eitaa logo
هاد
4.2هزار دنبال‌کننده
446 عکس
204 ویدیو
38 فایل
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) هم جهت با قاعده های عالم زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فهرستی از برندهای فرانسوی که بین کاربران مسلمان به منظور تحریم کالاهای ساخت این کشور در شبکه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است. *اللهم صل علی محمد و آل محمد*
امسال سال خاصی ست! به هزار و یک دلیل، و یکی از مهم ترین دلایل ش فردا روز رقم خواهد خورد. فردا که آفتاب عالم تاب محمد مصطفی، به رغم مدعیانی که منع عشق کنند، طلوعی دیگر باره خواهد داشت و طنین نام بت شکن ش با مرگ بر آمریکاهای ما در هم خواهد آمیخت و مصادف خواهد شد با افول آمریکا آن هم با شیبی تند در حد سقوط آزاد! همه مان حس کرده بودیم این را که با شهادت حاج قاسم به دلالت اشقی الاشقیا، صفحه تاریخ ورق خورده است و زمان به دو بخش ما قبل و مابعد تقسیم شده، ولی باور می کردید این همه شتاب گرفتن تحقق رویاهای آخرالزمانی مان را؟! الیس الصبح بقریب؟! ✍ رضوان زندیه @haad1442
می‌خواهم صریح‌تر و راحت‌تر بنویسم اما طبق معمول باید ملاحظه کرد. شما نمی‌دانید سر همین ماجرای قره‌باغ و جنگی که با خائنان به وطن داشتیم چه بلایی سرمان آمد اما امروز سر همه ما بالا است. شهید فخری زاده هم بر اثر مماشات ترور شد، اگر یک بار یک موشک به وسط تل‌آویو می‌خورد هم تحریم‌ها به پایان می‌رسید و هم دیگر کسی ترور نمی‌شد. یک بار بزنید، یک عمر راحت باشید. شاید هم نظر بر این است که اصولا نباید بزنیم و همیشه باید فقط تهدید کنیم چون نان یک عده‌ای در همین است!! من بودم می‌زدم، یک قاعده بسیار ساده است، نزنید، می‌زنند. مانند رستم ایرانشهر، آن اندازه زدند و نزدیدید تا بهترین‌ها را زدند و بردند و هنوز هم به آن می‌بالند. مرگ یک بار، شیون یک بار... بارها گفتم. همین امشب به ولای علی 50 فروند موشک به سمت صنایع نظامی رافائل رژیم صهیونیستی شلیک کنید، همه چیز خواهد خوابید... یادتان هست سال گذشته و همزمان با ترور سردار دلها حاج قاسم و ابومهدی المهندس نوشتم، همان روز عرض کردم که این را از من داشته باشید، حالا هم داشته باشید. دشمن به این محاسبه رسیده که ما پاسخ نخواهیم داد، در بند محاسبه و مجادله و معامله هستیم... این موضوع را خیلی خوب فهمیده به ویژه وقتی این شکلی بزند. حالا ترامپ فکر می‌کرد اگر موضوع ترور شهید سلیمانی را بر عهده بگیرد دیگر کاری از دست ایران بر نمی‌آید و ما را خوار و خفیف خواهد کرد، اما همان 12 موشک هم دندان ترامپ را کشید... اگر موشک‌هایتان همیشه به سمت سرزمین‌های اشغالی نشانه رفته، نگذارید شنبه نتانیاهو یک‌شنبه شود و صهیونیست‌ها به دوشنبه برسند. نیاز به هیچ ادله‌ای نیست، همانگونه که آرامکو منهدم شد و کسی هم نتوانست رد موشک‌ها را بفهمد، به همان شکل و شیوه باید عمل کرد. این همه موشک مختلف که با سرمایه این مردم ساخته شده، برای چیست؟ این همه موشکی که با مدیریت شهید فخری‌زاده ساخته شد و در سیلوها دارد خاک می‌خورد نه برای حفظ بازدارندگی است؟ وقتی استفاده نمی‌شود پس برای چه ساخته شده است. به خدا امشب تل‌آویو را بزنید تا فردا زندگی سگی صهیونیست‌ها را تماشا کنیم. کاری که قرار است چند ماه دیگر انجام شود، همین الان انجام دهید...به خدا بزرگ سوگند که همه مردم ایران از چهارگوشه کشور حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. بزنید تا دیگر نزنند. ✍ جواد سعیداوی @haad1442
«ترور» از دریچۀ «مذاکره» [1]. اگر دشمن دریابد که ما «احساسِ ضعف» می‌کنیم، «تردید»ش در ضربه‌زدن، به «یقین» تبدیل خواهد شد! آنگاه، آن‌قدر «ضربه‌های پی‌درپی» وارد خواهد آورد که «گیج» و «گنگ» شویم و در برابرش به زمین بیفتیم؛ بی‌آن‌که حتّی «جرأت» و «جسارتِ» دفاع از خویش را بیابیم! [2]. رهبرِ انقلاب، بارها به دولتِ روحانی تذکّر داد که به دشمن، «پیامِ ضعف»، ارسال نکنید! این دولت از آغازِ تبلیغاتِ انتخاباتی‌اش در سالِ نودودو تاکنون، کمترین کوتاهی و سستی در ارسالِ «پیامِ ضعف» به دشمن نداشته است! چنان‌که با «تحریف»، وانمود کرد که راه‌حلِ گشایشِ اقتصادی، «مذاکره با آمریکا» است. روحانی، هم این وسوسه را به ذهنِ مردم افکند و معیشتِ مردم را «شرطی» کرد؛ و هم به آمریکا اطمینان داد که در ایران، هیچ اتّفاقی رخ نخواهد داد، مگر این‌که تحریم‌ها برطرف شوند! آخرین «پیامِ ضعفِ» این دولت به دشمن، چشم‌امیدداشتن به بازشدنِ بابِ «مذاکرۀ مجدّد با آمریکا» به‌واسطۀ تغییرِ رئیس‌جمهورِ آن بود! گویا تدبیر و امیدِ این دولت، وابسته به «معادلاتِ سیاسیِ آمریکا» است! [3]. وقتی به‌گونه‌ای با دشمن روبرو شویم که سراپا، «احساسِ نیاز و وابستگی» باشیم و به بهای مساعدتِ او، تمامِ «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا بگذاریم، او به «هیچ حدّی»، بسنده نخواهد کرد، بلکه فرصت را برای «پیشروی»، مناسب دانسته و می‌کوشد «سنگرهای بیشتر و مهمّ‌تر»ی را فتح کند! به‌عبارت‌دیگر، «عقب‌نشینی» و «انفعال» و «سازش‌جوییِ» ما، به ضررِ ما تمام خواهد شد. «دولتِ ضعیف» و «جامعۀ به‌ضعف‌کشانده‌شده»، حریم و حصاری ندارد و دستخوشِ تعدّیِ دشمن قرار می‌گیرد. [4]. تلخ‌تر و غم‌انگیزتر این‌که «دولتِ ضعیف» که همچنان، دلبسته و شیفتۀ مذاکره است، تلاش می‌کند تا «دانشمندِ هسته‌ایِ» خویش را «دانشمندِ دفاعی» بخواند تا مبادا «خطِ جدیدِ مذاکره»، گزند و آسیبی ببیند! دولتِ جدیدِ آمریکا نیز می‌داند که «دولتِ ضعیف»، بیش از صدورِ چند بیانیّۀ رقیق و کلیشه‌ای، قدمی بر نخواهد، بلکه «رام‌تر» و «تسلیم‌تر» و «حقیرتر» از همیشه، برای آغازشدنِ مذاکره، لحظه‌شماری می‌کند! «صنعتِ هسته‌ای»، «صنعتِ موشکی»، «فتوحاتِ منطقه‌ای»، «معیشتِ مردم»، «عزّتِ ایرانی»، «قاسم سلیمانی»، «محسن فخری‌زاده» و ... همه‌وهمه باید فدای «خطِ مذاکره با آمریکا» شوند! [5]. این «دانشمندِ هسته‌ای»، قربانیِ عملیّاتِ شناسایی در متنِ «روندِ رسمیِ اعتمادسازیِ دولتِ ضعیف با آمریکا» شد، نه عملیّاتِ جاسوسی و تعقیب و مراقبتِ غیررسمی ...! تفنگی که این گلوله‌ها از آن شلیک شدند، در همان «دستِ چُدنی‌ِ با روکشِ مخملی» قرار داشتند! [6]. به‌راستی، ما بهای چه‌چیزی را می‌پردازیم؟! «اختلالِ دستگاهِ محاسباتی»؟! «اعتماد به دشمن»؟! «ساده‌لوحی و حماقت»؟! «نفوذِ رسمی»؟! ... بی‌جهت نبود که رهبرِ انقلاب گفت: مگس، بر روی «زخم» می‌نشیند! این «زخم‌ها»، حاصلِ نیشِ خنجرِ «مذاکره» هستند که از پشت، بر پهلوی انقلاب فرومی‌روند... ✍ مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi @haad1442
فخری زاده ی عزیز از شما نوشتن خیلی سخت است و برای شما نوشتن سخت تر، اما من این بار طاقت غیر مستقیم حرف زدن را ندارم. می خواهم از تو برای تو بگویم. از لحظه هایی که خودم را کنار تو تصور کردم و گریستم. از لحظه اصابت گلوله ها که من سعی می کردم مانع شوم که به تو برخورد کنند، از لحظه به زمین افتادنت که من سعی می کردم دستم را حائل تو و زمین کنم تا در آغوش من بیفتی و نه روی زمین، از لحظه دویدن همسرت به سمت تو که سعی می کردم آن حجم عظیم جنایت را بپوشانم تا همسر و همراه همه این سالهای تو نبیند و نشنود، از لحظه نظر کردن تو به وجه الله، از لحظه استقبال گرم حاج قاسم و شهریاری و علیمحمدی و رضایی نژاد و مصطفای ما از تو، از لحظه مخابره خبر که به یک باره همه عالم را به دو قسمت تقسیم کرد، درست مثل خبر شهادت حاج قاسم، این بار اما تقسیم اختصاصی تر شد. انگار حاج قاسم غربال عوام بود و تو غربال خواص. هنر حاج قاسم بروز یوم اللهی بود که درون امت جریان داشت و هنر تو بروز حقیقت یوم تبلی السرائری قیامت است. شهادت حاج قاسم نقطه قوت های ما را یاداوری کرد و شهادت تو نقطه ضعف هایمان و کیست که نداند برای سالک الی الله چه فرد باشد چه جامعه، دانستن این هر دو ضروری است و بدون آن ها طی طریق ناممکن. اگر چه من به نام تو را نمی شناختم، اما کسی حق ندارد بگوید من با تو بیگانه بودم، من همیشه در لحظات استجابت دعا، برای همه کسانی که گمنام و مشهور در حال خدمت به این نظام هستند دعا می کردم، شب های قدر من پر بود از تو. روزهای عرفه. سحرهای توفیق. عصرهای جمعه که دلتنگ امام می شدم. منت می گذارم و یاداوری می کنم که مرا فراموش نکنی، چه مهمل می گویم، مگر می شود شهیدی که از اسارت تن و دنیا خارج شده، دست بازتری برای تصرف در عالم پیدا کرده، خداگونه تر شده، حالا لطفش کمتر از قبل شود. اما همه این نوشتن ها بهانه است برای یاداوری تو به خودم، یاداوری تو به دوست، یاداوری تو به دشمن، یاداوری اینکه ما مدیون تمام مجاهدانی هستم که چه گمنام و چه مشهور در حال پیشبرد اهداف نظام اسلامی مان هستند. ✍صالحه مددی @haad1442
🥀دونده چند روزیست آشنای قلب ما شده ای، هرچند قبل از این هم دور نبودیم از هم چند روزیست مدام در میان حرف های دوستانت به دنبال تو میگردم، ویژگی هایت، کارهایت...از تو اینگونه می گفتند : دانشمند هسته ایی،مدیر جهادی،انقلابی ،دغدغه مند،کاربلد و چه از عمق جان هم می گفتند.... اما برای من همه اینها مساویست با تعبیر "دونده" ... فخر مقاومت ... تو در مسابقه دوی جهاد علمی و کار برای انقلاب پیروز شدی و سربلند و مدال شهادت را گرفتی... و تمام... 🥀دوستان مزرعه ها را آماده کنید...که مگر می شود اورا کُشت؟ تمام نه، این شروعی نو است... دویدن، عادت فخر ماست...مگر می شود او را آرام و بی حرکت تصور کرد؟ محال است اصلا در تصور هم نمی گنجد.... فخر مقاومت! این بار با خون خود به آبیاری مزرعه ی انقلاب آمده.... ولی دونده ما انتظار با حرکت برایش معنا پیدا می کند... از همان لحظه شهادت وارد مسابقه دوی دیگری شده اینبار دوی ایجاد انگیزه و امید آفرینی... چه بسیار مدیران،دانشمندان،جهادگران ، جوانان، معلمان، نویسندگان ، شاعران ، دانش آموزان و... که انگیزه کاشت و کاشت بیشتر پیدا کردند برای انقلاب... چه بسیار مادرانی که با شناخت این فخر مقاومت، انگیزه‌ی تربیت محسن ها گرفتند برای جریان مقاومت... و چه بسیار مادران شیردهی که این روزها متاثر از شهادت او به فرزندان خود شیر می دهند... و چه بسیار مادران بارداری که قصه‌ی فخری زاده را هر روز برای کودکان در بطن هایشان تعریف می کند... سرزمین ها را آماده ی کاشت کنید که فخری زاده این بار با خون خود به آبیاری کِشته هایتان خواهد آمد... فخری زاده هنوز هم دارد می دود و انگیزه می افریند ...برای انقلاب...برای مقاومت ...برای خدمت ...برای زمینه سازی ِتشکیل جامعه اسلامی این دونده هنوز هم دارد با سرعت می دود... ✍سادات رضوی @haad1442
مادر همیشه پرچمش بالاست اما یک روز بیشتر حس کردم بالا بودنش را که دیدم جمعی از مادران خانه دار محله به کوه آمدند. هر کدام دست کودکان و نوجوانانشان را گرفته بودند و توشه ای برای مسیر سرد و سخت کوه رسم کوهنوردان بر این است که با تجهیزات کامل اما سبکبار، با یارانی پا به راه و همراه، دل به کوه زده، فارغ از هر دلواپسی شیب کوه را بالا و بالاتر میروند و پس از فتح قلّه، پرچمی را بر بلندای کوه برافراشته میکنند... اما این بار جمع آن ها که در نظر اول، شباهت زیادی به کوهنوردان حرفه ای نداشتند دل به کوه زدند... حجابشان حجاب حضرت مادر بود و تجهیزاتشان هم کامل، اما نه برای کوهنوردی؛ بلکه برای مادری! کوله‌ای سنگین از خوراکی و لباس اضافه که بعد از برف بازی بچه ها لازم میشد ... بچه ها برف بازی می کردند و مادران را گاهی استوار و باشکوه مثل کوه و گاهی افتان و خیزان در برف برای ممانعت از آسیب بچه ها می دیدم. بقدری محیط کوه لطیف و پاک شده بود که من بی هوا یاد ارتفاعات دزلی افتادم و آن رزمندگانی که آرام و بی صدا برای سرزمینم جان می دادند... راستی چرا من با دیدن این تصاویر منتقل شدم به جبهه به پاک ترین سرزمین ها؟ ساعاتی گذشت و البته بالا رفتن و به قله رسیدن در طاقت بچه ها نبود ولی پرچمی را که باید می افراشتند، به خوبی افراشتند. پرچم مادری... پرچم چادر... پرچم حرکت جمعی... پرچم احساس امنیت و آرامشی که کنارشان حس می شد... یاد این جمله نورانی افتادم که " "کونوا دُعاة الناس بغیر السنتکم" آن روز در خاطرم ماند با درس های زیادش... درس هایی که بی کلام به من منتقل شد... ✍ مریم جهادی @haad1442
انقلاب اسلامی محقق شد و این مهم ترین تحول در عرصه حاکمیت سیاسی کشور بود. نظام شاهنشاهی را به مردم سالاری دینی تبدیل کردیم. ابرسیستم حکومت، توحیدی شد، اما ریز سیستم ها تا توحیدی شدن کامل فاصله دارند. ذهنم مشغول این بود که تحول در عرصه های دیگر نظام بعد از انقلاب باید به چه صورت محقق شود. مدل کلی این تحول چه باید باشد؟ آیا لزوما تحول در عرصه های مختلف از یک طرح کلی پیروی می کند یا نمی شود طرح یکسانی را برای همه آن ها در نظر گرفت؟ اگر اثبات کنیم که طرح کلی تحول در ساختارهای نظام برای خارج شدن از هر آنچه رنگ غیرتوحیدی دارد و حرکت هر چه بیشتر به سمت ساختارهای توحیدی، یکی است، در دیدن آن مقدار از مسیر که طی شده و آنچه که باقی مانده و عزم و تصمیم برای شتاب گرفتن به سمت مقصد موفق تر خواهیم بود. یک مثال روشن در این زمینه دوگانه ارتش و سپاه است. در ابتدای انقلاب و بطور محسوس در اوایل دفاع مقدس دوگانه ارتش و سپاه در کشور مطرح شد، با هدایت تفکر انقلابی توسط امام خمینی امروز رسیده ایم به جایی که کوچکترین تفاوتی در میزان پایبندی و جانفشانی برای انقلاب و مردم در این دو نهاد کشور دیده نمی شود و آن بدست نیامده جز با ایمان و صبر. ایمان به خدایی که از انسان خواست از تمام ساختار های کفرآمیز خارج شود و وارد ساختارهای توحیدی شود و این بدست نمی آید جز با مجاهدت و با صبر. اگر قرار بود هر کدام از ارتش و سپاه را نداشته باشیم، کشور در وضعیتی از ضعف قرار می گرفت که قطعا امروز تاریخ دیگری برای انقلاب نوشته می شد. ارتشی که از طاغوت برائت جسته و به دریای تحول توحیدی مردم پیوسته بود، دیگر غیرخودی نبود که لازم باشد منحل شود. بلکه باید با تمام توان به خدمت به جامعه‌ی اسلامی می پرداخت. از زمانی که امام بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد، روند نزدیک شدن ارتش و سپاه در اهداف و راهبردها سرعت گرفت. در طول این مدت چهل ساله مسیر نزدیک شدن ارتش و سپاه به هم فراز و فرود هایی داشته و هم عوامل تقویت این دستاورد وجود داشته و هم دشمن در جهت عدم یگانگی این دو تلاش بیشمار کرده. اما آنچه زمینه و بستر اصلی این یگانگی شد، همراهی بدنه هر دو ارگان، از فرماندهان انقلابی و تبعیت از مبانی انقلاب که توسط فرمانده کل قوا در جهت دهی و عملکرد صادر شده، بوده است. پس دو نکته در این مسیر خودنمایی می کند، یکی خارج شدن از ساختار طاغوت و دیگری سرسپردن به ساختار توحیدی. به محض این تحول، رویش های نو به نو و رشد های خیره کننده، از راه می رسد و ساختارهای توحیدی دوام و قوام بیشتر پیدا می کنند. بر اساس این سنت الهی و تجربه ای که درباره سپاه و ارتش داشته اییم، به نظر می رسد از فرصت کرونا باید برای نفی ساختارهای وابسته به سازمان جهانی بهداشت که در تسخیر طاغوت بزرگ آمریکاست، استفاده کرد و هر چه بیشتر به سمت خودکفایی و اعتماد به نفس ملی در زمینه بهداشت و درمان برویم. دست طب ایرانی را به گرمی بفشاریم و فرصت رویش های نو به نوی ناشی از ساختار توحیدی را بیشتر فراهم کنیم. این روند با قرارگیری تفکری انقلابی در راس ساختار بهداشت و درمان سرعت پیدا می کند. به امید تحقق . ✍ صالحه مددی @haad1442
آرمان شهر نظام پزشکی غرب، جامعه بدون بیمار نیست. اساسا در تفکر نظام سلطه، پول و قدرت از همه چیز حتی سلامت انسان ها مهم تر است. اگر از سلامت انسان ها بشود کسب درامد کرد، لزومی ندارد نظام سلطه برای جامعه بدون بیمار برنامه ریزی و ساختارسازی کند. ولی آرمان جامعه اسلامی جامعه بدون بیمار است و به سمت آن جامعه برنامه ریزی و حرکت می کند. از همین جا تفاوت این دو جبهه مشخص می شود. عزیزی می گفت هر کسی را شب قدری است که تکلیف خود را با توحیدی بودن و غیرتوحیدی بودن مشخص کند. باید بگوییم هر نهاد و سازمانی هم شب قدری دارد که باید تکلیف خود را با نظامات غربی روشن کند که آیا از اهداف آنها برائت می جوید یا همان ها را دنبال می کند. با آمدن کرونا، شب قدر نظام پزشکی ما هم شروع شد، کادر درمان چه پرستار و چه پزشک و چه سایرین، وارد میدان مبارزه ای تمام عیار شدند.... باب شهادت در این مجموعه باز شد...خون شهید هم که می دانید چه ها می کند....خوبی ها آمد بالا و دیده شدند...تزکیه ی ساختارهای درمان شروع شد ... این مبارزه جهادگران زیادی را تولید کرد... پس آرمان شهر نظام سلامت به آرمان شهر جامعه اسلامی نزدیک شد... و بعد از این برکت خواهد کرد ان شاء الله و به طب ایرانی نزدیک می شویم ... ✍ سادات رضوی @haad1442
هدایت شده از آمریکای جهان سومی
این صفحه ان‌شاءالله به بازخوانی کتاب آمریکای جهان سومی نوشته آریانا هافینگتون و بازنشر مطالب مرتبط با محتوای کتاب با هدف بازنمایی واقعیت‌های ناگفته کشور آمریکا خواهد پرداخت. آنچه در آمریکا می‌گذرد در معرض افکار عمومی جهان قرار نگرفته و دولت و رسانه های آمریکا تصویری غیرواقعی از جامعه آمریکا به جهان مخابره می‌کنند. ارزش کتاب آمریکای جهان سومی زمانی مهم تر جلوه می کند که بدانیم نویسنده آن یک آمریکایی است و از درون به جامعه خویش نگاه کرده است. کتاب @third_world_america
شنیدیم که جمعی از علمای انقلابی حوزه مصمم هستند که در جریانات کشور و بخصوص انتخابات پیش روی نقش موثری ایفا کنند. این نامه خطاب به این عزیزان است: بسمه تعالی سلام علیکم و رحمه الله بسیار خرسندیم از اینکه علمای مهذب و محبوب امروز مردم انقلابی ایران از حوزه های علمیه بر این شدند که در انتخابات نقش موثرتری برای کمک به مردم در انتخاب اصلح داشته باشند. مدت هاست جبهه انقلابی مأمنی برای آلام انتخاباتی خود نمی یابد ولی حضور فعالانه و دسته جمعی علمای مهذب و محبوب، طلیعه پایان این بی صاحبی است ان شاء الله. با نگاهی در انتخاباتهای گذشته می توان دید جریان موسوم به اصواگرا در صحنه های تصمیم گیری از فهم مبتنی بر دین که حتما در علمای انقلابی بیشتر از بقیه است، خالی بوده است و به همین دلیل در انتخاب روش های رسیدن به اصلح دچار اشتباهاتی شده و روش هایی را برگزیده که بیشتر به مکانیسم های غربی شبیه است تا اسلام. جمع حاضر ان شاء الله می تواند این راه اشتباه را اصلاح کند و حوزه انقلابی را به جایگاه خود برای نقش آفرینی در انقلاب برگرداند. همانطور که جمع نخبگان تصمیم ساز در انتخابات، از علما خالی شده بود، بعضی اشتباهات راهبردی نیز در نحوه تصمیم سازی عزیزان دلسوز اما غیر عالم وجود داشت که نسبتی با اصول انقلاب نداشت و با وجود انتخابات های متعدد متوجه اشتباهات خود نشدند و مرتب تجربه های اشتباه را تکرار و تحمیل کردند. یکی از مهم ترین این اشکالات فاصله با مردم سالاری دینی در روش ها است. همانطور که میدانیم مردم سالاری دینی از اصول محکم انقلاب ماست. به این صورت که مردم بایستی با داشتن شاخصهای انتخاب درست و با شناخت درست از افکار و اعمال کاندیدها، خودشان فرد مناسب را انتخاب کنند، نه اینکه بزرگانی به جای آنها تصمیم بگیرند و مردم فقط تماشاچی باشند و فقط موظف به نوشتن تصمیم بزرگان در برگه رای باشند. شاخص ها را ما از امام و آقا می گیریم و در بیانات ماه های آخر مانده به هر انتخاباتی، حضرت آقا شاخص های محکمی برای انتخاب اصلح بیان کرده اند که قابل دسترسی برای همگان است و البته وظیفه نخبگانی ما ایجاب می کند جمع آوری و مجلد کنیم و در اختیار مردم قرار دهیم. باید به مردم کمک کرد که اولاً این شاخص ها را بدانند و دوماَ در تعیین شاخص ها دچار اشتباه نشوند. چگونه؟ به این صورت که افرادی که در مظان کاندیداتوری ریاست جمهوری هستند را با تمام جوانب فکری و نحوه عمل آنها به مردم بشناسانیم اگر در این مقطع بخواهیم ما از بین کاندید ها انتخاب کنیم و به مردم فردی که ما تشخیص دادیم را معرفی کنیم به عنوان کاندیدای جبهه انقلاب، در واقع باز مردم سالاری دینی زیر سوال می رود، چون باز هم ما برای مردم تصمیم گرفتیم و فهم مردم را به عنوان یک اصل مهم در انتخاب وارد نکرده ایم. ما بایستی شرایطی را مهیا کنیم که کاندیدهای محترم بیایند و یا به صورت پرسش و پاسخ و یا به صورت مناظره به سوال هایی که بتواند بین کاندیداهای جبهه انقلاب تمایز ها را به خوبی نشان بدهد، پاسخ بدهند. سولات باید بصورتی باشد که تمایز بین افراد را نشان بدهد که البته برای انتخاب این سولات می توان از دیگر نخبگان استفاده کرد. نخبگانی که تیزهوشی و بصیرت خود را در این سالها نشان داده اند. مسائلی که ما در گام دوم انقلاب با آنها روبرو هستیم ، راهکارهایی را می طلبد که هم لیبرالیسم برای آنها نسخه دارد و هم تفکر انقلابی. در بعضی عرصه ها مثل اقتصاد، تشخیص تفاوت نسخه های لیبرالی و انقلابی مشکل است و جز با دقت در طراحی سوال های تمیز دهنده، نمی توان تفاوت دیدگاه ها را فهمید و همانطور که می بینیم ادعاها زیاد است بطوری که حتی دولت فعلی نام همه فعالیت های خود را اقتصاد مقاومتی می گذارد. تفاوت ما درون جبهه بحث بر سر اقتصاد مقاومتی و عناوین کلان به این صورت نیست و بلکه بحث بر این است که منظور از اقتصاد مقاومتی در ذهن آقایان دقیقا چیست و چگونه می خواهند در این زمینه عمل کنند. پس ما بایستی ببینیم در ذهن کاندیداهای محترم چه نحوه پاسخ به سوالات کلان کشور داده می شود. وقتی این پاسخ ها در محضر علما و نخبگانی چون شما داده شود و مردم شاهد این گفتگو باشند، هم شما تمایز بهتری از کاندیدها به دست مردم می دهید و هم در یک فضای ایمانی و بدور از سهم خواهی سیاسی و همچنین احترام به شخصیت افراد، واکاوی در رویکردها و عمل کاندیداها صورت می پذیرد. در این فضا نه جامعه دچار تنش ناشی از انتخابات می شود و نه حقیقت از نظرها پنهان می ماند. حتی می توان امید داشت که فضای کاملا مومنانه ای که احترام انسان ها رعایت می شود و در عین حال پرسش ها و پاسخ های تعیین کننده رد و بدل می شود، باعث رشد فوق العاده ای هم در اخلاق و هم در فهم مردم بشود. اینها نکاتی بود که سعی کردیم با اختصار عرض کنیم ان شاء الله که این قلم موفق شده باشد جان سخن را منتقل کرده باشد.به امید
ظهور حجت که مقدمه آن فهم مردم است از آنچه که نباید باشد و از آنچه که باید باشد. و من الله توفیق ✍صالحه مددی @haad1442