eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و درود بر دل‌های مهربونو رنگیتون صبحتون شاد و پر انرژی🌈 🌺امروز براتون دو تا 🌹آرزوی قشنگ دارم 🌺اول سلامتی و کانونی 🌹گرم از عشق و محبت 🌺دوم آرامش و دل خوش 🌹امیدوارم خداوند هر دو را 🌺به شماخوبان عنایت بفرماید
💚‌🖐🏻 دسٺ‌خودبردامن‌لطفش‌زنم‌من‌تاابد آنڪہ‌هرگزردنڪرده‌چوگداراحیدراسٺ تانگاهم‌بہ‌سرایوان‌طلایٺ‌میخورد مینویسم‌بهترین‌ِبهترینهاحیدراسٺ:) 🖐🏻¦⇠ 💚¦⇠ •••━━━━━━━━━ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✌️🏻 •♡ټاشَہـادَټ♡• ‎‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ عصبی صدایم را بالا بردم. _من اونو می خوام.... باهات شوخی هم ندارم.... کارمندم بوده، شوخی شوخی باهات یه شرطی بستم.... ولی حالا اونو می خوام. نگاهش رنگ جدیت گرفت و چند ثانیه در چشمانم خیره شد. _باشه.... گوشی تلفن روی میزش را برداشت و بی معطلی گفت : _خانم سرابی رو بفرستید اتاق من. گوشی را گذاشت و مصمم گفت : _اصلا با خودش حرف بزن. و سکوت کرد. نه من دیگر حوصله ی حرف زدن با او را داشتم نه او دیگر خواست حرفی بزند. و آمد. همین که در اتاق باز شد، نگاه منتظرم را به میز مقابلم دوختم و با اخمی از همه‌ی اتفاقات آن چند روز، تنها منتظر شدم خود هوتن حرف بزند که زد. _خانم سرابی.... آقای فرداد اومدن با شما کار دارند. جلو آمد و مقابل میزی که من پشتش، روی صندلی مهمان نشسته بودم، ایستاد. _سلام جناب فرداد.... _سلام.... اومدم..... اومدم بگم که.... شرکت به شما نیاز داره. متعجب شد. سرش برگشت سمت هوتن و باز برگشت سمت من. _با من هستید جناب فرداد؟! با اخم و جدیت نگاهش کردم. _بله با شمام. لبخندی کنج لبش آمد که حرصم گرفت. رنگ لبخندش، رنگ کنایه بود! _فکر کنم آخرین باری که با هم حرف زدیم به من گفتید تو کاری که به من مربوط نیست دخالت کردم. نگاهم را از او گرفتم و دسته چکم را روی میز گذاشتم. _خب من منظورم اینه کار شما توی این شرکت بی ربطه.... الان چقدر بنویسم که برگردید به کار خودتون تو شرکت؟ ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ گوشم منتظر شنیدن نرخی از او بود که سکوتش باعث شد تا باز مجدد نگاهم را به آن دو چشم خاکستری رنگش بدوزم. _نمی گی چقدر؟ قدمی جلوتر آمد و آهسته تر از قبل گفت : _رقم من توی دسته چک شما جا نمی شه جناب فرداد.... با اجازتون. و یک راست رفت سمت در اتاق و در را پشت سرش محکم بست. با بسته شدن در اتاق، نگاه هوتن با یه لبخند سمتم آمد. _دیدی گفتم. داشتم منفجر می شدم انگار. برخاستم و عصبی روبه هوتن کردم. _باشه... این یادت باشه فقط .... بی هیچ حرف اضافه یا کمی از شرکت هوتن بیرون زدم و تا خود شرکت، خودم را لعنت کردم که چرا سراغ این دختره رفتم. « انگار یادش رفته بود روزی رو که به شرکتم اومد و چطور عجز و التماس می کرد که اخراجش نکنم.... اما حالا سر یه رقم بیشتر، به من دهن کجی می کنه!!! » بدجوری رفته بودم تو فکرش و داشتم حتی بلند بلند با خودم حرف می زدم. رسیدم شرکت و از همه ی روزهای قبل برزخی تر، با همه دعوا داشتم. خودم هم باورم نمی شد که سر یه دختر که خودم اخراجش کردم و حالا نخواسته بود که برگرده باز توی شرکتم کار کند، اون جوری عصبانی بودم. ساعت کاری شرکت که تمام شد با یک تن خسته و ذهنی درگیر و عصبانیتی فراگیر برگشتم خانه. خیلی وقت بود که در خانه ی مجردی ام زندگی می کردم..... دیگر حوصله ی پدر و دستوراتش را نداشتم. تنهایی خانه ی مجردی را ترجیح می دادم به زندگی در قصری که پدرم درونش بود! از خستگی با همان کت و شلوار افتادم روی کاناپه و وا رفتم. مگر فکر آن دختره ی چشم خاکستری می گذاشت آرام شوم. لعنتی جلوی هوتن بدجوری مرا کوچک کرد! با خودم مدام می گفتم: « اگه اون دختره می تونه ایراد کاتالوگ های شرکت رو بگیره، پس منم می تونم.» کاتالوگ های تبلیغاتی شرکت را روی میز جلوی کاناپه گذاشتم و شروع کردم ورق زدن. اما نه.... کار من نبود.... نمی فهمیدم کجای کار می لنگد که من قادر به تشخیصش نبودم! ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آثار بدحجابی استاد دانشمند🎤 بی حجابی ، جزء دسته گناهانی به شمار میاد که جنبه عمومی داره (جزء گناهانی هست که زندگی دیگران رو ویران میکنه) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🔗 + معناے‌۷سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - دانشجوهاے‌پزشکی👨🏻‍⚕ + معناے۴سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - بچه‌هاے‌ڪارشناسے👨🏻‍🎓 + معناے۲سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - سربازا💂🏻‍♂ + معناے۱سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - پشت‌ڪنڪوریا🎓 + معناے‌۹ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مادرے‌ڪہ‌چشم‌بہ‌راھ‌ تولد‌نوزادشہ🤰🏻 + معناے۱ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - روزھ‌داراے‌ماھ‌مبارڪ‌رمضان🍔 + معناے۱روز‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪارگراےِ‌روز‌مزد👨🏻‍🌾 + معناے‌۱دقیقہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌از‌پرواز‌جا‌موندند ✈️ + معناے‌۱ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌در‌تصادف‌ ، جون‌سالم‌بہ‌در‌بردند🚗 + معناے‌۱دهم‌ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مقام‌دوم‌‌المپيک🥈 + معناے‌۱لحظہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪسے‌ڪہ‌دستش‌از‌دنیا‌ڪوتاهہ🥀 اما‌معناے۱۱۸۳سال‌تنھایے‌را‌فقط‌اون‌آقایے ‌میدونن‌ڪہ‌منتظرن‌تا‌شیعیان براے‌آمدنش‌خود‌را‌آمادھ‌ڪنند‌ و‌بدانند‌ڪہ‌گناهانشان‌ ، ظھور‌را‌بہ‌تأخیر‌مے‌اندازد💔🖐🏼 وسپاس‌خداى‌‌راكه‌به‌غيراو اميدنبندم،كه‌اگرجزبه‌اواميد می بستم ناامیدم می نمود...🔐 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
حواسمان باشد…🙂👌🏻 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!🥀 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!😍 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!😒 با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!🤗 با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ!💔 با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!😃 با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ!😔 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!🤩 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی" انداخت!😠 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی" داد!😇 با "زبان" میشود آتش زد!🔥 با "زبان" میشود آتش فتنه راخاموش کرد!🌬 پس حواسمان باشد🙃🤞🏻 ‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام صد تا سلام روزت بخیر دوست من☀ 🌹نیایش صبحگاهی🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺الهی ای دور نظر و ای نیکو حضر 🌺و ای نیکوکار نیک‌منظر،ای دلیل هر برگشته، 🌺و ای راهنمای هر سرگشته،ای چاره ساز هر بیچاره 🌺و ای آرندهٔ هر آواره،ای جامع هر پراکنده 🌺و ای رافع هر افتاده ، دست ما گیر 🌺ای بخشنده بخشاینده. ✅امروز ساحل دلم را به پروردگارم می‌سپارم و می‌دانم زیباترین و امن‌ترین قایق را برایم می‌فرستد.او همواره بر من آگاه و بیناست.خدایا شکرت🙏🏻
شخصی از پیامبر پرسید؛ چیکار کنیم شیطان از آدم فرار کنه؟ پیامبر(ص) فرمودن: بگیر! روزه‌ِ تو شیطان را ضعیف و ناتوان می‌کند و خداوند را از تو خشنود می‌کند✨♥️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•