس بزرگی کنند؟! 🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
آورده اﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﻃﺒﯿﺐ ﻣﺨﺼﻮﺻﯽ ﺟﻬﺖ درﺑﺎر ﺧﻮد از ﯾﻮﻧﺎن ﺧﻮاﺳﺖ. ﭼﻮن آن ﻃﺒﯿـﺐ وارد ﺑﻐﺪاد ﺷﺪ ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻼل ﺧﺎﺻﯽ آن ﻃﺒﯿﺐ را وارد درﺑﺎر ﻧﻤﻮد و ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺎ او اﺣﺘﺮام ﻧﻤـﻮد.ﺗـﺎ ﭼﻨـﺪ روز ارﮐﺎن دوﻟﺖ و اﮐﺎﺑﺮ ﺷﻬﺮ ﺑﻐﺪاد ﺑﻪ دﯾﺪن آن ﻃﺒﯿﺐ ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ اﯾﻨﮑﻪ روز ﺳـﻮم ﺑﻬﻠـﻮل ﻫـﻢ ﺑـﻪ اﺗﻔـﺎق ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ دﯾﺪن آن ﻃﺒﯿﺐ رﻓﺖ و در ﺿﻤﻦ ﺗﻌﺎرﻓﺎت و ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎي ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺑﻬﻠـﻮل از آن ﻃﺒﯿـﺐ ﺳﻮال ﻧﻤﻮدﺷﻐﻞ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؟ﻃﺒﯿﺐ ﭼﻮن ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺑﻬﻠﻮل را ﺷﻨﯿﺪه و او را ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮐﻪ دﯾﻮاﻧﻪ اﺳﺖ ﺧﻮاﺳﺖ او را ﻣـﺴﺨﺮه ﻧﻤﺎﯾـﺪ.ﺑـﻪ او ﺟﻮاب داد : ﻣﻦ ﻃﺒﯿﺐ ﻫﺴﺘﻢ و ﻣﺮده ﻫﺎ را زﻧﺪه ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻢ.ﺑﻬﻠﻮل درﺟﻮاب ﮔﻔﺖ: ﻣﺮده زﻧﺪه ﮐﺮدﻧﺖ ﭘﯿﺶ ﮐﺶ ، ﺗﻮ زﻧﺪه ﻫﺎ را ﻧﮑﺶ از ﺟﻮاب ﺑﻬﻠﻮل ﻫﺎرون و اﻫﻞ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻨﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﻧﻤﻮدﻧﺪ و ﻃﺒﯿﺐ از رو رﻓﺖ و ﺑﻐﺪاد را ﺗﺮك ﻧﻤﻮد 🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 روزی ﺑﺮ ﻫﺎرون وارد ﺷﺪ ﻫﺎرون ﮔﻔﺖ ای ﺑﻬﻠﻮل ﻣﺮا ﭘﻨﺪي ده . ﺑﻬﻠـﻮل ﮔﻔـﺖ ای ﻫـﺎرون اﮔـﺮ در ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ آﺑﯽ در آن ﻧﯿﺴﺖ و ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻏﻠﺒﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ آﯾﺎ ﭼﻪ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ را ﺟﺮﻋﻪ اي آب دﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﻄﺶ ﺧﻮد را ﻓﺮو ﻧﺸﺎﻧﯽ ؟گفت ﺻﺪ دﯾﻨﺎر ﻃﻼ. ﺑﻬﻠﻮل ﮔﻔـﺖ : اﮔـﺮ ﺻـﺎﺣﺐ آن ﺑﻪ ﭘﻮل رﺿﺎﯾﺖ ﻧﺪﻫﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ دﻫﯽ ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﺼﻒ ﭘﺎدﺷﺎﻫﯽ ﺧﻮد را ﻣﯽ دﻫﻢ.بهلول گفت پس از آنکه آب را آشامیدی اﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺮض ﺣﺒﺲ اﻟﯿﻮم ﻣﺒﺘﻼ ﮔﺮدي و رﻓﻊ آن ﻧﺘﻮاﻧﯽ ﺑﺎز ﭼﻪ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻋﻼج آن درد را ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ؟ﻫﺎرون ﮔﻔﺖ ﻧﺼﻒ دﯾﮕﺮ ﭘﺎدﺷﺎﻫﯽ ﺧﻮد را. ﺑﻬﻠﻮل ﺟﻮاب داد : ﭘﺲ ﻣﻐـﺮور ﺑـﻪ اﯾـﻦ ﭘﺎدﺷـﺎﻫﯽ ﻣﺒـﺎش ﮐـﻪ ﻗﯿﻤﺖ آن ﯾﮏ ﺟﺮﻋﻪ آب ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ.؟ آﯾﺎ ﺳﺰاوار ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻠﻖ ﺧﺪاي ﻋﺰوﺟﻞ ﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﮐﻨﯽ ! 🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🚩 برای اینکه دو نفر برای هم خوب باشند، هر کدام باید ابتدا برای خود خوب باشد. تا موقعی که متوجه تنهایی خود نشویم، از دیگری به عنوان سپری در مقابل تنهایی استفاده می کنیم. فقط کسی که بتواند مثل عقاب شجاعانه زندگی کند، قادر است به دیگری عشق پیشکش کند... 💠 سواد زندگی👇👇🔰 @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
برای آزادی لازم نیست زمین و آسمان بخرید!فقط خودتان را نفروشید... "نلسون ماندلا @h_bohlol @h_bohlol 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀