eitaa logo
هاد
4.4هزار دنبال‌کننده
348 عکس
145 ویدیو
29 فایل
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) هم جهت با قاعده های عالم زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
قبول کنیم کار سختی ست! همه شعارش را می دهند ولی چند نفر عامل می توان پیدا کرد به این شعار؟! همه می گویند، *رئیس جمهور، رئیسِ جمهورِ یک مملکت است و نه فقط همان جماعتی که رای ش داده اند* و بنابراین باید که به منافع ملی متعهد باشد و نه فقط به *دل بخواهی های پنجاه درصد از ملت* که بر صدر نشانده اندش. ولی یک رئیس جمهور، معمولا خودش را در چنبره ی شعارهایی که در ایام انتخابات داده و رای جمع کرده، اسیر می بیند و به آن شعارها احساس وابستگی و تعلق خاطر می کند، ولو جمهورِ مردم به پوچ و تو خالی بودن آن شعارها رسیده باشند و همان رای دهندگان سابق هم حتی، از آن شعارها دل بریده باشند. رئیس جمهوری که با شعار *باید ابرقدرت را هر چه قدر هم که زورگو و نامرد، تمکین کرد تا زانویش را از روی گردن مان‌بردارد* ، رئیس جمهور شده، اگر پاره ای قوت های روحی که سر جمع حریّت نام دارد به دادش نرسد، تا روز آخر به باز تولید و تئوریزه کردن همین شعار اولیه ادامه خواهد داد، ولو قدرت مربوطه از اول روز هم مالی نبوده باشد که بخواهد باعث ترس و لرز شود، چه رسد به امروز که اساسا چیزی از هیمنه ی پوشالی ش هم حتی، باقی نمانده یا حتی اگر جمهورِ مردم به این نتیجه رسیده باشند که این راه ش نیست و باید از این بیراهه برگشت و بر صراط مستقیم‌ مشی نمود. همچه رئیس جمهوری، عمامه به سر هم که باشد، متمسک و متوسل هم خواهد بود و برای توجیه خط مشی اش، به هر چهارده معصوم هم توسل خواهد نمود و از محمد مصطفی تا قائم آل عبا، همه را در جرگه ی صلح طلبان سازش کار اهل تمکین از زورهای پر زور، سیاهه خواهد کرد. در به ترین حالت باید فرض را بر صداقت‌ بگذاریم و بگوییم رئیس جمهور مربوطه، شرایط جامعه ش را، شرایط جامعه ی امام مجتبی علیه آلاف التحیه و الثنا می بیند که در مقام زعیم قوم، صواب را در تاسی از مشی امام مظلوم دیده است. و اگر چنین باشد، دیدن ایران از قاب عینک حضرتشان، به تماشای یک فیلم تخیلی_تراژیک می ماند، ایران با رئیس جمهوری در هیئت تنهاترین سردار که مشتی دولت مرد خیانت پیشه ی خودفروخته احاطه اش کرده اند و مترصدند تا کت بسته به دشمن قدار تسلیم ش کنند و سیاهی لشکرش هم مشتی خودباخته ی واداده اند که جنم یک روز تاب آوردن در برابر دشمن را نیز ندارند. این ایران، بی شک ایران حاج قاسم ها و شهدای خان طومان نیست! این ایران، ایران بسیجیان جان بر کف و مدافعان حریم حرم و وطن نیست! این ایران، ایران فرزندان روح خدا و سربازان مجاهد آقا سید علی آقا که نجیبانه و مومنانه و همدلانه بر همه ی مشکلات صبر می کنند و ذره ای تزلزل نشان نمی دهند، نیست. این ایران، ایرانی نیست که مرگ بر آمریکایش، هم ردیف الله اکبر و لا اله الا الله ش باشد. چه قدر فرق است بین این قاب عینک و قاب عینک آقا سید علی آقا روحی فداه! آقا سید علی آقا! خودم را در قاب عینک شماست که دوست می دارم! اُف بر من اگر که عکس م در ام الکتاب الله جل جلاله، شبیه به تصویرم در قاب عینک آقای رئیس جمهور باشد! اُف بر من! 🖊زینب بنی فاطمی @haad1442
یکسال و سه ماهش شده بود، اما هنوز راه نمی‌رفت...مریم را می‌گویم، دخترم را... فهمیده بود که کارش با زانو هم راه می‌افتد، دیگر بلند نمی‌شد روی پا بایستد...نمی دانم شاید می‌ترسید...دلیلش هرچه که بود،بهرحال عادت کرده بود به این مدل از حرکت... من اما حرص میخوردم،اینکه هی پیش خودم می‌گفتم بابا این بچه *می‌تواند* راه برود اما حاضر نیست بلند شود...نمی‌داند روی زانو راه رفتن سخت تر است...هی بچه های دوست و آشنا را تشویق می‌کردم جلوی چشم دخترم بدوند و بازی کنند بلکه بفهمد دویدن لذتبخش است و دلش بخواهد... اطرافیان هم می گفتند شاید پاهایش مشکلی دارد... منِ مادر اما می‌دانستم اینطور نیست، می‌دانستم عادت کرده، خوشش آمده...لزومی نمی‌بیند به راه رفتن... چند روز است که با دیدن دختربچه‌ای با همان روش راه رفتن، یاد آن خاطره فتاده‌ام و در این میان، یاد تو...ما آدمها هم جلوی چشمان تو همینطوری هستیم نه ؟ برای اوج گرفتن آماده مان کرده ای حالا به کم راضی شدنمان برایت سخت است...اینکه میخواهی عبورمان بدهی و ما گیر می‌کنیم پشت مدل های پوسیده‌ی قبل...خودمان را در این آینه ها باید ببینیم، همین است که گاهی عادت ها و نگاه های کارراه‌انداز قبل، دیگر جواب نمی‌دهد‌... خواستم بگویم آدمی هروقت به بن بست خورد،جدا از بررسی بقیه جوانب، می‌شود قند توی دلش آب شود که یعنی وقتش رسیده؟ یعنی وقتش رسیده و من آن آدم دیروز نیستم؟و برای حرکت عمیق تر و عظیم تری آماده شده‌ام؟ 🖊راحله مهدوی @haad1442
*کهف الوری* مردان آنجلس، بعد از آنکه دیدند راه به جایی نمی برند، و در آن روزگار غریب و تنها مانده اند، به غاری پناه بردند که هم از سوء قصد و بلا و شر در امان باشند و هم خدا خودش چاره ی کارشان کند، مشغول دعا و توسل و تضرع به درگاه خداوند شدند تا نظر لطف الهی را جلب کنند و چنین شد که خودشان تبدیل به معجزه شدند... این روزها به این می اندیشم که باید به کهف حصین امام پناه برد...امام برای همه پناهگاه است. فرقی ندارد که باشی و چه داشته باشی، بی پناه که باشی، روی سرت فوج فوج بلا ببارد، مضطر می شوی و دنبال پناهگاه امنی می گردی که مایه امن و امانت شود. امام کشتی نجات است. جا برای همه دارد، وسعتش زیاد است و در طوفان بلا، محل امن و امان است، در تاریکی و ظلمت ابتلائات، نور هدایتگر است. مردم دنیا هراسان و ترسان و لرزان با سر و جان، آواره اند در این دنیا. باید همه صدایمان را جمع کنیم و از کهف الوری اماممان فریاد بزنیم، تا به سمت کهف امام بیایند بدوییم با حالت مضطر و شکسته، اصلا کفش هایمان را درآوریم و بر روی دوشمان بندازیم، سرمان را به زیر بیاندازیم، معطل نمانیم، در راه ماندگان را بلند کنیم و پا تندتر کنیم که برسیم به اماممان. که مَثَل امام کمثل الکعبه که باید به سویش برویم نه آنکه او بیاید. در کهف امام جمع شویم و از خدا بخواهیم به تاریخ نشان دهد که ماجرای اصحاب کهف، تصادف نبوده که فقط یک بار رخ دهد، سنت الهی است که هر وقت از مسیرش بروی، همان قاعده کار می کند و نجات از بلاهای عظیم رخ می دهد 🖊حانیه زهرا هادی @haad1442
هیچ وقت از اینکه فردای شهادت پدر، برای شروع ولایت پسر جشن می گیرند و شیرینی می دهند و تبریک می گویند، خوشم نیامده. دائم یاد این روایت از ائمه می افتم که "شیعیان ما کسانی هستند که با شادی ما شاد و با اندوه ما، اندوهناک هستند" این جور تبریک ها بیشتر مرا یاد نظامات شاهنشاهی می اندازد تا حکومت ولی الهی. برای فهم درست بودن حس این روزهایم، خاطرات ۱۴ خرداد ها را در ذهنم مرور می کنم، سید علی خامنه ای، امامی است که من در سایه دولت الهی او قد کشیدم و مشتاقم کنار او و در رکاب او، به حضرت حجت در امر قیامشان بپیوندم، اما در سالگرد پر کشیدن روح ملکوتی امام خمینی به ملکوت اعلی، من نه آن روز و نه روزهای بعد احساس تبریک و شادباش ندارم، پر هستم از احساس شکر نعمت ولایتی که مستدام شد، پر هستم از افتخار و شکوه اما باز هم حس تبریک ندارم، دوست دارم روایت رهبر شدنش را بارها و بارها بشنوم، دوست دارم نحوه رهبری کردنش را در همه این سالهای پرفراز و نشیب انقلاب، برای هر موضوعی بررسی کنم و تحلیل ها را بشنوم، اما باز هم حس تبریک ندارم که میدانم، خود او هنوز داغدار از دست دادن امام است. رفقا به نظرم روز خوبی را برای شادی انتخاب نکرده اییم، نکته دیگری که گفتنی ست، اینکه تازه هر سال که دوران غیبت بر ما طولانی تر می شود، جا دارد موانع ظهور را در خودمان و در روند رشد جبهه حق بیشتر جستجو کنیم و در صدد رفع آنها باشیم و جشن های ولایت امام زمان بهتر است بماند برای نیمه شعبان، این روزهای بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بهتر است به نحوه اعمال ولایت ولی خدا از پشت پرده غیب نسبت به عالم سخن بگوییم، نحوه رشد دادن ناس توسط امام، اینکه امام در طول این سالهای غیبت چگونه حرکت های مردم را راهبری کردی تا به اینجا رسانده و موضوعات دیگر... 🖊 صالحه مددی @haad1442
آخرین حضورم در محضر آقا سید علی آقای خامنه ای به سال ها قبل باز می گردد، دقیق خاطرم نیست ولی دست کم پنج شش سال قبل. از محتوای جلساتی که در محضرشان بوده ام فقط چند فراز اعجاب آور را به خاطر می آورم؛ به ضعف عمومی حافظه مرتبط است بی شک، ولی دلیل دیگری هم دخیل است که خواهم گفت. مهم ترین دلیل ش حال منقلب من است در محضر حضرت ش که تا چند ده دقیقه گذشته از ابتدای جلسه ادامه پیدا می کند و بعدترش هم به تناوب و بی هوا سراغ م می آید و مرا به عالم رویا می برد و اجازه نمی دهد که از جلسه چیز زیادی ملتفت شوم. چشمان م به صورت حضرت ش دوخته است اما در عوالم دیگری سیر می کند... می بیند آن روز مسجدالحرام را که تو تکیه داده به کعبه اش، انا المهدی گویان صدا می زنی ما را و ما از شرق و غرب عالم، مثل ابر پاره های آسمان، خودمان را به دست باد می سپاریم تا برساندمان به تو. ناباورانه دورت را می گیریم و همه ی بغض این سال های دوری را لبیک یا مهدی گویان از عمق جان فریاد می کنیم و حرص مان می گیرد از آن سیل اشکی که امان‌ نمی دهد و تصویر روی ماه تو را در قاب چشم های مان هی خیس می کند! مثل روز برای م روشن است که از نطق احتمالی آن روزت هیچ چیز ملتفت نخواهم شد آقا جان! امری اگر هست، قبل ترش به من برسان ش که آن روز ، روز امر و نهی نیست و روز شور و شیدایی ست روحی فداک! آقا جان در عالم معنا مخاطب همه ی فریادهای از سر شور و شوق ما تویی! بیا و بگذار بفهمیم که دل مان هوای که را کرده بود که دادمان را درآورده بود! 🖊رضوان زندیه @haad1442
فهرستی از برندهای فرانسوی که بین کاربران مسلمان به منظور تحریم کالاهای ساخت این کشور در شبکه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است. *اللهم صل علی محمد و آل محمد*
امسال سال خاصی ست! به هزار و یک دلیل، و یکی از مهم ترین دلایل ش فردا روز رقم خواهد خورد. فردا که آفتاب عالم تاب محمد مصطفی، به رغم مدعیانی که منع عشق کنند، طلوعی دیگر باره خواهد داشت و طنین نام بت شکن ش با مرگ بر آمریکاهای ما در هم خواهد آمیخت و مصادف خواهد شد با افول آمریکا آن هم با شیبی تند در حد سقوط آزاد! همه مان حس کرده بودیم این را که با شهادت حاج قاسم به دلالت اشقی الاشقیا، صفحه تاریخ ورق خورده است و زمان به دو بخش ما قبل و مابعد تقسیم شده، ولی باور می کردید این همه شتاب گرفتن تحقق رویاهای آخرالزمانی مان را؟! الیس الصبح بقریب؟! ✍ رضوان زندیه @haad1442
می‌خواهم صریح‌تر و راحت‌تر بنویسم اما طبق معمول باید ملاحظه کرد. شما نمی‌دانید سر همین ماجرای قره‌باغ و جنگی که با خائنان به وطن داشتیم چه بلایی سرمان آمد اما امروز سر همه ما بالا است. شهید فخری زاده هم بر اثر مماشات ترور شد، اگر یک بار یک موشک به وسط تل‌آویو می‌خورد هم تحریم‌ها به پایان می‌رسید و هم دیگر کسی ترور نمی‌شد. یک بار بزنید، یک عمر راحت باشید. شاید هم نظر بر این است که اصولا نباید بزنیم و همیشه باید فقط تهدید کنیم چون نان یک عده‌ای در همین است!! من بودم می‌زدم، یک قاعده بسیار ساده است، نزنید، می‌زنند. مانند رستم ایرانشهر، آن اندازه زدند و نزدیدید تا بهترین‌ها را زدند و بردند و هنوز هم به آن می‌بالند. مرگ یک بار، شیون یک بار... بارها گفتم. همین امشب به ولای علی 50 فروند موشک به سمت صنایع نظامی رافائل رژیم صهیونیستی شلیک کنید، همه چیز خواهد خوابید... یادتان هست سال گذشته و همزمان با ترور سردار دلها حاج قاسم و ابومهدی المهندس نوشتم، همان روز عرض کردم که این را از من داشته باشید، حالا هم داشته باشید. دشمن به این محاسبه رسیده که ما پاسخ نخواهیم داد، در بند محاسبه و مجادله و معامله هستیم... این موضوع را خیلی خوب فهمیده به ویژه وقتی این شکلی بزند. حالا ترامپ فکر می‌کرد اگر موضوع ترور شهید سلیمانی را بر عهده بگیرد دیگر کاری از دست ایران بر نمی‌آید و ما را خوار و خفیف خواهد کرد، اما همان 12 موشک هم دندان ترامپ را کشید... اگر موشک‌هایتان همیشه به سمت سرزمین‌های اشغالی نشانه رفته، نگذارید شنبه نتانیاهو یک‌شنبه شود و صهیونیست‌ها به دوشنبه برسند. نیاز به هیچ ادله‌ای نیست، همانگونه که آرامکو منهدم شد و کسی هم نتوانست رد موشک‌ها را بفهمد، به همان شکل و شیوه باید عمل کرد. این همه موشک مختلف که با سرمایه این مردم ساخته شده، برای چیست؟ این همه موشکی که با مدیریت شهید فخری‌زاده ساخته شد و در سیلوها دارد خاک می‌خورد نه برای حفظ بازدارندگی است؟ وقتی استفاده نمی‌شود پس برای چه ساخته شده است. به خدا امشب تل‌آویو را بزنید تا فردا زندگی سگی صهیونیست‌ها را تماشا کنیم. کاری که قرار است چند ماه دیگر انجام شود، همین الان انجام دهید...به خدا بزرگ سوگند که همه مردم ایران از چهارگوشه کشور حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. بزنید تا دیگر نزنند. ✍ جواد سعیداوی @haad1442
«ترور» از دریچۀ «مذاکره» [1]. اگر دشمن دریابد که ما «احساسِ ضعف» می‌کنیم، «تردید»ش در ضربه‌زدن، به «یقین» تبدیل خواهد شد! آنگاه، آن‌قدر «ضربه‌های پی‌درپی» وارد خواهد آورد که «گیج» و «گنگ» شویم و در برابرش به زمین بیفتیم؛ بی‌آن‌که حتّی «جرأت» و «جسارتِ» دفاع از خویش را بیابیم! [2]. رهبرِ انقلاب، بارها به دولتِ روحانی تذکّر داد که به دشمن، «پیامِ ضعف»، ارسال نکنید! این دولت از آغازِ تبلیغاتِ انتخاباتی‌اش در سالِ نودودو تاکنون، کمترین کوتاهی و سستی در ارسالِ «پیامِ ضعف» به دشمن نداشته است! چنان‌که با «تحریف»، وانمود کرد که راه‌حلِ گشایشِ اقتصادی، «مذاکره با آمریکا» است. روحانی، هم این وسوسه را به ذهنِ مردم افکند و معیشتِ مردم را «شرطی» کرد؛ و هم به آمریکا اطمینان داد که در ایران، هیچ اتّفاقی رخ نخواهد داد، مگر این‌که تحریم‌ها برطرف شوند! آخرین «پیامِ ضعفِ» این دولت به دشمن، چشم‌امیدداشتن به بازشدنِ بابِ «مذاکرۀ مجدّد با آمریکا» به‌واسطۀ تغییرِ رئیس‌جمهورِ آن بود! گویا تدبیر و امیدِ این دولت، وابسته به «معادلاتِ سیاسیِ آمریکا» است! [3]. وقتی به‌گونه‌ای با دشمن روبرو شویم که سراپا، «احساسِ نیاز و وابستگی» باشیم و به بهای مساعدتِ او، تمامِ «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا بگذاریم، او به «هیچ حدّی»، بسنده نخواهد کرد، بلکه فرصت را برای «پیشروی»، مناسب دانسته و می‌کوشد «سنگرهای بیشتر و مهمّ‌تر»ی را فتح کند! به‌عبارت‌دیگر، «عقب‌نشینی» و «انفعال» و «سازش‌جوییِ» ما، به ضررِ ما تمام خواهد شد. «دولتِ ضعیف» و «جامعۀ به‌ضعف‌کشانده‌شده»، حریم و حصاری ندارد و دستخوشِ تعدّیِ دشمن قرار می‌گیرد. [4]. تلخ‌تر و غم‌انگیزتر این‌که «دولتِ ضعیف» که همچنان، دلبسته و شیفتۀ مذاکره است، تلاش می‌کند تا «دانشمندِ هسته‌ایِ» خویش را «دانشمندِ دفاعی» بخواند تا مبادا «خطِ جدیدِ مذاکره»، گزند و آسیبی ببیند! دولتِ جدیدِ آمریکا نیز می‌داند که «دولتِ ضعیف»، بیش از صدورِ چند بیانیّۀ رقیق و کلیشه‌ای، قدمی بر نخواهد، بلکه «رام‌تر» و «تسلیم‌تر» و «حقیرتر» از همیشه، برای آغازشدنِ مذاکره، لحظه‌شماری می‌کند! «صنعتِ هسته‌ای»، «صنعتِ موشکی»، «فتوحاتِ منطقه‌ای»، «معیشتِ مردم»، «عزّتِ ایرانی»، «قاسم سلیمانی»، «محسن فخری‌زاده» و ... همه‌وهمه باید فدای «خطِ مذاکره با آمریکا» شوند! [5]. این «دانشمندِ هسته‌ای»، قربانیِ عملیّاتِ شناسایی در متنِ «روندِ رسمیِ اعتمادسازیِ دولتِ ضعیف با آمریکا» شد، نه عملیّاتِ جاسوسی و تعقیب و مراقبتِ غیررسمی ...! تفنگی که این گلوله‌ها از آن شلیک شدند، در همان «دستِ چُدنی‌ِ با روکشِ مخملی» قرار داشتند! [6]. به‌راستی، ما بهای چه‌چیزی را می‌پردازیم؟! «اختلالِ دستگاهِ محاسباتی»؟! «اعتماد به دشمن»؟! «ساده‌لوحی و حماقت»؟! «نفوذِ رسمی»؟! ... بی‌جهت نبود که رهبرِ انقلاب گفت: مگس، بر روی «زخم» می‌نشیند! این «زخم‌ها»، حاصلِ نیشِ خنجرِ «مذاکره» هستند که از پشت، بر پهلوی انقلاب فرومی‌روند... ✍ مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi @haad1442
فخری زاده ی عزیز از شما نوشتن خیلی سخت است و برای شما نوشتن سخت تر، اما من این بار طاقت غیر مستقیم حرف زدن را ندارم. می خواهم از تو برای تو بگویم. از لحظه هایی که خودم را کنار تو تصور کردم و گریستم. از لحظه اصابت گلوله ها که من سعی می کردم مانع شوم که به تو برخورد کنند، از لحظه به زمین افتادنت که من سعی می کردم دستم را حائل تو و زمین کنم تا در آغوش من بیفتی و نه روی زمین، از لحظه دویدن همسرت به سمت تو که سعی می کردم آن حجم عظیم جنایت را بپوشانم تا همسر و همراه همه این سالهای تو نبیند و نشنود، از لحظه نظر کردن تو به وجه الله، از لحظه استقبال گرم حاج قاسم و شهریاری و علیمحمدی و رضایی نژاد و مصطفای ما از تو، از لحظه مخابره خبر که به یک باره همه عالم را به دو قسمت تقسیم کرد، درست مثل خبر شهادت حاج قاسم، این بار اما تقسیم اختصاصی تر شد. انگار حاج قاسم غربال عوام بود و تو غربال خواص. هنر حاج قاسم بروز یوم اللهی بود که درون امت جریان داشت و هنر تو بروز حقیقت یوم تبلی السرائری قیامت است. شهادت حاج قاسم نقطه قوت های ما را یاداوری کرد و شهادت تو نقطه ضعف هایمان و کیست که نداند برای سالک الی الله چه فرد باشد چه جامعه، دانستن این هر دو ضروری است و بدون آن ها طی طریق ناممکن. اگر چه من به نام تو را نمی شناختم، اما کسی حق ندارد بگوید من با تو بیگانه بودم، من همیشه در لحظات استجابت دعا، برای همه کسانی که گمنام و مشهور در حال خدمت به این نظام هستند دعا می کردم، شب های قدر من پر بود از تو. روزهای عرفه. سحرهای توفیق. عصرهای جمعه که دلتنگ امام می شدم. منت می گذارم و یاداوری می کنم که مرا فراموش نکنی، چه مهمل می گویم، مگر می شود شهیدی که از اسارت تن و دنیا خارج شده، دست بازتری برای تصرف در عالم پیدا کرده، خداگونه تر شده، حالا لطفش کمتر از قبل شود. اما همه این نوشتن ها بهانه است برای یاداوری تو به خودم، یاداوری تو به دوست، یاداوری تو به دشمن، یاداوری اینکه ما مدیون تمام مجاهدانی هستم که چه گمنام و چه مشهور در حال پیشبرد اهداف نظام اسلامی مان هستند. ✍صالحه مددی @haad1442
🥀دونده چند روزیست آشنای قلب ما شده ای، هرچند قبل از این هم دور نبودیم از هم چند روزیست مدام در میان حرف های دوستانت به دنبال تو میگردم، ویژگی هایت، کارهایت...از تو اینگونه می گفتند : دانشمند هسته ایی،مدیر جهادی،انقلابی ،دغدغه مند،کاربلد و چه از عمق جان هم می گفتند.... اما برای من همه اینها مساویست با تعبیر "دونده" ... فخر مقاومت ... تو در مسابقه دوی جهاد علمی و کار برای انقلاب پیروز شدی و سربلند و مدال شهادت را گرفتی... و تمام... 🥀دوستان مزرعه ها را آماده کنید...که مگر می شود اورا کُشت؟ تمام نه، این شروعی نو است... دویدن، عادت فخر ماست...مگر می شود او را آرام و بی حرکت تصور کرد؟ محال است اصلا در تصور هم نمی گنجد.... فخر مقاومت! این بار با خون خود به آبیاری مزرعه ی انقلاب آمده.... ولی دونده ما انتظار با حرکت برایش معنا پیدا می کند... از همان لحظه شهادت وارد مسابقه دوی دیگری شده اینبار دوی ایجاد انگیزه و امید آفرینی... چه بسیار مدیران،دانشمندان،جهادگران ، جوانان، معلمان، نویسندگان ، شاعران ، دانش آموزان و... که انگیزه کاشت و کاشت بیشتر پیدا کردند برای انقلاب... چه بسیار مادرانی که با شناخت این فخر مقاومت، انگیزه‌ی تربیت محسن ها گرفتند برای جریان مقاومت... و چه بسیار مادران شیردهی که این روزها متاثر از شهادت او به فرزندان خود شیر می دهند... و چه بسیار مادران بارداری که قصه‌ی فخری زاده را هر روز برای کودکان در بطن هایشان تعریف می کند... سرزمین ها را آماده ی کاشت کنید که فخری زاده این بار با خون خود به آبیاری کِشته هایتان خواهد آمد... فخری زاده هنوز هم دارد می دود و انگیزه می افریند ...برای انقلاب...برای مقاومت ...برای خدمت ...برای زمینه سازی ِتشکیل جامعه اسلامی این دونده هنوز هم دارد با سرعت می دود... ✍سادات رضوی @haad1442
مادر همیشه پرچمش بالاست اما یک روز بیشتر حس کردم بالا بودنش را که دیدم جمعی از مادران خانه دار محله به کوه آمدند. هر کدام دست کودکان و نوجوانانشان را گرفته بودند و توشه ای برای مسیر سرد و سخت کوه رسم کوهنوردان بر این است که با تجهیزات کامل اما سبکبار، با یارانی پا به راه و همراه، دل به کوه زده، فارغ از هر دلواپسی شیب کوه را بالا و بالاتر میروند و پس از فتح قلّه، پرچمی را بر بلندای کوه برافراشته میکنند... اما این بار جمع آن ها که در نظر اول، شباهت زیادی به کوهنوردان حرفه ای نداشتند دل به کوه زدند... حجابشان حجاب حضرت مادر بود و تجهیزاتشان هم کامل، اما نه برای کوهنوردی؛ بلکه برای مادری! کوله‌ای سنگین از خوراکی و لباس اضافه که بعد از برف بازی بچه ها لازم میشد ... بچه ها برف بازی می کردند و مادران را گاهی استوار و باشکوه مثل کوه و گاهی افتان و خیزان در برف برای ممانعت از آسیب بچه ها می دیدم. بقدری محیط کوه لطیف و پاک شده بود که من بی هوا یاد ارتفاعات دزلی افتادم و آن رزمندگانی که آرام و بی صدا برای سرزمینم جان می دادند... راستی چرا من با دیدن این تصاویر منتقل شدم به جبهه به پاک ترین سرزمین ها؟ ساعاتی گذشت و البته بالا رفتن و به قله رسیدن در طاقت بچه ها نبود ولی پرچمی را که باید می افراشتند، به خوبی افراشتند. پرچم مادری... پرچم چادر... پرچم حرکت جمعی... پرچم احساس امنیت و آرامشی که کنارشان حس می شد... یاد این جمله نورانی افتادم که " "کونوا دُعاة الناس بغیر السنتکم" آن روز در خاطرم ماند با درس های زیادش... درس هایی که بی کلام به من منتقل شد... ✍ مریم جهادی @haad1442
انقلاب اسلامی محقق شد و این مهم ترین تحول در عرصه حاکمیت سیاسی کشور بود. نظام شاهنشاهی را به مردم سالاری دینی تبدیل کردیم. ابرسیستم حکومت، توحیدی شد، اما ریز سیستم ها تا توحیدی شدن کامل فاصله دارند. ذهنم مشغول این بود که تحول در عرصه های دیگر نظام بعد از انقلاب باید به چه صورت محقق شود. مدل کلی این تحول چه باید باشد؟ آیا لزوما تحول در عرصه های مختلف از یک طرح کلی پیروی می کند یا نمی شود طرح یکسانی را برای همه آن ها در نظر گرفت؟ اگر اثبات کنیم که طرح کلی تحول در ساختارهای نظام برای خارج شدن از هر آنچه رنگ غیرتوحیدی دارد و حرکت هر چه بیشتر به سمت ساختارهای توحیدی، یکی است، در دیدن آن مقدار از مسیر که طی شده و آنچه که باقی مانده و عزم و تصمیم برای شتاب گرفتن به سمت مقصد موفق تر خواهیم بود. یک مثال روشن در این زمینه دوگانه ارتش و سپاه است. در ابتدای انقلاب و بطور محسوس در اوایل دفاع مقدس دوگانه ارتش و سپاه در کشور مطرح شد، با هدایت تفکر انقلابی توسط امام خمینی امروز رسیده ایم به جایی که کوچکترین تفاوتی در میزان پایبندی و جانفشانی برای انقلاب و مردم در این دو نهاد کشور دیده نمی شود و آن بدست نیامده جز با ایمان و صبر. ایمان به خدایی که از انسان خواست از تمام ساختار های کفرآمیز خارج شود و وارد ساختارهای توحیدی شود و این بدست نمی آید جز با مجاهدت و با صبر. اگر قرار بود هر کدام از ارتش و سپاه را نداشته باشیم، کشور در وضعیتی از ضعف قرار می گرفت که قطعا امروز تاریخ دیگری برای انقلاب نوشته می شد. ارتشی که از طاغوت برائت جسته و به دریای تحول توحیدی مردم پیوسته بود، دیگر غیرخودی نبود که لازم باشد منحل شود. بلکه باید با تمام توان به خدمت به جامعه‌ی اسلامی می پرداخت. از زمانی که امام بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد، روند نزدیک شدن ارتش و سپاه در اهداف و راهبردها سرعت گرفت. در طول این مدت چهل ساله مسیر نزدیک شدن ارتش و سپاه به هم فراز و فرود هایی داشته و هم عوامل تقویت این دستاورد وجود داشته و هم دشمن در جهت عدم یگانگی این دو تلاش بیشمار کرده. اما آنچه زمینه و بستر اصلی این یگانگی شد، همراهی بدنه هر دو ارگان، از فرماندهان انقلابی و تبعیت از مبانی انقلاب که توسط فرمانده کل قوا در جهت دهی و عملکرد صادر شده، بوده است. پس دو نکته در این مسیر خودنمایی می کند، یکی خارج شدن از ساختار طاغوت و دیگری سرسپردن به ساختار توحیدی. به محض این تحول، رویش های نو به نو و رشد های خیره کننده، از راه می رسد و ساختارهای توحیدی دوام و قوام بیشتر پیدا می کنند. بر اساس این سنت الهی و تجربه ای که درباره سپاه و ارتش داشته اییم، به نظر می رسد از فرصت کرونا باید برای نفی ساختارهای وابسته به سازمان جهانی بهداشت که در تسخیر طاغوت بزرگ آمریکاست، استفاده کرد و هر چه بیشتر به سمت خودکفایی و اعتماد به نفس ملی در زمینه بهداشت و درمان برویم. دست طب ایرانی را به گرمی بفشاریم و فرصت رویش های نو به نوی ناشی از ساختار توحیدی را بیشتر فراهم کنیم. این روند با قرارگیری تفکری انقلابی در راس ساختار بهداشت و درمان سرعت پیدا می کند. به امید تحقق . ✍ صالحه مددی @haad1442
آرمان شهر نظام پزشکی غرب، جامعه بدون بیمار نیست. اساسا در تفکر نظام سلطه، پول و قدرت از همه چیز حتی سلامت انسان ها مهم تر است. اگر از سلامت انسان ها بشود کسب درامد کرد، لزومی ندارد نظام سلطه برای جامعه بدون بیمار برنامه ریزی و ساختارسازی کند. ولی آرمان جامعه اسلامی جامعه بدون بیمار است و به سمت آن جامعه برنامه ریزی و حرکت می کند. از همین جا تفاوت این دو جبهه مشخص می شود. عزیزی می گفت هر کسی را شب قدری است که تکلیف خود را با توحیدی بودن و غیرتوحیدی بودن مشخص کند. باید بگوییم هر نهاد و سازمانی هم شب قدری دارد که باید تکلیف خود را با نظامات غربی روشن کند که آیا از اهداف آنها برائت می جوید یا همان ها را دنبال می کند. با آمدن کرونا، شب قدر نظام پزشکی ما هم شروع شد، کادر درمان چه پرستار و چه پزشک و چه سایرین، وارد میدان مبارزه ای تمام عیار شدند.... باب شهادت در این مجموعه باز شد...خون شهید هم که می دانید چه ها می کند....خوبی ها آمد بالا و دیده شدند...تزکیه ی ساختارهای درمان شروع شد ... این مبارزه جهادگران زیادی را تولید کرد... پس آرمان شهر نظام سلامت به آرمان شهر جامعه اسلامی نزدیک شد... و بعد از این برکت خواهد کرد ان شاء الله و به طب ایرانی نزدیک می شویم ... ✍ سادات رضوی @haad1442
هدایت شده از آمریکای جهان سومی
این صفحه ان‌شاءالله به بازخوانی کتاب آمریکای جهان سومی نوشته آریانا هافینگتون و بازنشر مطالب مرتبط با محتوای کتاب با هدف بازنمایی واقعیت‌های ناگفته کشور آمریکا خواهد پرداخت. آنچه در آمریکا می‌گذرد در معرض افکار عمومی جهان قرار نگرفته و دولت و رسانه های آمریکا تصویری غیرواقعی از جامعه آمریکا به جهان مخابره می‌کنند. ارزش کتاب آمریکای جهان سومی زمانی مهم تر جلوه می کند که بدانیم نویسنده آن یک آمریکایی است و از درون به جامعه خویش نگاه کرده است. کتاب @third_world_america
شنیدیم که جمعی از علمای انقلابی حوزه مصمم هستند که در جریانات کشور و بخصوص انتخابات پیش روی نقش موثری ایفا کنند. این نامه خطاب به این عزیزان است: بسمه تعالی سلام علیکم و رحمه الله بسیار خرسندیم از اینکه علمای مهذب و محبوب امروز مردم انقلابی ایران از حوزه های علمیه بر این شدند که در انتخابات نقش موثرتری برای کمک به مردم در انتخاب اصلح داشته باشند. مدت هاست جبهه انقلابی مأمنی برای آلام انتخاباتی خود نمی یابد ولی حضور فعالانه و دسته جمعی علمای مهذب و محبوب، طلیعه پایان این بی صاحبی است ان شاء الله. با نگاهی در انتخاباتهای گذشته می توان دید جریان موسوم به اصواگرا در صحنه های تصمیم گیری از فهم مبتنی بر دین که حتما در علمای انقلابی بیشتر از بقیه است، خالی بوده است و به همین دلیل در انتخاب روش های رسیدن به اصلح دچار اشتباهاتی شده و روش هایی را برگزیده که بیشتر به مکانیسم های غربی شبیه است تا اسلام. جمع حاضر ان شاء الله می تواند این راه اشتباه را اصلاح کند و حوزه انقلابی را به جایگاه خود برای نقش آفرینی در انقلاب برگرداند. همانطور که جمع نخبگان تصمیم ساز در انتخابات، از علما خالی شده بود، بعضی اشتباهات راهبردی نیز در نحوه تصمیم سازی عزیزان دلسوز اما غیر عالم وجود داشت که نسبتی با اصول انقلاب نداشت و با وجود انتخابات های متعدد متوجه اشتباهات خود نشدند و مرتب تجربه های اشتباه را تکرار و تحمیل کردند. یکی از مهم ترین این اشکالات فاصله با مردم سالاری دینی در روش ها است. همانطور که میدانیم مردم سالاری دینی از اصول محکم انقلاب ماست. به این صورت که مردم بایستی با داشتن شاخصهای انتخاب درست و با شناخت درست از افکار و اعمال کاندیدها، خودشان فرد مناسب را انتخاب کنند، نه اینکه بزرگانی به جای آنها تصمیم بگیرند و مردم فقط تماشاچی باشند و فقط موظف به نوشتن تصمیم بزرگان در برگه رای باشند. شاخص ها را ما از امام و آقا می گیریم و در بیانات ماه های آخر مانده به هر انتخاباتی، حضرت آقا شاخص های محکمی برای انتخاب اصلح بیان کرده اند که قابل دسترسی برای همگان است و البته وظیفه نخبگانی ما ایجاب می کند جمع آوری و مجلد کنیم و در اختیار مردم قرار دهیم. باید به مردم کمک کرد که اولاً این شاخص ها را بدانند و دوماَ در تعیین شاخص ها دچار اشتباه نشوند. چگونه؟ به این صورت که افرادی که در مظان کاندیداتوری ریاست جمهوری هستند را با تمام جوانب فکری و نحوه عمل آنها به مردم بشناسانیم اگر در این مقطع بخواهیم ما از بین کاندید ها انتخاب کنیم و به مردم فردی که ما تشخیص دادیم را معرفی کنیم به عنوان کاندیدای جبهه انقلاب، در واقع باز مردم سالاری دینی زیر سوال می رود، چون باز هم ما برای مردم تصمیم گرفتیم و فهم مردم را به عنوان یک اصل مهم در انتخاب وارد نکرده ایم. ما بایستی شرایطی را مهیا کنیم که کاندیدهای محترم بیایند و یا به صورت پرسش و پاسخ و یا به صورت مناظره به سوال هایی که بتواند بین کاندیداهای جبهه انقلاب تمایز ها را به خوبی نشان بدهد، پاسخ بدهند. سولات باید بصورتی باشد که تمایز بین افراد را نشان بدهد که البته برای انتخاب این سولات می توان از دیگر نخبگان استفاده کرد. نخبگانی که تیزهوشی و بصیرت خود را در این سالها نشان داده اند. مسائلی که ما در گام دوم انقلاب با آنها روبرو هستیم ، راهکارهایی را می طلبد که هم لیبرالیسم برای آنها نسخه دارد و هم تفکر انقلابی. در بعضی عرصه ها مثل اقتصاد، تشخیص تفاوت نسخه های لیبرالی و انقلابی مشکل است و جز با دقت در طراحی سوال های تمیز دهنده، نمی توان تفاوت دیدگاه ها را فهمید و همانطور که می بینیم ادعاها زیاد است بطوری که حتی دولت فعلی نام همه فعالیت های خود را اقتصاد مقاومتی می گذارد. تفاوت ما درون جبهه بحث بر سر اقتصاد مقاومتی و عناوین کلان به این صورت نیست و بلکه بحث بر این است که منظور از اقتصاد مقاومتی در ذهن آقایان دقیقا چیست و چگونه می خواهند در این زمینه عمل کنند. پس ما بایستی ببینیم در ذهن کاندیداهای محترم چه نحوه پاسخ به سوالات کلان کشور داده می شود. وقتی این پاسخ ها در محضر علما و نخبگانی چون شما داده شود و مردم شاهد این گفتگو باشند، هم شما تمایز بهتری از کاندیدها به دست مردم می دهید و هم در یک فضای ایمانی و بدور از سهم خواهی سیاسی و همچنین احترام به شخصیت افراد، واکاوی در رویکردها و عمل کاندیداها صورت می پذیرد. در این فضا نه جامعه دچار تنش ناشی از انتخابات می شود و نه حقیقت از نظرها پنهان می ماند. حتی می توان امید داشت که فضای کاملا مومنانه ای که احترام انسان ها رعایت می شود و در عین حال پرسش ها و پاسخ های تعیین کننده رد و بدل می شود، باعث رشد فوق العاده ای هم در اخلاق و هم در فهم مردم بشود. اینها نکاتی بود که سعی کردیم با اختصار عرض کنیم ان شاء الله که این قلم موفق شده باشد جان سخن را منتقل کرده باشد.به امید
ظهور حجت که مقدمه آن فهم مردم است از آنچه که نباید باشد و از آنچه که باید باشد. و من الله توفیق ✍صالحه مددی @haad1442
روز ۹ دی نشان دهنده مردم سالاری دینی در جامعه ماست. در ایران تک تک مردم تحت در جامعه توحیدی زندگی می کنند و کج روی ها و ناملایمت های مختلفی از سوی همنوعان خود و مسئولین حکومتی دیده اند؛ ولی باید بدانند وقتی هدف؛ جامعه توحیدی است به قصورها با اغماض نگاه کنند و درجه توحید را یکسان نگمارند.... چندماهی به سیزدهمین مانده است، مخاطب این مطلب نیروهای دلسوز انقلابند که نباید خارج از چارچوب مردم سالاری رفتار کنند. تک به تک عناصر انقلاب هدفشان را برای حفظ نظام بگذارند نه به مصدر نشاندن کاندیدای مورد نظرشان... روشنگری نخبگان جامعه باید بر مبنای صحیح از بیانات حضرت آقا صورت بگیرد تا شاخص‌ها در بین سطوح میانی جامعه؛ گفتمان سازی شود و در آحاد مردم فرهنگ سازی صورت گیرد و دوباره این روش از پایین به بالا مطالبه شود تا ساختارِ درست شکل بگیرد.. رئیس جمهوری ۱۴۰۰ ما خارج از هر جهت گیری چپ و راست و در خط مستقیم ولایت با چارچوب های رهبری باید برای مردم تعریف شود و اینگونه از طریق مردم و مفهوم صحیح با راهنمایی ولی امر مسلمین ساختارهای دولت اسلامی شکل بگیرد و انشاالله به مرحله جامعه سازی و سپس تمدن نوین اسلامی خواهیم رسید... در این مقطع از گذرِ انقلاب؛ نقش از دیگر آحاد جامعه پر رنگ تر است، زیرا برداشت های دلخواه از منویات رهبری بر پیکره ی فهم امت خدشه وارد می کند و پیوند امام و امت دست خوش تحریفاتی خواهد شد. بکوشیم تا شاخص های درست را در اختیار مهمترین رکن نظام یعنی قرار دهیم ۹_دی ✍الهام رخشنده @haad1442
☘پرده اول: دانشجو بودم که اسم طرح ولایت را شنیدم. برای من که کنار همه علاقه هایم، علاقه ی دلی و نه منطقی و استدلالی به رهبرم هم داشتم، فرصت مناسبی بود که به سوالات و شبهاتی که در ذهنم داشتم بپردازم. ثبت نام کردم و تابستان ۸۳ طرح ولایتی شدم، در اصفهان دوره مقدماتی و دوره تکمیلی را هم تابستان ۸۴ در مشهد گذراندم. دوره های ۴۰ روزه طلایی که هر کس بصورت محسوس تفاوت خودش را با قبل از دوره حس می کرد. هم معرفتی و هم ایمانی. محیطی ایجاد شده بود که ما دانشجویان بتوانیم اساتید ولایی و نورانی حوزه های علمیه را از نزدیک درک کنیم و علم و ایمان خود را کنار آنها رشد بدهیم. از الطاف بزرگ خدا به من یکی همین دوره های طرح ولایت بود. آنجا اولین بارهایی بود که با مفهوم ولایت فقیه بصورت استدلالی آشنا شدیم و حقیقتا ایمان آوردیم. ☘پرده دوم: یادم می آید روزی بعد از جلسه دنبال آیت الله مصباح رفتم و به ایشان گفتم حاج آقا من ۲۰ ساله هستم و به نظرم زمان ازدواجم رسیده، اما پدرم که اتفاقا از علاقه مندان به شماست، ازدواج را برای من زود می داند و دوست دارد فرزندانش بعد از تحصیلات تکمیلی ازدواج کنند، شما نظرتان چیست؟ ایشان لبخند محبت آمیزی زدند و فرمودند از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید ازدواج از ضروریات زندگی است و مانعی برای تحصیل نیست. من البته نتوانستم با این جزییات ماجرای این گفتگو را برای پدرم تعریف کنم اما حتما ایت الله مصباح برای من دعا کرده بود که به فاصله چند ماه من با همسر ایده آلم ازدواج کردم. ✍ صالحه مددی @haad1442
پیوند دهنده با حقیقت برای ما طرح ولایتی ها از بین همه علمای حوزه، مصباح چیز دیگری بود..... معرفی ایشان زیاد سخت نیست کافیست یک مقدار به این چند کلمه دقّت کنیم " آیت الله مصباح" واقعاً نشانه ی خدا و چراغ روشنگر حقیقت برای خیلی ها بود مخصوصاً برای دانشجویان ۲۰،۲۱ ساله ایی که در دوره طرح ولایت شرکت می کردند و پای درس شاگردان ایشان می نشستند... به حق می گویم یکی از توفیقات الهی که در طول زندگی دنیایی نصیب من شده، شرکت در دوره طرح ولایت مقدماتی و تکمیلی بوده است. آن روزها از بهترین روزهای زندگی ام بود... طرح ولایتی ها خیلی مدیون آیت الله مصباح و شاگردانش هستند به خاطر این که ایشان با برگزاری این دوره سعی کردند بین آنان و حقیقت پیوندی ناگسستنی ایجاد کنند، معنی واقعی ولایت را درک کنند و دستشان را در دستان ولایت بگذارند... هیچ وقت سعی و تلاشی که دشمن برای تخریب ایشان می کرد، ذره ایی از اعتقادمان به حقانیت سخن و راه ایشان کم نکرد، مانند فرزندی که پدرش را کامل می شناسد و او را می ستاید همیشه به دروغ بودن هجمه های دشمن در مورد ایشان اعتقاد کامل داشتیم و داریم... حتی آن موقعی که دشمن سعی می کرد دوگانه بهشتی _ مصباح را به ما القاء کند.. برای ما هر دوی آن ها مجاهدان جبهه حق بودند... روحشان شاد *طرح ولایت دوره ایی آموزشی برای دانشجویان است که با تلاش موسسه امام خمینی آیت الله مصباح برگزار می شود، سعی بر این است که در این زمانه حساس که مسیرهای جدیدی از حق و باطل جلوی روی دانشجویان قرار می گیرد، آن هادرست فکر کردن را یاد بگیرند، درگیر شبهاتی که دشمن وارد می کنند نشوند و دست دانشجویان در دست حقیقت و ولایت قرار بگیرد* ✍ سادات رضوی @haad1442
علامه مصباح؛ «انقلابی»، امّا «محذوف» و «غیررسمی»!! مهدی جمشیدی [1]. آیت‌الله خامنه‌ای به‌صراحت، آیت‌الله مصباح را «عقبۀ تئوریکِ نظام» خوانده بود. نمی‌خواهم اینک و در اینجا دربارۀ دلالت‌های مفهومی و معنایی این لفظ بنویسم و فضایلِ مصباح را بازگویم، بلکه می‌خواهم مخاطبِ خویش را در برابرِ «پرسشی سرسخت و تلخ» قرار دهم که شاید او را نسبت به من، بدبین سازد و ... . اکنون آنچه‌که در نظرِ من مهمّ است، هیچ محاسبه و معادله‌ای نیست جز «گفتنِ حقیقت» و «شخم‌زدنِ گذشته» و «بیرون‌کشیدنِ ریشه‌های گندیده و مسموم»! هیچ اتّفاقی بدتر از آنچه‌که برای علامه مصباح رخ داد، در میان نیست ... . پس باید مصلحت و سکوت را کنار نهاد و ناگفته‌ها را نگاشت. [2]. «عقبۀ تئوریکِ نظام»! تعبیری‌ست فاخر و وزین و گوش‌نواز، که البتّه تبعات و لوازمی دارد، و از آن جمله، این است که چنین شخصیّتی باید در «رسانۀ ملّی و رسمی»، جای پای محکمی داشته باشد و محلِ رجوع باشد. امّا آیا این‌گونه بوده است؟! به‌طورِ قاطع باید گفت خیر!! [3]. در سه دهۀ گذشته، «صداوسیمای جمهوری اسلامی»، هیچ‌گونه مصاحبه‌ای با آیت‌الله مصباح نداشته و هیچ‌گاه از سخنرانی‌های انقلابی و سیاسیِ ایشان، استفاده نکرده است!! هیچ‌گاه! برنامۀ صداوسیما دربارۀ آیت‌الله مصباح در طولِ سه دهۀ گذشته، فهرستِ مفصّلی نیست: یکی سخنرانی‌های اخلاقیِ ایشان که به‌صورتِ «سانسورشده» و «تقطیع‌شده»، تنها از شبکۀ تلویزیونیِ قرآن پخش می‌شد؛ و دیگری، سخنرانی‌های اخلاقیِ ایشان که در «انتهای شب»، از شبکۀ رادیوییِ معارف پخش می‌شد!! همین و لاغیر! هیچ برنامۀ منظم و مستمری در میان نبود و هیچ‌گاه مواضعِ سیاسی و انقلابیِ وی، پوششِ رسانه‌ای داده نشد! [4]. معامله‌ای که «صداوسیمای جمهوری‌اسلامی» با علامه مصباح کرد، به‌گونه‌ای بود که گویا ایشان، یک «اپوزیسیونِ سیاسی» است که تنها می‌توان از جوانب و ابعادِ «اخلاقی» یا «فلسفیِ» ایشان بهره گرفت و بقیّۀ لایه‌ها، با «سیاست‌های نظام»، سازگار نیستند! «سیاست‌های نظام» که از «عقبۀ تئوریکِ نظام» بودنِ ایشان حکایت می‌کند!! این چه تناقضی‌ست؟! [5]. تفاوتی هم میانِ علی لاریجانی و عزت‌الله ضرغامی و علی عسگری در میان نبوده است! همگی در «حذفِ عامدانۀ علامه مصباح»، دست در یک کاسه داشته و همگرا و هم‌نظر بوده‌اند! نظریۀ رسانه در میان اینان، همان «نظریۀ جذابیّت» است، نه «نظریۀ حکمت»، و چون چنین است، همگی یک «فوتبالیست» یا «بازیگر» را بر «حکیمِ زمانه»، ترجیح می‌دهند! محاسبه کنید که در طولِ سه دهۀ اخیر، چه میزان از حجمِ آنتن‌های زندۀ صداوسیمای جمهوری‌اسلامی را کسانی از این دست، اشغال کردند: «هزار ساعت»؟! «ده‌هزار ساعت»؟! «صدهزار ساعت»؟! ... نمی‌دانم، ولی به‌خوبی می‌دانم که در این میان، حتّی «یک ساعت» هم نصیبِ علامه مصباح نشد!! نه «آنتنِ زنده»! نه «سخنِ سیاسی»! نه در «شبکه‌های پُرمخاطب»! نه در «ساعاتِ خاص»! ... [6]. «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوری‌اسلامی»، باید سرافکنده و شرمسار باشند که علامه مصباح را از «عرصۀ رسمی» حذف کردند و «چهره‌ای حداقلی و رقیق» از او ساختند که هیچ نسبتی با «عقبۀ تئوریکِ نظام» نداشت! مصباحی که نسلِ جوان شناخت - یا به‌عبارتِ درست‌تر، به آنها شناسانده شد! – یک «عالمِ اخلاقی» بود، یا حداکثر یک «فیلسوفِ مسلمان»! همین و نه بیشتر! آنان وظیفه داشتند که در تمامِ مسائل راهبردی و کلان، «عقبۀ تئوریکِ نظام» را به صحنۀ بازی آورند تا ذهنِ جوانان با تحلیل‌ها و منطقِ فکریِ او، آشنا شود و انس بگیرد، ولی چنین نکردند! [7]. می‌نویسم مسئولانِ فرهنگیِ «جمهوری‌اسلامی»!! چون اشکال را در «ساختار» می‌بینم، نه‌فقط در «این شخص» و «آن شخص»! حماقت و ندانم‌کاریِ مسئولان به‌جای خود، امّا مسأله و معضلۀ من، با «اساسِ بنای فرهنگیِ رسمی» است که در نظرم، همچون افیونِ مخدّر و مخرّبی است که فضیلت‌سوز و نخبه‌کُش است. دیروز، قصّۀ جانسوزِ «حذفِ آوینی»؛ و امروز، قصّۀ تلخِ «حذفِ مصباح»! حیاتِ «غیررسمیِ» نخبگانِ انقلابی، چه زمانی پایان می‌یابد؟! چه کنیم با این‌همه جفاکاریِ «مسئولانِ فرهنگیِ جمهوری‌اسلامی»؟! کدام محکمه‌، دادِ ما را می‌ستاند؟! شاید هم بیشتر گفتن، سبب شود که محکمه به‌جای «دادِ ما»، «خودِ ما» را بستاند!! [8]. علامه مصباح، «انقلابی» بود، امّا انقلابیِ «محذوف»! انقلابیِ «غیررسمی»! انقلابیِ «مظلوم»! یک شخصیّتِ تاریخیِ بی‌نظیر در اکنونِ ما، که بی‌رحمانه و حماقت‌بار، از عرصۀ رسمی، «حذف» شد و «ناشناخته» یا «بدشناخته» ماند، تاآنجاکه در انتخاباتِ اخیر مجلسِ خبرگان، به‌دستورِ «بی‌بی‌سی فارسی»، بخشی از مردمِ تهران به او رأی ندادند!! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🎊🎊🎊🎊 الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر🎊🎊🎊🎊
🍀ریاست جمهوری و عاقبت به خیری! دو گزاره دینی در ذهنم با هم جمع نمی شد و واقعا بی جواب بودم، مسئله ام این بود که از طرفی ما در متون دینی به شدت نهی شده اییم که به سراغ کسب قدرت برویم و از طرفی یاری کردن نائب امام زمان در امر حکومت واجب عینی است. بین این دو گزاره یقینی چطور می شود تکلیف را یافت. برای شخص خودم سوال نداشتم چون من به عنوان یک زن بیشتر وظیفه خودم را در ترویج گفتمان انقلاب می دانم تا گرفتن مسئولیت در جمهوری اسلامی. اما وقتی چهره های انقلابی را می بینم که با دغدغه های واقعا خالصانه پا به این عرصه سخت می گذارند، مثل یک خواهرشان یا دخترشان نگران عاقبت به خیریشان می شوم. آنوقت است که می بینم جواب این سوال خیلی حیاتی ست. تا اینکه به این جمله از امام خمینی رسیدم که زمانی به یکی از افراد گفته بودند "ریاست جمهوری در شما متعین است" و با این جمله آن شخص که حضرت آقا بودند و تا قبل از این سخن امام بشدت از کاندید شدن امتناع می کردند، مجاب شدند که کاندید ریاست جمهوری بشوند و در نهایت با آرای ۹۵ درصدی پیروز انتخابات شدند و تنها رئیس جمهوری تا کنون بوده اند که در آن سمت شهید نشدند و عاقبت به خیر شدند. به نظرم باید علت لازم عاقبت بخیری را در همان جمله امام خمینی جستجو کرد. در تعین پیدا کردن. این احساس تکلیف کردن ها خیلی هایش درست نیست و به صرف درخواست جمعی از افراد از انسان نباید احساس تکلیف کرد. تعین ایجاد شدن با درخواست جمعی از دوستداران فاصله دارد. تعین ایجاد شدن در حدی روشن است که حتی جناح مقابل هم بگوید با وجود فلانی دیگر جایی برای بقیه نیست و نتوانند فردی در طراز او از جناح خود عنوان کنند. اگر اینگونه بود می شود گفت ریاست جمهوری در شخصی متعین شده. عارفی می گفت منصب های بزرگ به همراهشان امتحانات بزرگی دارند که کسی جز معصوم از این امتحانات سربلند بیرون برنمی آید. در مورد غیر معصوم فقط اگر تعین در فرد ایجاد شده باشد می تواند سربلند بیرون بیاید یعنی شرط لازم برای عاقبت بخیری همان تعین پیدا کردن است. حالا می توانم بگویم در دو گزاره اول مطلب هیچ تناقضی وجود ندارد یعنی بر ما واجب است که هر جایی حکومت اسلامی نیاز دارد وارد شویم و خدمت کنیم و از کسب قدرت به شدت پرهیز کنیم، مگر در صورت تعین. چقدر این فرمول اشکالات انتخاباتی ما را رفع می کند و متعجبم که چقدر این مفهوم مورد غفلت واقع شده است. ✍ صالحه مددی @haad1442
🌿عمل و اثر عمل! زمانی فکر می کردیم این ماییم که می سازیم، این ماییم که اراده می کنیم و می شود، این ماییم که می خواهیم و حرکت می کنیم و بنا می کنیم... بزرگتر که شدیم فهمیدیم فقط اوست و ما همه هیچیم... این را امام به ما گفت او یادمان داد که باید خواست و اراده کرد و بلند شد و حرکت کرد و ساخت اما اثر را خدا می دهد، نه به اندازه جابجا شدن آجرهایی که روی هم چیدیم، بلکه به اندازه فضلش می دهد، به خلوص دل حرکت کننده ها نگاه می کند و اثر می دهد. باید اهل حرکت بود و همزمان خلوص داشت، خلوص هم به این معنی که برای نصرت امام جامعه اسلامی اقدام می کنیم، دنبال نفع شخصی نیستیم و هزینه هم می دهیم، آنوقت است که قلیلِ تو دنیایی را تکان میدهد. بیاور قطره ای اخلاص... دریا کردنش با من... حالا که خیلی هایمان به فکر انتخابات هستیم، متذکر این نکته باشیم که ما کار می کنیم اما اثر با خداست. در این شب های پربرکت از خدا خلوص و قدرت کار برای انقلاب بخواهیم و منتظر اثر دادن به کارهایمان از جانب خودش باشیم. ✍صالحه مددی @haad1442
نحوه تبلیغ فعالان انقلابی چگونه باشد؟ دوستان به نظر می رسد چند نکته را باید رعایت کنیم تا تبلیغ ما به ضد تبلیغ تبدیل نشود. 🌱اول اینکه ما فقط وظیفه راهنمایی مردم و تلاش برای بالا بردن مشارکت را داریم، اما تصمیم اصلی را باید بگذاریم مردم خودشان بگیرند. کلا انسان از اینکه حس کند فردی به زور به او تحمیل می شود، احساس انزجار می کند، اما اگر حس کند شما به او کمک می کنید تا خودش تصمیم بگیرد، اتفاقا استقبال می کند و برایش خوشایند است چون احساس می کند به شعورش احترام گذاشته ایید. برای این منظور باید با بیان شاخص های رئیس جمهور طراز جامعه اسلامی در بیانات امام خمینی و حضرت آقا به مردم در این جهت کمک کرد. 🌱دوم این که در دام دشمن نیفتیم و اعتماد عمومی به شورای نگهبان را پایین نیاریم . لزومی ندارد جوری القا کنیم که اگر فلان گروه رای بیاورد روزگار سیاه می شود. چون به هر حال هر کسی انتخاب بشود مرحله غربال شورای نگهبان را رد کرده است و اگرچه کار سخت است و خون دلها باید خورد اما بن بست نیست و ما یتیم و بی صاحب در این عالم رها نشده اییم. 🌱مواظب بعضی از تبلیغات و صحبت های قبل از انتخاباتمون باشیم و با بعضی بزرگ نمایی ها، شیرینی مشارکت و عمل صالح مردم را موقع مشخص شدن خروجی صندوق های رای را از آن ها نگیریم و امیدشان را ناامید نکنیم. البته این ها را نگفتم که تلاش نکنیم برای انتخاب اصلح ، با تمام وجود تلاش کنیم ولی ادامه راه را برای مردم سیاه و سفید نشان ندهیم که گروهی از مردم فردای انتخابات سرخورده بشوند. 🌱معتقدم اگر همه با تمام توان در چارچوب های اخلاقی ،اسلامی و عقلی تبلیغ کنیم، فقط از دستاوردهای نظام، شاخص های انتخاب اصلح، راهبردها و برنامه ها بگوییم، هم مردم رشد می کنند و هم مصداق را درست پیدا می کنند. هر تصمیمی هم که مردم بگیرند چه به کام ما خوش بیاد و چه نیاد چون با اقبال مردم بوجود آمده، نتیجه مردم سالاری دینی خواهد بود. 🌱در تبلیغات نه زیاد هیجان زده بشویم ، نه زیاد احساساتی، سعی کنیم اعتدال را رعایت کنیم. این هیجانات و احساسات در حد افراطی به مردم منتقل نشود. هر چه انتخابات آرام تر و منطقی تر پیش برود، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. فردای روز انتخابات خروجی هر چه باشد موقع شادی و جشن ما خواهد بود. ۱۴۰۰ ✍سادات رضوی @haad1442