هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت #علیاکبر علیه السلام
❏ #یہخط #روۻہ❏
همان عبایے ڪه پنج نفر را در آغوش خود مے گرفت
تمام جسم اڪبر را به خیمه گاه نبرد ...😭
واویلاعلیاکبر💔
بِأَیِّ ذنبٍ قُتِلَت؟😭
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عربی
دستهایماگربرسینهنڪوبد..
چشمهایماگردرعزاۍتوگریاننشود..
لبهایماگرنامترانبرد..
پاهایماگربراۍتوقدمبرندارد..
گوشهایماگرپُرنشودازنالهۍغریبۍات..
بهچهدردۍمۍخورد..؟!
من..'
دورهایمرازدهام؛
ودوبارهآمدمسوۍطُ!
مرابپذیر..!!💔
#اربابم♥️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عربی
دستهایماگربرسینهنڪوبد..
چشمهایماگردرعزاۍتوگریاننشود..
لبهایماگرنامترانبرد..
پاهایماگربراۍتوقدمبرندارد..
گوشهایماگرپُرنشودازنالهۍغریبۍات..
بهچهدردۍمۍخورد..؟!
من..'
دورهایمرازدهام؛
ودوبارهآمدمسوۍطُ!
مرابپذیر..!!💔
#اربابم♥️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضمن عرض تسلیت
به مناسبت این روزها و
به احترام عزاداران حسینی،
این شبها پارت نداریم🌸
🔺التماس دعا🙏
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
🔷صدقه فراموش نشود
✍حضرت علامه امينى (ره):
شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان (عج) صدقه کنارميگذاشتند و ميگفتند:
امشب قلب نازنین حضرت در فشاراست
از همین لحظه تا صبح روز یازدهم #محرم هرچه قدر در توان دارید صدقه دهید برای آرامش قلب او که مظلومتر از امام حسین (ع) هست.
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇
⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁
⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠
⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏
⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋
⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁
.
◾️اعمال روز #عاشورا
1ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد.
2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).
3ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود.
4ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).
5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.
6ـ خواندن زیارت عاشورا.
7ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»
▪️روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال 94 ه .ق.
📚پینوشتها:
1- مصباح کفعمی، ص 509٫
2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثی.
◼️ #محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 یه روزی میاد غریبِ غریب
توی خاک و خون دست و پا میزنی 🏴
🎧 #حاج_محمود_کریمی
#عاشورا
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
•
[السلام علیڪ یا اباعبــدالله]🏴🖤
آجـرڪ الله یا صاحبــــــ الزمان فے مصیبة جدڪــ الحسین علیه السلامـ...💔🥀🖤
#عاشورا #محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری
ویژه #حضرت_علی_اصغر
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری
ویژه #حضرت_علی_اکبر
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
وقتی از همه ناامیدی او را بخوآن ...
اجابتت میکند🦋
:)
#آیه۶۶ نمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توکل کن رفیق😇💛
Sᴛᴏʀʏ
°•🦋⃝⃡❥•°
جوانها؛👤
بہشماتوصیہمیڪنم..
اگرمیخواهیدهمدنیاوهمآخرت
داشتہباشید⇓
#نمازاولوقت بخوانید..[⏰]
#آیتاللهمجتهدۍتهرانے
-------•|📱|•-------
تا چند آه سرد کشی ز آرزوی گنج؟
تا کی به گرد مار بگردی به بوی گنج؟
صد بار تا ز پوست نیای برون چو مار
چشم تو بی حجاب نیفتد به روی گنج
[صائب تبریزی]
جز همین زخم خوردن از چپ و راست
زین طرفها چه طرف بر بستم؟
جرمم این بود :من خودم بودم !
جرمم این است :من خودم هستم !
[قیصر امین پور]
❥︎•••
هر چندکه این جام پراز جور و جفا بود
خوردیم ولی حرمت ساقی نشکستیم
[علیرضاآذر]
@تا چند آه سرد کشی ز آرزوی گنج؟
تا کی به گرد مار بگردی به بوی گنج؟
صد بار تا ز پوست نیای برون چو مار
چشم تو بی حجاب نیفتد به روی گنج
[صائب تبریزی]
❥
🌺رفتن به پارت اول👇🌺
https://eitaa.com/hadis_eshghe/18459
#مثل_پیچک2
#رمان_آنلاین
#پارت_337
آنشب با آنهمه دلخوری از محمد جواد خوابیدم و فردا صبح توی رستوران، وقتی دور یک میز برای صرف صبحانه جمع شدیم، بهار فوری رفت تا رفع سوتفاهم کند.
و دیدم چطور با هم حرف میزدند. حتما محمد جواد باور نکرد ولی بهار باز هم توضیح داد.
گرچه دیگر اصلا مهم هم نبود.
بهار که آمد سر میز بی مقدمه گفت :
_دخترا صبحونه بخوریم برای دعای وداع همه میریم حرم که بعد از ظهر اتوبوس ها برای برگشت میان دم در هتل.
همان لحظه گفتم :
_من نمیام.
نگاه بهار و محدثه سمتم آمد.
_کجا نمیای؟
بهار پرسید و من جواب دادم:
_حرم....
محدثه با تعجب گفت :
_دلت میاد؟..... دعای وداع چی میشه پس !
_من از اتاق هم دعا میخونم هم شکایتم رو به آقا میگم که یه پسر دو متر ریشی چطور به من تهمت زد.
_کوتاه بیا دلارام.... من برای محمد جواد توضیح دادم که....
_مهم نیست بهار جان.... دلم شکسته.... چه توضیح میدادی چه نه، من نمیبخشم.... جلوی چشم اونهمه آدم دیشب سرم داد زده!.... حتی نذاشت حرف بزنم.
_عزیزم بخشنده باش.... حالا هر طوری شده اونم حق داشته.... شما امانت بودی دستش.... نگرانت شده.
قانع نشدم که بهار گفت:
_ببین داره میاد.
یک آن نگاه کردم دیدم سینی صبحانه ی میز ما را سمت ما می آورد.
نگاهم را از او گرفتم و خلاف جهت چرخاندم. به میزمان رسید و گفت:
_صبح خانم ها بخیر....
و بعد در حالیکه مربا و کره و پنیر و نان را روی میز میچید گفت:
_اگه چیز دیگری میل دارید بیارم؟
بهار به جای کسری میز صبحانه گفت :
_آقا محمد جواد.... دل بعضی ها شکسته بخاطر داد دیشب شما.
مکثی کرد و جواب داد:
_اِی داد از من.... چه کنم که دیشب خونم جوش اومد و....
توجهی به او نکردم و همچنان سرم برگشته بود که محدثه گفت:
_شرمنده.... من تخم مرغ پخته میخورم اگه زحمتی نیست.
و بهار هم فوری گفت:
_منم عدسی.
و صدایش آمد که رو به من پرسید:
_شما چی؟
جوابش را ندادم. بهار به بازویم زد.
_دلارام جان.... با شما هستن.
نگاهم خلاف جهت او بود که با قهر گفتم:
_من کوفت بخورم.... من یه آدم دروغگو هستم.... صبحانه میخوام چکار!
اینرا گفتم و از پشت میز برخاستم و برگشتم اتاق.
خیلی خیلی ناراحت بودم و با این چیزها آرام نمی شدم.
طولی نکشید که بهار و محدثه آمدند. برایم صبحانه آورده بودند و نمیدانم چرا باز قانون عدم بردن غذا به اتاق ها کارساز نبود؟!
هر قدر اصرار کردند با آنها و گروه خواهران و برادران به زیارت دسته جمعی و وداع، به حرم نرفتم.
و از همان جا دعای وداع را خواندم و گله گی کردم.
🖌 به قلم نویسنده محبوب #مرضیه_یگانه
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال واسم نویسنده⛔️
🦋✨کانال حدیث عشق✨🦋
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌺رفتن به پارت اول👇🌺
https://eitaa.com/hadis_eshghe/18459
#مثل_پیچک2
#رمان_آنلاین
#پارت_338
تا بعد از ظهر چمدانم را جمع کردم و با نیامدن محدثه و بهار، تنهایی برای ناهار به سالن رستوران رفتم.
پشت یکی از میزها نشستم و سرم را خم کردم توی گوشی ام که صدایی شنیدم.
_سلام.
سرم بالا آمد. محمد جواد بود.
فوری به حالت قهر سرم را پایین انداختم و گفتم :
_علیک....
_شما هم جای من بودی اون شب وقتی تا هتل میرفتی و برمیگستی عصبی میشدی.
حتی جوابش را هم ندادم که ادامه داد:
_حالا با من قهری اشکال نداره ولی با امام رضا چرا قهر کردی؟!
ناخواسته زبانم باز شد.
_بخاطر اینکه من توی حرم امام رضا خوابم برد و یه پسر ریشو جلوی همه سرم داد زد؛ دروغگو.
_ببخشید.... حق با شماست حلال کن.
سرم را بالا آوردم و مستقیم زل زدم به چشمانش.
_حلال نمیکنم.
گفتم و برخاستم رفتم سمت در خروج از رستوران و برگشتم به اتاق. ناهار هم مثل صبحانه قیدش را زدم.
اما طولی نکشید که در اتاق زده شد.
از چشمی در نگاه کردم.
محمد جواد بود با غذایی روی دستش.
بی اختیار لبخند روی لبم نشست.
از سمج بودنش خوشم آمد. لای در را باز کردم که غذا را کف زمین گذاشت و گفت:
_با من قهری به خودت چرا سخت میگیری؟
در را بستم و نگاهم روی ظرف غذایی که کف اتاق گذاشته بود، ماند.
ناهار خوشمزه ای بود. مخصوصا که در اتاق هتل، راحت و بدون دغدغه ی افتادن چادر از سرم خورده شد.
بعد از ناهار بود که محدثه و بهار آمدند. کلی از برنامه ی وداع و صوت خوش محمد جوادی که دعای وداع و روضه ی آن را خوانده بود گفتند.
و وقتی عکس العملی از من ندیدند، بهار گفت:
_دلارام جان خیلی دیگه سخت میگیری.... می اومدی دیگه.... حیف نبود؟!
_نه حیف منم که اومدم با شما مسافرت.
بهار سرش را با حالت تعجب جلوی صورتم اورد:
_واقعا!.... حالا خوبه تو هم کم محمد جواد رو اذیت نکردی.
_چکارش کردم؟!.... جلوی بقیه سرش داد زدم؟!.... بهش تهمت دروغگو بودن زدم؟!
بهار نفس پری کشید.
_حالا دیگه سخت نگیر عزیزم.... مسافرتم تموم شد دیگه از دست ما راحت میشی.
_نخیر تو خونه باز همخونه ی شماهام.... ولی حتما تلافی میکنم.... مخصوصا سر اون آقای دو متر ریشی.
محدثه که منظور حرفم را نمی دانست چهارچشمی نگاهم کرد و بهار تنها زیر لب با خنده گفت:
_تلافی کن بلکه آروم بشی.
🖌 به قلم نویسنده محبوب #مرضیه_یگانه
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال واسم نویسنده⛔️
🦋✨کانال حدیث عشق✨🦋
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگر... ⃠🚫
وقتیبمیرم،تلگراممافلاینمیشہ🔇
دیگہتوصفحہامعکسینمیزارم،🖥
کہلایکبشہوکامنتبزارن♥️
گوشیامخاموشمیشہوهیچپیامی؛
ازدوستوآشنانمیاد..📬🍂
پسچیمیمونہ؟؟!!🤔
←قرآنیکہوقتیزندهبودمخوندم🌿
←پنجوعدهنمازیکہمیخوندم 🖇
←احترامیکہبہپدرومادرمگذاشتم🍭
←حجابمرورعایتکردم 🧕
←دروغنگفتموتهمتنزدم 💛
←کارهاۍخوبیکہکردم 🌱🎨
←همهکارهاییکہاینجاانجامدادم
←درقبرآنلاینخواهدبود؛⏳🌈
چقدرحواسمون به لحظاتمون تواین دنیاهست رفیق🤔😔!!!!
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🏴 أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء
َ
كجاست آنكه خون شهيد كربلا را انتقام كشد.
#اللهمعجلولیکالفرج
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
اسکرینشاٺبگیرید📸
هرشہیدیکہاومد
5 صلواتبهشونهدیہکنید!🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
CQACAgQAAx0CUiYkAwADpGEf0NlWXsB-eAWrVRDmioY0QY4pAAJMAQACJo8gUyG36nsHd6d0IAQ.mp3
4.51M
شهادت امام سجاد(علیه السلام ) تسلیت باد
🖤🕊
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناه نکنید! آقا داره میاد...😭
#کلیپمهدوی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
اسکرینشاٺبگیرید📸
هرشہیدیکہاومد
5 صلواتبهشونهدیہکنید!🌱
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•