#بیـوگرافی
❣ انّی وُلدْتُ لکی أحبَّڪْ
متولد شدم تا دوسـ♡ـتت داشته باشم
یاصاحبالزمان💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز صبح به جای "صبح بخیر" براش مثل امیررضا کاردانی بنویس:
"تو همان صبح عزيزی و دلیل نفسی"
دیگه تا شب پُر از حس خوبه.. :)
صبحتون بخیر
هربارچیزی گممیڪنیم،
مےگویندچندصلواتبفرسٺ!
انشاءاللهپیـدامےشود!
مولایعزیزتر ازجانمـان💔
چندصلواتبفرستیمتاپیدایتڪنیم؟
#امامزمانم🌸
فوائد اظهار محبت به امام هادی علیه السلام🌺
پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده که فرمود:
کسی که دوست دارد خداوند را ملاقات کند درحالیکه خداوند حسابش را آسان محاسبه می کند، و خدا او را داخل بهشتی نماید که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده، پس تولای امام هادی (علیه السلام) را داشته باشد.
جامع الاحادیث شیعه ج1 ص103
حک شده کُنجِ ضریحت خوشهی انگور ناب
تا که هرکس بوسهاَت زد، بیهوا مستَت شود..!🌱♥️
#السݪامعلیڪیاامیرالمومنین
غالِبوا انْفُسکم علی ترک المَعاصی یَسْهل علیْکم مَفادتُها الی الطّاعات
در ترکِ #گناه با نفسِ خویش دست و پنجه نرم کنید!
تا کشاندنِ آن به سوی طاعات و عبادات بر شما آسان شود.
مولا علی«علیهالسلام»
#تلنگرانه
🔴نگو
✍ چون زنگ نزد بهش زنگ نزدم
چون سلام نکرد سلامش نکردم
چون دعوتم نکرد دعوتش نکردم
چون محل نذاشت محلش نذاشتم
چون عذرخواهینکردعذرخواهینکردم
بجاش بگو: بـاران به همه جا میبارد
چه زمین حاصلخیز چه شوره زار
🌧 تو بـــاران باش 🌧😍
✨️خدا میگه :
بدی دیگران را با نیکی دفع کن، ناگهان خواهی دید همان کسی که میان تو و او دشمنی است،گویی دوستی گرم و صمیمی ❤️ تو شده است.
•°~🌸🌿
-میگفت..
اگردیدیدڪسیساڪتوڪمحرفاستبهاو
نزدیڪشویدتاازاوحڪمتبیاموزید.
خدا«حڪمت»رابردلِ«آدمهایِساڪت»
جارے میڪند.
#آیتاللهمجتهدیتهرانی🌱
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_472
نگاهم را مستقیما به چشمانش دوختم و او هم نگاهم کرد.
_اما حالا میخوام برگرده....
_متوجه منظورتون نمیشم.
_منظورم کاملا واضحه.... شراره تو دادگاه میگفت میخواد بره تا ببینه من چطور میتونم بعد از اون زندگی کنم.... منم میخوام نشونش بدم چه طوری....
نگاهش روی صورتم خشک شد.
یا منظورم را نگرفته بود یا شوکه شده بود از منظور کلامم.
و ناگهان با جدیت برخاست و عصبانی گفت :
_اشتباه گرفتید جناب فرداد... هنوز منو نشناختید.
منم همپایش برخاستم و گفتم:
_اتفاقا خوبم تو رو شناختم.... واسه پول با یه مرد 60 ساله ازدواج کردی.... خب چی میشه الانم با پیشنهاد من موافقت کنی.... پول خوبی بهت میدم.
با حرص نگاهم کرد و خواست چیزی بگوید که حتما ادب نگذاشت.
لبانش را باز روی هم فشرد و رفت سمت در اتاق و من با گامهای بلند نگذاشتم.
سمت در رفتم و کف دستم را روی تنهی در گذاشتم تا مانع خروجش شوم.
_چه زود عصبی میشی!.... داریم حرف میزنیم.
_این حرف شما توهینه نه حرف!
_باشه.... معذرت میخوام ولی بذار بگم.
چپ چپ نگاهم کرد.
_مگه بازم چیزی مونده که بگید؟!
_بله....
چشم بست لحظهای و چشم گشود.
_بفرمایید... میشنوم.
_من پیشنهاد دوستی بهت ندادم که ناراحت شدی.... من ازت خواستم چند ماه موقت همسرم باشی.... تا زمانی که شراره برگرده... یعنی اونقدر حرص بخوره که مجبور بشه برگرده.
بدجوری حرص میخورد و من!
من چه ذوقی داشتم برای دیدن این حرصش!
شراره و زندگی نکبت بار چهار ساله با او مرا مریض کرده بود شاید.
مريضی که شاید نیاز به درمان داشت حتی.
من میخواستم انتقام سختیهای زندگیام را از کسی بگیرم که حتی روحش هم از این اتفاقات خبر نداشت.
او حتی خودش هم ناخواسته در دام بی رحمیهای عمو گرفتار شده بود.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............