فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد رائفی پور
💛 آدم امام زمانی باید...
#امامزمان
#مثل_پیچک
#نظرات_کاربران
🌸🌹🌸
بزودی منتظر شروع جلد دوم رمان #مثل_پیچک باشید😍
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مظلوم تر از امام زمان (عج)خداوند خلق نکرده
سلام به خواننده های عزیز رمان #مثل_پیچک
🌺💝🌺💝🌺💝🌺
خیلی خیلی از ابراز علاقه ی شما به این رمان خرسند شدم.
فصل دوم رمان با عنوان #مثل_پیچک2
از فردا ان شاء الله پارت گذاری خواهد شد.
👌نکته ی مهم ❣
این فصل از رمان شما را به دهه ی 90 برده ام تا راز های زندگی مستانه در دهه ی 70 در ابتدای رمان فاش نشود.
اما بعد از خواندن 20 پارت اول فصل دوم، باز کم کم در کنار زندگی محمد جواد که اکنون 27 سال دارد، رمز و راز زندگی مستانه با گذر به گذشته و خاطراتش را از زبان خودش بیان خواهم کرد.
👌👌👌👌👌
این شیوه را شخصا در بسیاری از رمان های چاپی ام امتحان کرده ام و نظر خواننده ها به این شیوه بخاطر هیجان بالای آن مثبت ارزیابی شده است.
❣❤️❣❤️❣❤️❣❣❤️❣
بسیار سپاسگذارم که وقت گرانقدر خود را برای خواندن این رمان، به من دادید.
امیدوارم ان شاء الله بتوانم رضایت خاطر شما را همچنان نسبت به این رمان حفظ بفرمایم.
یا علی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
°🌼🍃°
#شهیدمصطفیصدرزاده♥.↷°"
همیشھ تاڪید داشټ يھ شهید انتخاب ڪنید...:)🍃
برید دنباݪش بشناسیدش 👌🏻✨
باهاش ارتباط برقرار کنید 💕
شبیهش بشيد 🌿
حاجټ بگیرید شهید میشید 😍
«رفیق شهید خود شهید صدرزاده ، شهید ابراهیم هادی بودن » 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#مثل_پیچک
#نظرات_کاربران
🌸🌹🌸
بزودی منتظر شروع جلد دوم رمان #مثل_پیچک باشید😍
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌺رفتن به پارت اول👇🌺
https://eitaa.com/hadis_eshghe/18459
#رمان_آنلاین
#مثل_پیچک2
#پارت_251
خسته بودم. خودکارم را روی میز گذاشتم و دستانم را سمت سقف اتاق بالا کشیدم که در اتاق باز شد.
بهار بود. با همان لبخند زیبای همیشگی اش نگاهم کرد.
_مامان خانم تشریف بیارید.... سفره ی ناهار رو چیدم.... سبزی رو شستم... سالادم درست کردم.
از پشت میزم برخاستم و در حالیکه خمیازه ای میکشیدم گفتم:
_قربون دختر نازم.... دستت درد نکنه.... هر چی مینویسم تموم نمیشه که...
نگاهش تا میزم رفت و برگشت.
_به انتشارات گفتی کی بهش تحویل میدی؟
_گفتم یه ماهه ولی هنوز خیلی جاهاش مونده.
بهار باز لبخند زد.
_مینویسی شما.... ماشالله دستت تنده.... بیا که غذا سرد میشه مامان.
_محمد جواد اومده؟
_نه هنوز ولی میاد.
و همان موقع صدای زنگ بلند شد. بهار با ذوق گفت:
_عجب حلال زاده ایه!
و دوید. و من نگاهش کردم. محبت بهار به محمد جواد آنقدر زیاد بود که دلم گاهی میلرزید.
از آن لرزشهایی که پایه های وسواس و گمان بد است. میترسیدم از روزی که حقیقت آشکار شود.
فوری استغفراللهی زیر لب گفتم و لعنت بر شیطانی فرستادم و از پله ها پایین رفتم.
بله، محمد جواد بود. از همان جلوی در که مرا دید، بلند گفت:
_سلام قربان و چاکر بانو....
_لوس نکن خودتو.... برو دستاتو بشور.
و باز هم برایم ادا در آورد.
_فدای گل مادرم بشم.... چشم..... امشب با بچه ها عملیات داریم... رضایت مادر برای عملیات شرطه.
و باز رفت سمت آشپزخانه!
_محمد جواد!.... مگه نگفتم دستاتو توی دستشویی بشور.
در حالیکه به دستان کفی اش نگاه میکرد، گفت:
_آخ آخ... به جان گل بانو یادم رفت.... حالا بالا غیرتا ما رو با اینهمه کف نفرست تو دستشویی.... سُر میخوریم و با کله میریم تو ....
بهار خندید و من با اخم گفتم:
_اَه... خوبه حالا.... بسه دیگه نگو....
عملیات چی داری باز؟.... میخوای بری صندوق عقب ماشینا رو بگردی دنبال مواد مخدر؟
سری خم کرد و با حال بامزه ای گفت:
_اختیار دارید.... نه بابا عملیات پارتیه.
بهار باز خندید و من دوزاری ام نیافتاد.
_یعنی چی؟
بهار به جای او جواب داد:
_منظورش اینه که میخوان برن یه خونه ای که پارتی میگیره رو تعطیل کنن.
نگاهم سمت محمد جواد رفت:
_آره مادر؟.... وای تو رو خدا.... آخرش منو دق میدی با اینهمه کارای خطرناک.... یکی باهات بد میشه و میاد یه بلایی سرت میاره بچه.
نشست پشت میز و در حالیکه چشمش دنبال غذاها و رنگ و لعابش بود گفت:
_سرم بیاره... شهید میشم و شما میشی مادر شهید... مگه بده؟
با حرص تُرب وسط سبزی ها سمتش پرتاب کردم.
_بسه تو هم سر غذا.... من راضی نباشم تو شهیدم نمیشی.
نگاهش سمتم آمد. طوری نگاهم کرد که قلبم لرزید.
_راضی هستی میدونم.
🖌 به قلم نویسنده محبوب #مرضیه_یگانه
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال واسم نویسنده⛔️
🦋✨کانال حدیث عشق✨🦋
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#مثل_پیچک
#نظرات_کاربران
🌸🌹🌸
بزودی منتظر شروع جلد دوم رمان #مثل_پیچک باشید😍
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#مثل_پیچک
#نظرات_کاربران
🌸🌹🌸
بزودی منتظر شروع جلد دوم رمان #مثل_پیچک باشید😍
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•