سفره جود و کرم
کیست امشب سفره جودش به پاست
جود گفتم پس جواد ابنالرضاست
کیست جزاوجود حق را جلوهگر
آنکه حیران مانده از جودش بشر
او سراپا خیر و مهر و رحمت است
رأفت حق بر امام رأفت است
ضامن آهو نصیبش نور شد
غصه و غمها ز قلبش دور شد
حضرت حق از سر عشق و صفا
جود خود را داده کامل بر رضا
معدن گنجینهها پیدا شده
کوری دشمن رضا بابا شده
حقتعالی باب رحمت را گشود
کشف گشت معدن لبریز جود
آمدآنکه که جود در بنیاد اوست
جود ارث خالص اجداد اوست
سربه تعظیمش فرود آورده عرش
زیر پایش بال حور العین فرش
از نگاهش زشت زیبائی شود
کل عالم حاتم طائی شود
چشمهء رحمت به نامش متکی ست
اوهمان زنجیره نسل علیست
گر نمیبود او امامت هم نبود
بی ولای او ولایت هم نبود
بارش لطفش زِهر ابری فزون
نام او در دفتر شیعه ستون
برتر از اندیشه و افکار اوست
سدّ لبریز و ذخیره دار اوست
حوض احسانش بود پهن و عمیق
بر رکاب دل نشسته چون عقیق
فصل نو در مصحف اسلام اوست
صاحب هر اختیار تام اوست
کل عالم در ثنای او زبان
غیرحق هر کس به مدحش ناتوان
بهر شیعه در مقام جستجو
نیست مولودی مبارکتر از او
او گل ریحانه و خوشظاهر است
باطنش هم صاف و پاک و طاهر است
در بساط عشقبازی از نیاز
کعبه میخواند به سمت او نماز
رخصت لیل و نهار و زندگیست
بی تقارن در مقام بندگی ست
مست عطر ناب انفاسش هواست
خاک زیر پای او نرخ طلاست
تا قدمهایش براین عالم نشست
رونق بازار خوبیها شکست
گرچنین ماه رجب شد سرفراز
از وجودش کرده کسب امتیاز
آمد آنکه سفره داری کار اوست
جود و احسان بنده دربار اوست
دیدگانش دلستانی میکند
با گدایان مهربانی میکند
#شعر_ولادت_ابن_الرضا #شعر_ولادت_امام_جواد_الائمه #شعر_ولادت_امام_نهم #کاظمین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا جواد الائمه(ع)
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نمازِ خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
زلفِ ما را به بادها داند
لطف خود را به یادها دادند
تا گرههای کارِ من دیدند
به لبم یاجوادها دادند
تا که بردیم نام او دیدیم
رونقی بر کسادها دادند
تا ازاین خانه ما جدا نشویم
به لبم وَاِنیکادها دادند
نان خود را دوباره بخشیدند
ازسرِ ما زیادها دادند
نامراد آمدیدم اما باز
قبل گفتن مُرادها دادند
مثل باران شدند رحمت را
بر تمام بلادها دادند
خط کشیدند روی بدها و...
باز هم امتدادها دادند
حرفهای نگفته آوردم
تا به دستم مدادها دادند
هی نوشتیم نامه ادرکنی
یاجواد الائمه ادرکنی
از جمالش کمال میریزد
از کمالش جلال میریزد
از لبش دانههای سرخ انار
از قدش اعتدال میریزد
به تماشاش ایستاده جهان
که بهم نظم سال میریزد
روی دوشِ رضا از آن گیسو
آبشاری زلال میریزد
نورِ او لَنتَرانیِ موسی است
کوه هم بی مجال میریزد
چقدر چامه و چکامه براش
از قلمهای لال میریزد
همه تقصیرِ تیغ آن ابروست
خونِ ما را حلال میریزد
آمد و از غبارِ جادهی او
معجزاتی محال میریزد
بعد از این از دلِ غریب رضا
غم قال و مقال میریزد
به علی رفته نور سرمدِ ما
آمده سومین محمدِ ما
ای مبارکترین سلام رضا
آفتاب علی الدوام رضا
سبزی مسجد النبیِ علی
کعبهی مسجدالحرامِ رضا
نهمین رکعت رسول خدا
اولین اشهدُ ، السلامِ رضا
امتداد همیشهی زهرا
شرفالشمس مستدام رضا
سجدهی شکر فاطمه این است
برکتهای خاص و عامِ رضا
...
#حسن_لطفی #شعر_ولادت_ابن_الرضا #شعر_ولادت_امام_جواد_الائمه #شعر_ولادت_امام_نهم #کاظمین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مستجاب الدعوه
مام مستجاب الدعوه،دلها را هوایی کن
نوای از نفس افتادگان را نینوایی کن
مرا بر سفره ی احسان خود بنشان تمام عمر
ولی ذکر لبم را یا علی موسی الرضایی کن
بیا از کودکی مثل مسیح وحضرت یحیی
فقط بر سرزمین قلبها فرمانروایی کن
کسی از آستانت دست خالی بر نمیگردد
مرا مشمول اقیانوسی از حاجت روایی کن
شبیه کشتی طوفان زده درگیر گردابم
تو سکان دار این کشتی بمان وناخدایی کن
جواد اهل بیتی وجوانی وقت رفتن نیست
بمان وبیشتر از اهل عالم دلربایی کن
تو راز نُه فلک را فاش کردی با کراماتت
پس از این هم جهان را غرق نور وروشنایی کن
تو راز «کُلُ ارضٍ کربلا» را خوب میدانی
زمان را کاظمینی کن ،زمین را کربلایی کن
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_کاظمین #شعر_مدح_امام_جواد #شعر_مدح_و_ولادت_امام_جواد #شعر_ولادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یابن الرضا(ع)
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
منت از ماست که که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار،بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مایوس است
غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد.
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش
جان به این خالق و این دیکته بی غلطش!
`چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی”
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
بین خون آینه ی صورت او مبهم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
بدن و صورت ...
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_ولادت_ابن_الرضا #شعر_ولادت_امام_جواد_الائمه #شعر_ولادت_امام_نهم #کاظمین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای مهربانی
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم
من نوکر و محب و فدائی اهل بیت
بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت
دارم به سر هوای جگر گوشه رضا
افتاده ام به پای جگر گوشه رضا
ممنونم از عطای جگر گوشه رضا
ای جان من فدای جگر گوشه رضا
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
ای نایب امام رضا ، حضرت جواد
یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد
پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد
دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد
آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد
هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد
ای سومین محمد این خانه، السلام
ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین نا امید شد
بار دگر امام رضا رو سفید شد
با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده
چیزی به جز کرم که به این در نیامده
وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تنها امام لایق فرزندی رضا !
وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی
آقا نهم ستاره این آسمان شدی
امّید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
ای عادت همیشه ی تو ذره پروری
خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری
دادی به یاد سائل خود کیمیاگری
حقا که یادگاری موسی بن جعفری
هر کس که برد نام تو حاجت روا شده
درد نگفته در حرم تو دوا شده
ای انتقام کوچه همه آرزوی تو
دل برده از امام رضا خلق و خوی تو
باید گرفت درس برائت ز کوی تو
ای غصه های فاطمه بغض گلوی تو
تو مادری تر از همه ای بعد مجتبی
خیلی عذاب داده تو را داغ کوچه ها
محمد حسین رحیمیان
#اشعار_هیبیت #شعر_جشن_هییت #شعر_مداحی #شعر_مدح_و_ولادت_امام_جواد #شعر_هییت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب المراد
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دست خُداست دست امامِ جوادِ من
عرش خُداست روضهی باب المُرادِ من
لطف زیاد اوست که مانده به یادِ من
یکجمله است نغمهی هر بامدادِ من
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
او را دلیل بارش باران نوشته اند
در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشتهاند
روی عقیق دست کریمان نوشته اند
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
با مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو
شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پردهای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت
باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچارهی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامدهست پی سیم و زَر فقیر
پُرکردهاست کیسهیخود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
محمدقاسمی
#شعر_زیارت_امام_جواد #شعر_مدح_امام_جواد #شعر_مدح_و_ولادت_امام_جواد #شعر_ولادت_امام_جواد #محمدقاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع)
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش `وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
و ...
#بردیا_محمدی #شعر_ولادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_ولادت_رضیع_الحسین #شعر_ولادت_شش_ماهه_کربلا #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع)
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش `وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
و ...
#بردیا_محمدی #شعر_ولادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_ولادت_رضیع_الحسین #شعر_ولادت_شش_ماهه_کربلا #شعر_ولادت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سبک شور #اباعبدالله الحسین علیه السلام
بند اول
محول الاحوال من آقای بی مثال من
بوی تو رو میده همه زندگی و اعمال من
اسمی که میبخشه حیات السلام کشتی نجات
منی نیست هرچی هست تویی جونِ ناقابلم فدات
*بی سر و سامون و تویی سامونم
عمرمو هستیمو به تو مدیونم
نا نفس تو سینم بیاد میخونم
یااباعبدلله
(یااباعبدلله اباعبدلله)
بند دوم
دنیای فضائل حسین ای آرامش دل حسین
السلام علیک یا اباعبدللهِ الحسین
غلامت اجدادم حسین مادر داده یادم حسین
روز محشر دنبالتم میرسی به دادم حسین
*تو عزیز زهرا منم ناچیزم
ای همه دارائیم، همه انگیزم
خون بپای داغت حسین می ریزم
یااباعبدلله
(یااباعبدلله اباعبدلله)
#حمید_رضا_نجاتی
#سبک_شور
#حدیث_اشک
@hadithashk
میگم قَدرِ کُل، قطره های بارون
ای لعنت به مأمون...
با شادی میخونم، امشب از دل و جون
ای لعنت به مأمون...
میگم لعن بسیار، بر اون پستِ ملعون
ای لعنت به مأمون...
هم شادی زهرا، هم امام رضامون
ای لعنت به مأمون...
بر دشمن حضرت رضا لعنت
بر قاتلِ شمسِ اولیا لعنت..
شادی دل امام رضا میگم
بر مامونِ بی سر و پا لعنت
لعن الله مأمون لعن الله...
شیعه میگه امشب، با لبهای خندون
ای لعنت به هارون...
هارون بوده مابون، دشمنِ آقامون..
ای لعنت به هارون...
میخونم من امشب، با معصومه خاتون
ای لعنت به هارون...
با موسی بن جعفر، میگم من فراوون
ای لعنت به هارون...
بر زاده و فرزندِ زنا لعنت
بر هارون الرشید ها.. لعنت
شادی دل امام جواد میگم
بر ام فضلِ بی حیا لعنت..
لعن الله هارون لعن الله...
یک لعنی که امشب، حلّالِ مشکله
لعنت بر حرمله...
حضرتِ رضا هم، واسش میده صله
لعنت بر حرمله...
هم ولد الزنا..، هم خیلی سنگ دله
لعنت بر حرمله...
میخونه حضرتِ، رباب هم با گله..
لعنت بر حرمله...
بر حرمله و شمر و سنان لعنت
بر خولی و زجر و ساربان لعنت
شادی دل زینب کبری هم...
بر تمامی یزیدیان لعنت...
لعن الله حرمله لعن الله
لعن اللهُ یزید لعن الله...
لعنی که برای، بچه شیعه خیره
لعنت بر مغیره...
لعنت بر مغیره، ذکر اهل سِیْره..
لعنت بر مغیره...
حتی تو کربلا، فریادِ زهیره..
لعنت بر مغیره...
این قاتل زهراست، با اون دو تا غیره!!..
لعنت بر مغیره...
بر دشمن والی الولی لعنت
بر قاتل همسرِ علی لعنت..
شادیِ دل امام حسن میگم
بر قنفذ بی معطلی لعنت...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#سبک_شور
#حدیث_اشک
@hadithashk